چگونه با تحلیل رفتار شاخص S&P500 در بازار سهام معاملات بهتری داشته باشیم؟ چگونه با تحلیل رفتار شاخص S&P500 در بازار سهام معاملات بهتری داشته باشیم؟ چگونه با تحلیل رفتار شاخص S&P500 در بازار سهام معاملات بهتری داشته باشیم؟

چگونه با تحلیل رفتار شاخص S&P500 در بازار سهام معاملات بهتری داشته باشیم؟

شاخص استاندارد اند پورز یا S&P500 یکی از معروف ترین شاخص های سهام و از مهمترین معیارهای مورد استفاده برای تعیین وضعیت کلی اقتصاد و نیز ارزیابی عملکرد پورتفوهای سرمایه گذاری شخصی سرمایه گذاران است. در این مقاله ابتدا به تعریف شاخص های بازار و به طور ویژه شاخص S&P 500 می پردازیم و تلاش می کنیم تا بگوییم چرا S&P 500 یکی از مهمترین معیارهای سنجش اقتصاد و سرمایه گذاری است و در پایان به این می پردازیم که چگونه با تحلیل رفتار شاخص S&P500 در بازار سهام معاملات بهتری داشته باشیم؟

شاخص بازار یا Market Index چیست؟

شاخص بازار یک پورتفوی فرضی از سهام سرمایه گذاری است که بخشی خاص از بازار مالی را نشان می دهد. ارزش شاخص به واسطه قیمت های دارایی های اساسی به دست می آید که به روش های مختلف محاسبه می شود. ارزش شاخص (the index value) می تواند بر اساس “وزن دهی به ارزش بازار”، “وزن دهی درآمد”، “وزن شناور” و یا “وزن دهی فاندامنتال” محاسبه شود. وزن دهی به معنای روش تنظیم تاثیر هر آیتم در شاخص است. به طور کلی سرمایه گذاران شاخص ها را برای سنجش حرکات بازار دنبال می کنند. سه تا از مهمترین و محبوبترین شاخص های بازار ایالات متحده عبارتند از: شاخص داوجونز (DJIA)، شاخص S&P500  و شاخص ترکیبی نزدک.
در مورد شاخص های بازار لازم است به این نکته توجه داشته باشید که امکان سرمایه گذاری مستقیم بر روی شاخص ها وجود ندارد و از آنها می توان تنها به عنوان معیاری برای سنجش تحرکات بازار و نیز توسعه صندوق های شاخص (index funds) استفاده کرد.

شاخص S&P 500 چیست؟

شاخص S&P500  یا Standard and Poor’s Index یک شاخص وزنی بر اساس سرمایه بازار متشکل از 500 شرکت سهامی عام پیشرو در ایالات متحده آمریکا است که در سال 1957 و توسط موسسه اعتبار سنجی Standard & Poor’s راه اندازی شد. این شاخص در واقع 503 شرکت را در خود جای می دهد که سه تا از این شرکت ها در دو کلاس سهام لیست شده اند و صنایع مختلف از تکنولوژی تا نرم افزار و بانک ها تا  سلامت، تولید کنندگان و کارخانجات را پوشش می دهد. البته لازم به ذکر است که شاخص S&P500 دقیقا شامل 500 شرکت برتر ایالات متحده از نظر سرمایه بازار نیست چرا که ویژگی های دیگری نیز برای ورود شرکت ها به این شاخص مهم بوده و در نظر گرفته شده اند اما، تاکید اولیه همچنان بر روی ارزش بازار شرکت هاست. این شاخص در واقع یک شاخص وزنی شناور است یعنی، ارزش بازار هر کمپانی توسط تعداد سهام کمپانی که برای معاملات عمومی سهام در دسترس است تنظیم می شود. به دلیل همین عمق و تنوعی که شاخص S&P 500 ارائه می دهد، این شاخص به عنوان یکی از مهمترین معیارها برای سنجش وضعیت سهام شرکت های بزرگ ایالات متحده و حتی کل بازار سهام توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرد. برای اطلاع از ارزش بازار شاخص S&P 500 و هر کدام از شرکت های تشکیل دهنده آن می توانید به وبسایت های معتبر مالی مراجعه کنید که این اعداد را به صورت متناوب منتشر می کنند.

