چگونه عرضه و تقاضا در فارکس به بیش از حد خود می رسد؟
خرداد 3, 1403
قیمتها با توجه به تعادل بین عرضه و تقاضا در فارکس تعیین میشوند. هنگامی که تقاضا برای یک جفت ارز بیشتر از عرضه آن باشد، قیمت آن افزایش مییابد. برعکس، وقتی عرضه یک جفت ارز از تقاضای آن بیشتر شود، قیمت آن کاهش مییابد. تشخیص شرایطی که عرضه و تقاضا به صورت غیرعادی تغییر میکنند، میتواند به معاملهگران کمک کند تصمیمات آگاهانهتری در معاملات خود بگیرند. در این مقاله، روشهای مختلفی را برای شناسایی این شرایط و عرضه و تقاضا در فارکس بررسی خواهیم کرد.
برای معاملهگران مبتدی، یادگیری سطوح عرضه و تقاضا در فارکس بسیار مهم است. این سطوح نشاندهنده نقاطی در بازار هستند که قیمتها به تعادل میرسند و میتوانند شامل یک یا چند کندل قیمتی باشند. تریدرها با استفاده از این سطوح و ترکیب آنها با انواع سبک های تحلیلی میتوانند نقاط ورود و خروج بهتری را شناسایی کنند.
نواحی عرضه و تقاضا عمدتاً نشانگر سطوحی هستند که مؤسسات مالی بزرگ از آنها برای خرید و فروش استفاده میکنند. این مؤسسات نمیتوانند به یکباره وارد بازار شوند، زیرا حجم بزرگ سفارشات آنها باعث نوسانات شدید در بازار میشود که به ضرر خودشان هم خواهد بود. به همین دلیل، آنها به تدریج وارد بازار میشوند. گاهی اوقات حجم سفارشات این گروه از فعالین بازار به قدری بزرگ است که به راحتی تمام دستورات موجود را تکمیل میکند و باعث حرکات قیمتی سریع و بزرگ میشود. با درک درست نواحی عرضه و تقاضا، میتوان تشخیص داد که احتمال ورود معاملهگران بزرگ به بازار از کدام سطوح بیشتر است.
در دنیای معاملات، درک سطوح عرضه و تقاضا در فارکس برای هر معامله گری، چه مبتدی و چه باتجربه، از اهمیت بالایی برخوردار است. این سطوح، که به مثابه نقشه راه بازار عمل میکنند، نشاندهنده نقاطی هستند که در آنها تعادل بین تمایل به خرید (تقاضا) و تمایل به فروش (عرضه) برقرار میشود.
بازار فارکس، به مانند هر بازار دیگری، از دو دسته بازیگر اصلی تشکیل شده است:
- بازیگران بزرگ: این گروه شامل بانکها، موسسات مالی و سایر نهادهای قدرتمند مالی میشود که به طور روزانه حجم عظیمی از معاملات را انجام میدهند. قدرت و نفوذ این بازیگران بزرگ به حدی است که جهت اصلی بازار را تا حد زیادی تعیین میکنند.
- بازیگران خرد: این گروه شامل معاملهگران معمولی مانند شما و من میشود که با سرمایههای کمتر در بازار فعالیت میکنند.
با درک این موضوع که بازیگران بزرگ جهت بازار را تعیین میکنند، اهمیت سطوح عرضه و تقاضا در فارکس دوچندان میشود. چرا که این سطوح، نقاطی هستند که در آنها بازیگران بزرگ حضور دارند و به خرید و فروش میپردازند.
به همین دلیل، شناسایی و تحلیل این سطوح میتواند به شما به عنوان یک معاملهگر کمک کند تا:
- احتمال حرکت آتی قیمت را پیشبینی کنید.
- نقاط ورود و خروج مناسب برای معاملات خود را پیدا کنید.
- از ضرر و زیان احتمالی خود بکاهید.
