در معاملات مبتنی بر جریان سفارشات و پرایس اکشن اسمارت مانی، درک رفتار پشت پرده نهادهای مالی، یکی از کلیدهای موفقیت در بازار است. مفاهیمی مانند عدم تعادل، پر کردن سفارشات پنهان و بازی با نقدینگی، پایهگذار استراتژیهایی هستند که دقت ورود و خروج معاملهگر را چند برابر میکنند. در این میان، یکی از ابزارهای نسبتاً پیشرفته، اما حیاتی برای تحلیلگران حرفهای، «میتیگیشن بلاک» است.
در این مقاله به صورت گامبهگام به آموزش دقیق ساختار و کاربرد میتیگیشن بلاک در چارتهای واقعی میپردازیم و مسیر درک و استفاده از آن را برای شما روشن میسازیم. با ما همراه باشید.
- میتیگیشن بلاک نوعی از اوردر بلاک است که برخلاف انتظار، موفق به ادامه روند فعلی نمیشود و در عوض منجر به تغییر ساختار بازار و برگشت قیمت میگردد.
- تفاوت اصلی آن با بریکر بلاک در این است که بریکر بلاک ابتدا باعث ادامه روند میشود و سپس تغییر ساختار و برگشت رخ میدهد، در حالی که میتیگیشن بلاک حتی به ادامه روند منتهی نمیشود و مستقیما باعث چرخش جهت بازار میگردد.
- این نواحی معمولا به عنوان مناطق بالقوه عرضه و تقاضا در آینده شناخته میشوند و میتوانند فرصتهای معاملاتی ارزشمندی فراهم کنند.
میتیگیشن بلاک چیست؟
میتیگیشن بلاک (Mitigation Block) در سبک پرایس اکشن ICT، نوعی اوردر بلاک است که موقتا باعث برگشت قیمت میشود، اما در ادامه نمیتواند روند فعلی را ادامه دهد و به جای آن، باعث تغییر ساختار بازار (Market Structure Shift) میشود. این بلاکها، برخلاف اوردر بلاکهای قدرتمند که انتظار میرود موجب ادامه روند یا شکست ساختار شوند، در انجام این وظیفه شکست میخورند و نقش آنها به یک بلاک اصلاحگر یا «کاهشدهنده ریسک» تغییر مییابد.

چرا میتیگیشن بلاک در تحلیل تکنیکال اهمیت دارد؟
در سبکهای معاملاتی مبتنی بر اسمارت مانی، میتیگیشن بلاکها به عنوان نقاط کلیدی برای تغییر جهت بازار شناخته میشوند. شناخت صحیح آنها میتواند به معاملهگر کمک کند تا رفتار قیمت را بهتر درک کرده و تصمیمات دقیقتری اتخاذ کند، از جمله- تشخیص زودهنگام بازگشتهای قیمتی: چون این بلاکها معمولا با شکست ساختار همراه هستند.
- ابزار دقیق برای ورود/خروج: با لمس یا رد این بلاکها، سیگنالهای ورود یا خروج دریافت میشود.
- مدیریت ریسک مؤثر: میتوان استاپ لاس را به صورت استراتژیک در طرف مقابل بلاک تنظیم کرد.
- تحلیل دقیقتر جریان نقدینگی: این بلاکها اغلب در کنار لیکوئیدیتی عمل میکنند.
تفاوت میتیگیشن بلاک با اوردر بلاک و FVG چیست؟
اگرچه هر سه مفهوم میتیگیشن بلاک، اوردر بلاک و FVG در تحلیل اسمارت مانی کاربرد دارند، اما نقش آنها در ساختار بازار متفاوت است. شناخت تفاوتهای آنها به درک بهتر رفتار قیمت کمک میکند. این تفاوتها عبارتند از:تفاوت میتیگیشن بلاک با اوردر بلاک
میتیگیشن بلاک ناحیهای از بازار است که در آن، یک نهاد مالی یا بازیگر بزرگ پس از ایجاد یک حرکت پرشتاب (معمولاً ناشی از یک عدم تعادل است)، به نقطهی قبلی بازمیگردد تا سفارشات باقیمانده خود را تکمیل کند یا ضرر موقعیت قبلی را جبران (mitigate) نماید. این بلاکها معمولاً به صورت کندلهایی شناسایی میشوند که در گذشته موجب حرکت شدید قیمت شدهاند، اما هنوز بهطور کامل پر یا اصلاح نشدهاند.