مزایای استفاده از شاخص S&P 500 به عنوان معیار

مهمترین مزیت استفاده از این شاخص به عنوان معیار دسترسی به تعداد بسیار زیادی از شرکت های با سرمایه کلان در بازار است که در حوزه های متنوعی فعال هستند. به دلیل این وسعت بازار، شاخص S&P 500 می تواند دید بسیار خوبی از وضعیت سلامت اقتصاد ایالات متحده و حتی کل جهان به دست بدهد. دیگر مزیت شاخص آن است که اجزای آن به صورت فصلی آپدیت می شوند یعنی، کمیته ای که شرکت های زیر مجموعه شاخص را تعیین می کند به صورت فصلی لیست شرکت ها را بازنگری و بروزرسانی می کند. معیارهای مورد نظر در این بازنگری عبارتند از: ارزش بازار حداقل 14.5 میلیارد دلار به بالا، سهام عمومی شناور حداقل 50 درصدی و استقرار دفتر مرکزی کمپانی در ایالات متحده. از دیگر الزامات برای پذیرفته شدن در شاخص این است که قبل از پذیرش، سهام شرکت بایستی حداقل به مدت 12 ماه پس از عرضه اولیه معامله شده باشد. این بازنگری و آپدیت کردن فصلی شرکت ها باعث می شود که شاخص دید دقیق تر و درست تری از وضعیت بازار سهام را به نمایش بگذارد.

محدودیت های شاخص S&P 500

شاخص S&P500 در کنار همه مزایایی که ارائه می دهد معایبی نیز دارد. یکی از بزرگترین محدودیت های این شاخص مربوط به زمانی است که ارزش شرکت های شاخص بیش از ارزش فاندامنتالشان صعود کند. چنین حالتی –یعنی وقتی که سهام یک شرکت بیش از اندازه ارزش گذاری شده باشد- به ویژه اگر شرکت مربوطه دارای وزن سنگینی در شاخص باشد، منجر به افزایش ارزش یا قیمت کلی شاخص خواهد شد. این اتفاق در حالی رخ می دهد که افزایش سرمایه بازار سهام شرکت ها لزوما به برتری های فاندامنتال اشاره ندارد بلکه، تنها می تواند به معنای افزایش ارزش سهام نسبت به سهام موجود در بازار باشد. این افزایش ارزش سهام بر روی کل شاخص نیز تاثیر مشابهی خواهد گذاشت.
به عنوان مثال مشهودی از این مورد می توان به دوره بهبود پسا کرونا اشاره کرد. در این دوره با توجه به اینکه نرخ بازدهی اوراق بهادار بدون ریسک مانند اوراق ده ساله خزانه داری، چیزی بین 0.6% تا 0.8% بود، بسیاری از سرمایه گذاران نهادی تصمیم گرفتند در سهام شرکت های بزرگی که ریسک نکول آنها وجود نداشت یا کمتر بود سرمایه گذاری کنند. به ویژه، بهبود سریع سهام مگا شرکت های ” FANNG” – که به شرکت های Facebook، Apple، Amazon، Netflix و Google اشاره دارد- از بهبود بازار بسیار فراتر رفت و به همین نسبت، بهبود شاخص S&P500 را نیز سرعت بخشید. با توجه به اینکه وزن این شرکت ها در شاخص بسیار بالا بود، عملکرد فوق العاده آنها در ابتدای سال 2020 منجر به عبور شاخص از رکورد های بی سابقه شد و اینها همه در حالی رخ داد که اقتصاد آشفته بود و بیکاری بیداد می کرد. این سناریو نقطه ضعف اصلی شاخص S&P500 را به وضوح نشان می دهد که چگونه عملکرد قوی چند شرکت برجسته می تواند عملکرد این شاخص را حفظ کند؛ شرکت هایی مانند تسلا (TSLA) و آمازون (AMZN) که اغلب به دلیل ارزش گذاری بیش از حد نیز مورد انتقاد هستند. شاخص S&P500  اغلب به دلیل اتکای بیش از حد به این شرکت های پیشرو با ارزش بالا مورد انتقاد قرار می گیرد. منتقدان معتقدند که این شاخص مستعد ایجاد تورم مصنوعی است و به جای اینکه عملکرد کلی بازار و اقتصاد را به طور دقیق نشان دهد، تنها عملکرد چند شرکت پیشرو را به نمایش می گذارد.
از دیگر محدودیت های شاخص S&P500 این است که بسیاری از سرمایه گذاران به صورت گسترده در معرض دارایی هایی غیر از سهام – از جمله اوراق قرضه، فلزات گرانبها و حتی پول نقد- هستند که شاخص آنها را تحت پوشش خود ندارد.
از طرفی شاخص S&P 500 تنها شرکت های با سرمایه کلان را نمایندگی می کند درحالیکه، بسیاری از سرمایه گذاران سهامدار شرکت های با سرمایه کوچک یا متوسط و یا حتی شرکت های خارجی هستند. برای این دسته از سرمایه گذاران استفاده از شاخص S&P 500 به عنوان معیار می تواند گمراه کننده باشد.

