وابستگی به معاملات، به وضعیتی اشاره دارد که شرایط یک معامله به شرایط معاملات قبلی یا معامله خود وابسته است. یک مثال عملی از وابستگی معاملات به شرایط، در مواقعی مشاهده میشود که افرادی در بازی قمار، بر اساس بارها و بارها آمدن یک شرایط مشخص مانند شیر در پرتاب سکه، انتظار میدهند که شرایط مشابه نیز اتفاق بیافتد. برای مثال، اگر سکه 9 بار پشت سر هم شیر آمده باشد، باید در نوبت بعدی نیز شیر آید. از سوی دیگر، برخی دیگر به این استدلال میپردازند که پس از 9 بار شیر آمدن، احتمالاً نوبت خط است.
به طور کلی، هر دو گروه در بازی قمار فرض میکنند که با توجه به تاریخچه پرتابهای گذشته، احتمال آمدن شیر یا خط در پرتاب بعدی متفاوت است. اما یک نکته مهمی که هر دو گروه اغفال میکنند این است که در واقعیت، احتمال آمدن هر کدام از طرفین سکه در پرتاب بعدی دقیقاً برابر یک دوم است، بدون توجه به طرفی که در گذشته ظاهر شده است.این استدلال میتواند در فرآیندهای مختلف بازارهای مالی به کار رود، اما استنباط از آن به عنوان یک معیار قطعی برای انجام معاملات مناسب نیست.
در این مقاله می آموزیم
مفهوم وابستگی به معاملات
در دنیای پویای معاملات، جایی که سود و زیان در چشم به هم زدنی رخ میدهد، وابستگی به معاملات میتواند مانند غولی پنهان، فعالان بازار را در تار و پود خود گرفتار کرده و آنها را به سمت پرتگاه شکست سوق دهد. این پدیده مخرب، که ریشه در احساسات و تفکرات غلط دارد، عاملی است که میتواند حتی مجربترین معاملهگران را نیز به دام اندازد و تبعات ناگواری برای آنها به بار آورد.
درباره قضاوتهایی که در مورد پول داریم، ایدههای پیشفرض ما به راحتی نظراتمان را تحت تأثیر قرار میدهند. از کودکی یاد گرفتهایم که با پول میتوانیم کالاها و خدماتی که برای ما ارزشمند است را تبادل کنیم. در طول زندگی، پول همواره با امنیت، ایمنی و شادی همراه بوده است و رسانهها مدام این ایده را به ما یادآوری میکنند که “پول امنیت است”. هرچه پول بیشتری داشته باشیم، امنیت بیشتری خواهیم داشت. حذف این پیشفرضها و یادگیری ارزشگذاری عینی سهام چالشبرانگیز است. بسیاری از تریدرها به دلیل جاذبهای که وجود پول دارد، به تریدینگ مشتاق میشوند و معتقدند که با بیشتر شدن پول، جایگاه بلندتر و آزادی بیشتری خواهند داشت. اگرچه طبیعی است که پول را با امنیت مرتبط بدانیم، اما این نگرش میتواند به سوگیریهایی منجر شود که بر تصمیمات معاملاتی تأثیر منفی دارد. معاملهگران برای موفقیت در معاملات، نیازمند فکر منطقی و عینی هستند. بنابراین، مهم است که معاملات خود را با توجه به تفکر و ارزیابی عینی انجام دهند.
به طور خلاصه، وابستگی به معاملات وضعیتی است که در آن یک معاملهگر به طور غیرمنطقی و احساسی به یک معامله خاص متعهد میشود. این تعهد عمیق، مانع از آن میشود که فرد با دیدگاه عینی به معامله نگریسته و به موقع از آن خارج شود، حتی زمانی که شواهد نشاندهنده ضرر و زیان آشکار است.
فرمول وابستگی معاملات به روش زیر محاسبه می شود:
Z = [ N * (R-0.5) – P ] / Sqrt( [ P * (P-N) / (N-1) ] )
P = 2*W*L
این فرمول از پارامترهای مختلفی استفاده میکند: W برای تعداد موارد موفق(سود)،L برای تعداد موارد ناموفق(ضررها)، N برای کل موارد(تعداد معاملات)، و R برای تعداد ردیفها از موارد موفق و ناموفق است. اگر نتایج مثبت برای متغیر Z به دست آید، این نشان دهنده وابستگی منفی است، در حالی که اگر نتایج منفی برای Z بدست آید، وابستگی مثبت را نشان میدهد.