اما در مقابل، اوردر بلاک ناحیهای است که در آن مؤسسات مالی یا بازیگران بزرگ بازار، سفارشات خود را در آستانهی شروع یک روند جدید قرار میدهند. این بلاک معمولاً آخرین کندل صعودی پیش از ریزش شدید یا آخرین کندل نزولی پیش از جهش شدید است.
اوردر بلاک (Order Block) معمولاً با شکست ساختار بازار همراه میشود و نشاندهندهی شروع یک حرکت مهم و تازه در جهت مخالف حرکت قبلی است. زمانی که قیمت برای اولین بار به این ناحیه بازمیگردد، فرصتی برای ورود به معامله در جهت روند جدید فراهم میشود. این نواحی معمولاً برای ورود اولیه به پوزیشن طراحی شدهاند.
هدف اصلی در استفاده از میتیگیشن بلاک ، جبران سفارشات ناقص یا زیاندیده بازیگران بزرگ است، اما اوردر بلاک به منظور ورود به یک پوزیشن جدید مورد استفاده قرار میگیرد.
تفاوت میتیگیشن بلاک با FVG
FVG یا Fair Value Gap بلاک نیست، بلکه شکاف قیمتی است که در آن کندل میانی به طور کامل توسط کندلهای قبل و بعد پوشش داده نمیشود. این شکاف قیمتی موقت معمولا به دلیل سرعت حرکت قیمت و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشود. FVG خودش سیگنال ساختاری نیست، اما اگر با میتیگیشن بلاک همپوشانی داشته باشد، قدرت تحلیل را افزایش میدهد.
بهعبارت دیگر، FVG بیشتر یک نشانه تکنیکال از عدم تعادل است، در حالیکه اوردر بلاک رفتاری یا سفارشی اسمارت مانی است.

تفاوت میتیگیشن بلاک با بریکر بلاک چیست؟
در نگاه اول، میتیگیشن بلاک و بریکر بلاک هر دو نشانههایی از برگشت روند هستند، اما تفاوت آنها در نحوه تعامل با ساختار بازار و ترتیب واکنش قیمت است. بدین ترتیب که:
- بریکر بلاک: ابتدا روند را ادامه میدهد (مثلا سقف جدید ثبت میکند)، سپس با شکستن ساختار، جهت روند را عوض میکند.
- میتیگیشن بلاک: حتی به سقف یا کف جدید نمیرسد؛ بلکه خیلی زود، قیمت برگشت کرده و ساختار را میشکند.
به عبارت سادهتر، بریکر بلاک ابتدا لیکوئیدیتی را میگیرد و سپس معکوس میشود؛ ولی میتیگیشن بلاک قبل از اینکه لیکوئیدیتی را جمع کند، روند را واژگون میسازد.

نقش میتیگیشن بلاک در تغییر ساختار بازار (BOS و CHoCH)
میتیگیشن بلاکها معمولا در نقاطی از نمودار ظاهر میشوند که بازار دیگر توان ادامه دادن روند قبلی را ندارد. برای مثال، اگر قیمت در حال صعود باشد، اما نتواند سقف جدیدی ایجاد کند، این نشان میدهد که خریداران ضعیف شدهاند. حالا اگر قیمت برگردد و کف قبلی را به پایین بشکند، ساختار بازار تغییر میکند.
در این حالت، اصطلاحی به نام BOS یا Break of Structure استفاده میشود که به معنی «شکست ساختار بازار» است. یعنی روند قبلی به پایان رسیده و روند جدیدی در حال شکلگیری است.
