در بازارهای مالی، گاهی قیمت با چنان سرعتی حرکت میکند که بخشی از مسیر را بدون هیچگونه معامله طی میکند. این خلا معاملاتی، که نشانهای از برهم خوردن تعادل بین عرضه و تقاضا است، میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره رفتار آینده بازار به ما بدهد. مفهوم شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap) یا به اختصار FVG دقیقا بر همین اصل استوار است: یافتن نواحی که بازار به احتمال زیاد برای اصلاح یا ادامه روند به آنها بازخواهد گشت.
در این مقاله با ساختار، کاربردها، روش شناسایی و استراتژیهای معاملاتی مرتبط با FVG آشنا میشویم.
- FVG یا شکاف ارزش منصفانه به فاصلهای گفته میشود که بین قیمت فعلی بازار یک دارایی و ارزش منصفانهای که برای آن در نظر گرفته میشود، وجود دارد.
- این شکاف معمولا در نتیجه حرکت سریع قیمت ایجاد میشود، بدون اینکه در آن بازه قیمتی معاملهای انجام شده باشد.
- دلایل ایجاد FVG شامل احساسات شدید بازار، اخبار اقتصادی مهم یا رویدادهای سیاسی است که باعث میشوند قیمت، موقتاً از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد.
- برای شناسایی این شکافها از تحلیل تکنیکال به ویژه الگوهای کندلی و بررسی نمودار قیمت استفاده میشود.
چیست و چرا در پرایس اکشن اهمیت دارد؟
شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap) یا FVG به ناحیهای در نمودار قیمت گفته میشود که طی یک حرکت ناگهانی، قیمت از سطحی به سطح دیگر جهش کرده و بین این دو سطح، معاملهای صورت نگرفته است. این اتفاق اغلب در نتیجه اخبار اقتصادی، احساسات شدید بازار یا ورود سرمایهگذاران بزرگ رخ میدهد و باعث شکلگیری ناحیهای میشود که بازار در آن دچار عدم تعادل (Imbalance) شده است.
در پرایس اکشن و به ویژه در رویکرد پول هوشمند (SMC)، شناسایی FVG یکی از کلیدهای اصلی یافتن فرصتهای معاملاتی است، زیرا بازار تمایل دارد به این نواحی بازگردد و شکاف قیمتی را پر کند. بنابراین، آگاهی از این ساختار پنهان در نمودار میتواند تریدرها را برای ورود یا خروج دقیقتر آماده کند.
ناحیه عدم تعادل (Imbalance) در چارت چیست و چرا اهمیت دارد؟
ناحیه عدم تعادل به بخشی از نمودار گفته میشود که در آن قیمت به سرعت و با قدرت حرکت کرده، اما تعادلی میان عرضه و تقاضا برقرار نشده است. در چنین شرایطی، یکی از طرفین بازار، خریداران یا فروشندگان، کنترل کامل را در دست گرفتهاند و قیمت بدون آنکه واکنش متقابلی ایجاد کند، جهش کرده است.
این نواحی معمولا نشانهای از شکاف ارزش منصفانه (FVG) هستند و میتوانند در آینده به عنوان نواحی احتمالی بازگشت قیمت، حمایت یا مقاومت عمل کنند.
چگونه FVG را در نمودار تشخیص دهیم؟
برای اینکه بتوانید FVG را به درستی در نمودار شناسایی کنید، باید به چند عامل مهم توجه داشته باشید. از نحوه چیدمان کندلها و تایم فریم مناسب گرفته تا ابزارهایی که تشخیص این نواحی را سریعتر و دقیقتر میکنند. در ادامه هر یک از این جنبهها را بررسی میکنیم:
چگونه FVG را از روی کندلها تشخیص دهیم؟
برای تشخیص شکاف ارزش منصفانه (FVG) در نمودارهای کندلی، باید به دنبال الگوی خاصی از حرکت سریع قیمت با خلا معاملاتی باشید.
فرآیند تشخیص به شکل زیر است:
- کندل اول: پیش از حرکت شدید قیمت قرار دارد و نشاندهنده شروع فشار خرید یا فروش است.
- کندل دوم: کندلی پرقدرت با مومنتوم بالا که باعث شکاف قیمتی میشود (Gap داخلی).
- کندل سوم: ادامهدهنده روند قبلی است، اما بدون آنکه قیمت به ناحیهای بین high کندل اول و low کندل سوم بازگردد.
ناحیه بین high کندل اول و low کندل سوم (در حالت صعودی) و low کندل اول و high کندل سوم (در حالت نزولی)، همان ناحیه FVG است که معمولا در آینده میتواند قیمت را بهسوی خود جذب کند.

