اقتصادها، شرکت ها و بازارها نیز مطابق یک سری الگو ها عمل می کنند که برخی از این الگوها، چرخه می گویند. این چرخه ها نشات گرفته از روانشناسی انسانی و حاصل رفتار و تصمیمات ما انسان هاست. با مطالعه این چرخه ها در گذشته و درک منشا و پیامدهای حاصله از آنها ما را نسبت به وقوع چرخه بعدی آماده می سازد و احتمال غافلگیری از رویدادها در ما کاهش خواهد یافت.
بازار های مالی تحت تأثیر عوامل متعددی است که به شکل چرخه ای یا سیکلی بروز می کتند. برای درک بهتر این چرخه ها، لازم است که به برخی از عوامل موثر بپردازیم. در بازار، همواره روند صعودی و نزولی قیمت ها وجود دارد که به صورت چرخه ای تکرار می شود. برخی از عوامل در ایجاد چرخه ها به صورت کلی عبارت اند از:
• عوامل اقتصادی: عوامل اقتصادی مانند رشد اقتصادی، تورم، نرخ بهره و سایر شاخص های اقتصادی می توانند بر تغییرات بازار مالی تأثیرگذار باشند. به عنوان مثال، در دوره های رکود اقتصادی، بازار ممکن است به شکل نزولی حرکت کند و در دوره های رونق اقتصادی، بازار به شکل صعودی حرکت کند.
• عوامل سیاسی: عوامل سیاسی نیز می توانند بر چرخه های بازار مالی تأثیرگذار باشند. تصمیمات سیاسی مانند تغییر قوانین و مقررات، انتخابات، تحریم ها و جنگ ها می توانند باعث تغییر قیمت ها و حرکت بازار شوند.
• عوامل روانشناختی: عوامل روانشناختی نیز نقش مهمی در چرخه های بازار مالی ایفا می کنند. عوامل مانند خبرها، شایعات و تحلیل ها از افراد مشهور می توانند باعث تغییر در رفتار سرمایه گذاران شوند که در نتیجه بازار را به شکل چرخه ای تحت تأثیر قرار می دهند.
• عوامل فنی: عوامل فنی نیز می توانند بر چرخه های بازار مالی تأثیرگذار باشند. عواملی مانند نمودارهای قیمت، شاخص های تکنیکال و سایر ابزارهای تحلیلی و معاملاتی (مثل معاملات الگوریتمی…)می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا درک بهتری از رفتار بازار داشته باشند و در نتیجه به شکل چرخه ای حرکت کنند.
در این مقاله به صورت جامع به برخی از چرخه ها می پردازیم که به صورت خلاصه عبارت اند از:
چرخه های قیمت در واقع اسیلاتوری که فراز و نشیب های قیمت گذاری به روشی غالباً منسجم و پیوسته نمایان می سازد. افراد حرفه ای از چرخه های قیمت به نام چرخه های زمانی می شناسند که این امر اشتباه می باشد. طبق قوانین فیزیک (قانون ترمودینامیک) زمان فقط سپری می گردد و خود زمان چرخه یا نوسان ندارد. با پیشرفت زمان در مسیر رو به جلو بلکه این قیمت چرخه ها را نمایان می سازد.
به بالاترین بخش یک چرخه، قله اوج یا سطح بالا و پایین ترین بخش یک چرخه، دره یا کف چرخه می گویند.
چرخه های قیمت بر اساس موارد زیر تعریف و بررسی می گردند، هر چند موارد بسیار دیگری نیز وجود دارند:
دامنه دامنه به بزرگی یا اندازۀ یک چرخه می پردازد. با فاصله اندازه گیری از سقف تا کف برحسب یک واحد مثل دلار در بازار سهام ، پیپ در بازار فارکس و یا یک نقطه از بازار نشان داده می شود. دامنه چرخه های قیمت ممکنه به اشکال مختلفی طبفه بندی گردد. به طور مثال:
دامنه ی چرخه بالا
دامنه ی چرخه پایین
زمانی که مقادیر مطلق میانگین دامنه های چرخه بالا و پایین مساوی اند، معمولاً بازار رو به جلو یا رنج حرکت می کند. مقدار مطلق بزرگتر در میانگین دامنه ی چرخه ی بالا حاکی از سیر صعودی در بازار دارد که در حال افزایش و بالا رفتن است. و همینطور مقدار مطلق بزرگتر در میانگین دامنه ی چرخه ی پایین حاکی از نزول بازار و رو به کاهش است.
