هر روندی، هرچقدر هم که قوی باشد، بالاخره به پایان میرسد. بزرگترین چالش یک معاملهگر، تشخیص لحظهای است که یک روند واقعا تمام شده و صرفا در حال یک اصلاح موقت (پولبک) نیست.
از همینرو، برای تشخیص این تغییر روند از الگوی MTR استفاده میشود. MTR یک سیگنال جادویی یا یک کندل خاص نیست، بلکه «فرآیندی» قابل مشاهده در ساختار بازار است که نشان میدهد قدرت از یک سمت بازار (مثلا خریداران) به سمت دیگر در حال انتقال است. شناخت این فرآیند، کلید محافظت از سودهای به دست آمده و آماده شدن برای سوار شدن بر موج بزرگ بعدی است.
- چیزی که در نمودار یک ساعته شبیه یک تغییر روند کامل (MTR) به نظر میرسد، ممکن است در نمودار روزانه فقط یک اصلاح کوچک (پولبک) باشد.
- الگوهای بازگشتی (مانند سقف دوقلو) زمانی قابل اعتمادتر هستند که در انتهای یک روند بسیار طولانی (روندی که مدت زیادی رشد کرده) ایجاد شوند. این الگوها در وسط یک روند قوی، اعتبار چندانی ندارند.
- اگر قیمت یک الگوی MTR (مثلا سقف دوقلو) را بسازد، اما نتواند خط گردن (حمایت) را بشکند و به بالای سقفها برگردد، این یک سیگنال بسیار قوی برای ادامه روند قبلی است.
الگوی MTR در پرایس اکشن چیست و چرا اهمیت دارد؟
برخلاف تصور رایج، MTR یک الگوی کندلی واحد (مانند پینبار) نیست. الگوی MTR فرآیند تغییر کنترل بازار از خریداران به فروشندگان (در یک روند صعودی) یا برعکس (در یک روند نزولی) است. این فرآیند نشان میدهد روندی که برای مدتی حاکم بوده، در حال از دست دادن قدرت است و یک روند جدید در جهت مخالف در حال شکلگیری است.
اهمیت MTR در فارکس در این است که به ما کمک میکند تا سیگنالهای اولیه خستگی یک روند را تشخیص دهیم. معاملهگرانی که صرفا منتظر یک «پولبک» یا اصلاح قیمت برای ورود در جهت روند قبلی هستند، با درک MTR میتوانند از ورود به معامله در انتهای روند و در دام افتادن جلوگیری کنند. در عوض، آنها میتوانند خود را برای ورود به یک معامله بزرگ در جهت روند جدید آماده کنند.
تفاوت الگوی MTR با اصلاحات کوتاه مدت (Pullback) و بازگشتهای موقت
این یکی از مهمترین چالشهای معاملهگران است: آیا این یک پولبک (اصلاح موقت) است یا آغاز یک MTR (برگشت کامل)؟
- پولبک: یک حرکت موقت خلاف جهت روند اصلی، اما در راستای حفظ ساختار آن روند است. در یک روند صعودی، قیمت کمی پایین میآید تا «نفسگیری» کند و خریداران جدیدی را جذب کند. پولبکها معمولا حجم معاملات کمتری دارند و به سطوح حمایت کلیدی (مانند میانگین متحرک یا سطح فیبوناچی) واکنش نشان میدهند و سپس روند اصلی ادامه مییابد.
- بازگشت اصلی روند (MTR): یک حرکت قوی خلاف جهت روند اصلی است که ساختار بازار را میشکند. در یک روند صعودی، MTR با شکستن آخرین کف بالاتر (Higher Low) و ایجاد یک کف پایینتر (Lower Low) مشخص میشود. این حالت نشان میدهد که کنترل از دست خریداران خارج شده است.
بر اساس مقالهای از Investopedia:
وقتی قیمت تازه شروع به بازگشت میکند (مثلا در یک روند صعودی، شروع به پایین آمدن میکند)، در آن لحظه نمیتوان فهمید که آیا این یک «بازگشت روند اصلی» (MTR) است یا فقط یک «اصلاح موقت» (پولبک) است. هر دوی این الگوها در ابتدا دقیقا شبیه هم هستند.