گاهی هم به این اتفاق CHoCH یا Change of Character میگویند؛ یعنی «تغییر رفتار بازار». این اصطلاح زمانی به کار میرود که بازار از فاز صعودی به نزولی یا برعکس تغییر فاز میدهد.
در چنین شرایطی، کندل یا بلاکی که این چرخش قیمت از آن آغاز شده، همان «میتیگیشن بلاک» است. این بلاک اولین سیگنال جدی برای تغییر جهت بازار را صادر کرده و برای معاملهگران حرفهای، به عنوان نقطه ورود یا تأیید تحلیل شناخته میشود.
انواع میتیگیشن بلاک
میتیگیشن بلاکها بسته به روند غالب بازار به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: میتیگیشن بلاک صعودی و نزولی.
البته گاهی در بازارهای بدون روند یا فاز خنثی، نوع سوم یعنی میتیگیشن بلاک خنثی هم دیده میشود.
میتیگیشن بلاک صعودی (Bullish Mitigation Block)
این نوع از میتیگیشن بلاک در پایان یک روند نزولی ظاهر میشود. ابتدا یک اوردر بلاک نزولی در بازار تشکیل میشود، اما این بلاک نمیتواند کف جدیدی ایجاد کند. در عوض، قیمت از همان ناحیه برمیگردد و سقف قبلی را میشکند. این شکست، ساختار بازار را به حالت صعودی تغییر میدهد و بلاک مذکور به عنوان یک ناحیه تقاضا (Demand Zone) برای ورودهای بعدی عمل میکند.

ویژگیهای میتیگیشن بلاک صعودی عبارتند از:
- شکلگیری در انتهای یک روند نزولی، زمانی که فشار فروش رو به کاهش است؛
- ناتوانی اوردر بلاک نزولی در ثبت کف جدید؛
- بازگشت قیمت و شکست سقف قبلی (Break of Structure به سمت بالا)؛
- تغییر فاز بازار از نزولی به صعودی (شروع روند جدید)؛
- تبدیل بلاک به ناحیه تقاضا (Demand Zone) با احتمال واکنش قوی قیمت در آینده.
میتیگیشن بلاک نزولی (Bearish Mitigation Block)
این بلاک زمانی شکل میگیرد که بازار در انتهای یک روند صعودی قرار دارد. یک اوردر بلاک صعودی در نمودار تشکیل میشود، اما نمیتواند سقف جدیدی بزند. سپس قیمت برمیگردد و کف قبلی را به پایین میشکند. در این حالت ساختار بازار از صعودی به نزولی تغییر میکند و این بلاک میتواند به عنوان ناحیه عرضه (Supply Zone) در نظر گرفته شود.

ویژگیهای میتیگیشن بلاک نزولی عبارتند از:
- شکلگیری در انتهای یک روند صعودی، زمانی که قدرت خریداران کاهش مییابد؛
- ناتوانی اوردر بلاک صعودی در ثبت سقف جدید؛
- بازگشت قیمت و شکست کف قبلی (Break of Structure به سمت پایین)؛
- تغییر جهت روند از صعودی به نزولی (شروع فاز نزولی)؛
- تبدیل بلاک به ناحیه عرضه (Supply Zone) که میتواند نقطه واکنش قیمت در آینده باشد.
میتیگیشن بلاک خنثی (Neutral Mitigation Block)
در شرایطی که بازار نه صعودی است و نه نزولی (رِنج یا بدون روند)، ممکن است میتیگیشن بلاکهایی تشکیل شوند که ساختار مشخصی را تغییر نمیدهند، اما نشاندهنده ضعف در ادامه حرکت هستند. این بلاکها معمولا در انتهای فازهای اصلاحی یا پیش از شروع یک حرکت قدرتمند ظاهر میشوند.
