تئوری داو جزو نظریاتی که باعث عملکرد مثبت در بازار شده است. طی سالیان سال و در شرایط متفاوت اقتصادی از آزمون های بازار سرمایه تئوری داو سربلند بیرون آمده است. تئوری داو با تشکیل همزمـان سـقف جدید در شاخص حمل و نقل و شاخص صنعتی داو اخطار خرید داده و به دنبال تشکیل کف های جدید در این دو شاخص اخطار فروش صادر می شود.
تئوری داو می گوید که زمانی معامله در بازار سهام با ریسک زیادی همراه است، بهتر که از این بازار خارج و به دنبال اوراق قرضه دولتی بروید. در طی سالیانی که این تئوری مطرح شده، بارها شاهد بازارهای به شدت نزولی و رکودهای بزرگ بوده ایم.
حفظ سرمایه در اولویت است
تئوری داو بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد. اما اصول پایه ای آن در بازارهای مدرن و داینامیک تا امروز همچنان معتبر است. تئوری داو در ابتدا توسط چارلز داو مطرح و سپس توسط ویلیام همیلتـون تصحیح شد. آقای رابرت رئا را نیز تلاش زیادی برای معرفی آن به معامله گران انجام داد.
تئوری داو جـدا از مبانی تکنیکال و تحلیل حرکات قیمت، به تشریح فلسفه ی بازار نیز می پردازد.
بسیاری از نظریات و گفتـه هـایی که توسط داو و همیلتون مطرح شدند، بعدها به اصول مسلم وال استریت تبدیل شد. خلاف این که بسیاری از معامله گران شرایط بازارهای امروزی را با گذشته متفاوت می دانند، بررسی تئوری داو حاکی از اینکه عملکرد و رفتار بازارهای امروزی با بازارهای ۱۰۰ سال پیش تا حد زیادی مشابه است.
با وجود این که تئوری داو منتسب به چارلز داو است، معرفی تئوری به بازارهای مالی و گسترش آن بدون تلاش های ویلیام همیتلون و نوشته های او، امکان پذیر نبود. همچنین تئوری داو در ابتـدا بـرای شاخص هـای میانگین صنعتی و حمل و نقل ریلی معرفی شده است. بنابراین هر چند که استفاده ی از این تئوری در تحلیـل سهم های شرکت های مختلف امکان پذیر است، ولی بر روی شاخص ها و بخش ها عملکرد بهتری دارد.
در تئوری داو تنها به موضوعات تکنیکی اشاره نشده و در مورد فرایند سرمایه گذاری و بررسی بازار پیشنهاداتی شده است. داو در این باره معتقد است که سرمایه گذار در ابتدای کار باید به ارزش سهام توجه کند.
قیمت سهام تحت تاثیر رفتار سفته بازان کمتر یا بیشتر از ارزش آن قادر به قیمت گذاری است.
دومین موردی که پیش از خرید سهام باید مورد بررسی قرار دهیم، جریان و جهت حرکت روند اصلی است. سومین کار توجه به جهت حرکت روند فرعی بازار است. داو می گوید حرکت داراییهای مالی به گونه ای است که معمولا با هم نوسان می کنند، اما سرانجام در بلندمدت قیمت ها بر اساس ارزش آنها بازبینی و تعدیل می شوند. برای مثال قیمت سهام گروه پتروشیمی در اغلب موارد تقریبا در یک جهت بالا و پایین می روند و نوسانات و جریان عمومی بازار از طرف دیگر بر روند آنها اثرگذار است، با این حال قیمت تک تک سهام و گروه های صنعت در بلندمدت بر مبنای ارزش ها و انتظارات اکثریت بازار تعدیل خواهند شد.
جناب داو در اواخر قرن نوزدهم با بررسی حرکت های قیمت در بازار تئوری داو را مطرح کرد. وی تا زمـان فوتش در سال ۱۹۰۲ ویراستار مجله ی وال استریت و از سهامداران آن بود. آقای داو بـا وجـود آنکه هیچ گاه کتابی منتشر نکرد، دیدگاه های خود پیرامون سفته بازی در بازارهای سرمایه و نقش میانگین شاخص های صنعتی و حمل و نقل ریلی را طی چندین مقاله در مجله اش به چاپ رساند.
