تنوع بخشیدن به سبد سهام — چهار روش پیشنهادی
دی 23, 1400
بسیاری از مردم که برای مدت طولانی برای یک کمپانی کار کرده اند، حتی مدیرعاملان، معمولا به روی یک کمپانی (کمپانی خودشان) سرمایهگذاری میکنند. این کار میتواند به دلیل عدم تنوع، برای سرمایهگذار مشکلاتی اعم از مشکلات مالیاتی و نقدینگی ایجاد کند. عدم تنوع بخشیدن به سبد سهام، سبب میشود که آینده یک سرمایهگذار به سرانجام یک کمپانی گره بخورد. علاوه بر این، فروش کل سهام، در صورتی که سود بسیاری به دست آورده باشد، گزینه صحیحی نیست.
برای مدیریت این مشکلات، چهار استراتژی وجود دارد که میتواند برای کاهش ریسک به کار گرفته شود. استراتژیهای توصیفشده در این مقاله، برای هر شخصی نمیتواند مفید واقع شود. بسیاری از ابزارهای مالی مورد بررسی، نیاز دارند که معاملهگر یک سرمایهگذار معتبر تحت نظر کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (Securities and Exchange Commission) باشد.
طوقههای سرمایه (Equity collars)
اولین روش یکی از روشهای هجینگ (Hedging) متداول است. احتمالا بسیاری از سرمایهگذاران با این روش آشنایی دارند. روش طوقههای سرمایه، شامل خرید یک گزینه بلندمدت به همراه فروش یک گزینه بلند مدت است. در این صورت، طوقه باید این امکان را برای به دست آوردن سود یا ضرر باز بگذارد.
در روش طوقههای سرمایه، استفاده از معاملات اختیار (put option) این امکان را به سرمایهگذار میدهد که سهام خود را با یک قیمت مشخص در آینده بفروشد، که سبب محافظت از سرمایه میشود. فروش معامله اختیار call سبب میشود که درآمد سرمایهگذار به حدی برسد که بتواند معامله اختیار put را خریداری کند. معمولا، اکثر سرمایهگذران از روش طوقه بدون هزینه (costless collar) استفاده میکنند، تا با فروش اختیار call قدری سرمایه به دست آورند که بتوانند اختیار put را خریداری کنند. با این کار، سرمایهگذار هیچ سرمایه اضافی خرج نمیکند.
در روشی دیگر، اگر احتیاج به درآمد اضافی دارید، میتوانید اختیار call را با قیمتی بالاتر به فروش برسانید، که سبب میشود سرمایه شما افزایش پیدا کند. به هر روشی که عمل کنید، طوقه سرمایه، در طول زمان، سبب محدود شدن قیمت سهام بین یک حد بالا و یک حد پایین میشود.
پیشپرداخت متغیر
یک استراتژی محبوب دیگر که میتواند نتیجهای مشابه با روش طوقه سرمایه داشته باشد، استفاده از قراردادهای پیشپرداخت متغیر (variable prepaid forward contract) است. در یک معامله VPF، سرمایهگذاری که صاحب یک سهم است میتواند سهم خود را در آینده، در قبال دریافت مبلغی در زمان حال، به فروش برساند.
بسته به عملکرد سهم مورد نظر در بازار، شمار سهام به فروش رسیده در آینده در یک بازه دچار تغییر میشود. در مورد سهمهایی با قیمتهای بیشتر، تعداد سهمهای کمتری باید فروخته شود تا الزامات برآورده شوند. برعکس، اگر قیمت سهام کمتر باشد، باید تعداد سهام فروختهشده بیشتر باشد. دلیل این که این استراتژی توسط IRS یک استراتژی سازنده تلقی نمیشود، همین تغییرات است.
مزیت این روش، دریافت نقدینگی پیش از فروش سهام است. علاوه بر این، استفاده از استراتژی VPF، این اجازه را به شما میدهد که قیمت و تاریخ فروش سهام را معین کنید.
ادغام سهام در یک صندوق
دو روش اول، با استفاده از استراتژی هجینگ و مشتقات بازار، ریسک را به کمترین حد ممکن میرسانند. در حالی که در این دو روش بعدی، هدف همچنان کاهش ریسک است اما فرصت بیشتری برای کسب سود وجود دارد.
استفاده از صندوق عبارت است از ادغام سهام سرمایهگذارانی که پرتفوی متمرکزی دارند، به داخل یک صندوق. بنابراین، در این روش شماری از سرمایهگذاران با یکدیگر شراکت میکنند، و هر سرمایهگذار صاحب درصدی از سهام موجود در صندوق میشود. در انتها، سرمایهگذار صاحب صندوقی است که حاوی شماری از سهمهای گوناگون بوده و به این صورت تنوع بخشیدن به سبد سهام صورت میگیرد.
در این روش، نه تنها سرمایهگذاران موفق به تنوع بخشیدن به سبد سهام خود میشوند، بلکه قادر خواهند بود پرداخت مالیات خود را به تعویق بیندازند. با این حال، این نوع صندوقها سرمایه شما را تا هفت سال قفل میکنند، تا بتوانند پرداخت مالیات را به تعویق بیاندازند. این ویژگی میتواند برای برخی سرمایهگذاران ایجاد مشکل کند.
ایجاد تعادل مجدد به واسطه یک صندوق تکمیلی
روش آخر، نسبتا روش سرراستی برای تنوع بخشیدن به سبد سهام است. صندوق تکمیلی این قابلیت را دارد که با فروش ذرهذره سهام در طول زمان، و سرمایهگذاری پول به دستآمده به روی سهام دیگر، به پرتفوی سرمایهگذاران تنوع بخشد. بر خلاف صندوقی که در روش قبلی ذکر شد، سرمایهگذار کنترل کامل به روی داراییهای خود دارد، و قادر خواهد بود در زمان معینی، سبد سهام خود را به تنوع مطلوب برساند.
به عنوان مثال، فرض کنید ۵ میلیون دلار در سهام شرکت ABC سرمایهگذاری کرده اید، و میخواهید سبد سهام خود را تنوع ببخشید. البته نمیخواهید سهام این شرکت را به صورت یکجا بفروشید تا از پرداخت مالیات سنگین در امان بمانید. در عوض میتوانید هر سال ۱۵٪ از این سهم را بفروشید و پول به دست آمده را در سهم دیگری سرمایهگذاری کنید. بنابراین، در طول زمانی مشخص، به سبد سهامی با تنوع مطلوب دست پیدا میکنید، که ریسک نگهداری آن نیز از سهم اولیه کمتر است.
کلام پایانی
به طور کلی، بهتر است در رابطه با استراتژیهایی که در این مقاله معرفی شدند، با یک مشاور مالی خبره مشورت کنید. با این حال، بهتر است که راههای گوناگونی برای مقابله با ریسک سرمایهگذاری بشناسید، تا بتوانید به هنگام سرمایهگذاری تصمیمهای مطلعانهتری بگیرید، و در زمانی که قصد داشتید استراتژی خاصی را اجرا کنید، آن را با مشاور مالی خود در میان بگذارید.