استراتژی پروانه آهنی (Iron Butterfly) یکی از بهترین استراتژیها در دنیای معاملات آپشن است که برای بهرهبرداری از شرایط کم نوسان بازار طراحی شده است. این استراتژی با ترکیب هوشمندانه خرید و فروش قراردادهای اختیار معامله (Call & Put)، به معاملهگران کمک میکند حتی در شرایطی که بازار حرکت بزرگی ندارد، بازدهی قابل توجهی داشته باشند.
در این مقاله از آرون گروپس با ما باشید تا با ساختار، نحوه اجرا، مزایا و معایب این استراتژی به طور کامل آشنا شوید.
- استراتژی پروانه آهنی برای بازارهای خنثی و کمنوسان مناسب است، جایی که انتظار حرکت شدید قیمت وجود ندارد.
- کاهش نوسان ضمنی پس از ورود به معامله به نفع استراتژی پروانه آهنی است، اما افزایش آن میتواند سود بالقوه را کاهش داده یا زیان موقت ایجاد کند.
- استفاده از استاپ لاس، خروج زودهنگام و تنظیم پوزیشنها ابزارهایی هستند که میتوانند موفقیت این استراتژی را تضمین کنند.
استراتژی پروانه آهنی (Iron Butterfly) چیست؟
به نقل از Investopedia، استراتژی Iron Butterfly یا استراتژی پروانه آهنی یکی از استراتژیهای معروف و پرکاربرد در معاملات آپشن است و زمانی به کار میرود که معاملهگران انتظار دارند قیمت دارایی پایه (مثلاً سهام یا شاخص) در یک محدودهی مشخص باقی بماند یا حداکثر یک روند صعودی خفیف را تجربه کند.
استراتژی Iron Butterfly به این منظور طراحی شده است تا بتواند از کاهش نوسانات بازار بهرهبرداری کند و هدف اصلی آن، این است که بتواند از ثبات قیمت دارایی پایه در حوالی قیمت اعمال مرکزی (Center Strike) سود بگیرد.
اساس کار استراتژی پروانه آهنی، بر دریافت پریمیوم (Premium) از فروش آپشنها و محدود سازی ریسک از طریق خرید آپشنهای مکمل استوار است.
اجزای تشکیلدهنده استراتژی پروانه آهنی
در معاملات آپشن، بسیاری از معاملهگران با ترکیب موقعیتهای صعودی و نزولی که همگی تاریخ انقضای یکسان دارند، استراتژیهای پیچیدهای به نام وینگ اسپرد (Wingspread Strategies) طراحی میکنند.
یکی از شناختهشدهترین این استراتژیها، استراتژی Iron Butterfly یا استراتژی پروانه آهنی است که از چهار قرارداد آپشن تشکیل میشود: دو اختیار خرید (Call) و دو اختیار فروش (Put).
این چهار قرارداد در سه سطح قیمتی مختلف (Strike Prices) قرار میگیرند و همگی دارای تاریخ انقضای یکسان هستند.
موقعیتهای خرید و فروش آپشن کال (Call)
در بخش کال، دو موقعیت معاملاتی کلیدی وجود دارد:
- فروش کال در قیمت استرایک مرکزی (ATM Call): این موقعیت قلب استراتژی پروانه آهنی محسوب میشود. با فروش کال در قیمت اعمال میانی (استرایک مرکزی)، معاملهگر پریمیوم قابل توجهی دریافت میکند. این پریمیوم بخش مهمی از سود بالقوه استراتژی را تشکیل میدهد. با این حال، این موقعیت به تنهایی میتواند ریسک نامحدود داشته باشد، زیرا افزایش شدید قیمت دارایی پایه، زیان قابل توجهی ایجاد خواهد کرد.
- خرید کال در قیمت استرایک بالاتر (OTM Call): برای محدود کردن ریسک ناشی از رشد بیش از حد قیمت، همزمان یک قرارداد کال با قیمت استرایک بالاتر خریداری میشود. این خرید به منزله بیمه عمل میکند و اطمینان میدهد که زیان معاملهگر از سطح مشخصی بیشتر نخواهد شد.
ترکیب موقعیتهای ATM Call و OTM Call یک اسپرد نزولی کال (Bear Call Spread) ایجاد میکند که از عدم افزایش شدید قیمت سود میبرد و در عین حال ریسک را محدود میکند.
موقعیتهای خرید و فروش آپشن پوت (Put)
در بخش پوت نیز ساختاری مشابه وجود دارد:
- فروش پوت در قیمت استرایک مرکزی (ATM Put): این موقعیت همزمان با فروش کال در قیمت استرایک مرکزی انجام میشود و منبع دیگری برای دریافت پریمیوم است. معاملهگر در این حالت از ثبات قیمت یا عدم کاهش شدید آن سود میبرد. اما در صورت ریزش شدید بازار، این موقعیت زیان قابل توجهی به همراه خواهد داشت.
