آموزش کندل شناسی و معامله با الگوهای کندلی؛ انواع الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی و نحوه تشخیص آنها آموزش کندل شناسی و معامله با الگوهای کندلی؛ انواع الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی و نحوه تشخیص آنها آموزش کندل شناسی و معامله با الگوهای کندلی؛ انواع الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی و نحوه تشخیص آنها

آموزش کندل شناسی و معامله با الگوهای کندلی؛ انواع الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی و نحوه تشخیص آنها

Rate this post

الگوهای کندل استیک (Candle Stick) یکی از مهم‌ترین ابزارها برای تحلیل حرکات بازار هستند. این مقاله به بررسی استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر الگوهای کندل استیک پرداخته و نحوه استفاده از آن‌ها را در بهینه‌سازی معاملات بررسی می‌کند.

داستان الگوهای کندل استیک از کجا شروع شد؟

تاریخچه الگوهای کندل استیک به ژاپن و قرن هفدهم بازمی‌گردد. این تکنیک توسط مونهیسا هوما (Munehisa Homma)، یک تاجر برنج ژاپنی، ابداع شد. هوما از کندل‌ها برای تحلیل قیمت برنج استفاده می‌کرد و به کمک آن‌ها توانست تغییرات قیمتی را پیش‌بینی کند. او متوجه شد که رابطه‌ای میان عرضه و تقاضا و احساسات سرمایه‌گذاران وجود دارد و با ثبت این اطلاعات توانست سیستم تحلیل تکنیکالی ایجاد کند که به مرور زمان به نام نمودارهای کندل استیک شناخته شد.

کندل استیک‌ها به شکل بصری ساده‌ای اطلاعات مربوط به قیمت باز شدن (open)، بالاترین قیمت (high)، پایین‌ترین قیمت (low) و قیمت بسته شدن (close) را در یک بازه زمانی نمایش می‌دهند. این نمودارها نه تنها روندهای قیمتی بلکه احساسات و روان‌شناسی بازار را نیز به نمایش می‌گذارند، که این یکی از نکات کلیدی تحلیل تکنیکال است.

در قرن بیستم، استیو نیسون (Steve Nison)، یکی از تحلیل‌گران برجسته در ایالات متحده، این روش را به دنیای غرب معرفی کرد. او با انتشار کتاب‌هایی همچون Japanese Candlestick Charting Techniques در سال 1991، به شناخته شدن بیشتر این تکنیک در تحلیل‌های مالی مدرن کمک کرد.

کندل استیک‌ها به سرعت به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی جهانی محبوب شدند و امروزه در تحلیل بازارهای مختلف از جمله سهام، ارز، و کالاها کاربرد دارند.

الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی کدام‌اند؟

الگوهای کندل استیک به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: الگوهای صعودی و الگوهای نزولی. این الگوها تغییرات احتمالی در جهت روند را نشان می‌دهند. الگوهای کندل استیک معمولا نشان دهنده تغییر جهت قیمت هستند که اگر در محدوده مناسب        (محدوده‌های بازگشتی) مورد استفاده قرار گیرند می‌توانند پتانسیل خوبی برای شکار یک روند باشند. 

الگوهای کندل استیک صعودی

برخی از معروف‌ترین الگوهای کندلی صعودی عبارتند از:

چکش (Hammer)

چکش یک الگوی صعودی است که در انتهای یک روند نزولی ظاهر می‌شود. این الگو نشان‌دهنده تلاش فروشندگان برای پایین آوردن قیمت و شکست آن‌ها است که با بسته شدن قیمت نزدیک به نقطه اوج به پایان می‌رسد. بدنه کندل کوچک است و سایه پایینی بلند.

الگوی کندلی چکش

الگوی پوششی صعودی (Bullish Engulfing)

این الگو از دو کندل تشکیل شده است. کندل اول نزولی و کندل دوم صعودی است که بدنه آن کندل اول را به طور کامل پوشش می‌دهد. این نشان‌دهنده تغییر قدرت از فروشندگان به خریداران است.