- احتمال کسب سود خود را افزایش دهید.
در این مقاله می آموزیم
نحوه ترسیم سطوح عرضه و تقاضا
در بازار فارکس، عرضه و تقاضا به تعامل بین خریداران و فروشندگان جفت ارزها اشاره دارد. هر جفت ارز از ترکیب دو ارز فیات مختلف تشکیل شده است. معاملات فارکس همیشه بر روی ارز اول (ارز پایه) انجام میشود و هزینهها و کارمزدها با ارز دوم (ارز متقابل) پرداخت میشود. وقتی شما جفت ارز یورو/دلار (EUR/USD) را خریداری میکنید، در حال خرید یورو و پرداخت کارمزد با دلار هستید. بنابراین، بر یورو تقاضا ایجاد کرده و دلار را عرضه میکنید. یا وقتی جفت ارز یورو/دلار (EUR/USD) را میفروشید، در حال فروش یورو و پرداخت کارمزد با دلار هستید. در این حالت، بر یورو عرضه و بر دلار تقاضا ایجاد میکنید
اگر تقاضا برای یورو افزایش یابد، جفت ارز یورو/دلار (EUR/USD) روند صعودی پیدا میکند زیرا یورو تقاضای بیشتری داشته و دلار با عرضه بیشتری مواجه میشود. و اگر عرضه یورو افزایش یابد، جفت ارز یورو/دلار (EUR/USD) روند نزولی پیدا میکند زیرا یورو عرضه بیشتری داشته و دلار با تقاضای بیشتری مواجه میشود. هر جفت ارز در بازار فارکس بهصورت مستقل تحلیل میشود. ممکن است دلار در برابر یورو ضعیف شده و روند نزولی داشته باشد، اما در برابر ین ژاپن روند صعودی داشته باشد. همبستگی جفت ارزها به معنای تأثیر مستقیم و یکسان نیست؛ شرایط عرضه و تقاضا برای هر جفت ارز متفاوت است.
روند صعودی قوی تا زمانی ادامه مییابد که قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان باشد. با افزایش فشار فروش، روند صعودی متوقف میشود. محدوده تقاضا (تراکم) جایی است که خریداران فعال هستند و قیمت ثابت میماند. در مقابل، روند نزولی قوی زمانی پایان مییابد که قدرت خریداران افزایش یابد. محدوده عرضه (توزیع) جایی است که فروشندگان فعالاند. عرضه و تقاضا عوامل اصلی حرکت بازار هستند؛ با افزایش تقاضا، قیمت بالا میرود و با کاهش تقاضا، قیمت کاهش مییابد.
دلیل اینکه حمایت یا مقاومت بعد از چندین بار برخورد شاید به راحتی شکسته شود، این است که با هر بار برخورد بازار به سطح کلیدی، تعادل میان خریداران و فروشندگان به هم میریزد. قیمت کاهش مییابد زیرا فروشندگان قدرت بیشتری نسبت به خریداران پیدا میکنند و با برخورد بازار به حمایت، خریداران وارد بازار میشوند و قیمت به دلیل تقویت سمت خریدار رشد میکند. اما بعد از مدتی، قیمتها دوباره کاهش مییابند و بازار پایین میآید. در هر برخورد به سمت حمایت، خریداران کمتری به دنبال ورود به بازار خواهند بود، زیرا در برخوردهای قبلی، بسیاری از آنها وارد بازار شده و دستورات و سفارشات خرید آنها تکمیل شده است. این پدیده به عنوان جذب سفارش شناخته میشود.
بازار توانسته بخش بزرگی از دستورات خرید را در محدوده حمایت جذب کند. در تصویر زیر میتوان دید که بازار با هر بار برخورد به حمایت، جهش صعودی و کوچکتری را نسبت به قبل به نمایش گذاشته است و در نهایت حمایت به دلیل جذب دستورات خرید و ته کشیدن قدرت خریداران، سقوط میکند. وقتیکه هر خریداری که میخواست خرید انجام دهد، سفارش خود را تکمیل کرده باشد، دیگر خریداری در بازار نمیماند. به همین دلیل حمایت در حرکات نزولی بعدی شکسته میشود.