ویژگیهای میتیگیشن بلاک خنثی عبارتند از:
- شکلگیری در بازارهای بدون روند یا در فازهای اصلاحی؛
- عدم ایجاد شکست واضح در ساختار بازار (فاقد Break of Structure یا CHoCH قابل استناد)؛
- نمایانگر ضعف در ادامه حرکت قبلی و احتمال تغییر جهت بالقوه؛
- نقش هشدار دهنده برای احتمال آغاز یک حرکت قوی، بدون سیگنال قطعی؛
- نیازمند بررسی دقیقتر و استفاده همزمان از تأییدیههایی مانند کندل تایید، FVG یا واکنش قیمت در تایم پایینتر.
آموزش میتیگیشن بلاک به زبان ساده
در این بخش با یک رویکرد گامبهگام و تصویری، یاد میگیریم که چگونه میتیگیشن بلاک را شناسایی کنیم و از آن در معاملات بهره ببریم.
چطور یک میتیگیشن بلاک را روی چارت شناسایی کنیم؟
در ادامه با مراحل شناسایی یک میتیگیشن بلاک روی چارت آشنا میشویم.
- شناسایی POI در تایمفریم بالا (Higher Timeframe POI): اولین قدم، مشخص کردن یک ناحیه مهم مثل اوردر بلاک، FVG، یا rejection block در تایمفریم بالا (مثلا ۱۵ دقیقه) است. این ناحیه به تحلیل اعتبار میبخشد.
- منتظر ماندن برای واکنش قیمت: پس از رسیدن قیمت به این POI، در تایمفریم پایینتر (مثلا ۳ دقیقه)، دنبال نشانههای برگشت و تغییر ساختار باشید.
- ترتیب شناسایی در میتیگیشن بلاک در حالت نزولی به صورت زیر:
- تشکیل سقفهای بالاتر (HH) و کفهای بالاتر (HL) نشانه روند صعودی موقتی است.
- قیمت موفق به ساختن سقف جدید (HH) نمیشود که نشانگر ضعف در مومنتوم صعودی است.
کف قبلی (HL) شکسته میشود و تغییر ساختار بازار (BOS) به سمت نزول رخ میدهد. - آخرین کندل صعودی قبل از این شکست (BOS) که نقدینگی را جذب کرده، نقش میتیگیشن بلاک دارد.

- ترتیب شناسایی در میتیگیشن بلاک در حالت صعودی به صورت زیر:
تشکیل کفهای پایینتر (LL) و سقفهای پایینتر (LH): روند نزولی موقتی.
قیمت موفق به ساختن کف جدید (LL) نمیشود: ضعف در مومنتوم نزولی.
سقف قبلی (LH) شکسته میشود: تغییر ساختار بازار به سمت صعود.
آخرین کندل نزولی پیش از شکست سقف (BOS) ناحیه میتیگیشن بلاک است.
ویژگیهای بصری میتیگیشن بلاک در تایمفریمهای مختلف
در تایمفریمهای بالا، مانند یک ساعته یا ۴ ساعته، میتیگیشن بلاکها معمولا به صورت نواحی مشخص و قدرتمندی دیده میشوند که قیمت در گذشته نسبت به آنها واکنش نشان داده است. در این نواحی، معمولا کندلهایی با بدنههای بزرگ و پرقدرت مشاهده میشود که نشانهای از تصمیمگیری جدی بازیگران بازار است.

در تایمفریمهای پایینتر، مانند ۳ یا ۵ دقیقه، این بلاکها با دقت و جزئیات بیشتری قابل تشخیص هستند. پیش از شکلگیری آنها، معمولا ساختار بازار شامل دنبالهای از تشکیل یک سقف بالاتر و یک کف بالاتر است که روند صعودی را نشان میدهد، اما پس از تشکیل یک سقف پایینتر و شکست کف قبلی ساختار بازار تغییر میکند.
در همین ناحیه، اغلب یک کندل بازگشتی مانند کندل اینگالف یا پین بار نیز ظاهر میشود که تأییدی بر احتمال برگشت قیمت به شمار میرود.
در برخی موارد، میتیگیشن بلاک با ناحیهای از نوع FVG همپوشانی دارد. این همپوشانی میتواند اعتبار بلاک را برای ورود به معامله افزایش دهد و آن را به ناحیهای کلیدیتر تبدیل کند.