آیا می توان روی شاخص S&P 500 سرمایه گذاری کرد؟

از آنجا که S&P500 یک شاخص بازار است امکان سرمایه گذاری مستقیم روی آن وجود ندارد. بهترین راه برای سرمایه گذاری روی شاخص، سرمایه گذاری روی صندوق های قابل معامله در بورس (ETF) هایی است که شاخص را ردیابی می کنند. اینکه آیا سرمایه گذاری روی شاخص S&P500 یک سرمایه گذاری مناسب است یا خیر بستگی به میزان ریسک پذیری و اهداف سرمایه گذاری فرد دارد اما، به طور کلی S&P 500 یک سرمایه گذاری خوب است زیرا شاخص همواره عملکرد مثبتی داشته و سرمایه گذاران می توانند بازدهی سرمایه گذاری خود را مشاهده کنند. با همه این تفاصیل، بازدهی S&P 500 در سرمایه گذاری های بلند مدت بهتر است.
اولین و بهترین استراتژی برای معامله کردن شاخص S&P500 صندوق های شاخص هستند که شاخص S&P500 را دنبال می کنند. معامله کردن این صندوق ها نسبت به صندوق های سرمایه گذاری مشترک مزایایی دارد از جمله عدم نیاز به مدیر صندوق و همچنین کارمزدهای کمتر.
یک استراتژی موثر و کارآمد معاملاتی دیگر برای معامله کردن شاخص S&P500 استفاده همزمان از تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال است. با استفاده از تحلیل تکنیکال سیگنال های ورود و خروج به معامله شناسایی می شود و با تحلیل بنیادی -شامل استفاده از داده های اقتصادی مانند رشد تولید ناخالص داخلی، رشد دستمزد، تورم و غیره- بینشی در مورد آنچه ممکن است در آینده در رابطه با S&P 500 اتفاق بیفتد، به دست می آید.

ملاحظات معامله کردن S&P 500

وقتی که صحبت بر سر معامله شاخص S&P 500 است لازم است که ملاحظاتی را در نظر بگیرید که از جمله آنها، مدیریت ریسک و نوسانات بازار است. در ادامه این موارد را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهیم.