در واقع، هر MTR در ابتدا شبیه یک پولبک ساده شروع میشود اما تفاوت آنها بعدا در ادامه روند مشخص میشود.
ساختار و اجزای الگوی MTR در نمودار فارکس
یک MTR به ندرت به صورت ناگهانی رخ میدهد. معمولا یک فرآیند زمانبر است که شامل نبرد بین خریداران و فروشندگان در یک نقطه اوج یا کف است.
اجزای اصلی تشکیلدهنده الگوی MTR
اگرچه مدلهای مختلفی برای توصیف MTR وجود دارد، اما یک ساختار سه مرحلهای رایج برای درک آن وجود دارد:
موج اول
این آخرین تلاش در جهت روند اصلی است. در یک روند صعودی، قیمت برای آخرین بار به یک سقف جدید میرسد (یا تلاش میکند برسد). نکته کلیدی اینجا است که این موج اغلب نشانههایی از ضعف دارد؛ مانند کاهش مومنتوم، حجم معاملات کمتر نسبت به موجهای قبلی، یا واگرایی در اندیکاتورهایی مانند RSI.
پولبک
پس از موج اول (موج خستگی)، یک حرکت قوی در خلاف جهت روند رخ میدهد. این حرکت به اندازهای قوی است که یک سطح حمایتی کلیدی یا آخرین کف قیمتی مهم (در روند صعودی) را میشکند. این اولین سیگنال خطر جدی است که نشان میدهد فروشندگان (در روند صعودی) قدرت گرفتهاند.
موج نهایی بازگشت
این حیاتیترین بخش MTR است. پس از شکست اولیه، قیمت یک «پولبک» به سمت روند قدیمی انجام میدهد. یعنی خریداران (در روند صعودی) آخرین تلاش خود را برای بازپسگیری کنترل انجام میدهند. اما این تلاش ناموفق است و قیمت نمیتواند از سقف قبلی عبور کند و یک «سقف پایینتر» (Lower High) میسازد. این شکست، الگو را تکمیل کرده و تایید میکند که روند در حال بازگشت است.
نحوه تشخیص MTR سقف دو قلو و سه قلو برای شناسایی بازگشت روند صعودی
وقتی یک روند صعودی قوی به پایان خود نزدیک میشود، نبرد بین خریداران خسته و فروشندگان تازه نفس، الگوهای قیمتی مشخصی را ایجاد میکند. این الگوها، فرآیند MTR (بازگشت اصلی روند) را به ما نشان میدهند. دو مورد از واضحترین این الگوها، سقف دوقلو و سهقلو هستند.
الگوی سقف دوقلو (Double Top)
الگوی سقف دوقلو شبیه به حرف «M» انگلیسی است، یک سیگنال MTR رایج محسوب میشود. مراحل تشخیص آن عبارتند از:
- اوج اول: قیمت به یک سقف جدید میرسد (اوج خستگی روند). در این نقطه، خریداران «هوشمند» شروع به سیو سود میکنند.
- کفِ میانی: قیمت اصلاح میکند و یک کف موقت میسازد. این سطح، «خط گردن» (Neckline) الگو را مشخص میکند. این اولین نشانه جدی از فشار فروش و شکست ساختار کوتاهمدت است.
- اوج دوم: خریداران دوباره تلاش میکنند تا قیمت را به سقف جدیدی برسانند. این تلاش شکست میخورد و قیمت در نزدیکی سقف اول (یا کمی پایینتر) متوقف میشود. این «تست ناموفق» نشان میدهد که قدرت خرید کافی برای ادامه روند وجود ندارد.
- تأیید MTR: سیگنال قطعی MTR زمانی صادر میشود که قیمت، کفِ میانی یا همان خط گردن را با قدرت به سمت پایین بشکند. این شکست نشان میدهد که ساختار بازار (حفظ کفهای بالاتر) نقض شده و روند رسما در حال بازگشت است.