کدام تایم فریمها برای پیدا کردن FVG مناسبتر هستند؟
در تحلیل حرفهای، تایم فریمهای ۴ ساعته (H4)، روزانه (D1) و حتی هفتگی، بهترین بستر برای شناسایی FVG هستند، زیرا در این بازهها حرکتهای پرشتاب با ساختار مشخصتری شکل میگیرند.
برای ترید روزانه یا اسکالپ نیز میتوان در تایم فریمهای ۱۵ دقیقه، ۳۰ دقیقه یا یک ساعته به دنبال FVGهای کوچکتر بود که معمولا اهداف کوتاه مدت دارند.
نمودار زیر (بلندمدت) نمونهای از FVGهای صعودی را در روند ماهانه نمایش میدهد که به ترتیب در حال پر شدن هستند.
یک FVG معتبر باید نه تنها فضای خالی بین کندلها را نشان دهد، بلکه با حجم بالا و خروج سریع از محدوده نیز تأیید شود و صرفاً دیدن فاصله، کافی نیست.

ابزارها و اندیکاتورهای کمکی برای تشخیص سریع FVG در نمودار
شناسایی دستی FVG به دقت بالایی نیاز دارد، اما با استفاده از اندیکاتورها، این فرآیند بسیار سادهتر میشود.
نمونههایی از اندیکاتورهای Fair Value Gap در TradingView عبارتند از:
- Fair Value Gap [LuxAlgo];
- ICT Fair Value Gap [LM];
- Fair Value Gap (Volumetric) by FluxCharts.
تصویر زیر لیستی از اندیکاتورهای محبوب را نشان میدهد که با جستجوی عبارت Fair Value Gap در بخش Indicators در TradingView قابل دسترسی هستند.

استراتژیهای معاملاتی با استفاده از FVG
ورود به معامله بعد از واکنش قیمت به ناحیه FVG و پر شدن شکاف
یکی از سادهترین و در عین حال مؤثرترین روشهای ترید با استفاده از FVG، ورود به معامله پس از بازگشت قیمت به ناحیه شکاف و پر شدن آن است. این استراتژی در راستای مفهوم عدم تعادل در بازار عمل میکند و معمولا زمانی پاسخ میدهد که قیمت در حال دنبال کردن روند غالب باشد.مراحل انجام این استراتژی:
- شناسایی ناحیه FVG: ابتدا باید ناحیه بین high کندل اول و low کندل سوم (در حرکت صعودی) یا بالعکس در حرکت نزولی را پیدا کنید. این ناحیه نشاندهنده شکاف ارزش منصفانه است.
- انتظار برای بازگشت قیمت به داخل ناحیه FVG: در این مرحله، بازار تمایل دارد برای پر کردن این شکاف، یک پولبک (اصلاح قیمت) انجام دهد.
- تأیید ورود: ورود به معامله زمانی انجام میشود که کندل تأییدی (مثلا کندل برگشتی، پوششی یا شکست ساختار) در نزدیکی یا درون ناحیه FVG تشکیل شود.
- تعیین حد ضرر: کمی پایینتر از FVG در معاملات خرید، یا بالاتر از FVG در معاملات فروش.
- تعیین حد سود: در سطح حمایت/مقاومت بعدی یا بر پایه نسبت ریسک به ریوارد مانند ۱:۲ یا ۱:۳ انجام شود.

ترکیب نواحی FVG با سطوح کلیدی حمایت و مقاومت
اگر ناحیه FVG درست روی یک سطح مهم مثل حمایت یا مقاومت کلیدی قرار بگیرد، قدرت آن برای پیشبینی برگشت قیمت بیشتر میشود. در چنین شرایطی، این ناحیه میتواند نقطهای قوی برای ورود یا خروج از معامله باشد، چون هم بازار به یک شکاف قیمتی حساس رسیده، و هم به سطحی که در گذشته واکنش نشان داده است.
در تصویر زیر، میبینید که FVG در کنار خط روند نزولی شکل گرفته است. وقتی قیمت به این ناحیه میرسد و شکاف را پر میکند، دوباره همان روند نزولی را ادامه میدهد. این یعنی ترکیب FVG با خط روند یک سیگنال قوی برگشت ایجاد کرده است.