جذب سفارشات خرید در اطراف حمایت را میتوان با انداختن توپ به روی زمین مقایسه کرد. هر بار که توپ به زمین برخورد میکند، اندکی بالا میآید و سپس دوباره به زمین میخورد. این جهش توپ پایان مییابد و دیگر توپ انرژی برای جهش ندارد و سرانجام توپ روی زمین ثابت باقی میماند. مثال توپ به خوبی نشان میدهد که هر بار بازار به یک سطح کلیدی برخورد میکند، در دفعات بعدی حساسیت کمتری به آن حمایت یا مقاومت نشان خواهد داد و سرانجام هم بازار به سطح کلیدی بی توجهی خواهد کرد.
بیس چیست؟ بیس (Base) به نقطه ای در نمودار قیمت اطلاق می شود که در آن قیمت به تعادل می رسد و خریداران و فروشندگان در قدرت برابری قرار دارند. این ناحیه معمولا از چند کندل قیمتی (به طور معمول 3 تا 6 کندل) تشکیل شده است بیس به عنوان نقاط محوری در نمودار عمل می کند و می تواند مبنای شکل گیری سطوح عرضه و تقاضا باشد. بیس در واقع، نقطه ثبات در نمودار قیمت است که در آن خریداران و فروشندگان در قدرت برابری قرار دارند. این ناحیه، مبنای ترسیم سطوح عرضه و تقاضا در فارکس را تشکیل میدهد.
- در تایم فریم های بالاتر (مانند هفتگی، روزانه و 4 ساعته)، ناحیه بیس معمولا شامل یک کندل قیمتی خواهد بود.
- در تایم فریم های پایین تر (مانند 1 ساعته، 15 دقیقه ای و …)، بیس می تواند از چندین کندل قیمتی تشکیل شده باشد.
بهتر است محدودههای عرضه و تقاضا در فارکس را به صورت ناحیهای مشخص کنید. مثلاً اگر یک کندل دوجی در ناحیه بیس تشکیل شده باشد، میتوانید برای ترسیم ناحیه عرضه و تقاضا در فارکس، سقف و کف قیمتی کندل دوجی را در نظر بگیرید. توجه داشته باشید که رسم این نواحی به مهارت و تجربه معاملهگر بستگی دارد. برخی معاملهگران بدنه کندلها را به عنوان محدوده عرضه/تقاضا در نظر میگیرند و برخی دیگر اوج و کف قیمتی کندلها را.
دو مدل ترسیم ناحیه عرضه و تقاضا:
- تک کندلی: این ناحیه بستگی به تایم فریم معاملاتی و قدرت حرکت بازار دارد.
- بیس چند کندلی: ابتدا در یک تایم فریم بالاتر بیس تک کندلی مشخص میشود و سپس در تایم فریم پایینتر به دنبال بیس چند کندلی میگردیم تا ناحیه اول را بهینهسازی کنیم.
در انتخاب روش ترسیم مناسب، معامله گران کوتاه مدت معمولا از روش های ساده تر مانند سقف و کف یا بدنه کندل استفاده می کنند. اما معامله گران بلندمدت تر از روش های دیگر نیز بهره می برند. پس به طور ساده روش های ترسیم عرضه و تقاضا در فارکس به شرح ذیل می باشد:
- روش سقف و کف: ساده ترین روش، استفاده از بالاترین و پایین ترین قیمت در محدوده بیس به عنوان مرزهای ناحیه عرضه و تقاضا است.
- روش بدنه کندل: در این روش، بدنه کندل های بیس به عنوان ناحیه عرضه و تقاضا در نظر گرفته میشوند.
