آیا می دانستید ذهن همانند چشم دارای خطا هست؟ خطای ذهن همانند خطای دید برای همه انسان ها وجود دارد. بیش از ۱۸۰ تا خطای شناختی وجود دارد. که به جغرافیا، تاریخ، جنسیت، سن وضعیت تاهل و تجرد ما کیفیت و کمیتش نیز متغیر است. به عبارت خیلی ساده تر برای هر فرد منحصر به فرد هست و یک خطای شناختی در همه به یک میزان ثابت وجود ندارد.
این خطاهای شناختی به انگلیسی Bias، در ابتدا برای حفظ بقای ما به وجود آمدند. که ما را در طبیعت وحشی حفظ و به بقای ژنتیکی انسان ها کمک کنند. مثل ترس که برای بقا لازم هست. برای همین وقتی شی به سمت چشم ما پرتاب می شود، چشم به صورت خودکار پلک روی هم قرار می دهد.
هر چیزی در دنیا نسبی هست. پس بد و خوب وجود نداره!
هر چیزی در لبه افراط و تفریط آسیب زا هست. یک چاقو در دست یک جراح شفا دهنده و همان چاقو در دست یک دیوانه آسیب زا و کشنده است. شما اگر آب هم بیش از حد بنوشید، برای کبد بد خواهد شد. پس همه چیز در دنیا به صورت تعادلی خوبه، منتهی ذات ما انسان ها متعادل نیست.
به این خطاهای و باگ های ذهن چی بگویم مهم نیست: • سوگیری • تورش • خطای شناختی • خطای ادراکی
شخصاً به این باگ ها، خطای شناختی می گویم. چرا؟ چون عدم شناخت ذهن از اطلاعات بیشتر، این خطاها را شکل می دهد. پس سوگیری ها ذاتاً بد و مخرب نیستند چرا که ما در طیف سیاه و سفید زندگی نمی کنیم. پس وجود آنها مناسب و باید آنها را شناخته و کنترل شوند.
• چرا باید این خطاها را شناخت؟ • اگر ندانیم چه اتفاقی می افتد؟ • مگر تا به کنون با این خطاها روبرو نشده ایم؟
برخی از این خطای شناختی در یک فرهنگ و ملیت بیشتر و برخی در یک منطقه زندگی کمتر وجود دارد. مثلا ممکنه یک خطای شناختی در آمریکا باشد اما در ایران نباشد.
به طور کلان خطای شناختی به چهار دسته بزرگ تقسیم می گردد. که هر کدام از این دسته ها، زیر مجموعه خود را دارند. 1. Too Much Information 2. Not Enough Meaning 3. What Should We Remember 4. Need to Act Fast
قسمت اول شامل اطلاعات و دیتای زیادی هست. که دائم توسط کتاب، شبکه های اجتماعی و کلا هر چیزی حتی آموزش به مغز ما مخابره می شود. نتیجه ای آن این هست که در این صورت هر چیزی را که دل امان می خواهد می شنویم و می بینیم و می فهمیم. قسمت دوم به ما می گوید، هر چیزی را که درک نمی کنیم هر طوری دل امان بخواهد، برای فهم بهتر و راحت تر با دانش و اعتقادات و باور های خودمان تحلیل می کنیم. قسمت سوم حاکی از حافظه محدود ما می باشد. در واقع همه چیز به یاد نمی آوریم. پس چه چیزایی درون مغز ما باقی می ماند؟ خواندن کتب همانند کتاب “تفکر، سریع و کند، از دانیل کانمن ترجمه فروغ تالوصمدی” برای برطرفی این نوع خطای شناختی کمک کننده است. گروه آخر خطاهای شناختی، نیاز ما به اقدام سریع و به موقع بازگو می کند.