نلسون و همیلتون تئوری داو را گسترش و آن را به شکل امروزی اش در آوردند.
نلسون کتـاب الفبای سفته بازی سهام را منتشر و برای اولین بار از اصلاح “تئوری داو” در کتابش استفاده کرد. همیلتون نیز در سال های ۱۹۰۲ تا ۱۹۳۹ طی چندین مقاله در مجله وال استریت تئوری داو را تصحیح و معرفی نمود. وی همچنین در سال ۱۹۲۲ کتاب فشارسنج بازار سهام را با هدف تشریح بیشتر تئوری به چاپ رساند.
رابرت رئا نیز در سال ۱۹۳۲ گفتـه هـای داو و همیلتون را تصحیح کرد. در حدود ۲۵۲ سرمقاله از گفته های داو در سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۲ و همیلتون از ۱۹۰۲ تا ۱۹۲۲ را مطالعه و در بازار آزمایش کرد. تئوری داو بر مجموعه ای از فرضیات و قضایا استوار است.
فرضیات تئوری داو
تئوری شامل فرضیات متعددی است، که تنها با قبول آنها تئوری قابل پذیرش می باشد. رئا معتقد به بکارگیری صحیح تئوری داو با پذیرش بی چون و چرای این فرضیات مقدور است. داو روش مناسب کسب بازدهی در بازارهای سهام را بررسی و ارزیابی ارزش اوراق بهادار می داند. در گام بعدی لازم است که سرمایه گذار برای شکار حرکت های اصلی و بزرگ بازار صبر و تحمل کافی داشته باشد.
دستکاری
اولین فرضیه تئوری داو در مورد عدم دستکاری روند غالب بازار است. زمانی که پای مـقـدار زیادی سرمایه در میان باشد، اقدام به دستکاری بازار همراه با ریسک زیاد و قاعدتاً عملی نمـی شـود. همیلتون احتمال تلاش سفته بازان، متخصصان و یا دیگر شرکت کنندگان بازار برای دستکاری بازار را منتفی نمی داند. ولی معتقد بر اینکه تلاش آنها اثر بخش نخواهد بود و روندهای بزرگ بازار قابل دستکاری نیست.
از نظر همیلتون تغییرات کوچک قیمت تحت تأثیر خبرهای ناگهانی و شایعات قرار داشته و در معرض دستکاری سفته بازان یا مؤسسات مالی بزرگ قرار دارند. ولی روندهای بزرگ قابل دستکاری نیستند. همچنبن معتقد بر اینکه سهم های تکی بیشتر در معرض دستکاری است که این دستکاری قیمت در آنها الگوهای مشابهی ایجاد می کند.
قیمت سهم در مدتی کوتاه یک صعود ناگهانی و یک ریزش سنگین را تجربه و سپس به روند قبلی خود ادامه می دهد. دستکاری قیمت در سهم ها بیشتر از یک ماه دوام نمی آورد. همیلتون بیان می کند حتی با وجود احتمال دستکاری قیمت سهم های تکی، دستکاری شاخص ها و کل بازار به طور یکجا امکان پذیر نیست. چـرا کـه بـازار بسیار بزرگتر از آن است که اصولا چنین امری ممکن شود.
همه چیز در شاخص ها
تمامی اطلاعات موجود تأثیر خود را بر بازار گذاشته و در قیمت دارایی مالی منعکس می شوند. قیمت یک دارایی مالی مجموعه ای از تمامی امید ها، ترس ها و انتظارات شرکت کنندگان در آن بازار است. تأثیر تمامی وقایع از جمله تغییرات نرخ بهره، انتظارات عایدی، پیش بینی درآمد و حتی پیش بینی نتایج انتخابات ریاست جمهوری یا وقایع پیرامون آن، همه و همه در قیمت لحاظ شده اند.