وابستگی مثبت به احتمال بوجود آمدن یک پدیده، که قبلاً رخ داده است، در آینده اشاره دارد. این به معنای احتمال زیادی برای تکرار آن پدیده است. از طرف دیگر، وابستگی منفی نشان میدهد که احتمال معکوس شدن یک رویداد گذشته، در آینده وجود دارد.
یک نکته کلیدی در اینجا وجود دارد: هر چقدر عدد Z بیشتر باشد، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا مثبت یا منفی است، احتمال وقوع وابستگی مثبت یا منفی برای نتیجه معامله جدید بیشتر است. زمانی که نتیجه بزرگتر از صفر باشد، میتوان نتیجه گرفت که پیشبینی وابستگی مثبت یا منفی به واقعیت نزدیکتر است.
اشخاصی که از این روش استفاده میکنند، بر اساس این استدلال در دورههایی که سیکل سودده شکل گرفته است، حجم معاملات سودآور را افزایش میدهند و در دورههایی که سیکل وابستگی منفی ادامه دارد، از حجم معاملات کمتری استفاده میکنند.
حتما به خاطر داشته باشید که برای قابلیت تفسیر و کاربردی کردن دادههای وابستگی مثبت و منفی، باید این نکات را رعایت کنید:
استفاده از یک روش ثابت و استراتژی یکسان در تحلیل دادهها امری ضروری است. این کار اطمینان میدهد که نتایج مقایسهپذیر و قابل تفسیر باشند.
حتما مطمئن شوید که تعداد دادههایی که بررسی وابستگی بر روی آنها انجام میشود، به اندازه کافی بزرگ باشد. این کار باعث میشود که نتایج بهدست آمده قابل اطمینان و قابل تفسیر باشند.
نکته مهم: برای بررسی وابستگی مثبت و منفی، حداقل باید 30 معامله مورد بررسی قرار گیرد. افزایش تعداد دادههای معاملاتی (سود و زیان) منجر به شرایط بهتری برای استفاده از این روش تحلیلی میشود. استراتژی موثری برای مدیریت سرمایه، استفاده از یک سیستم با امید ریاضی مثبت و معاملات مستقل است.
وابستگی احساسی به یک معامله ممکن است مخاطرهآمیز باشد، زیرا ممکن است منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست شود. بسیاری از معاملهگران گاهی به یک معامله خاص وابسته میشوند و به دلیل این وابستگی، خسارت میبینند. اغلب فکر میشود که تفاوت بین یک معاملهگر حرفهای و یک آماتور در این است که آیا ضرر میکنند یا نه؟ در واقع، همه معاملهگران ممکن است ضرر کنند، اما تفاوت آنها در این است که معاملهگران حرفهای میدانند چگونه با ضررها برخورد کنند و از آنها عبور کنند.
امیدواری بیجا: معاملهگر به طور مداوم امیدوار است که معامله ضررده به سود تبدیل شود، علیرغم شواهد و
ترس از ضرر: ترس از ضرر و زیان، مانع از خروج به موقع از معامله میشود، حتی زمانی که ضرر به طور
توجیه غیرمنطقی: معاملهگر به جای تحلیل منطقی بازار، به دنبال توجیههای غیرمنطقی برای حفظ
نادیده گرفتن سیگنالها: سیگنالهای واضح بازار که نشاندهنده ضرر و زیان هستند، نادیده گرفته میشوند
افزایش حجم معاملات: در تلاش برای جبران ضررهای قبلی، معاملهگر حجم معاملات را به طور غیرمنطقی
زبان و اظهارات ما میتوانند نشان دهنده وابستگی به یک معامله باشند. به عنوان مثال، استفاده از کلمه “امیدوار” برای نتیجه یک معامله نشان میدهد که از استراتژی معاملاتی دور شدهایم و شاید درک صحیحی از آن نداریم. کلمات احساسی و دراماتیک نیز ممکن است نشانگر وابستگی به یک معامله خاص باشند. حرفهایها هیچ احساسی نسبت به معاملات ندارند و بنابراین کمتر احتمال دارد که با لحن احساسی درباره معاملاتشان صحبت کنند. این ویژگی مهم حرفهایهای بازار است، آنها به معاملات با دید خنثی و بیتعصب نگاه میکنند. این امر به این دلیل است که اگر احساسات را در معاملاتشان دخیل کنند، توانایی تحلیل و تصمیمگیری منطقی و بدون تعصب را از دست خواهند داد.
اگر در یک معامله زیان دهگیر افتادهاید و به دنبال نظرات دیگران درباره آن معامله هستید، ممکن است به معامله وابستگی پیدا کردهاید. استراتژی معاملاتی شما باید مشخص کند که در هر شرایطی چگونه باید عمل کنید. بهتر است به دنبال دیدگاه دیگران نباشید، زیرا این کار ممکن است منجر به دوری از استراتژی معاملاتی شما و تمرکز بیش از حد بر روی معامله (وابستگی به معاملات) خاصی شود.