اولین تصویر مخابره از مریخ را اگر به یاد آورید، همه انسان ها به اتفاق عکس یک صورت را در مریخ دیدند. بعد ها با دستگاه های پیشرفته تر و دوربین های دقیق تر، تنها یک قطعه سنگ بیش نبود. مثال واضح تری بگویم، شما یک تصویر در ذهن خود تجسم سپس به ماه نگاه کنید. به صورت تعجب آوری آن را در کره ماه می بینید. خطای شناختی مربوط به عکس مریخ جزو گروه دوم قرار می گیرد. یعنی چیزی که برای ما مجهول هست. و ما به، اندازه باور و دانش و بدون اطلاعات کامل، هر طوری که بخواهیم، تعبیرش می کنیم.
پس چیزی که ابتدا با چشم می بینیم، یا حسی که اولین بار داریم، ممکنه اشتباه باشد. پس باید با هوشیاری و دانش به این خطاهای شناختی غلبه کنیم.
در این مقاله به صورت مثال به چند خطای شناختی می پردازیم. زیر مجموعه قسمت اول عبارتند از:
1. Availability heuristic 2. Attentional bias 3. illusory truth effect 4. Mere exposure effect 5. Context effect 6. Cue – dependent forgetting 7. Mood – congruent memory bias 8. Frequency illusion 9. Baader – Meinhof Phenomenon 10. Empathy gap 11. Omission bias 12. Base rate fallacy 4 Much Information
Availability heuristic به فارسی راه حل دم دست گفته می شود. نشان دهنده اولین چیزی که به ذهن امان می رسد. راه حل دم دست ( Availability heuristic ) یک میانبر ذهنی که در ارزیابی مفاهیم یا تصمیم ها و بر آن چه که سریعا به خاطر آورده می شود، تکیه می کند. راه حل دم دست یعنی اگر مثالی به یاد آورده می شود پس حتماً مهم بوده یا حداقل مهمتر از نمونه هایی که به راحتی به خاطر نمی آیند.
مثلا اگر ما در یک روزنامه سقوط یک هواپیما را مطالعه کنیم. سعی و تلاش از عدم سفر با هواپیما خواهیم داشت. یا علت اغلب مرگ و میرها، سقوط های هواپیما فکر می کنیم. این نقطه کوچیک سفید رنگ اخبار هست. دایره سبز کل احتمالاتی که باعث می شود، ما به دلیل وجود اخبار نادیده بگیریم. یا اصلا متوجه اشان نباشیم. پس این ریسک خطا را بالا می برد.
مثال ساده دیگری بزنیم. اگر ما یک فیلم در خصوص بمب اتمی هیروشیما مشاهده کنیم. و آنگا از ما سوال کنند که در جنگ جهانی دوم یا در هیروشیما افراد زیادی مرده اند؟! پاسخ اکثریت ما هيروشيما خواهد بود.
یک روز نظر سنجی شکل گرفت، که آیا پلیس ها بیشتر در معرض خطرند یا نجارها !؟ از آنجای که ما بیشتر در مورد پلیس ها فیلم می بینیم، اکثریت پلیس رو انتخاب کرده بودند. ، در حالی که آمار کاملا بر عکس می باشد. در سطح اجتماعی وقتی دایم رسانه ها اعلام که آمار دختران مجرد چند برابر پسران مجرد هست. آفتی که به دنبال خواهد داشت، ممکنه منجر به ازدواج های نسنجیده و در نهایت زندگی هایی بد فرجام شود. اینجاست که آمار غلط در رسانه ها به بهبود اوضاع کمک نخواهد کرد.
در سطح اقتصادی کرونا باعث رونق صنعت بیمه شد.
در سطح اقتصاد کلان ممکنه به نظر بیاد که اعلام و تنبیه مجرمان در سطح جامعه موجب ترس شده و بزهکاری کاهش پیدا می کند. اما …. آمار حاکی از خشونت و ترویج بیشتر آن است. پس در همه امور زندگی اجتماعی، اقتصادی، اقتصاد کلان، تنبیه و پاداش این خطای شناختی موثر است.