- خرید پوت در قیمت استرایک پایینتر (OTM Put): برای کنترل ریسک نزولی، یک قرارداد پوت با قیمت اعمال پایینتر خریداری میشود. این موقعیت تضمین میکند که زیان معاملهگر در صورت سقوط قیمت دارایی پایه، محدود باقی بماند.

نقش قیمت استرایک مرکزی و فاصله آن با استرایکهای بالاتر و پایینتر در استراتژی پروانه آهنی
استرایک مرکزی قلب پروانه آهنی است. بیشترین سود زمانی محقق میشود که قیمت دارایی پایه در زمان سررسید دقیقاً برابر یا بسیار نزدیک به این استرایک باشد. در این حالت، آپشنهای خریداریشده بدون سود و زیان و به صورت سر به سر منقضی میشوند و معاملهگر، سود خالص پریمیومهای دریافتی را حفظ میکند.
از سوی دیگر، استرایکهای بالاتر و پایینتر بالهای پروانه را تشکیل میدهند و نقش حیاتی در محدود کردن زیان دارند.
در استراتژی Iron Butterfly، استرایک مرکزی نقش هسته سودآوری را ایفا میکند و استرایکهای بالا و پایین نقش مدیریت ریسک را بر عهده دارند.
به طور کلی:
- اگر فاصله استرایکهای بالا و پایین از استرایک مرکزی زیاد باشد: محدوده سود گستردهتر میشود، اما میزان پریمیوم دریافتی کاهش مییابد.
- اگر فاصله استرایکهای بالا و پایین از استرایک مرکزی کم باشد: محدوده سود محدودتر خواهد بود، اما ریسک کلی کاهش مییابد و کنترل بیشتری روی زیان وجود دارد.
نحوه اجرای گام به گام استراتژی Iron Butterfly
اجرای صحیح استراتژی Iron Butterfly نیازمند طی کردن مراحل زیر است:
- انتخاب دارایی پایه؛
- انتخاب قیمتهای اعمال (Strike Prices) مناسب؛
- زمانبندی اجرای استراتژی بر اساس تاریخ انقضا؛
- محاسبه هزینه خالص و نقطه سر به سر.

انتخاب دارایی پایه
اولین گام در اجرای استراتژی پروانه آهنی، انتخاب دارایی پایه مناسب است. این دارایی میتواند سهام، شاخص یا هر ابزار مالی دیگری باشد که امکان معامله آپشن برای آن وجود دارد.
داراییهایی که به طور معمول پس از یک روند قوی وارد فاز استراحت یا تثبیت میشوند یا داراییهایی با نوسان ضمنی (Implied Volatility) نسبتاً بالا، گزینههای عالی برای این استراتژی هستند.
داراییهایی با نوسان ضمنی نسبتاً بالا (نه خیلی پایین و نه خیلی شدید) برای شروع استراتژی پروانه آهنی مناسبتر هستند، چون هم پریمیوم دریافتی بیشتر است و هم با کاهش نوسان ضمنی (IV) در ادامه، احتمال سودآوری افزایش مییابد.
انتخاب قیمتهای اعمال (Strike Prices) مناسب
گام دوم، تعیین سه سطح قیمتی برای اجرای استراتژی است. برای این کار، ابتدا بایستی قیمت هدف را تعیین کرد. قیمت هدف، قیمتی است که انتظار میرود دارایی پایه در تاریخ انقضا به آن برسد یا نزدیک به آن قرار گیرد.
سپس قیمتهای استرایک با توجه به این قیمت هدف تعیین میشوند:
- قیمت استرایک مرکزی نزدیک به قیمت هدف؛
- و قیمتهای استرایک بالا و پایین، بالاتر و پایینتر از آن.
زمانبندی اجرای استراتژی بر اساس تاریخ انقضا
قراردادهای آپشنی که برای استراتژی پروانه آهنی انتخاب میشوند، باید تاریخ سررسیدی داشته باشند که با پیشبینی معاملهگر از زمان تحقق قیمت هدف هماهنگ باشد. معمولاً سررسیدهای کوتاه مدت (مثلاً دو تا چهار هفته) انتخاب میشوند تا زوال زمانی قرارداد آپشن به نفع معاملهگر عمل کند.
اگر انتظار میرود دارایی پایه در بازه زمانی کوتاه تغییرات قیمتی محدودی داشته باشد، انتخاب سررسید کوتاهتر مناسبتر است. در مقابل، اگر دوره تثبیت طولانیتری پیشبینی شود، میتوان از آپشنهای میان مدت استفاده کرد.