الگوی سقف سهقلو (Triple Top)
الگوی سقف سه قلو، شبیه به سقف دوقلو است اما یک مرحله تلاش ناکام دیگر نیز دارد. این الگو نشاندهنده یک سطح مقاومت بسیار قوی و ناتوانی شدید خریداران در عبور از آن است.
- سه اوج: قیمت سه بار تلاش میکند تا از یک سطح مقاومتی عبور کند و هر سه بار شکست میخورد.
- دو کفِ میانی: بین این سه اوج، دو کف موقت ایجاد میشود. خطی که این دو کف را به هم وصل میکند، خط گردن الگو است.
- تأیید MTR: مانند سقف دوقلو، MTR زمانی تایید میشود که قیمت خط گردن را قاطعانه به سمت پایین بشکند. این الگو به دلیل سه بار تلاش ناموفق، اغلب سیگنال بازگشتی قویتری نسبت به سقف دوقلو در نظر گرفته میشود.
نحوه شناسایی MTR کف و سیگنالهای معتبر خرید در پایان روند نزولی
این الگوها دقیقا معکوس موارد بالا و برای تشخیص پایان روند نزولی هستند و زمانی شکل میگیرند که فروشندگان در انتهای یک روند نزولی طولانی، قدرت خود را از دست داده و خریداران در حال به دست گرفتن کنترل بازار هستند.روانشناسی پشت الگوی MTR
شناخت الگوی MTR بدون درک روانشناسی جمعی معاملهگران ناقص است. در یک MTR نزولی (پایان روند صعودی):- اوج اول (خستگی): خریداران هوشمند و معاملهگران باتجربه شروع به سیو سود میکنند، زیرا احساس میکنند قیمت بیش از حد رشد کرده است.
- اصلاح اول (ترس): اولین موج فروش، خریداران جدیدتر را میترساند و باعث فروش بیشتر میشود.
- اوج دوم/تست ناموفق (تله): معاملهگران «خردهپا» که از روند جا ماندهاند، این اصلاح را یک «فرصت خرید در کف» (Buy the Dip) میبینند و وارد میشوند. اما قدرت خرید آنها کافی نیست، زیرا خریداران بزرگ دیگر حضور ندارند. قیمت در ایجاد سقف جدید شکست میخورد.
- شکست خط گردن (وحشت): با شکست خط گردن، تمام کسانی که در اوج دوم خرید کرده بودند، در ضرر میافتند و با وحشت شروع به فروش میکنند که این امر باعث سقوط شدید قیمت و آغاز روند نزولی جدید میشود.
نحوه معامله بر اساس الگوی MTR
معامله بر اساس MTR نیازمند صبر و تایید است. ورود زودهنگام میتواند بسیار پرریسک باشد.نحوه تعیین نقاط ورود و خروج در الگوی MTR
پس از شناسایی الگو (مانند الگوی سقف دوقلو) و تایید اولیه آن، دو استراتژی اصلی برای ورود به معامله (در این مثال، معامله شورت/فروش) وجود دارد.
نقطه ورود
نقطه ورود شما بر اساس میزان ریسکپذیری و استراتژی شما تعیین میشود: ۱. ورود تهاجمی: در لحظه شکست- چگونه: شما بلافاصله پس از اینکه یک کندل قدرتمند و قانع کننده (مثلا یک کندل ماروبوزو نزولی) در زیر «خط گردن» بسته میشود، وارد معامله فروش میشوید.
- مزیت: اگر حرکت قیمت بسیار قوی و سریع باشد (یک سقوط ناگهانی)، شما از ابتدای حرکت در معامله خواهید بود و جا نمیمانید.
- عیب: ریسک این ورود بالاتر است. شما در معرض «شکست جعلی» قرار دارید؛ یعنی ممکن است قیمت بلافاصله به بالای خط گردن بازگردد و شما را متوقف کند. همچنین، حد ضرر شما باید در بالای سقف الگو قرار گیرد که فاصله زیادی دارد و نسبت ریسک به ریوارد را کاهش میدهد.
- چگونه: شما پس از شکست خط گردن، صبر میکنید تا قیمت دوباره به سمت خط گردنِ شکسته شده پولبک بزند.