- استفاده از الگوهای قیمتی: الگوهای معکوس مانند سر و شانه و مثلث نزولی، نشان دهنده سطوح بالقوه عرضه هستند. الگوهای ادامه دار مانند کف دوقلو و مثلث صعودی، نشان دهنده سطوح بالقوه تقاضا هستند.
- استفاده از شاخص های تکنیکال: شاخص هایی مانند نشانگرهای نوسان گیر و فیبوناچی ریتیسمنت میتوانند در تایید یا رد سطوح عرضه و تقاضا مفید باشند.
بازیگران بزرگ بازار نقاط مشخصی برای خرید و فروش دارند. شناسایی این سطوح میتواند ما را به معاملهگران موفق تبدیل کند. استراتژی تشخیص محل حضور این بازیگران در بیش از ۹۵ درصد مواقع برای تریدرها مفید است. البته، معاملهگران باید با تمرین و تکرار فراوان، مهارت شناسایی سطوح عرضه و تقاضا را کسب کنند.
نحوه شناسایی سطوح عرضه و تقاضا
سطوح عرضه و تقاضا در نمودارهای قیمتی به اشکال مختلفی ظاهر میشوند. برخی از این نواحی به عنوان الگوهای ادامهدهنده عمل میکنند و برخی دیگر به عنوان الگوهای بازگشتی. این نواحی در الگوهای زیر قابل مشاهده هستند:
- دراپ بیس رالی (DBR)
- رالی بیس دراپ (RBD)
- رالی بیس رالی (RBR)
- دراپ بیس دراپ (DBD)
دراپ بیس رالی (DBR)
الگوی دراپ بیس رالی (DBR) در نمودارهای قیمتی نشاندهنده یک الگوی بازگشتی است. ابتدا، بازار در یک روند نزولی قرار دارد، سپس قیمت وارد یک فاز خنثی میشود و در همان محدوده نوسان میکند. پس از آن، بازار از ناحیه بیس یا محدوده تقاضا خارج شده و به سمت بالا حرکت میکند. ناحیه بیس همان محدوده تقاضاست که به عنوان یک منطقه بازگشتی عمل میکند.
در بازارهای مالی، تکرار تاریخ متداول است. پس از شکست بیس، انتظار میرود که قیمت دوباره به سمت این محدوده تقاضا بازگردد. به همین دلیل، معاملهگران میتوانند منتظر بازگشت مجدد قیمت به ناحیه بیس بمانند و سپس وارد معامله خرید شوند.
رالی بیس دراپ (RBD)
رالی بیس دراپ (RBD) یک الگوی معکوس از الگوی دراپ بیس رالی است و به عنوان یک الگوی بازگشتی عمل میکند. در این الگو، محدوده بیس نمایانگر محدوده عرضه در بازار است زیرا در انتهای حرکت صعودی شکل میگیرد.
رالی بیس رالی (RBR)
رالی بیس رالی (RBR) یک الگوی ادامهدهنده است. در این الگو، ابتدا بازار در حالت صعودی قرار دارد و سپس قیمت وارد یک فاز استراحت میشود و سپس به حرکت صعودی خود ادامه میدهد. حرکت اصلاحی در این الگو وجود ندارد و قیمت پس از مدتی نوسان در فاز خنثی کوتاه مدت به حرکت ابتدایی خود ادامه میدهد.
دراپ بیس دراپ (DBD)
دراپ بیس دراپ (DBD) نیز یک الگوی ادامهدهنده است و کاملاً برخلاف الگوی RBR عمل میکند. به عبارت دیگر، حرکت ابتدایی بازار در این الگو نزولی است و قیمت پس از ورود به فاز خنثی به حرکت ابتدایی خود ادامه میدهد.