اشتباهات رایج در تشخیص میتیگیشن بلاک
در این بخش به اشتباهاتی میپردازیم که بسیاری از معاملهگران، به ویژه در مراحل ابتدایی یادگیری با آن مواجه میشوند:
۱. اشتباه گرفتن اوردر بلاکهای معمولی با میتیگیشن بلاک
بسیاری از معاملهگران، هر بلاکی که واکنش قیمتی ایجاد کند را با میتیگیشن بلاک اشتباه میگیرند. در حالی که میتیگیشن بلاک فقط زمانی شکل میگیرد که قیمت پیش از ادامه روند، ساختار بازار را در جهت مخالف بشکند. در مقابل، اوردر بلاکهای معمولی ممکن است روند را ادامه دهند و ساختار را تغییر ندهند. عدم توجه به این تفاوت کلیدی، باعث ورودهای اشتباه و افزایش خطای تحلیل میشود.
۲. نادیده گرفتن شکست ساختار واقعی (BOS یا CHoCH)
تغییر ساختار بازار (BOS) و تغییر رفتار بازار (CHOCH) دو نشانه مهم برای تایید تغییر روند هستند. اگر معاملهگر صرفا به ظاهر بلاک نگاه کند و بدون بررسی اینکه ساختار بازار واقعا شکسته شده یا نه، آن را میتیگیشن بلاک فرض کند، ممکن است وارد معاملهای شود که هنوز برگشت واقعی در آن اتفاق نیفتاده است.
۳. عدم بررسی تایم فریم بالاتر بهعنوان شرط اولیه
میتیگیشن بلاکها زمانی اعتبار دارند که در راستای تحلیل تایم فریم بالاتر قرار بگیرند. در غیر این صورت ممکن است بلاکی که در تایم پایینتر دیده میشود، صرفا نوسان جزئی بازار باشد و هیچ قدرت واقعی در آن نباشد. استفاده نکردن از تایم فریم بالا به عنوان فیلتر، یکی از دلایل رایج خطای ورود زودهنگام است.
۴. ورود به معامله بدون تأییدیههای لازم (کندل یا واگرایی)
حتی اگر میتیگیشن بلاک به درستی شناسایی شده باشد، ورود به معامله بدون مشاهده یک کندل برگشتی معتبر یا نشانههایی از واگرایی در اندیکاتورها (مانند RSI یا MACD)، میتواند معاملهگر را در معرض ریسک بالا قرار دهد. تأییدیهها نقش مهمی در فیلتر کردن ستاپهای ضعیف دارند.
نکاتی که برای تمرین و تست میتیگیشن بلاک در حساب دمو باید به آن توجه کنیم
برای یادگیری صحیح و اصولی تشخیص و معامله با میتیگیشن بلاک، استفاده از حساب دمو یک فرصت ارزشمند است. با رعایت نکات زیر میتوانید تحلیل خود را دقیقتر کرده و مهارت چشمی و تصمیمگیری خود را تقویت کنید:
۱. تحلیل را از تایمفریم بالاتر آغاز کنید
همواره پیش از ورود به تایمفریم پایین، ابتدا یک ناحیه مهم مانند FVG یا اوردر بلاک را در تایمفریم بالاتر (مثلا ۱۵ دقیقه یا یک ساعته) مشخص کنید. این نواحی به عنوان نقطه تمرکز اصلی (POI) عمل میکنند و میتوانند احتمال موفقیت تحلیل شما را افزایش دهند.
۲. صرف واکنش قیمت کافی نیست؛ منتظر شکست ساختار باشید
شناسایی میتیگیشن بلاک تنها زمانی معتبر است که پس از آن، ساختار بازار شکسته شود. اگر قیمت فقط به یک بلاک واکنش نشان دهد اما ساختار نشکند، آن بلاک احتمالا قدرت کافی برای تغییر روند را ندارد.