وقایع غیر قابل پیش بینی همیشه اتفاق می افتد، ولی آنها نیز معمولاً بر روندهای کوتاه مدت تـأثير می گذارند، در حالی که روند غالب به قوت خود باقی می ماند.
همیلتون اشاره می کند که بازار در مواقعی نسبت به خبرهای خوب واکنش های معکوس نشان می دهد. از نظر وی توجیه این قضیه بسیار ساده است: بازار همیشه نگاه به آینده داشته و قبل از این که خبر در همه جا پخش شود، تاثیرش را بر قیمت گذاشته است. این گفته ی همیلتون با یکی از اصول کلی وال استریت همخوانی دارد:
“شایعه را بخرید ، خبر را بفروشید”
زمانی که شایعه شکل می گیرد، خریداران صف کشیده و قیمت را بالا می ببرند. زمانی که خبر رسما منتشر می شود، قیمت ها افزایش و خبر را در خود هضم کرده است. یا به عبارت دیگر:
روند های اصلی به سه دوره دسته بندی می شود. از نظر داو روند اصلی بازار سهام دارای سه دوره یا گام است. این سه دوره به جنبه های تغییر و تحول در شرایط اقتصاد و شیوه رفتار معامله گران نسبت به روند اصلی بازار می پردازد و نباید آن را با سه جهت روند اصلی یا ساختار زمانی روندها اشتباه کرد.
داو می گوید که هر روند اصلی را میتوان به سه دوره “مرحله انباشتگی و جمع آوری سهام” ، “مرحله مشارکت عمومی سرمایه گذاران” و “فرایند عرضه و پخش سهام” تقسیم بندی کرد.
در مرحله اول یا همان دوره “انباشت و جمع آوری سهام” سرمایه گذاران باهوش و آینده اندیش سهام با ارزش یا سهام شرکت هایی که احتمال بیشتری برای بازدهی دارند را خریداری می کنند. در مرحله دوم یا دوره “مشارکت همگانی” قیمت سهام به صورت آشکارا افزایش پیدا می کند و اکثریت سرمایه گذاران به بازار سهام توجه خاص نشان می دهند. در اغلب موارد قیمت ها به سرعت بالا می روند و گاهی شیب روند غیرطبیعی به نظر می آید. در دوره مشارکت همگانی تقریبا برای همه روشن که بازار افزایشی در جریان است. در مرحله سوم که دوره “عرضه سهام” است، سرمایه گذاران دانا و هوشیار به تدریج استراتژی خروج از بازار و فروش سهام را در پیش می گیرند و گویی با پیشتازی رهبری بازار را برعهده دارند.
داو و همیلتون حرکات قیمت برای شاخص صنعتی و حمل و نقل ریلی داو جونز را به سه دسته تقسیم کرده اند:
حرکات اولیه
حرکات ثانویه
نوسانات روزانه
حرکت های اولیه نشانگر روند اصلی بازار که از چند ماه تا چندین سال قادر به طویل شدن است.
حرکات ثانویه یا عکس العمل ها در جهت عکس حرکت های اولیه است. این حرکات از چند هفته تا چنـد مـاه قادر به ادامه می باشند.
نوسانات روزانه از چند ساعت تا چند روز امتداد و می توانند در جهت روند اولیه و یا خلاف جهت آن باشند.
حرکات اولیه
روند های بلندمدت حرکت های اولیه را نشان می دهند که جهت اصلی حرکت دارایی مالی است. حرکات اولیه قادرند از چند ماه تا چنـدین سال ادامه داشته باشد. اصلاح های بازار صعودی و بازار نزولی اشاره به اصلاح قیمت در خلاف جهت روندهای اولیه دارد.
روند های اولیه بعد از تشخیص به قوت خود باقی تا این که رونـد اولیه ی دیگری خلاف جهت قبلی شناسایی شود. همیلتون معتقـد اسـت که مدت زمان ادامه یافتن روند اولیه و میزان تغییرات قیمت در آن قابل پیش بینی نیست. وی با استفاده از شاخص های قیمت راه هایی برای پیش بینی مدت و تغییرات قیمت در روند های اولیه کشف کرد. ولی هشدارداد که استفاده از آنها با ریسک همراه خواهد بود.