یک معاملهگر حرفهای، هرگز به یک معامله گرفتار نمیشود و از اینکه به آن “ازدواج” بزند، خودداری میکند. او همواره بر اساس یک فرآیند استاندارد و قابل اعتماد وارد بازار میشود، بدون اینکه احساساتش را به نتیجه هر معامله وابسته کند. به جای اینکه بر اساس نتیجه یک معامله تواناییها و توانمندیهای خود را سنجیده، او بیشتر به روند تصمیمگیری توجه میکند. در حالی که هیجانات و احساسات در فرآیند معامله حضور دارند، او توانسته است با این مسئله کنار بیاید و از آنجایی که احساساتش را در تصمیمگیریهای معاملاتی خود دخیل نمیکند، کارآیی و کیفیت تصمیماتش را بالا نگه دارد.
وابستگی در زندگی روزمره میتواند ارتباطات ما را با اطرافیان بهبود بخشد، اما در حوزه حرفهای معاملات، وابستگی به معاملات میتواند خطرناک باشد. وقتی یک معاملهگر به یک معامله وابسته میشود، قادر به اتخاذ تصمیمات منطقی نیست و تصمیمات عجیب و غریبی میگیرد، زیرا احساسات او را کنترل میکند. همچنین، وابستگی به معاملات میتواند باعث متوقف شدن فرآیند ارزیابی و پردازش اطلاعات شود. وقتی کسی به یک معامله وابسته میشود، تحمل زیان او افزایش مییابد و به نشانههای خروج از معامله بیتوجه میشود.
ضررهای مالی: ضررهای مالی سنگین، متداولترین پیامد وابستگی به معاملات است.
از دست دادن اعتماد به نفس: ضررهای پیاپی، اعتماد به نفس معاملهگر را از بین برده و او را به
تصمیمات احساسی: غلبه احساسات بر منطق، منجر به تصمیمات غیرمنطقی و پُرخطر میشود.
انزوای اجتماعی: ترس از قضاوت و سرزنش دیگران، معاملهگر را به انزوا و گوشهگیری سوق میدهد.
حذف وابستگیهای احساسی در تریدینگ نیازمند تمرین است، اما با کمی آمادگی و برنامهریزی، میتوانید معاملهگری به صورت عملی و بیدردسر را یاد بگیرید. شاید مهمترین استراتژی که میتوانید انجام دهید، محدود کردن ریسک معاملاتی خود و فقط با پولی که به آن نیاز حیاتی و فوری ندارید معامله کنید. با محدود کردن ریسک به درصد کمی از سرمایه تریدینگ خود، در صورت رخ دادن بدترین حالت در بازار، به راحتی میتوانید مدیریت آن را بپذیرید. با “ترس از دست دادن سرمایه” کاهش یافته و احساس راحتی بیشتری خواهید داشت. اگر از دست دادن مقداری از سرمایه معاملاتیتان در یک معامله خاص اهمیت شخصی چندانی نمیدهید، میتوانید با کمترین میزان احساسات وارد معامله شوید. هنگامی که ترس کمتری دارید، کنترل آن آسانتر است.
محاسبه سود و زیان با درصد نیز امری مهم است. به جای تمرکز بر مقدار دلاری واقعی که وارد معامله میکنید، که معمولاً به قدرت خریدتان ربط داده میشود، میتوانید سود و زیان خود را تا آنجا که ممکن است بصورت انتزاعی، یعنی فقط به عنوان اعداد یا ارقام ببینید و به صورت عملی وارد معامله شوید.
راههای غلبه بر وابستگی به معاملات
نباید فکر کنید که عملکرد شما تنها با آخرین معاملهای که انجام دادهاید ارزیابی می گردد. شما در طول زمان بازار، معاملات زیادی انجام خواهید داد و عملکرد شما باید از تمامی این معاملات برآیند گرفته شود. اگر بعد از هر معامله حس خوبی به شما دست میدهد یا احساس ناامیدی میکنید، این نشانه از وابستگی به معاملات است که ایدهآل نیست. نتیجه یک معامله تنها بخشی از عملکرد شماست و نباید تمامیت حرفهای شما را تحت تأثیر قرار دهد.