۳. از ابزارهای تأییدی برای افزایش دقت استفاده کنید
برای فیلتر کردن سیگنالهای ضعیف، از ترکیب ابزارهایی مانند واگرایی در RSI یا MACD، کندلهای برگشتی و الگوهای ساختاری معتبر استفاده کنید. این تأییدیهها میتوانند به شما کمک کنند تا در نقاط مناسبتری وارد معامله شوید.
۴. چشمان خود را با تمرین در نمادهای مختلف آموزش دهید
رفتار میتیگیشن بلاکها در بازارهای مختلف (مانند جفت ارزها، طلا یا رمز ارزها) متفاوت است. با بررسی و مقایسه این بلاکها در نمودارهای مختلف، میتوانید قدرت تحلیل بصری خود را به مرور افزایش دهید و تشخیصهای دقیقتری داشته باشید.
استراتژی معاملاتی با میتیگیشن بلاک
در این بخش، نحوه ورود، ترکیب با سایر مفاهیم تکنیکال و ساختن یک ستاپ معاملاتی کامل را با استفاده از میتیگیشن بلاک بررسی میکنیم.ورود به معامله پس از لمس میتیگیشن بلاک
دو رویکرد کلی برای ورود به معامله از طریق میتیگیشن بلاک وجود دارد:- روش تهاجمی: به محض تشکیل بلاک، سفارش خرید یا فروش محدود (لیمیت اوردر) را در سطح میتیگیشن بلاک قرار میدهید. این روش ریسک بیشتری دارد اما نقطه ورود دقیقتری ارائه میدهد.
- روش محافظهکارانه: ابتدا منتظر واکنش قیمت و تشکیل یک کندل تأییدی در محدوده بلاک میمانید، سپس وارد معامله میشوید. این روش اطمینان بیشتری دارد اما ممکن است ورود دیرتر انجام شود.
ترکیب میتیگیشن بلاک با لیکوئیدیتی و S&D زون
میتیگیشن بلاک زمانی اعتبار بیشتری پیدا میکند که با مفاهیم زیر همزمان شود:- لیکوییدیتی (نقدینگی): اگر بلاک در نزدیکی نواحی تجمع سفارشها (مانند استاپها یا کفها و سقفهای واضح) قرار داشته باشد، احتمال واکنش شدیدتر وجود دارد.
- S&D Zones (مناطق عرضه و تقاضا): ترکیب میتیگیشن بلاک با نواحی پرقدرت عرضه و تقاضا باعث افزایش احتمال بازگشت قیمت میشود. چنین همپوشانیهایی برای طراحی ستاپهای معاملاتی با ریسک به ریوارد بالا بسیار مناسب هستند.
استفاده از تاییدیهها: کندل تایید، اندیکاتور و تایم پایین
برای کاهش ریسک و افزایش دقت ورود، میتوانید از تأییدیههای زیر استفاده کنید:- کندل تأییدی: کندلهایی مانند اینگالف، پین بار یا کندلهایی با سایه بلند، نشانههایی قوی برای برگشت هستند.
- اندیکاتورها: ابزارهایی مانند RSI (واگرایی)، MACD یا OBV میتوانند در کنار پرایس اکشن برای تأیید برگشت روند مفید باشند.
- تایمفریم پایین: اگر تحلیل خود را در تایم بالاتر انجام دادهاید، بهتر است در تایمفریم پایینتر (مثلا ۱ یا ۳ دقیقه) منتظر تأیید ورود بمانید. این کار به یافتن نقاط دقیقتر و کمریسکتر کمک میکند.
ستاپ معاملاتی بر اساس ترکیب میتیگیشن بلاک و اوردر بلاک و FVG
در ادامه مراحل یک ستاپ مؤثر بر اساس ترکیب میتیگیشن بلاک، اوردر بلاک و FVG آورده شده است:
۱. شناسایی POI (نقطه مورد علاقه) در تایمفریم بالا
ابتدا در تایمفریم بالاتر (مثلا ۱۵ دقیقه یا یک ساعته) یک ناحیه مهم مانند اوردر بلاک یا FVG را مشخص میکنید. این ناحیه به عنوان مکان احتمالی واکنش قیمت در نظر گرفته میشود.
