اندیکاتور پیوت
آذر 21, 1402
اندیکاتور پیوت: یک ابزار مفید برای تجزیه و تحلیل قیمت در بازارهای مالی
در دنیای تجارت و سرمایه گذاری، تحلیل بازارهای مالی و پیش بینی قیمت ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. تعداد زیادی از ابزارها و روش ها برای تحلیل بازارهای مالی وجود دارد که به سرمایه گذاران و معامله گران کمک می کنند تا تصمیمات بهتری در خصوص خرید و فروش دارایی ها بگیرند. یکی از ابزارهای محبوب و مورد استفاده در این زمینه، اندیکاتور پیوت است.
اصطلاح ” پیوت Pivot ” به محل چرخش یا بازگشت قیمت در نمودار اشاره دارد که معمولاً بر سطوح مقاومت و حمایت بازار انطباق دارد. به این جهت بسیاری از معامله گران حرفه ای بازار از نقاط پیوت برای شناسایی سطوح مهم حمایت و مقاومت استفاده می کنند. به طور کلی دو نوع پیوت قیمت وجود دارد:
- پیوت های محاسباتی Calculated Pivots که توسط فرمـول هـای ریاضی محاسبه می شوند.
- پیوت های قیمت Price Pivots که با نگاه کردن به رفتار قیمت در نمودارها مشخص می گردد.
آشنایی با این دو پیوت و تلفیق آنها با دیگر ابزارهای تکنیکال، تـا حـد زيـادی شیوه معاملاتی شما را بهبود می بخشد. ما در این مقاله به پیوت های محاسباتی که در قالب اندیکاتور پیوت شناخته می گردد، می پردازیم.
بیشتر بخوانید: اندیکاتورهای اسیلاتور
تعریف پیوت
پیوت به معنای نقطه مرکزی یا نقطه اصلی است. در بازارهای مالی، پیوت به عنوان نقطه مرجع برای تحلیل قیمت ها و تغییرات آنها استفاده می شود. این نقطه معمولاً بر اساس قیمت های بازار در روز قبل تعیین می گردد.
قیمت با این سطوح واکنش نشان می دهد و بـه طـورکلی سطوح حمایت و مقاومت را ایجاد می کند. بهترین شکل حمایت و مقاومت، دسته بندی ها یا تلاقی های حمایتی و مقاومتی هستند. تمرکز اندیکاتورهای صعودی و نزولی در یک محدوده ی کوچک قیمت معمولاً منجر به شکل گیری یک مانع قیمتی قوی می شود.
اندیکاتور پیوت نوعی از اندیکاتور که با محاسبات ریاضی جهت تشخیص سطوح محتمل مقاوم در بازه های زمانی گوناگون می گویند. اندیکاتور پیوت با استفاده از سه قیمت پایانی، حداکثر و حداقل یک بازه زمانی (تایم فریم) جهت محاسبات بهره می برد. اغلب از این سطوح برای تشخیص مظنه و گرایش کلی استفاده می گردد به طوری که اگر قیمت به بالای سطح پیوت مرکزی نفوذ کند، روند در آن بازه زمانی را صعودی و اگر به پایین این سطح مرکزی نوسان کند گرایش نزولی تلقی می گردد.
در اندیکاتور پیوت علاوه بر پیوت مرکزی سه سطح بالا و پایین این نقطه مرکزی محاسبه می گردد که به سطوح بالای نقطه مرکزی مقاومت گفته و با علامت R نشان داده می شود. سطوح پایین نقطه مرکزی پیوت را حمایت نامیده و با علامت S نشان می دهند.
پس به طور خلاصه:
- نقطه مرکزی پیوت پوینت با P حرف اول Pivot Point نشان داده میشود.
- اولین تا سومین سطح بالای پیوت پوینت به ترتیب با R1، R2، R3 حرف اول مقاومت Resistance است.
- اولین تا سومین سطح پایین پیوت پوینت به ترتیب با S1، S2، S3 حرف اول حمایت Support می باشد.