محلهایی که تعادل بین قدرت خریدار و فروشنده به طور قابلتوجهی از بین میرود، محتملترین نواحی برای تشکیل ناحیه عرضه یا تقاضا هستند. به عنوان مثال، اگر رالی صعودی آغاز شده ولی بلافاصله پس از آن بازار به طور سریع سقوط کند، محدوده ممکن است ناحیه عرضه باشد. یا در مواقعی که بازار به ناگهان جهش کرده و حرکت بزرگی را آغاز کرده، بدون پیشبینی قبلی، این نقاط ممکن است ناحیه تقاضا باشند. این سطوح به واقعیتی اشاره دارند که قدرت خریداران و فروشندگان به هم میخورد.
وقتی بازار از یک رالی صعودی به سرعت به زمین میافتد، این ممکن است به دلیل افزایش قوی فروش باشد که به پایان یک روند صعودی یا ایجاد حرکت اصلاحی در آن منجر میشود. این وضعیت میتواند به عنوان یک ناحیه عرضه در نظر گرفته شود. زمانی که بازار به این ناحیه عرضه میرسد، دستورات فروشی که از قبل فعال نشدهاند، میتوانند فعال شوند و بازار دوباره سقوط کند. به عبارت دیگر، فروشندگان ممکن است منتظر بمانند تا قیمت به یک سطح خاصی کاهش یابد تا بتوانند سفارشات خود را اجرا کنند، اما وقتی بازار به این سطح میرسد، احتمالاً دستورات فروشی آماده برای اجرا شدن هستند و بازار میتواند دوباره سقوط کند.
ممکن است هنگامی که بازار از یک سطح مشخص به عنوان مثال قیمت دلار در ایران از 70 تومان سقوط میکند، بسیاری از فروشندگان انتظار دارند که قیمت به 71 تومان برسد تا بتوانند فروش انجام دهند، اما این اتفاق رخ نمیدهد. این به معنای آن است که وقتی بازار دوباره به سطح 0 تومان برگردد، احتمالاً دستور فروشی در این سطح فعال نخواهد شد و قیمت تا 71 تومان بالا میرود. بنابراین، هنگام استفاده از تحلیلهای تکنیکال، مهم است که همیشه سطوح را به صورت یک محدوده یا ناحیه در نظر بگیرید.
مثال های از سطوح عرضه و تقاضا در فارکس
به بررسی چند نمونه نمودار قیمتی جذاب میپردازیم که به شما در درک و استفاده از سطوح عرضه و تقاضا در معاملاتتان کمک میکنند. یک روش ساده برای یافتن این سطوح، دنبال کردن روندهای قوی است. به دنبال روندهایی باشید که قدرت و استمرار قابل توجهی دارند. معیار دوم، نواحی اوج و اطراف پایین قیمتی است. در این نقاط، قیمت تمایل دارد به یک فاز خنثی کوتاهمدت وارد شود.
طبق تصویر زیر، میبینید که بازار در پایان حرکت صعودی، یک اوج تشکیل داده و سپس حرکت نزولی جدیدی آغاز شده است. بعد از آن، بازار وارد اولین فاز خنثی کوتاهمدت شده که نشاندهنده سطح عرضه یا تقاضا در بازار است. این منطقه میتواند از یک یا چند کندل قیمتی تشکیل شده باشد. اگر در طول فاز خنثی، کندلهای قیمتی کوچک و ضعیف باشند، میتوان انتظار داشت که یک حرکت قیمتی قوی آغاز شود. همچنین، بسیار مهم است که شکست سطوح فاز خنثی توسط کندلهای بزرگ و قوی رخ دهد.
آنچه شما باید انجام دهید این است که پس از شکست ناحیه عرضه یا تقاضا، منتظر بازگشت قیمت به این ناحیه بمانید و سپس با تشکیل یک الگوی نموداری و پرایس اکشن، دوباره وارد بازار شوید. طبق تصویر زیر، قیمت پس از شکست محدوده عرضه به سرعت از آن فاصله گرفته و سپس دوباره به این محدوده بازگشته است. همزمان با بازگشت قیمت به محدوده عرضه، فشار فروش افزایش یافته است. با بررسی تایم فریمهای پایینتر، ممکن است الگوی نموداری دقیقتری پیدا کنید. این استراتژی میتواند جذاب و مفید باشد و در بسیاری از روشهای مختلف معاملاتی مورد استفاده قرار گیرد.