الگوی کندل استیک اینگالف صعودی

الگوهای کندل استیک نزولی

برخی از معروف‌ترین الگوهای کندلی نزولی عبارتند از:

الگوی پوششی نزولی (Bearish Engulfing)

برعکس الگوی پوششی صعودی است. کندل اول صعودی و کندل دوم نزولی است که بدنه آن کندل اول را پوشش می‌دهد. این الگو در یک روند صعودی شکل می‌گیرد و نشانه بازگشت حرکت به نزول است.

الگوی کندلی اینگالف نزولی

ستاره عصرگاهی (Evening Star)

این الگو از سه کندل تشکیل شده است: یک کندل صعودی بلند، یک کندل کوچک و یک کندل نزولی بلند. این الگو نشان‌دهنده کاهش قدرت خریداران و بازگشت بازار به سمت نزول است.

آموزش کندل شناسی و معامله با الگوهای کندلی؛ انواع الگوهای کندل استیک صعودی و نزولی و نحوه تشخیص آنها

نحوه شناسایی الگوهای کندل استیک در نمودارها چگونه است؟

شناسایی الگوهای کندل استیک نیاز به دقت و تجربه دارد. هرچقدر بیشتر چارت ببینید در پیدا کردن این الگوها متبحرتر می‌شوید. جان مورفی (John Murphy) در کتاب تحلیل دیداری (The Visual Investor) در خصوص شهود در تشخیص الگوهای معاملاتی به ویژه الگوهای کندل استیک، از اهمیت مشاهده بسیار نوشته است. برای تشخیص این الگوها، معامله‌گران از نمودارهای شمعی (Candlestick Charts) استفاده می‌کنند. پلتفرم‌های ‌تحلیل تکنیکال مانند MetaTrader، TradingView و NinjaTrader ابزارهایی قدرتمند برای نمایش نمودارهای شمعی و تشخیص الگوها هستند.

الگوها باید در نواحی کلیدی نمودار، مانند محدوده حمایت و مقاومت، تلاقی با خطوط روند یا میانگین‌های متحرک تشکیل شوند تا از اعتبار کافی برخوردار باشند. شناسایی درست این نقاط به معامله‌گر اجازه می‌دهد با اطمینان بیشتری نقاط کلیدی برای ورود به معاملات و یا حتی خروج از آن را پیدا کند. برای مثال در چارت زیر مشاهده می‌کنید که خیلی از اوقات الگوهای کندل استیک در طول یک روند شکل می‌گیرند و از آنجایی که این محدوده‌ها، محدوده‌های بازگشتی نیستند لذا الگوهای کندلی نمی‌توانند نقش خود را به درستی ایفا کنند و اصطلاحا Fail (نامعتبر) می‌شوند.

شناسایی الگوهای کندل استیک

چگونه الگوهای کندل استیک را با دیگر ابزارها ترکیب کنیم؟

الگوهای کندل استیک به تنهایی قدرتمند هستند، اما ترکیب آن‌ها با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال می‌تواند سیگنال‌های قوی‌تر و معتبرتری تولید کنند که به موفقیت بیشتر، کمک شایانی خواهد کرد. برخی از ابزارهای متداول برای ترکیب با الگوهای کندل استیک عبارت‌اند از:

شاخص قدرت نسبی (RSI)

این شاخص می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا تشخیص دهند که بازار در حالت اشباع خرید یا فروش قرار دارد. به عنوان مثال، ترکیب الگوی کندل چکش با RSI زیر 30 می‌تواند سیگنال صعودی قوی‌تری ارائه دهد.

اندیکاتور rsi

میانگین متحرک (Moving Averages)

میانگین‌های متحرک کمک می‌کنند تا روند کلی بازار مشخص شود. در صورتی که یک الگوی کندل استیک در نزدیکی یک میانگین متحرک اصلی (مثل MA200) تشکیل شود، می‌تواند به عنوان تأییدی بر بازگشت یا ادامه روند تلقی شود.