نوسانات بازار

شاخص VIX نوسانات شاخص S&P 500 را ردیابی می کند. این شاخص از نوسانات مورد انتظار بازار سهام ایالات متحده طی 30 روز آینده اندازه گیری می شود. وقتی شاخص VIX پایین است به این معناست که سرمایه گذاران بی تفاوت و بی تحرکند که لزوما چیز بدی نیست. اما زمانی که شاخص VIX بالاست به این معناست که بازارها تهاجمی تر و ریسک پذیرتر هستند. به طور معمول وقتی شاخص VIX بالا می رود به معنای افزایش عدم قطعیت در بازار است که این موضوع به نوبه خود باعث افت S&P 500 خواهد شد. با این وجود، اگر علیرغم افزایش نوسان و عدم قطعیت در بازار قیمت ها همچنان افزایش یابد، نشانه ای مثبت از امید به ادامه صعود آنهاست.
وقتی VIX زیر 20 است به معنای آرامش سرمایه گذاران و وقتی VIX بالای 30 است، به معنای وحشت در بازار و افزایش عصبانیت سرمایه گذاران است.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک یکی از مهمترین و حیاتی ترین اجزای معامله S&P 500 است. برای موفقیت سرمایه گذاران بایستی به طرح و برنامه مدیریت ریسک خود پایبند و در عین حال نسبت به  تغییرات و نوسانات بازار هوشیار باشند. از جمله اقدامات مناسب برای مدیریت ریسک می توان به تنظیم دستورهای توقف ضرر، تنوع دادن به پورتفو و نیز استفاده از معاملات آپشن برای موقعیت های هجینگ اشاره کرد.

واکنش قیمت سهام به درج شدن در شاخص S&P 500

به طور کلی مطالعاتی صورت گرفته که نشان می دهد درج شدن در شاخص های سهام می تواند بر قیمت و تقاضای آنها تاثیر بگذارد. در عین حال در نتیجه همین مطالعات روی بزرگترین شرکت ها نیز مشخص کرد که حذف شدن از شاخص نیز منجر به هیچ کاهشی در ارزش سهام نشده است. این یک پارادوکس است و برخی از آن نتیجه می گیرند که شاید این افزایش قیمت به هنگام ورود به شاخص صرفا نتیجه خرید صندوق ها و سرمایه گذاران نهادی باشد.
اما برای توجیه این پارادوکس نظریه هایی نیز مطرح است. مثل اینکه افزایش قیمت به هنگام افزوده شدن به شاخص می تواند با افزایش پیش بینی های سود و بهبود سودهای محقق شده شرکت مرتبط باشد. از سوی دیگر نیز گفته می شود که شناخت بهتر سرمایه گذاران از شرکت هایی که در طولانی مدت زیر مجموعه یک شاخص بوده اند، باعث می شود که خروج از شاخص منجر به کاهش قیمت آنها نشود.

نتیجه گیری

شاخص S&P500 یک شاخص بازار بسیار معروف است که 500 شرکت با میزان سرمایه کلان در ایالات متحده در بخش های مختلف صنعتی و خدماتی را زیر مجموعه خود دارد. از آنجا که این شرکت ها غالبا جزو بزرگترین و پیشروترین شرکت ها در ایالات متحده و حتی دنیا هستند، و از آنجا که شرکت های حاضر در شاخص به صورت فصلی و مستمر مورد ارزیابی و بروزرسانی قرار می گیرند، عملکرد و ارزش این شاخص می تواند آینه ای از وضعیت کلی اقتصاد ایالات متحده و حتی کل بازار سهام باشد. به همین دلیل است که سرمایه گذاران از این شاخص به عنوان معیار ارزیابی عملکرد پورتفوی خود استفاده می کنند. در مورد شاخص S&P500 بایستی به این نکته توجه کرد که این شاخص شرکت های با سرمایه کم و متوسط، شرکت های خارجی و سایر کلاس های دارایی از جمله اوراق قرضه و پول نقد را تحت پوشش ندارد و استفاده از آن به عنوان معیاربرای سرمایه گذاران در این حوزه ها می تواند گمراه کننده باشد. از سوی دیگر شرکت های با وزن بالا در شاخص می توانند روی عملکرد کلی شاخص تاثیر بسزایی داشته باشند. مثلا وقتی نتفلیکس به عنوان یکی از زیر مجموعه های شاخص رشد چشمگیری می کند، این افزایش به وضوح روی ارزش شاخص تاثیر می گذارد و این در حالی است که ممکن است اوضاع سایر شرکت های شاخص و حتی کل اقتصاد اصلا خوب نباشد!

Instagram Facebook Twitter LinkedIn