طول طول چرخه نشانگر زمان لازم برای تکمیل یک چرخه می باشد. اندازه گیری طول چرخه اغلب از کف تا کف اندازه گیری می گردد، هر چند برخی زمان ها از اندازه گیری های سقف تا سقف نیز مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً هنگامی که این کف ها مبهم یا از نظر چشمی غیرقابل تشخیص باشند، اندازه گیری های سقف تا سقف درجه پایینی از اعتبار برخوردارند و استفاده نمی گردند.
زیرا نسبت به تاثیرات انتقال چرخه حساس و طول چرخه معمولاً با استفاده از تعداد دوره ها یا فواصل زمانی اندازه گیری می گردد، که با استفاده از تعداد میله های لازم برای تکمیل یک چرخه نشان داده می شود. بنابراین از طول چرخه به عنوان “دوره” چرخه نیز نام می برند.
فاز فاز چرخه نقطه ای از چرخه که در آن جهت روند قیمت چرخش می کند و تفاوت بین هر دو نقطه به عنوان تفاوت فاز در نظر می گیرند. تفاوت فاز در زمان تعداد میله ها یا در شکل زاویه های مثل درجه ها اندازه گیری می شود.
فرکانس فرکانس چرخه، تعداد چرخه های کامل در یک دوره ی زمانی مرجع مشابه دلالت دارد.
چرخه های قیمت برای تایید بازآزمایی و شکست های خط روند الگوهای نموداری و الگوهای میله ای شمعی و سایر موارد مورد استفاده قرار گیرند. چرخه های قیمت نیز برای تایید الگوهای ادامه دهنده به کار گرفته می شوند . یک الگو یا شکل ذاتاً صعودی که بعد از کف چرخه یا نقطه ی میانی چرخه شکل می گیرد، به طور بالقوه ای به عنوان یک الگوی ادامه دهنده قابل اطمینان تر خواهد بود. و این قابلیت اطمینان زمانی که به نقاط عطف (سقف) چرخه نزدیک می گردد، شروع به کاهش می کند.
نوساناتی که توسط اندیکاتورهای اساسی ایجاد می گردند، به جز قیمت شامل اندیکاتورها نیز می شوند. چرخه های اندیکاتور بیشتر مواقع در حجم، تقاضاهای غیر فعال بازار، میانگین محدوده ی واقعی ( ATR )، انحراف معیار، شاخص میانگین جهت دار ( ADX ) و در اُسیلاتورهای مومنتومی (سنترال) مثل مک دی MACD ، احتمالات و شاخص قدرت نسبی ( RSI ) مشاهده می شوند.
این چرخه ها بر روی نمودار فواصل، زیر دوره زمانی روزانه قابل رویت است. شخصاً برای این موضوع از اندیکاتور دی تی اسیلاتور DT ساخته شده توسط رابرت ماینر نیز استفاده می کنم.
چرخه های بازار
نوسانات بزرگ بازار بر اساس چرخه های بازارهای کالا، سهام و اوراق قرضه هستند. چرخه ها در این بازارهای موازی به تعیین شرایط کلی اقتصاد کمک می کنند. زمانی که این بازارها بیش از حد افزایش پیدا کنند، سیاست های پولی از سمت بانک های مرکزی اتخاذ و نرخ های بهره برای مقابله با هزینه های رو به رشد زندگی بالا می روند.
قیمت های اوراق قرضه که مستقیماً وابسته به نرخ های بهره اند، اولین بازاری از جمیع بازارهای موازی که به کاهش شرایط صعودی واکنش نشان می دهد. این اولین نشانۀ نزول بالقوه است. با کاهش بازار اوراق قرضه، قیمت کالاها دومین بازاری که به دلیل افزایش هزینه ی استقراض ناشی از افزایش نرخ های بهره به این کاهش یا نزول واکنش نشان می دهد. این روند بر روی اکثریت شرکت های وابسته به هزینه مواد اولیه تاثیر خواهد گذاشت. در نهایت بازارهای سهام سیر نزولی خواهند داشت.
با کنترل تورم و کاهش نرخ های بهره (اتخاذ سیاست انبساطی) این موضوع موجب افزایش مجدد قیمت اوراق قرضه می گردد. با کاهش نرخ های بهره هزینه استقراض و قیمت کالاها به عنوان سیل نقدینگی این بازارها افزایش می یابند. وضعیت شرکت ها با شروع رونق تجارت بهبود می یابد و بازار سهام دوباره صعود می شود.