برای معامله با سطوح عرضه و تقاضا، مهم است که به واکنش قیمت در این سطوح توجه کنید و منتظر صدور سیگنال معاملاتی باشید. گاهی اوقات بازار از این سطوح عبور میکند بدون اینکه به آنها توجهی داشته باشد. بنابراین، برای اطمینان بیشتر، بهتر است منتظر واکنش قیمت بمانید. در نمودار، ناحیه تقاضا در طول حرکت صعودی جدید شکل گرفته که بالای آخرین اوج قیمتی روند نزولی قرار دارد.
در مثال قبلی، پس از شکست ناحیه تقاضا، بازار به حرکت صعودی ادامه داده است. بعد از مدتی، قیمت مجدداً به ناحیه تقاضا بازگشته و پس از برخورد با آن، دوباره صعود کرده است. بنابراین، بهتر است پس از ورود قیمت به ناحیه عرضه یا تقاضا، مستقیماً وارد معامله نشوید و منتظر سیگنال یا الگوی معاملاتی بمانید.
چند ترفند حرفهای با نواحی عرضه و تقاضا در فارکس
برای معاملهگری موفق، شناخت نواحی عرضه و تقاضا بسیار مهم است. این نواحی در پس سطوح کلیدی مانند پیوت، حمایت، و خطوط روندی قرار دارند. درک پنج ترفند کلیدی برای معامله از این سطوح، بهبود زیادی در موفقیت و بازدهی معاملات ایجاد میکند. این مقاله ترفندهایی را ارائه میدهد که به شما در افزایش موفقیت و کارایی در معاملات کمک خواهد کرد. برای معامله موفق از نواحی عرضه و تقاضا، به این ترفندها توجه کنید:
- نوسانات ملایم بازار: نواحی با دامنه قیمتی کوتاه و نوسانات محدود، قویتر هستند و واکنش بهتری نشان میدهند.
- عمر ناحیه: نواحی که زودتر تشکیل میشوند و دامنه کوتاهتری دارند، معتبرترند.
- تشخیص روند: قدرت فروشندگان و خریداران را بسنجید.
- نیروی قوی خروج از محدوده: نحوه شروع روندها را درک کنید.
- تازگی نواحی عرضه و تقاضا: همواره به دنبال نواحی تازه باشید، نواحی که هنوز برخورد مجددی به آنها صورت نگرفته است.
ترفند اول: نوسانات ملایم بازار
نواحی عرضه و تقاضا با نوسانات محدود و کوتاه در دامنه قیمتی مشخص میشوند. کندلهای قیمتی نزدیک به هم نشاندهنده تردید بازار در تعیین روند بعدی هستند. هر چه دامنه خنثی کوتاهتر باشد، ناحیه عرضه یا تقاضا قویتر و احتمال واکنش قوی بازار به آن بیشتر است.
ترفند دوم: توجه به زمانی که ناحیه عرضه یا تقاضا شکل میگیرد
هنگامی که قیمت در یک بازه محدود به شدت نوسان میکند، این نشان میدهد که ناحیه مربوطه باید با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. معمولاً نواحی عرضه و تقاضا با ارتفاع کمتری شکل میگیرند و به سرعت تشکیل میشوند. اما اگر این بازه بسیار گسترده باشد، این نشان میدهد که معاملهگران اصلی به بازار توجه کمتری داشتهاند. وقتی نواحی عرضه یا تقاضا کوتاه باشند، احتمال واکنش قویتری از بازار در آینده وجود دارد. بنابراین، در بار دوم که بازار به این نواحی وارد میشود، میتوانید معامله کنید.