انواع اندیکاتور پیوت
پنج مدل محاسبات برای اندیکاتور پیوت به صورت مرسوم وجود دارد. هر چند در هر مورد نسخه های گوناگونی بر حسب زمان نیز ایجاد شده اند. اما به طور کلی پیوت های زیر در دسترس می باشد:
- پیوت استاندارد (کلاسیک)
- پیوت وودیز
- پیوت کاماریلا
- پیوت دیمارک
- پیوت فیبوناچی
پیوت استاندارد (کلاسیک) مشهور به پیوت پوینت کف (Floor Pivots) رایج ترین مدل از پیوت پوینت هاست. در واقع میانگین قیمت حداکثر، حداقل و پایانی دوره قبل محاسبه می کند. نامگذاری این مدل پیوت به اتاقهای فیزیکی بازار سهام (Floor) برمیگردد.
پیوت وودیز Woodie’s که در محاسبه اندیکاتور همانند پیوت کلاسیک با این تفاوت که قیمت پایانی (Close) وزن بیشتری می دهند. در پیوت وودیز فقط دو سطح مقاوم(مقاومت/حمایت) محاسبه می گردد.
پیوت کاماریلا Camarilla 9 سطح مقاوم قیمت را شکل می دهد. این مدل پیوت از بین پیوت ها بیشتر شبیه پیوت وودیز Woodie’s است.
پیوت دیمارک Demark در محاسبات خود از فرمول مجزای برای کسب سطوح مقاوم بهره می برد. در این اندیکاتور پیوت ارتباط متفاوتی بین قیمت بازگشایی و پایانی قیمتش وجود دارد. محاسبات این اندیکاتور پیوت توسط تام دیمارک اختراع و از عدد X برای محاسبه سطوح استفاده و روی رفتار قیمت اخیر نیز وزن بیشتری می دهد.
پیوت فیبوناچی که بر اساس اعداد (درصدها) فیبوناچی سطوح مقاوم قیمت را محاسبه، بعد از پیوت استاندارد، شناخته ترین نوع پیوت می باشد.
بیشتر بخوانید: اندیکاتورهای ترند
محاسبه پیوت در اندیکاتور پیوت استاندارد
اندیکاتور پیوت پوینت ها، یک اندیکاتور دنبال کننده روند و نوسان است و جزء اندیکاتورهای عددی به حساب می آید. بسته به محدوده ی حرکت قیمت در روز گذشته، سطوح مقاومت مخلتف ( R1 , R2 , R3 و غیره ) و همین طـور سـطوح حمایت ( S1 و غیره ) را برای روز بعد ایجاد می کند. همچنین، سطح پیوت پوینت PP را نشان می دهد که فعالیت آن روز در اطراف آن آشکار می شود. برای ساخت پیوت پوینت ها، ابتدا باید قیمت روز قبل را پیدا کنیم که سطح پیوت یا PP روز بعد را با کمک آن می توان ساخت.
بنابراین برای محاسبه پیوت، قیمت بازار در روز قبل باید مشخص شود. سپس با استفاده از فرمول زیر، پیوت محاسبه می شود:
- پیوت = (بالاترین قیمت + پایین ترین قیمت + قیمت بسته شدن) / 3
برای ساختن اولین سطح حمایت پیوت، اختلاف بین High روز قبل و PP روند رو به پایین از قیمت PP را مشخص می کنیم. به همین صورت برای محاسبه اولین سطح مقاومت پیوت، اختلاف بين Low روز قبل و PP رو به بالا از قیمت PP را اندازه می گیریم.
به صورت واضح در تصویر بالا مشاهده می کنید که چرا این نقطه مرکزی را نقطه ی pivot می نامند اطراف این پیوت است که نوسان های روز قبل به پیش بینی های روز بعد می پیوندند. اگر روز قبل پرنوسان پس تمایل به ایجاد محدوده ای بزرگ تر در امـروز وجود دارد. توجه داشته که اگر قیمت پایانی روز قبل بالای قیمت متوسط باشد، سطوح پیش بینی روز فعلی، همه شان در روز بعد افزایش خواهند داشت. به همین دلیل ایـن اندیکاتور پیوت در اساس دنبال کننده روند است.
برای ساخت دومین سطح حمایتی اندیکاتور پیوت، محدوده ی روز گذشته را از PP کم می کنیم. و برای پیدا کردن سطح مقاومت ، پیوت دوم آن را به PP اضافه می کنیم. با افزودن محدوده ی دیروز، در واقع نوسان روز گذشته را به روز فعلی منتقل می کنیم. از این لحاظ، این یک اندیکاتور نوسانات بالقوه آینده را نشان می دهد.