۲. ورود قیمت به ناحیه و مشاهده CHoCH
زمانی که قیمت وارد این ناحیه میشود، در تایمفریم پایینتر دنبال نشانههای تغییر رفتار بازار باشید. این اتفاق معمولا با ضعف در ادامه روند و شکست یک ساختار قبلی همراه است و نشاندهندهی احتمال برگشت بازار است.
۳. تشکیل میتیگیشن بلاک در تایم پایینتر
پس از CHoCH، قیمت معمولا یک میتیگیشن بلاک شکل میدهد که همان ناحیهای است که برگشت اصلی از آن آغاز میشود. این بلاک میتواند محل ورود ایدهآلی به معامله باشد.
۴. تأیید ورود با کندل یا واگرایی:
در محدوده میتیگیشن بلاک، برای کاهش ریسک، منتظر شکلگیری یک کندل برگشتی معتبر یا نشانهای از واگرایی در اندیکاتورها باشید. این تأییدها احتمال برگشت موفق قیمت را تقویت میکنند.
۵. ورود به معامله و تنظیم حد ضرر و هدف:
در این مرحله میتوانید وارد معامله شوید.
- حد ضرر: در طرف دیگر بلاک قرار داده میشود تا در صورت نفوذ قیمت، از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
- حد سود: معمولا در ناحیه FVG بعدی یا سقف/کف قبلی قرار میگیرد تا نسبت ریسک به بازده مناسبی حاصل شود.
این نوع ستاپ، چون چند نشانه ساختاری و قیمتی را همزمان در نظر میگیرد، برای بسیاری از معاملهگران حرفهای سبک اسمارت مانی بهعنوان پایه اصلی استراتژی معاملاتی بهکار میرود.
کاربرد میتیگیشن بلاک در بازارهای مختلف
مفهوم میتیگیشن بلاک با وجود ماهیت یکسان، در بازارهای مختلف مانند فارکس و رمز ارز، بسته به شرایط نوسان، ساختار قیمتی و رفتار معاملهگران، نمودهای متفاوتی دارد. در ادامه، این تفاوتها را بررسی میکنیم.
بررسی میتیگیشن بلاک در بازار فارکس
در بازار فارکس، میتیگیشن بلاک اغلب به صورت یک ناحیه کلیدی حمایتی یا مقاومتی دیده میشود که واکنشهای قیمتی مهمی در آن رخ داده است. این ناحیه معمولا پس از لمس شدن توسط قیمت، به عنوان محدودهای برای برگشت یا ادامه روند مورد استفاده قرار میگیرد.
برای مثال، زمانی که قیمت پس از رسیدن به یک ناحیه مهم مانند FVG یا اوردر بلاک واکنش نشان میدهد و یک ساختار بازگشتی مانند:
شکست → سقف پایینتر → کف بالاتر → سقف بالاتر
شکل میگیرد، همان ناحیه تبدیل به یک میتیگیشن بلاک معتبر میشود. این بلاک به معاملهگران سیگنال ورود در جهت روند جدید را میدهد، به ویژه اگر تاییدیههایی مانند کندل برگشتی یا شکست ساختار هم مشاهده شود.
بررسی میتیگیشن بلاک در بازار ارز دیجیتال
در بازار رمز ارز، فرآیند شناسایی و شکلگیری میتیگیشن بلاک بسیار شبیه به بازار فارکس است، با این تفاوت که به دلیل نوسانات بالاتر، ساختارها با سرعت بیشتری تشکیل و شکسته میشوند. همین موضوع باعث میشود فرصتهای معاملاتی بیشتری پدید آید، اما در عین حال دقت تحلیل نیز اهمیت بیشتری پیدا میکند.
در یک ستاپ استاندارد در بازار ارز دیجیتال، مراحل زیر طی میشود:
- قیمت به ناحیهای مهم وارد میشود.
- تغییر ساختار بازار (CHoCH) اتفاق میافتد؛ یعنی بازار از فاز قبلی خود (صعودی یا نزولی) خارج میشود و نشانههایی از برگشت ظاهر میشود.