ترفند سوم: تشخیص روند
الگوی فنر، توسط وایکوف معرفی شده است و زمانی شکل میگیرد که بازار در یک جهت حرکت میکند، اما ناگهان وارد فاز خنثی میشود و چندین شکست جعلی رخ میدهد. در نهایت، قیمت در جهت معکوس حرکت اولیه جهش میکند. الگوی فنر ابتدا ممکن است به نظر شکست جعلی بیاید، اما در واقع، نشان میدهد که بسیاری از معاملهگران انتظار ادامه حرکت یکسویه را دارند، اما بازار وارد فاز خنثی میشود و در نهایت در جهت مخالف حرکت اولیه پیش میرود. الگوی فنر بهترین زمان برای ورود معاملهگران به بازار است.
ترفند چهارم: نیروی قوی خروج از محدوده
این ترفند از اهمیت بالایی برخوردار است. در یک لحظه، قیمت از ناحیه عرضه یا تقاضا خارج شده و یک روند جدید آغاز میشود. وقوع شکست در تعادل بین خریداران و فروشندگان، به یک حرکت انفجاری در بازار منتج میشود. این نکته حائز اهمیت است که هر چه شکست ناحیه عرضه یا تقاضا قویتر باشد، نیروی ناحیه نیز بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، حرکت انفجاری باعث میشود که بسیاری از معاملهگران از بازار عقب بمانند. بنابراین، در آینده با بازگشت بازار به ناحیه تقاضا یا عرضه، دستورات فراوانی وجود خواهد داشت که هنوز فعال نشدهاند و با فعال شدن آنها، بازار دوباره به ناحیه تقاضا یا عرضه واکنش نشان خواهد داد.
ترفند پنجم: تازگی نواحی عرضه یا تقاضا
در جستجوی معامله و سیگنال از نواحی عرضه و تقاضا هستید؟ همیشه سعی کنید به دنبال نواحی تازه باشید. بعد از خروج بازار از ناحیه تقاضا یا عرضه، هیچ برخوردی دیگر با آن محدوده اتفاق نیافتاده است. هر بار که بازار به ناحیه عرضه یا تقاضا برخورد میکند، دستورات بیشتری که از قبل باقی ماندهاند، پر میشوند و در نهایت دیگر دستوری در بازار برای حمایت از تقاضا یا عرضه وجود ندارد. نتیجتاً ناحیه مورد نظر شکسته میشود. بنابراین، بهتر است همواره به دنبال نواحی تازه باشید، نواحی که هنوز برخورد مجددی به آنها صورت نگرفته است.
بهینه سازی نواحی عرضه و تقاضا در فارکس
هدف اصلی از بهینهسازی نواحی عرضه و تقاضا در فارکس، کاهش پهنای این نواحی است. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و کاهش حداقل ضرر ممکن میشود. شناسایی و بهینهسازی این نواحی میتواند به معاملهگران در انجام معاملات سودآور کمک کند. در نمودار زیر، قیمت پس از رسیدن به ناحیه ترسیمی، واکنش نشان داده و به سمت پایین بازگشته است. بر این اساس، میتوان بر اساس این ناحیه وارد معامله شد و حد ضرر را کمی بالاتر از سقف ناحیه عرضه قرار داد.
برای بهینه سازی این ناحیه، به تایم فریم پایین تر رجوع می کنیم، آخرین کندل صعودی میتواند ناحیه عرضه را کوچک کند:
بهینهسازی سطوح عرضه و تقاضا میتواند به کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال معاملات سودآور کمک کند. از طریق تقسیم ریسک معاملات در این سطوح، میتوان به مدیریت بهتر سرمایه و کاهش ضررهای احتمالی پرداخت. از طریق استفاده از سفارشات مختلف مانند سفارشات Sell Limit، میتوان به ریسکهای معاملاتی پاسخ داد. در نهایت، مهم است که این سطوح را به طور مداوم پیگیری کرده و با تغییرات بازار همگام سازی شوند.