تصور کنید، در یک پارک نشسته و افراد زیادی را مشاهده می کنید:
فردی که همسرش باردار هست
کالسکه بچه ک دست یک همسر هست
بازی بچه ها
روابط عاشقانه افراد
شبیه اینکه وقتی یک ماشین مدل نو می خرید، تمام خیابان از نوع ماشین شما پر می شود. قبلا هم بوده، الان شما چون توجه اتون بهش جلب شده ، بیشتر خواهید دید. این یک خطای شناختی است. آیا می دانستید؟
شما یک تحلیل گر بازارهای مالی در یک کارگزاری هستید. سهام A را در پرتفوی خودتان دارید. قاعدتاً یک تحلیل انجام می دهید. بنیادی یا تکنیکال روش برای سایت و گزارش هفتگی آن را می نویسید. می دانید چه اتفاقی می افتد؟ شما کاملاً ناخودآگاه بدون قصد قبلی آن سهم را خوشبینانه تر از سهام دیگر تحلیل خواهید کرد. اما اگر این سهم را نداشته باشید، واقع بینانه تر و بدون خطای شناختی تحلیل می کنید.
حالا اگر شما یک سهمی داشته ناخودآگاه اخبار منفی را با ذهن خطا سازمان فیلتر و حذف می کنیم. و اخبار مثبت را بیشتر شنیده و روی آن تاکید می کنیم. این مورد حتی در مورد سهامی که نداریم و قصد خرید و نظر مثبت داریم، نیز صادق است.
راهبرد تجویزی: دفتر ثبت معاملات داشته باشید.
اگر می خواهید سهمی را بخرید یا وارد معامله ای شوید، دلایل خود رو بنویسید. اگر پنج دلیل برای خرید دارید، حداقل پنج دلیل نیز برای اخبار منفی و نخریدن پیدا کنید. سپس به دلایل خود وزن داده و اساس وزنی که به دلایل خود می دهید ، معامله خود را انجام دهید.
یکی از مهم ترین مباحث مطرحی در حوزه مالی رفتاری خطاهای شناختی بـوده اسـت. خطای شناختی، اشتباهات سیستماتیکی تعریف شده اند. که در فرایند تصمیم گیری و همچنین هنگام قضـاوت روی می دهنـد. ایـن امـر موجـب بـروز خطا در ادراک و در نهایت خطـا در تصمیم گیری می شود. بـرای مثـال سرمایه گذاران به تبعیت از یکدیگر و بدون بررسی کافی در خصوص یک سهم خاص به خرید و فروش آن سهم اقدام می کنند که در نتیجـه ایـن رفـتـار، صـف های خرید یا فروش طولانی شکل می گیرد. این رویداد از مصادیق الگوهای رفتاری خاص حاکم بر بازار است. در ابتدای مقاله فهرستی از انواع خطای شناختی در طبقه بندی های متعدد معرفی شد. بر مبنـای بررسی مقالات مالی رفتاری خطاهای شناختی در امور سرمایه گذاران بازار سرمایه در دو گروه، خطای شناختی و عاطفی معرفی می شوند. تجربه حاکی از اصلاح آسان تر خطای شناختی در مقایسـه بـا خطای احساسی است. خطای شناختی به عنوان نقاط کور یا تحریف هـای موجود در ذهـن آدمـی قـلـمـداد می گردد. از آنجا که خطاهای شناختی ناشی از استدلال معيـوب هستند، بنابراین با آموزش، ارایه اطلاعات و مشاوره های بهتـر غالبـاً مـی تـوان آنهـا را اصلاح کرد. درعرصـه سـرمایه گذاری، هیجانات افـراد را به سمت اتخاذ تصمیم های نادرست سـوق می دهنـد. کنترل هیجانـات اغـلـب نـاممکنه از این رو فقط یک خطای احساسی را قادر به تشخیص و با آن کنار آمـد.