بسیاری از معامله گران در شناسایی اهداف قیمت و مدت زمان روند سرگردانند. واقعیت امـر ایـنکه هیچ کس نمی تواند دقیقا بگوید که یک روند در چه زمانی و چه قیمتی متوقف می شود. هدف اصلی تئوری داو پیش بینی مخاطره آمیز ندانسته ها نیست، بلکه استفاده ی صحیح از اطلاعات در دسترس است.
تئوری ی داو با استفاده از مجموعه ای از اطلاعات، معامله گران را قادر به شناسایی رونـد غالـب و سرمایه گذاری در جهت آن می کند. جهت روند بزرگ و ماندن در آن به جهت کسب سودها از نظر همیلتون و داو موفقیت با انجام معامله بیشتر گره خورده است و تلاش برای پیش بینی دقیق سقف ها و کف های کوتاه مدت می تواند به زیان معامله گر بیانجامد.
حرکات ثانویه
روند های میان مدت حرکت های ثانویه بر خلاف حرکت های اولیه بوده و ماهیت اصلاحی دارند. حرکت ثانویه در بازار صعودی به اصلاح معروف است. افزایش قیمت در خلال حرکت های ثانویه در بازارهای نزولی (روند اولیه نزولی)، علاوه بر اصلاح، به صعود واکنشی نیز معروف است. در هر صورت حرکات ثانویه چه در بازار صعودی و چه در بازار نزولی سعی در اصلاح روند اولیه دارد.
همیلتون مشخصه هایی برای حرکت های ثانویه بیان که معمولاً در اکثر آنها دیده می شود. دقت کنید که این مشخصه ها قطعیت نداشته و قوانین ثابت محسوب نمی شوند. بلکه سر نخ هایی اند که در تلفیق با دیگر جنبه های روش تکنیکال عملکرد خوبی برایتان به ارمغان می آورند. سه مشخصه:
همیلتون معتقد است حرکت ثانویه براساس مشاهدات صورت گرفته به مقدار یک سـوم دو سوم از حرکت اولیه را اصلاح می کند. متداول ترین میزان در این فاصله، بازگشت ۵۰ درصـدی است.
همیلتون همچنین معتقد است که حرکت ثانویه نسبت به حرکت اولیه سریع تر، شدیدتر و پرشیـب تـر است. در تصویر قبلی نیز مشاهده می کنیم که حرکت ثانویه نسبت به حرکت اولیه شیب بیشتری و سریعتر رخ داده است .
معمولاً در انتهای حرکت ثانویه و قبل از چرخش قیمت، یک دوره ی کوتاه رکود وجود دارد که طی آن تغییرات قیمت بسیار کم و حجم معاملات نیز کاهش می یابد.
3. نوسانات روزانه
روند های کوتاه مدت بررسی نوسانات روزانه به صورت گروهی اهمیت بالایی دارد، ولی در عین حال این نوسانات به صورت تکی خطرناک و غیر قابل اعتماد هستند. از آن جایی که نوسانات روزانه معمـولاً تصادفی می باشند، پیش بینی روزانه ی آنها کار دشواری است. و اعتماد بیش از اندازه به نوسانات یک روز می تواند منجر به پیش بینی غلط و زیان شود.
در واقع اصرار بر پیش بینی حرکات قیمت براساس نوسانات یک روزه یا دو روزه می تواند به تصمیمات احساسی و نادرست منجر شود. بنابراین پیش بینی براساس حرکات روزانـه ی قیمت باید با در نظر گرفتن روند کلی حرکت و تصویر بزرگتر تغییرات قیمت صورت گیرد.
نوسانات روزانه مانند قطعات پازل هستند.