عوامل موثر بر عرضه و تقاضا در بازارهای مالی
سوال اصلی این است که چه عواملی بر عرضه و تقاضا در فارکس و سایر بازارها تاثیر میگذارند و چگونه میتوان نوسانات ارز را در بازارهای مالی تعیین کرد؟ درک ارتباط بین عرضه و تقاضا و استفاده از آنها برای معاملات، نیازمند بررسی عوامل موثر بر این دو است. شناخت این عوامل کمک میکند تا روندها و سطوح عرضه و تقاضا را بهتر تشخیص دهیم.
برای تحلیل دقیق عوامل موثر بر عرضه و تقاضا، نباید تنها به یک عامل تکیه کرد. باید تمامی عوامل را به طور همزمان بررسی کرد. ممکن است برخی عوامل باعث افزایش تقاضا شوند، در حالی که دیگر عوامل موجب کاهش آن میشوند. در نهایت، باید برآیند تمام این عوامل را در نظر گرفت تا بهترین شرایط برای معامله مشخص شود.
یکی از سوالات مهم کاربران این است که آیا قیمتها واقعاً بر اساس عرضه و تقاضا نوسان میکنند یا عوامل دیگری نیز دخیل هستند؟ به عنوان مثال، اخبار اقتصادی یا سیاسی میتوانند مسیر بازار را تغییر دهند. اینجاست که نقش عرضه و تقاضا مورد پرسش قرار میگیرد.برای پاسخ دقیق، باید عرضه و تقاضا را به عنوان عوامل نهایی تغییرات قیمت در نظر گرفت. اما قبل از آن، عوامل مختلفی میتوانند عرضه و تقاضا را تحت تأثیر قرار دهند.
فرض کنید یک قاتل حرفهای برای انجام یک قتل دستمزد گرفته و دستور انجام آن را دریافت کرده است. وقتی قتل رخ میدهد، ممکن است بپرسیم چه کسی مسئول است؟ قاتل؟ پول؟ یا دستور دهنده؟ در این مثال، کشیدن ماشه به عنوان عرضه و تقاضا در نظر گرفته میشود که در نهایت منجر به تغییر قیمت میشود. اما عوامل دیگری نیز در این فرآیند دخیل هستند و باید مورد بررسی قرار گیرند.
نتیجهگیری
قیمتها در بازار همیشه بر اساس عرضه و تقاضا نوسان میکنند، اما عوامل دیگری نیز وجود دارند که میتوانند بر عرضه و تقاضا تأثیر بگذارند و دیدگاه کاربران را تغییر دهند. بنابراین، برای تحلیل دقیق تغییرات قیمت، باید علاوه بر عرضه و تقاضا، سایر عوامل مؤثر را نیز بررسی کنیم.
بررسی جامع و دقیق عوامل موثر بر عرضه و تقاضا، به تشخیص بهتر روندها و سطوح عرضه و تقاضا در بازارهای مالی کمک میکند. این شناخت به معاملهگران امکان میدهد تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند و موفقیت بیشتری در معاملات خود داشته باشند.
Dr.Rahman
رحمان، دانش آموخته آی تی از دانشگاه امیرکبیر است که از سال 1388 در این حوزه فعالیت خود را آغاز کرده است. اما علاقه او به بازارهای مالی منجر به شروع فعالیت جدی او و پژوهش در این حوزه نیز شده است و در این زمینه دو کتاب نیز تالیف کرده که به بررسی و تحلیل عمیق مباحث مالی و اقتصادی میپردازند. در حال حاضر مسیر فعالیت خود در بازارهای مالی را به به عنوان کارشناس محتوا در بروکر آرون گروپس ادامه میدهد. با رحمان از طریق زیر میتوانید در ارتباط باشید: [email protected]