به طور خلاصه بازار اوراق قرضه به عنوان یک بازار پیشرو سقف ها و کف های بازار احتمالی در نظر گرفته می شود. ابتدا بازار اوراق قرضه به دنبال آن قیمت کالاها و در نهایت بازار سهام تغییر می کنند. برای درک جریان سرمایه و حرکات بازارها الزامی است که بر بازار اوراق قرضه تسلط یابید.
چرخه های تجاری
این مدل از چرخه ها از طریق نوسانات در نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) دنبال می شوند که به عنوان اندیکاتور فعالیت و سلامت اقتصاد یاد می شود. چرخه های تجاری حاکی از دوره های انبساط و انقباض در اقتصاد است. این چرخه با رکود، احیا(بازگشت)، رونق و رشد اقتصادی مطالعه می گردد. معمولاً این چرخه ها موج های بلندمدت و روند اصلی بازار را مشخص می کنند.
چهار چرخۀ غالب اقتصادی که در کتب گوناگون در مورد آنها صحبت می شوند عبارت اند از:
1. چرخه ی کندراتیف Kondraticle: چرخه کندراتیف که توسط نیکولای کندراتیف کشف گردید، یک چرخه اقتصادی ۵۴ ساله را نشان می دهد. این چرخه همه بازارها منجمله بازار سهام، کالا و بازار ارز را تحت تاثیر قرار می دهد. این چرخه بزرگ اقتصادی سقف های بازار بین سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۸۲۰ ، ۱۸۶۵ تا ۱۸۷۵ ، ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ و 1970 تا ۱۹۸۰ را دقیقاً پیش بینی کرد. از دهه ی ۱۹۲۰ تا کنون تفسیرها و اصلاحات جدید زیادی در رابطه با نظریه کندراتیف وجود داشته است.
2. چرخه ژوگلار Juglance : چرخه اقتصادی ۷ تا ۱۱ ساله که توسط کلمنت ژوگلار در سال ۱۸۶۰ بیان شد.
3. چرخه کیچین Kitchin Cycle :چرخه کیچین چرخۀ اقتصادی چهار ساله ای که بر بازارها و اقتصادها تاثیر می گذارد این چرخه که توسط جوزف کیچین کشف شد یکی از معتبرترین پیش بینی کننده های سلامت اقتصاد محسوب می شود.
4. چرخه شومپیتر Schumpeter : چرخه ی شومپیتر الگوی اقتصادی که مبتنی بر برهم نهی چرخه های کندراتیف ژوگلار و کیچین است. در واقع مجموع این سه چرخه را نشان می دهد. جوزف آلویس شومپیتر مبدع این چرخه است. نشان داد که هر سه چرخه در سقف و کف این مدل با یکدیگر هماهنگ هستند (این چرخه اغلب انبساط ها و انقباض های بازار را دقیقاً پیش بینی می کند)
چرخه های فصلی
چرخه های فصلی به دلیل تاثیرات اقلیمی بر کاشت و برداشت محصولات کشاورزی در کالاهای کشاورزی وجود دارد. چرخه های فصلی معمولاً یک ساله هستند و چرخه های کالای چهار هفته ای نیز مهم تلفی می شوند که بسیاری از معامله گران سیستم های معاملاتی را در طی چرخه ی چهار هفته ای یا چرخه ی ( ۲۰ تا ۲۶ ) روزه طراحی می کنند. نمونه های معروف آن شامل کانال قیمت
۲۰ روزه، ۱۲ روزه MACD و ۲۶ روزه میانگین متحرک های نمایی ( EMAS ) و 52 هفته ای بازار است. هنگامی که بر اساس داده های فصلی معامله می کنید، بهترین کارکرد اینکه از داده های فصلی به عنوان سیگنال بهره ببرید و به دنبال تایید قیمت در قراردادهای ماه آینده یا ماه های نزدیک باشید.
نحوه بررسی و تحلیل چرخه ها
جهت تجزیه تحلیل چرخه ها ما از چندین اصول استفاده می کنیم. این اصول به صورت خلاصه عبارت هستند از:
• اصل جمع بندی • اصل مشترکات • اصل تناسب • اصل هارمونیک • اصل تغییر
در کل باید شما بتونید روابط و کنش ها را در چرخه ها بیابید.