تکه های یک پازل در کنار یک دیگر مفهوم پیدا می کنند، یک یا چند تکه از آن تصویر صحیحی از شکل را به دست نمی دهد. در عین حال عدم وجـود همین چند تکه می تواند تصویر کلی را مخدوش کند. بنابراین نوسانات روزانه ی قیمت، زمانی اهمیت پیدا می کنند که در کنار یک دیگر الگوی قیمتی تشکیل دهند. همیلتون نیز نوسانات روزانه ی قیمت را تنها زمانی مهم می داند که با توجه به حرکات اصلی تر قیمت تحلیل شوند. حرکات یک، دو و یا حتی سه روزه قیمت نمی تواند الگـوی با اهمیتی تشکیل دهد. ولی ترکیب روزهای بیشتر قادر به ارائه ساختاری برای تحلیل درست روند قیمت خواهد بود.
بازارهای افزایشی در نتیجه خوشبینی بازار نسبت به آینده و حدس معامله گران نسبت به بهتر شدن شرایط اقتصادی به وجود می آیند. شرط بندی سرمایه گذاران در مورد رونق کسب و کار و بهبود آمارهای مالی شرکت ها، معمولا در اثر داده های اولیه به وجود می آید و به تدریج که اطلاعات تکمیل می شود، آنها در مورد زمان و چگونگی نقد کردن یا شناسایی سود تصمیم می گیرند.
در اغلب موارد بالا رفتن اطمینان و اعتماد نسبت به آینده مهمترین دلیلی است که می توان برای رشد قیمت سهام از زبان تحلیل گران شنید. البته داده های درآمدی شرکت ها و آمارهای اقتصاد هم روند حرکت بازار را تایید می کنند.
وقتی سرمایه گذاران در لاک محافظه کاری قرار می گیرند، ممکنه به حرکت های گمراه کننده برخورد کنیم. گاهی نتیجه می گیریم که روند اصلی بازار به اتمام رسیده است، در حالی که زمینه های زیادی برای تداوم روند افزایشی وجود دارد.
روندهای فریبنده معمولا طی یک تا سه ماه در خلاف روند افزایشی بازار به وجود می آیند. احتیاط بازار گاهی سبب می شود که انرژی زیادی برای صعود آینده ذخیره شود. سرمایه گذاران نسبت به بروز تورم نگران و واکنش آنها بیشتر بر اساس حدس و گمانه هایی است که از وضعیت موجود ریشه می گیرد.
چیزی که آغازگر حرکت های افزایشی در بازار سهام است، اعتماد و اطمینان به بهبود شرایط کسب و کار است. در بازارهای سهام رشد درآمد شرکت ها و بالا رفتن نرخ رشد سود تقسیمی عامل مهمی در تعیین قیمت و تغییرات روند است. معمولا انتظارات و امیدهای سرمایه گذاران قیمت سهام را بالا یا پایین می برد.
بازارهای کاهشی در اغلب موارد ریشه در مشکلات اقتصادی دارند و تا زمانی که قیمت به تعادل جدید نرسد، روند نزولی ادامه می یابد. بازارهای کاهشی سهام ممکنه در اثر عوامل زیر به وجود آیند:
نقد کردن سهام در اثر نگرانی و ترس سرمایه گذاران (ریسک گریزی در اثر بحران).
پایین آمدن سود تجاری شرکت ها در اثر تغییر در دوره های کسب و کار (کاهش میزان تولید ناخالص داخلی).
تغییر در متغیرهای اساسی اقتصاد نظیر افزایش تورم و بالا رفتن نرخ بهره که بر روی نرخ بازده انتظاری سرمایه گذاران موثر خواهد بود.
وضعیت تثبیتی یا روند رو به جلو حالتی است که قیمت در یک دامنه باریکی نوسان می کند و این دوره در بازار سهام می تواند در حدود چندین هفته به طول بیانجامد.
روی هم رفته قیمت نمایانگر امید ها، ترس ها و انتظارات همه بازیگران و مشارکت کنندگان در بازار است. حرکت ها و تغییرات نرخ بهره، درآمدهای انتظاری، پیش بینی سود و بازده شرکت ها، همه پرسی و انتخابات ریاست جمهوری ، نوآوری ها و خلاقیت های تولیدی و چیزهای دیگر پیش از این و در طی زمان در بازار قیمت گذاری و ارزشیابی شده است.