برای مطالعه بیشتر:استراتژی معاملاتی میانگین متحرک

اندیکاتور مووینگ اوریج

باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

هنگامی که یک الگوی کندل استیک در نزدیکی باندهای بولینگر تشکیل می‌شود، می‌تواند نشانه‌ای از احتمال بازگشت قیمت به باندهای مقابل در این الگو باشد.

اندیکاتور بولینگر باند

مدیریت ریسک با استفاده از الگوهای کندل استیک به چه صورتی انجام می‌شود؟

یک ویژگی که الگوهای کندل استیک به خوبی از آن بهره می‌برند تعیین نقطه دقیق حدضرر است. اگر یک معامله‌گر بداند دقیقا کجا باید نقطه حدضرر خود را قرار دهد آنگاه استراتژی‌های مدیریت سرمایه خود را به درستی می‌تواند تنظیم کند. به عنوان مثال، هنگام استفاده از الگوهای بازگشتی مانند چکش یا ستاره عصرگاهی، می‌توانید نقاط حد ضرر (Stop-Loss) را در پایین‌ترین یا بالاترین نقطه الگو قرار دهید. 

همچنین تعیین نقاط حد سود (Take-Profit) بر اساس سطوح حمایت و مقاومت که می‌توان از ابزارهای مختلفی برای پیدا کردن آن استفاده کرد با ترکیب الگوهای کندل استیک می‌تواند یک استراتژی خروج مناسب را بوجود آورد.

مدیریت ریسک در معامله با الگوهای کندل استیک

تکنیک‌های ورود و خروج با الگوهای کندل استیک به چه صورت است؟

تکنیک‌های ورود و خروج بر اساس الگوهای کندل استیک به معامله‌گران کمک می‌کنند تا معاملات خود را با اطمینان بیشتری انجام دهند. معامله‌گران معمولاً پس از تأیید الگوهای کندل استیک وارد معامله می‌شوند. برای مثال، در یک الگوی چکش، می‌توان پس از بسته شدن کندل صعودی و تأیید آن به معامله وارد شد.
خروج از معاملات می‌تواند بر اساس تشکیل الگوهای مخالف یا رسیدن به حد سود تعیین شده صورت گیرد. همچنین استفاده از دستورهای محافظت‌کننده مانند تریلینگ استاپ (Trailing Stop) می‌تواند کمک کند تا در صورت حرکت سریع بازار در جهت مثبت، سود بیشتری کسب کنید.

مزایا و معایب استفاده از الگوهای کندل استیک کدام‌اند؟

مزایا استفاده از الگوهای کندل استیک عبارتست از:

  • سادگی و شفافیت: الگوهای کندل استیک به‌صورت بصری بسیار آسان قابل تشخیص هستند و به شما اطلاعات سریع و دقیقی از حرکات بازار می‌دهند. از آنجایی که این الگوها بر اساس رفتارشناسی عرضه و تقاضا  شکل گرفته است، می‌تواند به سرعت به نیازهای یک معامله‌گر پاسخ دهد.
 
  • کاربرد گسترده: این الگوها در تمامی تایم‌فریم‌ها و بازارهای مالی از فارکس گرفته تا سهام و ارزهای دیجیتال، قابل استفاده هستند. با بیشتر استراتژی‌های معاملاتی همانطور که گفته شد، ترکیب می‌شوند و مورد تایید بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران هستند. لازم به ذکر است که  هر چه ابزاری کاربردی‌تر باشد و توسط افراد بیشتری مورد استفاده قرار گیرد از اعتبار بیشتری برخوردار است. البته باید توجه داشت که به دلیل همین کاربرد زیاد، پول هوشمند می‌تواند سطح زیادی از نقدینگی را شکار کند. پس در استفاده از الگوهای کندل استیک باید مراقب پول هوشمند و بازار سازها بود.
 