استفاده از تاییدیههای تکنیکال در کنار FVG
صرف شناسایی ناحیه FVG کافی نیست. تریدرهای حرفهای برای کاهش خطا و افزایش اعتبار تحلیل، از ابزارهای تأییدی کمک میگیرند. در ادامه، سه تأییدیه مهم را بررسی میکنیم:- ترکیب FVG با اوردر بلاک (Order Block): اگر ناحیه FVG دقیقاً با یک اوردر بلاک مهم همپوشانی داشته باشد (مثلا ناحیهای که قبلا ورود پول هوشمند در آن دیده شده)، این همراستایی نشانهای قوی از برگشت یا ادامه روند است.
- واگرایی در اندیکاتورها (مثل RSI یا MACD): اگر در نزدیکی ناحیه FVG، اندیکاتوری مانند RSI یا MACD واگرایی نشان دهد (یعنی مثلا قیمت نزولی باشد ولی اندیکاتور صعودی شود)، این حالت نشانهای از ضعف روند فعلی و احتمال برگشت قیمت است. در ترکیب با FVG، این واگرایی میتواند سیگنال ورود بسیار قویتری ایجاد کند.
- تحلیل ساختار بازار (Market Structure):
قبل از ورود به معامله بر اساس FVG، باید بررسی کنیم آیا ساختار کلی بازار با آن هماهنگ است یا نه. مثلا:- آیا بازار همچنان در روند صعودی/نزولی قرار دارد؟
- آیا سقف یا کف قبلی شکسته شده است؟
- آیا شکست ساختار یا تغییر روند رخ داده است؟
این تحلیل باعث میشود بدانیم که آیا استفاده از FVG در جهت درست بازار انجام میشود یا خیر.
اشتباهات رایج در تحلیل FVG
درک ناقص یا استفاده نادرست از FVG میتواند باعث سیگنالهای اشتباه و زیانهای سنگین شود. در ادامه، مهمترین خطاهایی را بررسی میکنیم که باید از آنها پرهیز کنید.
تفسیر اشتباه نواحی عدم تعادل
یکی از رایجترین اشتباهات این است که هر گپ یا فاصلهای در نمودار را به عنوان FVG در نظر بگیریم. در حالی که FVG واقعی تنها زمانی شکل میگیرد که بازار بدون انجام معامله از یک ناحیه عبور کند، نه صرفاً به دلیل تفاوت بین قیمت باز شدن و بسته شدن کندلها.
مثلا در زمان انتشار اخبار یا نوسانات شدید، ممکن است گپهایی ایجاد شود که هیچ ارتباطی با FVG ندارند و فقط ناشی از نوسانات سریع قیمت هستند.
اتکا بیش از حد به FVG بدون تاییدیه
شناسایی یک FVG به تنهایی نباید مبنای ورود به معامله باشد.
ورود صرفا بر اساس وجود یک شکاف، بدون توجه به حجم معاملات، ساختار کلی بازار، سطوح حمایت و مقاومت یا تأییدیههایی مانند اوردر بلاک یا واگرایی، میتواند منجر به ورودهای پرریسک و خروجهای زودهنگام شود.
در ساختارهای سهتایی بازار (مثل CHoCH)، گاهی یک FVG کوچک بین موج دوم و سوم شکل میگیرد که به عنوان نقطه شکست تقاضای پنهان عمل میکند.
نادیده گرفتن ساختار بازار هنگام تحلیل شکافها
برای اینکه استفاده از FVG (شکاف ارزش منصفانه) نتیجه خوبی بدهد، باید با ساختار کلی بازار هماهنگ باشد. مثلا اگر بازار در حال سقوط (روند نزولی قوی) است و شما یک FVG صعودی (رو به بالا) پیدا میکنید، نباید فقط به خاطر وجود آن وارد خرید شوید، مگر اینکه نشانههایی از تغییر روند مانند شکستن سقف قبلی یا تغییر رفتار قیمت دیده شود.
به طور ساده یعنی:
اول ببینید بازار در چه جهتی حرکت میکند، بعد بررسی کنید که آیا قیمت نشانهای از برگشت دارد یا نه، و بعد از آن سراغ FVG بروید.
تفاوت FVG و اوردر بلاک؛ کدام یک سیگنال معتبرتری میدهد؟
هر دو مفهوم FVG و اوردر بلاک از مفاهیم کلیدی در تحلیل پرایس اکشن و استراتژیهای اسمارت مانی هستند. اما بسیاری از تریدرها این دو را اشتباه میگیرند، چون هر دو به نوعی به عدم تعادل در بازار اشاره دارند. با این حال، کاربرد و رفتار قیمتی آنها کاملا متفاوت است.