محاسبه هزینه خالص و نقطه سر به سر
در نهایت، باید هزینه خالص (Net Premium) و نقاط سر به سر (Break-Even Points) محاسبه شوند تا معاملهگر تصویر روشنی از ریسک و بازده داشته باشد. هرچه فاصله بین این دو نقطه بیشتر باشد، احتمال موفقیت استراتژی افزایش خواهد یافت.
استراتژی Iron Butterfly زمانی حداکثر سود را میدهد که معامله در قیمت استرایک مرکزی و در تاریخ انقضا بسته شود.
مثال عددی
فرض کنید معاملهگری پیشبینی میکند که طی دو هفته آینده، قیمت یک سهم حدود 50 دلار باقی میماند و نهایتا 5 دلار بالاتر یا پایینتر نوسان خواهد داشت. در این حالت، معاملهگر استراتژی پروانه آهنی را به شکل زیر اجرا میکند:
- یک کال و یک پوت در استرایک 50 دلار میفروشد؛
- یک کال در استرایک 55 دلار میخرد؛
- و یک پوت در استرایک 45 دلار میخرد.
در این ساختار، معاملهگر محدودهای بین 45 تا 55 دلار را پوشش داده است. هرچه قیمت دارایی پایه در زمان سررسید نزدیکتر به 50 دلار بسته شود، سود استراتژی بیشتر خواهد بود.
بیشترین زیان نیز زمانی اتفاق میافتد که قیمت به استرایکهای بالاتر یا پایینتر برسد.
مزایا و معایب استراتژی پروانه آهنی
مانند هر استراتژی دیگری، iron butterfly نیز دارای مزایایی است و با چالشهایی مواجه است که در ادامه، به آنها میپردازیم.
مزایای استراتژی پروانه آهنی
مزایای استراتژی Iron Butterfly عبارتند از:
- ریسک محدود: حداکثر زیان از پیش مشخص است؛
- سود قابل پیشبینی: حداکثر سود مشخص و برابر با پریمیوم خالص دریافتی است؛
- مناسب بازارهای آرام: بهترین عملکرد را در بازار کمنوسان نشان میدهد؛
- سرمایه کمتر: برای اجرای آن مارجین کمتری لازم است.
معایب استراتژی پروانه آهنی
معایب استراتژی Iron Butterfly عبارتند از:
- سود محدود: سقف سود مشخص ولی ثابت است؛
- حساسیت بالا به قیمت: خروج قیمت دارایی از محدوده مشخص، به سرعت باعث زیان میشود؛
- نیاز به پیشبینی دقیق: بیشترین سود فقط در نزدیکی استرایک مرکزی حاصل میشود که پیشبینی آن ساده نیست؛
- تأثیرپذیری از نوسان ضمنی: افزایش نوسانات ضمنی میتواند زیان موقت ایجاد کند.
بهترین شرایط بازار برای استفاده از استراتژی پروانه آهنی (Iron Butterfly)
در بازار رنج و خنثی و نیز در بازارهایی که نوسانات ضمنی کمتری را تجربه میکنند، میتوان بهترین نتیجه را از استراتژی پروانه آهنی گرفت. به علاوه، بهتر است در این بازارها به سراغ داراییهایی بروید که در فاز تثبیت قیمت قرار دارند.
مزایا | معایب | بهترین شرایط بازار |
---|---|---|
ریسک محدود | سقف سود مشخص و محدود | بازار خنثی یا رنج (Range-Bound) |
سود قابل پیشبینی (برابر با پریمیوم دریافتی) | حساسیت زیاد به خروج قیمت از محدوده مورد نظر | کاهش نوسان ضمنی (IV) پس از اجرای استراتژی |
نیاز به سرمایه و مارجین کمتر | نیاز به پیشبینی دقیق قیمت هدف | قراردادهای با سررسید کوتاهمدت (2 تا 4 هفته) |
مناسب برای بازارهای کمنوسان | تأثیرپذیری از افزایش نوسان ضمنی | داراییهای در فاز تثبیت قیمتی (Consolidation) |
نحوه تحلیل ریسک و مدیریت سرمایه در استراتژی پروانه آهنی
استراتژی پروانه آهنی (Iron Butterfly) به دلیل ساختار متقارن و استفاده همزمان از خرید و فروش آپشن، از جمله استراتژیهای با ریسک کنترل شده در معاملات آپشن به شمار میرود. با این حال، مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، موفقیت در اجرای این استراتژی وابسته به تحلیل دقیق ریسک و مدیریت سرمایه است. در این بخش، نحوه محاسبه سود و زیان و استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک مانند استاپ لاس در استراتژی پروانه آهنی را بررسی میکنیم.