برای ساخت سومین سطح حمایت در اندیکاتور پیوت، محـدوده ی روز گذشته را از اولین سطح حمایت کم می کنیم. همین طور برای ساختن سومین سطح مقاومت، محـدوده ی روز گذشته را به اولین سطح حمایتی اضافه می کنیم. پس از آن ، سطوح بعـدی بر همین اساس ساخته می شوند.
یک روش محبوب برای سنجش فعالیت روز این که ببینیم قیمت پایین یا بالای پیوت PP باز شده است. اگر پایین PP باز شده بود، انتظار می رود قیمت امروز به سمت پایین تمایل داشته باشد و اگر بالای PP باز شده بود، انتظار می رود قیمت امروز به سمت بالا برود. پس اندیکاتور پیوت می تواند در تعیین ترندهای بازار مفید باشد. با بررسی رفتار قیمت ها در رابطه با سطوح پیوت و سطوح مقاومت و حمایتی، می توان الگوهای ترند را شناسایی و بر اساس آنها تصمیمات مبتنی بر ترند را اتخاذ کرد.
تخطی دومین سطوح حمایت و مقاومت نمایشگر روند نزولی یا صعودی قوی در بازار است. درحالی که سومین سطوح حمایت و مقاومت ، سطوح حداکثری خرید بیش ازحد یا فروش بیش ازحد را نشان می دهند. اگر روز آرام و بدون اتفاق خاصی داشته باشیم، قیمت باید بین اولین سطح حمایت و مقاومت بماند.
به جز ورود به معامله، بسیاری از افراد از این سطوح برای خروج از معامله نیز استفاده می کنند.
با استفاده از سطوح پیوت و سایر سطوح مقاومت و حمایت، می توان نقاط ورود و خروج مناسب را تشخیص داد. به عنوان مثال، وقتی قیمت از سطح مقاومت 1 عبور می کند، ممکنه به عنوان نقطه ورود به بازار در نظر گرفته شود. همچنین، وقتی قیمت از سطح حمایت 2 عبور می کند، ممکنه به عنوان نقطه خروج از بازار در نظر گرفته شود. پس تشخیص نقطه ورود خروج از طریق اندیکاتور پیوت و ترکیب با سایر روش ها مانند سطوح فیبوناچی رایج ترین مدل کاربرد آن است.
برای استفاده بهینه از اندیکاتور پیوت، لازم است استراتژی های مناسبی برای ورود و خروج از بازار تعریف شود. این استراتژی ها باید بر اساس تحلیل دقیق قیمت ها و الگوهای بازار تعریف شوند. برای بهبود دقت و قابل اعتماد بودن اندیکاتور پیوت، می توان از فیلترهای مختلفی استفاده کرد. این فیلترها می توانند بر اساس شاخص های فنی دیگری مانند میانگین متحرک ساده یا شاخص قوت نسبی تعریف شوند.
پس برای محاسبه در اندیکاتور پیوت، سه سطح = نیز محاسبه می شوند که به صورت خلاصه عبارتند از:
– سطح مقاومت 1 (R1): دو برابر پیوت منهای پایین ترین قیمت
– سطح مقاومت 2 (R2): پیوت منهای پایین ترین قیمت
– سطح مقاومت 3 (R3): پیوت منهای پایین ترین قیمت + دو برابر بالاترین قیمت
– سطح حمایت 1 (S1): دو برابر پیوت جمع شده با بالاترین قیمت
– سطح حمایت 2 (S2): پیوت جمع شده با بالاترین قیمت
– سطح حمایت 3 (S3): پیوت جمع شده با بالاترین قیمت + دو برابر پایین ترین قیمت
بیشتر بخوانید: اندیکاتور ای تی ار
تحقیقات تجربی نویسنده در موضوع اندیکاتور پیوت
پیرو مبحث اندیکاتور پیوت پوینت قسمتی از تحقیقات شخصی که روی بیش از 100000 داده روزانه(20000 داده منجر به نتیجه گیری) در سال 2005 داشته ام را برای شما عزیزان علاقه مند به اشتراک می گذارم. لازم به ذکر که قسمت اولیه مطالب جنبه تئوری داشته و سیر تکمیلی این استراتژی را بیان می کند و قسمت دوم فقط به نوعی روش استفاده از این استراتژی می باشد. شایان ذکر که بین استراتژی و سیستم تفاوت بسیاری وجود دارد و نمی توان بدون دانش کافی، تجربه لازم و دیدگاه منطقی و درست، از هیچ استراتژی، استفاده لازم را به عمل آورد.