 

معایب استفاده از الگوهای کندل استیک عبارتست از:

  • خطا در بازارهای ناپایدار: در بازارهایی با نوسانات زیاد یا کم، ممکن است الگوهای کندل استیک سیگنال‌های اشتباه دهند. بطور کلی هرچه نقدینگی در یک دارایی بیشتر باشد، چارت آن تحلیل‌پذیرتر است. در بازارهای ناپایدار مانند زمانی که بازار تحت عاملی مثل جنگ و یا انتخابات دچار نوسانات شدیدی می‌شود الگوهای کندل استیک اغلب مواقع اطلاعات درستی به ما نمی‌دهد که باید این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
 
  • وابستگی به سایر ابزارها: الگوهای کندل استیک به‌تنهایی نمی‌توانند همه چیز را نشان دهند و بهتر است با ابزارهای دیگر ترکیب شوند. همانطور که گفته شد احتمال خطا در الگوهای کندل استیک بدون استفاده از ابزارهای دیگر بسیار شایع است. لذا الگوهای کندل استیک به عنوان یک ابزار کاربردی می‌تواند در کنار ابزارهای معاملاتی مورد استفاده قرار گیرد.

روانشناسی معامله‌گر در استراتژی کندل استیک چگونه است؟

هرچند الگوهای کندل استیک به معامله‌گران سیگنال‌های مشخصی برای ورود و خروج از معاملات ارائه می‌دهند، اما روانشناسی معامله‌گر می‌تواند تأثیر زیادی بر چگونگی تفسیر و استفاده از این سیگنال‌ها داشته باشد. در زیر چندین جنبه مهم از روانشناسی معامله‌گر در ارتباط با استراتژی کندل استیک بررسی می‌شود:

ترس و طمع

دو احساس اصلی که اغلب باعث می‌شود معامله‌گران تصمیمات غیرمنطقی بگیرند، ترس و طمع هستند. وقتی یک الگوی کندل استیک سیگنال بازگشت یا ادامه روند می‌دهد، معامله‌گر ممکن است به دلیل ترس از دست دادن سود بیشتر زودتر از موعد از معامله خارج شود، یا به دلیل طمع برای کسب سود بیشتر، بدون توجه به سیگنال‌ها در معامله باقی بماند. این احساسات می‌توانند باعث نادیده‌گرفتن نشانه‌های بازگشتی یا فرصت‌های ورود مناسب شوند.

صبر و انضباط

الگوهای کندل استیک ممکن است به‌صورت لحظه‌ای ظاهر شوند، اما اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی نیازمند صبر و انضباط است. معامله‌گران باید منتظر شکل‌گیری کامل الگو و تأییدیه‌های مورد نیاز باشند و از عجله کردن در ورود یا خروج از معامله پرهیز کنند. همچنین، باید توانایی پیروی از برنامه معاملاتی خود را بدون تغییر مداوم حفظ کنند.

اعتماد به تحلیل

معامله‌گران باید به تحلیل خود اعتماد داشته باشند و بدون احساس اضطراب یا شک به الگوهای کندل استیک واکنش نشان دهند. بسیاری از معامله‌گران به دلیل کمبود اعتماد به خود در اجرای معاملات، به دنبال تأیید اضافی یا دخالت در تصمیمات معاملاتی هستند که ممکن است به از دست رفتن فرصت‌های سودآور منجر شود.

مدیریت ریسک و کنترل احساسات

حتی با وجود سیگنال‌های قوی از الگوهای کندل استیک، مدیریت ریسک حیاتی است. معامله‌گر باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که در صورت نادرست بودن تحلیل، زیان‌ها به حداقل برسد. این موضوع به کاهش استرس کمک می‌کند و باعث می‌شود معامله‌گر بتواند با ذهنی آرام‌تر به معاملات بپردازد. تنظیم حد ضرر و استفاده از حجم مناسب در معاملات ابزارهای کلیدی در این زمینه هستند.