- منطق کلیدی: در این سناریو، خط گردن که قبلا یک سطح «حمایت» بود، اکنون نقش خود را عوض کرده و به یک سطح «مقاومت» تبدیل میشود.
- مزیت: این روش بسیار امنتر است. شما منتظر میمانید تا قیمت در تست مجددِ خط گردن، «علائم ضعف» (مانند یک کندل پینبار نزولی یا الگوی اینگالف) نشان دهد و سپس وارد میشوید. نقطه ورود شما قیمت بهتری دارد و مهمتر از آن، میتوانید حد ضرر را بسیار نزدیکتر، یعنی کمی بالاتر از همان خط گردن (مقاومت جدید) قرار دهید. این کار نسبت ریسک به ریوارد فوقالعادهای ایجاد میکند.
- عیب: گاهی اوقات روند جدید آنقدر قوی است که قیمت هرگز برای تست مجدد بازنمیگردد و شما از معامله جا میمانید.
نقطه خروج
شما باید قبل از ورود به معامله، بدانید که در کجا قصد خروج با سود را دارید. ۱. روش حرکت اندازهگیری شده- چگونه: این یک روش کلاسیک و عینی است. شما «ارتفاع» الگو را اندازهگیری میکنید (یعنی فاصله عمودی از بلندترین سقف الگو تا خط گردن). سپس، همین فاصله را از نقطهای که خط گردن شکسته شده، به سمت پایین اعمال میکنید.
- مثال: اگر سقف در قیمت 1.1100 و خط گردن در 1.1000 باشد (ارتفاع 100 پیپ)، هدف قیمتی شما 100 پیپ پایینتر از خط گردن، یعنی در 1.0900 خواهد بود.
- نکته: این کار معمولا به عنوان حداقل سود در نظر گرفته میشود.
- چگونه: این روش اغلب قابل اعتمادتر است. قبل از ورود، به نمودار در تایمفریمهای بالاتر (مانند روزانه یا هفتگی) نگاه کنید و “به سمت چپ چارت نگاه کنید”.
- اولین سطح حمایت عمده بعدی (مانند یک کف قیمتی قدیمی، یک خط روند صعودی شکسته شده، یا یک سطح فیبوناچی مهم) را پیدا کنید.
- منطق: این سطوح، نقاطی هستند که قیمت به احتمال زیاد در آنها متوقف شده یا واکنش نشان میدهد، بنابراین مکانهای منطقی برای سیو سود هستند.
نحوه تعیین حد ضرر و سود در الگوی MTR
1.تعیین حد ضرر
قانون طلایی: حد ضرر شما باید در نقطهای قرار گیرد که اگر قیمت به آن برسد، کل سناریو و منطق الگوی MTR نامعتبر شود.
۱. در MTR نزولی (مانند سقف دوقلو/سهقلو):
- مکان: حد ضرر باید کمی بالاتر از بلندترین اوج در کل الگو قرار گیرد.
- چرا؟ تمام منطق این الگو بر این اساس است که خریداران «شکست خوردند» و نتوانستند سقف جدیدی بسازند. اگر قیمت برگردد و از آن سقف عبور کند، به این معنی است که الگو شکست خورده، روند صعودی قبلی در حال ادامه است و شما باید فورا از معامله فروش خارج شوید.
2. در MTR صعودی (مانند کف دوقلو/سهقلو):
- مکان: حد ضرر باید کمی پایینتر از عمیقترین کف (Low) در کل الگو قرار گیرد.
- چرا؟ منطق این الگو میگوید که فروشندگان نتوانستند قیمت را پایینتر ببرند. اگر قیمت برگردد و از آن کف عبور کند، به این معنی است که الگو نامعتبر شده و روند نزولی قبلی احتمالا ادامه خواهد یافت.
یک نکته بسیار مهم برای حد ضرر وجود دارد:
اگر شما معاملهگر محتاطی هستید و به جای ورود در لحظه شکست، صبر میکنید تا قیمت دوباره به «خط گردنِ» شکسته شده پولبک بزند (یعنی همان ورود محافظهکارانه)، یک مزیت بزرگ خواهید داشت. در این حالت، دیگر لازم نیست حد ضرر خود را در فاصله دور (مثلا بالای سقف الگو) قرار دهید.