مهم ترین خطاهای شناختی در عرصه سرمایه گذاری
در ادامه مبحث ما به هشت خطای شناختی مهم از بین دسته بندی های مختلف در عرصه سرمایه گذاری می پردازیم: 1. اثر هاله ای 2. محافظه کاری 3. پس نگری 4. توانمند پنداری یا توهم کنترل 5. اتکا و تعدیل 6. زیان گریزی 7. اثر برخورداری 8. اثر ابهام
اثر هاله ای
خطای شناختی خاص که در آن یک جنبه از موضوعی، روی درک ما از جنبه های دیگر تأثیر می گذارد. برای مثال ، تحقیقات حاکی از اینکه در ناخودآگاه افراد آدم های خوش تیپ قابل اعتمادتر هستند. آدم ها به افراد خوش تیپ بیشتر اعتماد می کنند، و احتمال بیشتری بـه فرد خوش تیپ کمک کننـد. به همین علت و خطای شناختی تجـار، افراد سیاسی و کسانی که به دنبال جلب اعتمادند خوش لباس هستند. در حالی که خوش لباسی دلیلی بر قابل اعتمادی کسی نیست.
محافظه کاری
این خطای شناختی فـرد را به دیدگاه و پیش بینی قبلی خود متکی و تمایلی برای دریافت اطلاعات جدید نمی کند. این خطا باعث واکنش کند فرد به اطلاعات جدید می گردد. بنابراین ، هنگام مواجهه با تصمیم های پرمخاطره تمايـل و برآورد وضع موجود خود را در ایمن ترین قسمت موجود نگه می دارد. در نتیجه از بازار عقب می ماند. گاهی محافظه کاری بیش از حد، حتی خطرناک تر از عدم احتیاط است. با وقوع این خطای شناختی معامله گر رفتاری غیر منعطفانه نسبت به اطلاعات جدید خواهد داشت. ترجیح آن آسان ترین گزینه، یعنی پایبندی به اطلاعات و عقاید قبلی خود هست. خطای شناختی محافظه کاری باعث از دست رفتن فرصت های سودآور بسیاری است. که این تصمیم گیری به ایجاد زیان و هزینه فرصت برای وی منجر می شود.
پس نگری
برخی افراد تمایل به پیش بینی موفق پس از روی دادن موضوعی دارند. ایـن افـراد پس از اینکه موضوعی رخ دهد، بیان می کنند که: • پیش بینی من هم همین بود. • از اولش می دانستم که این جوری می شود. ایـن بـاور غلط باعـث ایجـاد خطای شناختی پس نگری می شود. معامله گرانی که در معرض این خطای شناختی اند، در زمان تصمیم گیری با خیال راحت دست به اقداماتی می زنند که از احتمال موفقیت در آن اطلاعات مناسبی ندارند. در حالتی از امنیت دروغین دست به اتخاذ تصمیم می زنند. هر چنـد ایـن افراد خود را در این تصمیم گیری موفق ارزیابی می کنند. اما اگر فردی از توانایی خود در پیش بینی به درستی آگاه باشد، در مواردی که اشتباه کرده و اشتباه خود را نیز قبول، قادر به یادگیری است. پس برای رویدادهای مشابه در آینده استفاده می کند. اما زمانی که فرد دچار این خطاس فرصت فراگیری پس از اشتباه از خود سلب می کند.
توهم کنترل یا توانمند پنداری
انسان بر محیط اطراف خود اثرگذار است. هر چه دایره اطلاعات او از پدیده های اطرافش وسیع تر ایـن کـنـتـرل نیز بیشتر می شود. در چنین شرایطی ممکنه فرد در مواجهه با برخی پدیده ها دچار اشتباه شود. آن دسته از پدیده هایی را نیز که کنترل چندانی بر آنها ندارد، تحت کنترل خود تصور کنـد. به همین علت باید حوزه قابل کنترل و غیر قابل کنترل را از هم تفکیک کنـید. تمایل انسان به این باور که بر تمامی پدیده ها کنترل یا حداقل قادر به اثرگذاری است (در حالی که چنین نیست) خطای شناختی توهم کنتـرل می گویند. به عبارت ساده تر، افراد پذیرای مطالبی که پردازش و کنترل آن راحت تر است. در نتیجه معامله گر مبتلا به این خطای شناختی بیش از حد لازم معامله می کنـد و پرتفوی غیر متنوعی را تشکیل دهد.