همیشه این مبحث که آیا بزرگان بازار (ی نعفان با حجم های بالا) آیا از همین مباحث تکنیکال ساده استفاده می کنند یا نه برایم سوال بوده است؟ در مقاله ای که در اوایل سال 2005 در زمینه شاخص سهام (داو) در ایالات متحده در دهه سی مطالعه می کردم به لغت پیوت پوینت روزانه برخورد کردم. در وهله اول سابقه زمانی این ابزار تکنیکال برایم بسیار جالب بود و مساله دوم اینکه آیا آنان نیز از همین پیوت پوینتی که ما استفاده می کنیم برای تشخیص نقاط ساپورت و رسیستنس استفاده می کرده اند یا نه؟
با توجه به سابقه تاریخی این ابزار ایده ای ناب برای تحقیق و تفحص را پیدا کرده بودم که می توانست بسیار جذاب باشد در بَدو امر دو سوال اساسی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود:
- آیا فرمول ریاضی که از قدیم استفاده می کرده اند مطابق با همان فرمول کلاسیک پیوت پوینت ما است یا نه فرمول هایی مثل پیوت های کاماریلا، فیبوناچی، وُودیه و غیره نیز در آن زمان بوده اند؟ و کدام بهترین خروجی را ارئه می دهد؟
- بهترین بازه زمانی (ساعت صفر پیوت) که در هر کدام از این فرمول ها استفاده می شود چیست؟
برای سوال اول دوره تحقیقی را فرمول کلاسیک خود اندیکاتور پیوت پوینت در نظر گرفتم تا نتایج استنتاجی را سپس به فرمول های دیگر منتقل کنم و برای سوال دوم نیز شروع به یک تحقیق وسیع میدانی کردم. در ابتدا در چهار ارز اصلی در بازه زمانی روزانه در طی ساعات مختلف روز روی یکسال گذشته تمام آنها تمرکز کردم نتیجه زیاد جالب توجه نبود اما کاملا هم ناامید کننده نبود.
با تمرکز روی این داده ها دیدم بعضی جفت ارزها در محاسبه پیوت پوینت در ساعات خاصی عکس العمل بهتری دارند به عنوان مثال ساعت صفر جفت ارز USD/JPY بهترین نتایج را در ساعت 13 اروپای مرکزی (15:30 تهران) نشان می داد و ساعات نزدیک به این بازه زمانی نتایج بهتری داشتند یا مثلا EUR/USD و GBP/USD در ساعت 4 صبح به وقت اروپای مرکزی (6:30 دقیقه صبح تهران) بهترین بازده ای را دارد.
از کنار هم قرار گیری این ساعات نتیجه ای عجیب عایدم شد. اینکه این ساعات دقیقا مطابق با ساعت 12 ظهر لندن یا توکیو هستند و نکته جالب تر اینکه هر جفت ارزی به ساعتی که در منطقه زمانی خود آن دو ارز نباشد جواب می دهد.
با در میان گذاشتن این مساله با چند متخصص نکته جالبی را برایم باز شد. اینکه این پیوت پوینت از ابتدا براساس ساعات میانه بازار سهام (زمان میانه هر بازار) بنا شده است. یعنی اینکه در بازار سهام از پیوت پوینت در ساعت میانه استفاده می کنند. مثلا اگر بازار سهام یک کشور بین 7 صبح تا 15 فعال می باشد ساعت محاسبه قیمت پایانیClose پیوت پوینت که نقشی حیاتی روی قیمت های حداکثر High و حداقل Low نیز دارد، در ساعت میانه بازار یعنی 11 ظهر (نقطه وسط زمانی 7 صبح تا 15) محاسبه می شود و دلیل این نوع محاسبه مخفی شدن گپ های موجود بین ساعت 15 یک روز تا 7صبح روز بعد می باشد. که در صورت محاسبه ساعت 11 دیگر گپ باعت انحراف و تغییرات درخروجی پیوت پوینت نمی شود.