آیا تئوری داو ناقص است؟
انتقاد مهم به تئوری داو مربوط به تاخیر در نشانه های دریافتی از تحلیل روند یا هشدارهای دیر هنگام است. گاهی ۲۵ درصد یک حرکت میان مدت برای گرفتن تایید یا دیدن نشانه های لازم از دست می رود. کسانی که در الگوی معاملاتی خود “استراتژی دنباله روی از روند” را دنبال می کنند، باید روند جاری را به درستی شناسایی و قدرت پیش بینی آینده را داشته باشند.
همیلتون و داو بارها بیان کرده اند که تئوری داو جامع نیست. صرفاً با ارائه مجموعه ای از قواعـد و اصول کلی، معامله گران را در بهبود تحلیل هایشان یاری می کند.تئوری داو با ارئه ی مکانیزمی مشخص بـرای زدودن پاره ای از احساسات نادرست معامله گران طراحی شده است.
همیلتون معتقد بر اینکه معامله گران نباید تحت تأثیر احساسات و انتظارات شخصی خود قرار بگیرند. در واقع معامله گران باید به جای تمایلات خـود به اتفاقاتی که در بازار می افتد، تمرکز کنند. اتفاقات بازار ممکنه با آنچه شما دوست دارید اتفاق بیفتد، هـم نباشد. مثلاً زمانی که یک معامله گر سهمی را می خرد، تمرکزش بر روی اخطارهای خریـد بـوده و اخطارهای فروش را نادیده می گیرد. و یا زمانی که معامله گری خارج از گود ایستاده یا اقدام بـه فـروش کرده، ممکنه تنها بر اخطارهای فروش تمرکز و اخطارهای خرید از دید او پنهان بماند.
تئوری داو با ارائه ی اصولی ساده به معامله گران کمک می کند بازار را فارغ از احساسات شخصی شان تحلیل کنند. برای مثال روند غالب بازار کاملاً آشکار بوده و به تفسیر شخصی معامله گران وابسته نمی باشد. با وجود این که تئوری داو مخصوص روندهای بلندمدت است، اما برای تمامی چارچوب های زمانی قابـل بهرمندی می باشد. یعنی شما در هر چارچوب زمانی که روندها را بررسی کنید، اگر روند غالبی در بازار وجود داشت، قادر به شناخت آن خواهید بود.
از نظـر همیلتون کسانی که مفهوم تئوری داو را به روشنی درک کرده اند، به ندرت بیش از ۴ یا ۵ معامله در سال انجام می دهند. به خاطر داشته باشید که قیمت در چارچوب های ساعتی، روزانه و یا در روندهای ثانویه احتمال دستکاری دارد. همیلتون و داو تئوری داو را با هدف غربال کردن نوسانات کوتاه مـدت بـازار ارائه کرده اند و به دنبال گرفتن سودهای کوتاه مدت و یا تشخیص دقیق سقف ها و کف ها نبوده اند.
هر دوی آنها مطالعه ی دقیق و جزء به جزء بازار در نمودارهای روزانه را مهم می دانند. ولی از معامله در حرکتهای اتفاقی برحذر بوده و بر روند های اولیه تمرکز داشته اند. چرا که بسیار اتفاق می افتد که تحت تأثیر احساسات در حرکت های هیجانی بـازار معامله ای بر خلاف روند غالـب انجام و در آن موقعیت گرفتـار شـوید.
با وجود احساس کم و کاستی در تئوری داو اما کفه توانایی ها و نیروی تحلیلی آن به حدی است، که می توان از برخی کمبودهای آن به آسانی گذشت. علاوه بر اینها تئوری داو بینش و درک لازم برای سرمایه گذاری را در اختیار همه می گذارد و به درستی بازار را مورد کنکاش و روانشناسی قرار می دهد.