به جای آن، میتوانید حد ضرر را خیلی نزدیکتر، یعنی کمی بالاتر از همان خط گردن (که اکنون تبدیل به مقاومت شده) تنظیم کنید. این کار باعث میشود ریسک شما به شدت کاهش یابد (چون فاصله تا حد ضرر کم است) و در نتیجه، نسبت سود به ضرر احتمالی به طرز چشمگیری بیشتر میشود.
تعیین حد سود
همیشه قبل از ورود به معامله، هدف قیمتی خود را مشخص کنید. در ادامه سه روش رایج وجود دارد:
۱. روش حرکت اندازهگیری شده:
- چگونه: ارتفاع الگو را اندازهگیری کنید (فاصله عمودی از بلندترین سقف تا خط گردن).
- سپس، همین فاصله را از نقطه شکست خط گردن به سمت پایین (در MTR سقف) اعمال کنید.
- مثال: اگر سقف در ۱.۲۰۰۰ و خط گردن در ۱.۱۹۰۰ باشد (ارتفاع ۱۰۰ پیپ)، حداقل هدف سود شما ۱.۱۸۰۰ خواهد بود (۱۰۰ پیپ پایینتر از خط گردن). این معمولا به عنوان حداقل هدف در نظر گرفته میشود.
۲. سطوح حمایت و مقاومت کلیدی:
- چگونه: این روش اغلب عملیتر است. «به سمت چپ چارت نگاه کنید» و سطوح حمایت (در MTR سقف) یا مقاومت (در MTR کف) مهم قبلی را پیدا کنید.
- منطق: اینها مناطقی هستند که قیمت در گذشته به آنها واکنش نشان داده و احتمالا دوباره در آنجا متوقف خواهد شد. این سطوح میتوانند کفهای قیمتی قدیمی، سقفهای قدیمی، یا خطوط روند باشند. حد سود خود را کمی قبل از رسیدن به این سطوح قرار دهید تا مطمئن شوید معامله شما بسته میشود.
تفاوت الگوی MTR با الگوی سروشانه
این دو مفهوم بسیار به هم مرتبط هستند:
- MTR مفهوم عمومی و فرآیند بازگشت روند است.
- الگوی سر و شانه یکی از اشکال خاص و بسیار معروف وقوع MTR است.
در واقع، یک الگوی سر و شانه، یک MTR است که در آن «تست ناموفق» (شانه راست) پایینتر از «اوج خستگی» (سر) شکل میگیرد. این الگو حتی سیگنال واضحتری از ضعف خریداران نسبت به سقف دوقلو ارائه میدهد، زیرا خریداران حتی توانایی رساندن قیمت به سقف قبلی را هم نداشتهاند.
بنابراین: هر الگوی سر و شانهای یک MTR است، اما هر MTR لزوما الگوی سر و شانه نیست (میتواند سقف دوقلو، سهقلو یا حتی یک الگوی گُوِه باشد).
نتیجهگیری
الگوی MTR (بازگشت اصلی روند) یک ابزار شناسایی روند در پرایس اکشن است. این الگو به ما کمک میکند تا به جای تمرکز بر سیگنالهای منفرد، تصویر بزرگتر و نبرد روانشناختی بین خریداران و فروشندگان را ببینیم. درک تفاوت بین یک پولبک ساده و یک MTR واقعی، میتواند از ضررهای سنگین جلوگیری کرده و فرصتهای معاملاتی بزرگی را در ابتدای روندهای جدید فراهم کند.
مانند هر استراتژی دیگری، MTR نیز نیازمند تمرین، صبر برای انتظار تایید (شکست خط گردن) و مدیریت ریسک دقیق است.
برای مطالعه تحلیلهای فنی و پیشرفته در مورد نحوه شکلگیری MTR (Major Trend Reversal) در نمودارهای واقعی، وبسایت “Brooks Trading Course” یکی از مراجع اصلی و تخصصی پرایس اکشن است.