در جدول زیر ویژگیهای هر کدام را با هم مقایسه کردهایم.
ویژگی | اوردر بلاک (Order Block) | شکاف ارزش منصفانه (FVG) |
---|---|---|
منشأ شکلگیری | ورود ناگهانی سفارشهای سنگین در یک قیمت خاص | حرکت سریع قیمت و جا ماندن ناحیهای بدون معامله |
نقش در بازار | نشاندهنده علاقه بازیگران بزرگ به یک سطح خاص | نشاندهنده عدم تعادل و نیاز بازار به برگشت برای پُر کردن شکاف |
واکنش قیمت | معمولا قیمت از این ناحیه با قدرت بازمیگردد | ممکن است قیمت بازگردد یا فقط شکاف را پُر کرده و مسیر را ادامه دهد |
زمان شکلگیری | پس از شکست ساختار و پایان یک فاز رنج | در میانه یک حرکت پرشتاب یا روند قوی |
اعتبار در معاملهگری | اغلب به عنوان منطقه ورود کمریسک استفاده میشود | بیشتر برای پیشبینی برگشت یا ادامه روند استفاده میشود |
کاربرد در ترکیب با ابزارهای دیگر | بسیار قوی در ترکیب با ساختار بازار، FVG، واگرایی و غیره | بهتر است همیشه با اوردر بلاک یا تأییدیههای دیگر همراه شود |
کدام یک سیگنال معتبرتری میدهد؟
هر دو ابزار قدرتمند هستند، اما:
- اوردر بلاک (Order Block) معمولا سیگنال دقیقتر و قابلاعتمادتری برای ورود به معامله فراهم میکند، چون مستقیما با سفارشهای واقعی بازیگران بزرگ در ارتباط است.
- FVG بیشتر نقش مکمل دارد و وقتی با اوردر بلاک، ساختار بازار یا واگرایی ترکیب شود، تبدیل به سیگنال بسیار قوی میشود.
بهترین نتیجه زمانی به دست میآید که ناحیه FVG با یک اوردر بلاک همپوشانی داشته باشد، در این صورت احتمال برگشت قیمت بسیار بالاست.
تفاوت FVG و شکاف نقدینگی (Liquidity Gap) چیست؟
هر دو مفهوم FVG و شکاف نقدینگی به نوعی به عدم تعادل در بازار اشاره دارند، اما از نظر مقیاس، منشأ و نقش در تحلیل تکنیکال با هم فرق دارند. در ادامه، تفاوت آنها را به وضوح بررسی میکنیم:
شکاف نقدینگی (Liquidity Gap یا Liquidity Void) ناحیهای وسیعتر است که در آن قیمت ناگهان جهش یا سقوط شدید میکند، بدون اینکه به صورت معمول بین آن دو سطح معاملات انجام شود. این نوع شکاف اغلب پس از اخبار مهم، معاملات سنگین مؤسسات، یا در ساعات کمحجم بازار رخ میدهد و نشانهای از یک عدم تعادل شدید میان عرضه و تقاضا است.

به این معنی که:
- FVG نوعی شکاف کوچک و دقیق است که اغلب به صورت لحظهای ایجاد میشود و هدف آن اصلاح سریع یک عدم تعادل محدود است.
- شکاف نقدینگی بیشتر شبیه به یک “خلا بزرگ” در نمودار است که ممکن است چندین کندل یا FVG را در بر بگیرد و به دلیل نبود خریدار یا فروشنده، باعث جهش ناگهانی قیمت میشود.
جدول مقایسه FVG و شکاف نقدینگی
ویژگی | FVG (شکاف ارزش منصفانه) | شکاف نقدینگی (Liquidity Gap) |
---|---|---|
مقیاس و اندازه | کوچکتر و کوتاهمدت | وسیعتر و بلندمدت |
نحوه شکلگیری | از یک الگوی مشخص سه کندلی | معمولا بعد از رویدادهای بزرگ یا سفارشهای سنگین |
مفهوم اصلی | تعادل به هم خورده موقت در قیمت | فقدان کامل نقدینگی بین دو سطح قیمتی |
واکنش قیمت | اغلب بازار به این شکاف بازمیگردد و آن را پُر میکند | ممکن است دیرتر پُر شود یا چند FVG را در دل خود داشته باشد |
زمان دیدهشدن | در تایمفریمهای پایین یا میانه | در تایمفریمهای بالا (مثلا ۴ ساعته، روزانه، هفتگی) برجستهتر است |
ارتباط بین آنها | هر FVG میتواند بخشی از یک Liquidity Gap باشد | هر Liquidity Gap ممکن است شامل چندین FVG باشد |
نتیجهگیری
به طور خلاصه باید گفت که FVG (شکاف ارزش منصفانه) یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی در رویکردهای معاملاتی مبتنی بر پرایس اکشن، SMC و ICT است. این نواحی به عنوان مناطقی از عدم تعادل قیمتی شناخته میشوند که بازار معمولا تمایل دارد برای اصلاح یا ادامه حرکت خود به آنها بازگردد.
با این حال، استفاده موفق از FVG تنها در صورتی ممکن است که با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند اوردر بلاک، ساختار بازار و تأییدیههای تکنیکال ترکیب شود. تنها در این صورت است که میتوان از FVG به عنوان یک نقطه ورود مطمئن و کمریسک استفاده کرد.
منابع: Tradind.de, Trendspider