چرخش احساسات در مواجهه با زیان‌ها

زمانی که معامله‌گران با زیان مواجه می‌شوند، ممکن است به جای تحلیل منطقی به تصمیم‌گیری‌های احساسی روی بیاورند. مثلاً بعد از یک شکست معاملاتی، ممکن است بدون توجه به سیگنال‌های جدید به دنبال جبران سریع زیان باشند که معمولاً منجر به زیان‌های بیشتر می‌شود. توانایی کنترل احساسات پس از زیان و حفظ استراتژی مهم است.

انتظارات واقع‌بینانه

بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار ممکن است با تصورات غیرواقعی وارد بازار شوند و انتظار سودهای سریع و زیاد داشته باشند. این انتظارات ممکن است باعث شود آنها به الگوهای کندل استیک بیش از حد اطمینان کنند و بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر مانند شرایط بازار و تایم‌فریم‌ها، معاملات خود را انجام دهند. داشتن انتظارات واقع‌بینانه و درک این نکته که هیچ استراتژی ۱۰۰٪ موفق نیست، به معامله‌گران کمک می‌کند تا بهتر تصمیم بگیرند.

کنترل وسوسه برای تغییر استراتژی

وقتی بازار به نفع معامله‌گر حرکت نمی‌کند، ممکن است وسوسه شود استراتژی خود را تغییر دهند یا از سیستم معاملاتی خود سرپیچی کنند. این مسئله می‌تواند به دلیل نداشتن اطمینان کافی به الگوهای کندل استیک یا عدم تحمل انتظار برای نتایج درست باشد. پایبندی به یک استراتژی اثبات‌شده با کاهش تغییرات مکرر، عامل مهمی در موفقیت طولانی‌مدت است.

تأثیر نوسانات بازار بر الگوهای کندل استیک به چه صورت است؟

نوسانات بازار به شدت می‌تواند بر صحت و عملکرد الگوهای کندل استیک تأثیر بگذارد. در شرایط بازار بی‌ثبات و با نوسانات بالا، ممکن است الگوهای کاذب یا ناپایدار تشکیل شوند که می‌توانند معامله‌گران را به اشتباه بیندازند. معامله‌گران باید در این شرایط به دقت بازار را رصد کرده و از سیگنال‌های چندگانه برای تأیید معاملات استفاده کنند. برای مثال سعی کنند از تایم فریم‌های بالاتر برای این فاصله گرفتن از این نویزها استفاده کنند. همانطور که گفته شد استفاده از الگوهای کندل استیک در کنار روش‌های معاملاتی دیگر، کاربردی‌تر است.

برای مطالعه بیشتر:استراتژی معامله در بازارهای پرنوسان

مقایسه استراتژی کندل استیک با سایر استراتژی‌ها

از آنجایی که راه ورود به بازارهای مالی شناخت کندل‌ها است در نتیجه بیشتر معامله‌گران در این مسیر که پر از بالا و پایین است غالبا از الگوهای کندل استیک استفاده می‌کنند. چه بسا معامله‌گرانی که استراتژی خود را بر مبنای الگوی چکش در تایم فریم‌های بالا‌تر انتخاب می‌کنند و وارد می‌شوند. اما در ادامه مسیر درمی‌یابند که برای ماندن در این مسیر باید از ابزارها و تحلیل‌های مختلف دیگری استفاده کنند و آنجا دقیقا زمانی است که به ترکیب استراتژی‌های مختلف معاملاتی روی می‌آورند  که باعث می‌شود وین ریت بالاتر رفته و معاملاتی با ریسک به ریوارد مناسب‌تری از بازار دریافت کنند.

نتیجه‌گیری

استفاده از الگوهای کندل استیک در عین سادگی نیاز به درک عمیقی از سایکل‌های بازار دارد. در این مقاله سعی بر آن بود که بصورت کلی با این روش و الگوها آشنا شده و در کنار استراتژی معاملاتی خود از آن بهره ببرید. 

Instagram Facebook Twitter LinkedIn