ایجاد برنامه معاملاتی: داشتن یک برنامه معاملاتی مدون و منطقی، به معاملهگر کمک میکند تا از
مدیریت احساسات: یادگیری کنترل احساسات و عدم دخالت آنها در تصمیمگیریهای معاملاتی،
پایبندی به نظم و انضباط: انضباط و پایبندی به قوانین و استراتژیهای از پیش تعیین شده، از انحراف
استفاده از ابزارهای کمکی: استفاده از ابزارهای کمکی مانند حد ضرر و اندازه معامله، ریسک
تجزیه و تحلیل معاملات: بررسی و تجزیه و تحلیل معاملات گذشته، به منظور شناسایی نقاط قوت و
اگرچه انسان نمیتواند مانند یک ماشین بدون هیچگونه احساسات معامله کند، اما هدف اصلی یک معاملهگر نباید این باشد که به این سطح از بیاحساسی دست یابد. به جای آن، معاملهگر باید تلاش کند تا ذهن و روحیهاش را برای معاملات حرفهای آماده کند. در حرف زدن خود دقت کنید. آیا از کلماتی استفاده میکنید که احساسات شما را نشان میدهند؟ نحوه بیان شما میتواند نشان دهنده وابستگی شما به معامله باشد. تشخیص این وابستگی اولین گام برای دوری از آن است.
احساسات خود را سرکوب نکنید؛ به جای آن، سعی کنید آنها را کنترل کنید. ثبت احساسات در ژورنال معاملاتی و ارزیابی پیامدهای آن بر معاملات میتواند ایدهای خوبی برای یادگیری و کنترل احساسات باشد. همیشه به فرآیند معاملات و تصمیمات تمرکز کنید و غرور و اعتماد به نفس کاذب را کنار بگذارید. هیچگاه بر اساس نتیجه یک معامله، تواناییهای خود را نسنجید؛ زیرا نتیجه یک معامله شاخصی برای ارزیابی عملکرد کلی معاملهگر نیست.
حفظ آرامش خود را در نظر داشته باشید. برخی از معاملهگران از تکنیکهای ریلکسیشن مانند تنفس عمیق برای کاهش استرس استفاده میکنند. هنگامی که متوجه تغییر وضعیت روحی و روانی خود میشوید، میتوانید برای مدت کوتاهی از میز کار خود فاصله بگیرید و سعی کنید خود را آرام کنید.
از مرتب بررسی کردن میزان سود و زیان پرهیز کنید. در هر معامله، سود و زیان تا رسیدن به قیمتهای مشخصی مانند حد ضرر یا سود، ممکن است دائماً تغییر کند. این میزان باید هیچ اهمیتی برایتان نداشته باشد زیرا معامله هنوز به اتمام نرسیده است. معاملهگران، از تحلیل و ارزیابی مدیریت ریسک برای انجام معاملات استفاده میکنند. اگر به نوسانات در قیمتهای بازار بسیار حساس باشید، ممکن است به زودی اضطراب کنید و تصمیمگیریهای ناخواسته اتخاذ کنید. بهتر است به جای مرتب بررسی کردن نتایج معامله، به نوسانات قیمت و تغییرات نمودار فکر کنید.
از غرق شدن در گذشته یا خیالات آینده خودداری کنید. هر چه بیشتر در گذشته فکر کنید، کمتر از لذتهای آینده خواهید برد. فرو رفتن در خاطرات گذشته ممکن است باعث شود که در معاملات انتقامی واگرایی ایجاد کنید.
تلاش کنید زندگی خود را متعادل نگه دارید. معاملهگری نباید تمام وقت و انرژی شما را به خود اختصاص دهد. در غیر این صورت، هر اشتباه در معامله ممکن است منجر به تخریب زندگی شما شود. وقتیکه به معامله گرفتن میپردازید، فراموش نکنید که زمانی را برای تفریح، ورزش و معاشرت با دوستان و خانواده اختصاص دهید. افرادی که الگوی زندگی منظمی دارند و معاملات را به صورت پارهوقت انجام میدهند، بهتر میتوانند با جوانب منفی و احساسی حرفه معاملهگری کنار بیایند، زیرا زندگی آنها وابسته به معاملات نیست.
رحمان، دانش آموخته آی تی از دانشگاه امیرکبیر است که از سال 1388 در این حوزه فعالیت خود را آغاز کرده است. اما علاقه او به بازارهای مالی منجر به شروع فعالیت جدی او و پژوهش در این حوزه نیز شده است و در این زمینه دو کتاب نیز تالیف کرده که به بررسی و تحلیل عمیق مباحث مالی و اقتصادی میپردازند. در حال حاضر مسیر فعالیت خود در بازارهای مالی را به به عنوان کارشناس محتوا در بروکر آرون گروپس ادامه میدهد.
با رحمان از طریق زیر میتوانید در ارتباط باشید:
[email protected]