از این مسائل این نتیجه را گرفتم که در بازار فارکس به علت 24 ساعته بودن بازار ساعت 12 ظهر ساعت میانه می باشد. اما به علت اینکه دو جفت ارز داریم و هر جفت ارز ساعت 12 ظهر خاص خود را دارد بازار به سه سشن (بازه زمانی) خاص تقسیم بندی شده است.
توکیو، لندن و نیویورک سه سشن زمانی محاسبه ساعت 12 ظهر من بودند حال آنکه هر زوج ارزی مربوط به هر کدام از این سه سشن باشند ساعت 12 سشن سوم به عنوان مبنای ساعت پیوت پوینت مورد محاسبه قرار می گیرد. به عنوان مثال در زوج ارز EUR/USD یورو مربوط به سشن لندن و دلار مربوط به سشن نیویورک می باشد، بنابراین ساعت 12 توکیو ساعت مبنای پیوت پوینت مورد استفاده قرار می گیرد.
یا در زوج ارز USD/JPY دلار مربوط به سشن نیویورک و ین مربوط به سشن توکیو می باشد بنابراین ساعت12 سشن لندن مبنای محاسبه قرار می گیرد.
در صورتی که جفت ارزی هر دو کشور مربوطه در یک سشن باشند، از سشن قبلی به عنوان مبنا استفاده می گردد. مثلا در USD/CAD چون هر دو کشور مربوطه این ارزها در سشن نیویورک قرار دارند سشن قبل از آن لندن می باشد یا مثلا در جفت ارز EUR/CHF چون هر دو در سشن لندن قرار می گیرند ساعت 12 ظهر سشن توکیو مبنا می باشد.
این ترتیب به صورت واگذاری زمانی چرخش زمین بشکل توکیو لندن نیویورک می باشد.
این ایده و راهبرد دریافت های خوبی به من می داد و استفاده های مفیدی برایم به ارمغان آورده بود ولی برایم واضح که کاری که تا اینجا انجام شده همه آن چیزی که می خواهم نیست. همین علت بود که هنوز نیز به دنبال سوالات کاربردی و ایده های جدید بودم.
ایده استفاده از ساعات میانی پس از مدتی ایده بکر دیگری را در ذهنم متبلور کرد که اگر ساعات میانی تا حدودی در روز کاربرد مناسب دارند آیا نمیتوان از آنها برای بازه های زمانی بزرگتر (بلندتر) نیز استفاده کرد. از این جهت بود که بحث پیوت پوینت هر جفت ارز را از محاسبات روزانه به هفتگی منتقل کردم. در بدو امر جوابی که گرفتم جالب تر بود.
شیوه کار بدین صورت که بازه زمانی محاسبه پیوت را به روز میانی کاری هفته یعنی چهارشنبه منتقل کردم و ساعت آن را بر اساس ساعت میانی روزانه آن مبنا قرار دادم. به عنوان مثال برای محاسبه جفت ارز پوند به دلار در بازه هفتگی ساعت مبنا را 4 بامداد به وقت اروپای مرکزی (6:30 صبح به وقت تهران) که همان 12 ظهر لندن باشد، در نظر گرفتم با این تفاوت که بازه زمانی قبلی آن از چهارشنبه تا چهارشنبه مورد استفاده قرار می گیرد.
خطوطی که در جفت ارزهای مختلف به دست می آمد دو خصوصیت عمده داشت. به طور تجربی دریافته بودم که خطوط یکی در میان جواب می دهند و قیمت را بر می گرداندند و نکته دوم اینکه فاصله این خطوط عموما بسیار زیاد بود و حداقل 2-3 روز طول می کشید که به یک سطح برسد تا بخواهیم کاری انجام دهیم.
این دو مساله باعث این شد که ایده دیگری را برای حل این دو مساله به کار ببرم و آن هم استفاده از فیبوناچی ریتریسمنت بین دو خط بود. تنظیمات پیش فرض من 23.6 -38.2 -50 -61.8 و 76.4 بود که بعد ها حتی 38.2 و 61.8 را نیز فیلتر و برداشتم. با اینکار هم بازار (قیمت) خیلی زودتر به خطوط می رسید و هم درجه اهمیت کمتر از خطوط اصلی نداشت.
تنها نکته ای که برایم جای سوال داشت این مساله بود که این خطوط پایه علمی نداشت و شایدم داشت و من بی اطلاع بودم گرچه مهم استفاده خطوط بود که به من جواب می داد.