اتکا و تعدیل
برای تخمین مقدار یک متغیر افراد عموماً فرایند تخمین را با مبنـای یک رقم اولیه ذهنی به عنوان «نقطه اتکا» آغاز و سعی روی این رقم، تعدیل مثبت یا منفی مورد نظر را انجام دهند. ایـن تعـديل غالبـاً نـاقص و نتیجه آن خطا هست. فرض کنید از شما سؤال شود که: جمعیت آمریکا بیش از ۲0۰ میلیون نفر یا کمتر است؟ پاسخ شما دو حالت دارد، یا بالای ۲0۰ میلیون نفر یا کمتـر از آن می باشد. در حالی که اگر از شما خواسته شود میزان جمعیت آمریکا را حدس بزنید، تخمین شما به احتمال زیاد نزدیک به ۲0۰ میلیون نفر خواهد بود. زیرا افراد عموماً در معرض خطای شناختی اتکا ناشی از پاسخ قبلی خود قرار می گیرند. اتکا و تعدیل یک فرایند روان شناختی که شیوه برآورد احتمالات توسط افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. در نتیجه معامله گرانی که تحت تأثیر ایـن خطا هستند ، معمولاً مقدار شاخص قیمت بازار را به نحوی پیش بینی کـه به سطوح فعلی آن بسیار نزدیک باشد. این افراد گاهی وضعیت اقتصادی کشـور يـا وضعیت مالی شرکت خاصی را مرجع قرار می دهند. یا در هنگام مواجهه با اطلاعات جدید در مورد سود یک شرکت، قیمت آتی سهم آن را بسیار نزدیک به برآوردهای اولیه خود تخمین می زنند.
زیان گریزی
اساسی ترین خطای شـناختی که بـه بیزاری ذاتی انسان از زیـان مربوط است. گرچه بیزاری از زیان کاملاً طبیعیه و هیچ انسانی علاقه منـد به زیان نیست. اما گاهی همین حس طبیعی باعث ضرر بیشتر ما می شود. برای مثال، بسیاری از افراد در بازارهای مالی سرمایه گذاری می کنند. بسیاری از آنها تا پایین ترین حد از زیان هـم راضی به فروش سهام در ضرر خود نیستند. هر شخص باید در زمان خرید، سطح قیمتی به عنوان حـد زیـان را برای آن مشخص کند. بسیاری از ما از این خطای شناختی پیروی می کنیم. با صبوری ، منتظریم تـا سـهام زیان ده مـا دوبـاره بـه بازده و قیمت قبلی خود برگردد.
اثر برخورداری
ما انسانها وقتی چیزی را به دست می آوریم آن را مال خود می دانیم. و در زمان تعویض حتی اگر آن تعویض بـه سـود ما باشد، باز هم احساس زیان و از دست دادن مال خود را می کنیم. راهکار غلبه بر این خطای شناختی، خودآگاهی و درک گزینه های دیگر است.
اثر ابهام
نه تنها در سرمایه گذاری بلکه در زندگی روزمره و رعـایـت قـوانـيـن نیـز دچار ایـن خـطـای شناختی می شویم. بسیاری از زمان ها دسـت به خریـد سـهـام شـرکت هایی کـه بـا آنها کار و یا محصولاتشـان را خریداری، می زنیم. ممكـنه شـرکت هایی که با آنها آشنایی و از لحاظ تولیدات و خدمات خـوب باشند، امـا گزینه های بهتری هـم برای سرمایه گذاری در بازار نیـز وجـود داشـته باشـند. به دلیل خطای شناختی ابهـام، ذهن ما به همان شرکت ها و سرمایه گذاران محدود می شود. در نتیجه بـازده بیشتر در موقعیت های متفاوت را از دست می دهیم. راهکاری که برای غلبه بر این اثر ذکر می شـود، خود را به گزینه های خاصی محدود نکنیم. در واقع باید بخشی از زمان خود را به شناخت گزینه های ناآشنا تخصیص و از مزایا و معایب آنها آگاه شویم.