محاسبه حداکثر زیان احتمالی
حداکثر زیان در پروانه آهنی زمانی رخ میدهد که قیمت دارایی پایه در زمان سررسید بسیار بالاتر از کال خریداری شده یا بسیار پایینتر از پوت خریداری شده بسته شود. فرمول حداکثر زیان برابر است با:
پرمیوم خالص دریافتی-فاصله بین استرایک بالاتر یا پایینتر با استرایک میانی=حداکثر زیان
به عنوان مثال، فرض کنید قیمت سهمی 100 دلار است و معاملهگر یک پروانه آهنی با استرایکهای 90 (پوت خریداریشده)، 100 (کال و پوت فروختهشده) و 110 (کال خریداریشده) ایجاد کرده است، در حالیکه پرمیوم خالص دریافتی در این معامله 4 دلار است.
در این مثال:
6 $ = 4 – 10=حداکثر زیان
محاسبه حداکثر سود قابل دستیابی
بیشترین سود زمانی به دست میآید که قیمت دارایی پایه در تاریخ سررسید دقیقاً برابر با استرایک مرکزی باشد. در این وضعیت، آپشنهای خریداریشده (بالهای پروانه) بیارزش منقضی میشوند و معاملهگر تنها پریمیوم خالص دریافتی را حفظ میکند.
بنابراین در مثال قبل، اگر دارایی پایه در تاریخ سررسید روی 100 دلار بسته شود، حداکثر سود به دست میآید که برابر با 4 دلار است.

استفاده از استاپ لاس و تنظیم پوزیشنها
حتی با وجود ریسک محدود، استفاده از استاپ لاس و مدیریت فعال پوزیشنها در پروانه آهنی توصیه میشود. برخی روشهای کاربردی عبارتند از:
- تعیین آستانه زیان: معاملهگر میتواند پیش از ورود به معامله، حداکثر زیان قابلقبول خود (مثلاً 30 تا 40 درصد از سرمایه تخصیصیافته به این پوزیشن) را مشخص کند. در صورت رسیدن به این سطح، خروج از معامله منطقی است.
- تنظیم پوزیشن: اگر قیمت دارایی پایه به طور پیوسته از استرایک مرکزی فاصله بگیرد، معاملهگر میتواند با باز کردن یک پوزیشن مکمل یا جابهجایی استرایکها (Rolling) ریسک را مدیریت کند.
- خروج زودهنگام: در برخی موارد، اگر بخش قابل توجهی از سود هدفگذاریشده پیش از تاریخ سررسید به دست آید، خروج زودهنگام میتواند از ریسک نوسانات ناگهانی جلوگیری کند.
تفاوت استراتژی Iron Butterfly با Iron Condor
استراتژی Iron Butterfly از فروش یک کال و یک پوت در استرایک مرکزی یکسان تشکیل میشود و بالهای آن (کال بالاتر و پوت پایینتر) به مرکز نزدیکتر هستند. بنابراین محدوده سوددهی کوچکتر، ولی سود بالقوه بیشتر است.
استراتژی Iron Condor استراتژی معاملاتی دیگری در قراردادهای آپشن است که شامل فروش یک کال و یک پوت در دو استرایک متفاوت است و بالها فاصله بیشتری دارند. در نتیجه محدوده سوددهی گستردهتر، ولی سود بالقوه کمتر است.
تفاوت استراتژی Iron Butterfly با Payoff Diagram
در حالیکه استراتژی Iron Butterfly یک استراتژی معاملاتی با هدف مدیریت ریسک و کسب سود از ثبات قیمت دارایی است، Payoff Diagram یک ابزار تحلیلی و بصری است که سود و زیان بالقوه هر استراتژی (از جمله استراتژی پروانه آهنی) را بر اساس تغییرات قیمت دارایی پایه نمایش میدهد.
به بیان دیگر، پروانه آهنی خودِ استراتژی است، در حالی که Payoff Diagram نمودار نمایش عملکرد مالی استراتژی است.
در نمودار زیر میتوانید نمودار مقایسهای Payoff استراتژی پروانه آهنی و Iron Condor را ببینید.

نتیجهگیری
استراتژی پروانه آهنی با ریسک محدود و سود مشخص، ابزاری کارآمد برای بهرهگیری از بازارهای خنثی است. موفقیت در اجرای این استراتژی به انتخاب دقیق دارایی پایه، تعیین مناسب استرایکها و مدیریت فعال پوزیشنها وابسته است. این استراتژی زمانی بیشترین کارایی را دارد که قیمت دارایی پایه نزدیک به استرایک مرکزی باقی بماند و نوسانات بازار کاهش پیدا کند.