• اصل جمع بندی یا بر هم نهی
این اصل حاکی از چرخه ی موج حاصل از مجموع همه ی دامنه های موج کوتاه مدت و بلندمدت است. که شامل سه مولفه زیر می گردد:
مولفه روند معمولاً توسط مشارکت کنندگان بلندمدت بازار هدایت می شود. مولفه ی نوسانی حاکی از فعالیت کوتاه مدت تر که از فعالیتهای تجاری به مدت متوسط تا کوتاه مدت نشات گرفته است. مولفه ی تصادفی نوسانات اطراف مولفه های روند و نوسان را تشکیل می دهد.
اصل جمع بندی به توضیح شکل گیری الگوهای مختلف نمودار از قبیل سر و شانه، کف ها و سقف های دو قلو، مثلث ها، کانال های صعودی و نزولی و … کمک می کند.
• اصل مشترکات
اصل مشترکات باعث ایجاد اصل دیگری به نام اصل همزمانی می شود. این اصل به زبان ساده می گوید که چرخه ها در سرتاسر بازارهای مختلف به روش های زیر مرتبط هستند:
آنها تمایل به اشتراک دوره های یکسانی هستند اغلب به طور همزمان تمایل به سقف و کف دارند به طور طبیعی تمایل دارند که چرخه ای یا نوسانی باشند
نکته کلیدی: هیچ الزامی نیست که بازارها باید از دوره های برابر تشکیل شده باشند. این یعنی اینکه به طور همزمان تمایلی برای بازارهایی با دوره های وجود دارد.
• اصل تناسب
اصل تناسب می گوید که چرخه هایی با دامنه های بزرگتر تمایل دارند که طول دوره یا مدت زمان طولانی تری داشته باشند. این امری نسبتاً شهودی است، زیرا چرخه های بزرگتر معمولاً زمان بیشتری طول می کشند تا یک چرخه کامل را تکمیل کنند.
• اصل هارمونیک
اصل هارمونیک حکایت از این که دوره های چرخه تمایل به هماهنگی دارند. یعنی دوره های چرخه تمایل به این دو حالت زیر می گیرند:
مضارب دو
کسری هایی از دو (نصف ۱/۲) یا کسری از سه (سه بخش ۱/۳)
رابطه ی ریاضی مبتنی بر تقسیمات دو برابر، نصف سه برابر یا یک سومی از دوره های موج وجود دارد. امواج با دوره هایی که به صورت هماهنگ به مضرب ها و زیر بخش های دو مرتبط هستند تمایل دارند از سقف و کف به هم متصل شوند.
• اصل تغییر
اصل تغییر نشان می دهد که همه ی اصول چرخه ای در معرض نوسانات بازارها قرار دارند. به این ترتیب همیشه مطابق با اصل نشان داده شده پیش نمیروند به عبارت دیگر این اصول فقط به عنوان راهنماهای رفتار موج هستند. بازار در سقف و کف همیشه هماهنگ نیست و دامنه های چرخه نیز همواره ثابت نیستند و به مرور زمان تغییر می کنند.
• اصل نام گذاری
بر اساس اصل مشترکات بازارها عناصر هارمونیک مشترک را به اشتراک می گذارند. آنها معمولاً در مضرب های تقسیم های دو و سه مرتبط هستند. به عنوان مثال چرخۀ ۱۸ ساله تمایل دارد چرخه مرتبط ، ۹ ، ۴.۵ ، ۳ و ۱.۵ و چرخه های مرتبط ۱ ساله داشته باشد. همچنین چرخه ۱.۵ ساله ( ۱۸ ) ماهه تمایل دارد، چرخه های ، ۹ ، ۶ ، ۳ ، ۱.۵ و ۰.۷۵ ماهه داشته باشد. چرخه ۶ ماهه ( ۲۶ هفته ای) تمایل دارد چرخهٔ مرتبط ، ۱۳ ۶.۵ و ۳.۲۵ هفته ای داشته باشد. این چرخه ها ممکنه به عنوان نقطه شروعی برای چرخه های غالب در بازارهای مختلف به کار گرفته شوند.
نکته کلیدی: این روابط صرفاً تمایلاتی هستند. همیشه دقیقاً مطابق با انتظار در نهایت اتفاق نمی افتد.
یکی از ویژگی های جالب چرخه ها اینکه سقف های چرخه تمایل به خم شدن به سمت راست نقطه ی میانی طول چرخۀ ایده آل در یک بازار رو به رشد دارند. این پدیده انتقال به راست می گویند. در بازارهای رو به کاهش سقف ها تمایل به خم شدن به سمت چپ نقطه ی میانی طول چرخه ایده آل دارند و به عنوان انتقال چپ شناخته می شوند. به این ترتیب انتقال راست صعودی و انتقال چپ نزولی است.