- در تایمفریم پایینتر، یک کندل تأییدی قدرتمند شکل میگیرد که معمولا شامل الگوهای کندلی است. این کندلها نشانهای برای ورود به معامله فراهم میکند.
- هدف قیمتی معمولا در ناحیه FVG بعدی یا یکی از سطوح کلیدی مانند حمایت یا مقاومت تعیین میشود.
مزایا و معایب استفاده از میتیگیشن بلاک
مانند هر ابزار تحلیلی دیگر، میتیگیشن بلاک نیز نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد که در ادامه آنها را بررسی کردهایم:
مزایای میتیگیشن بلاک
- شناسایی نواحی احتمالی برگشت قیمت
میتیگیشن بلاکها اغلب در مناطقی شکل میگیرند که بازار در گذشته در ادامه حرکت خود ناتوان بوده است. این نواحی به عنوان نشانهای از ضعف در روند قبلی شناخته میشوند و میتوانند محل مناسبی برای آغاز روند جدید باشند. - ورود و خروج دقیقتر با امکان مدیریت ریسک بهتر
به دلیل مشخص بودن حدود بلاک، میتوان حد ضرر را بسیار نزدیک به نقطه ورود تنظیم کرد. در عین حال، تعیین تارگت در نواحی FVG یا سطوح کلیدی امکانپذیر است و این باعث بهبود نسبت ریسک به بازده میشود. - تأیید احساسات بازار و تمرکز نقدینگی
این بلاکها معمولا در مناطقی شکل میگیرند که سفارشهای خرید یا فروش مهمی فعال شدهاند. از این رو میتوانند نشاندهنده حضور بازیگران بزرگ بازار و تغییر جهت نقدینگی باشند، به ویژه اگر با FVG یا اوردر همپوشانی داشته باشند. - ابزاری ساختارمند و قابل تکرار در استراتژیهای معاملاتی
در ترکیب با مفاهیمی مانند CHoCH، BOS، FVG و اوردر بلاک ، میتیگیشن بلاکها میتوانند بخشی از یک استراتژی تحلیلی منظم و قابل تکرار باشند که در تایم فریمهای مختلف نیز قابل اجرا است.
معایب میتیگیشن بلاک
- احتمال سیگنالهای اشتباه در بازارهای رِنج
در شرایطی که بازار فاقد روند مشخص است، ممکن است میتیگیشن بلاک بدون پشتوانه ساختاری معتبر ظاهر شود و منجر به ورود زودهنگام و نادرست به معامله گردد. - نیاز به تحلیل چندتایمفریمی و تأییدیههای قوی
برای اطمینان از صحت یک میتیگیشن بلاک، بررسی تایمفریمهای بالاتر و شناسایی شکست واقعی ساختار ضروری است. بدون این بررسیها، احتمال تحلیل اشتباه افزایش مییابد. - پیچیدگی در تشخیص دقیق ناحیه بلاک
در مواردی، تعیین مرز دقیق بلاک (به ویژه اینکه تا چه حد باید سایه کندل یا خود کندل را در نظر گرفت) ممکن است ذهنی و متغیر باشد و به اختلاف در ترسیم ناحیه بین معاملهگران منجر شود. - امکان فریب بازار توسط بازیگران بزرگ (Liquidity Trap)
برخی از مؤسسات یا نهادهای بزرگ، ممکن است عمدا بلاکهایی ایجاد کنند تا نقدینگی را به نفع خود جذب کنند. بنابراین اتکا صرف به میتیگیشن بلاک بدون بررسی ساختار کلی بازار و سایر تأییدیهها میتواند ریسکپذیر باشد.
نتیجهگیری
اگرچه میتیگیشن بلاک در نگاه اول صرفا یک ناحیه برگشتی به نظر میرسد، اما در واقع بازتابی از تصمیمات پنهان بازار و واکنش بازیگران اصلی به عدم تعادل نقدینگی است. درک این بلاکها صرفا به معنی یافتن نقطه ورود نیست، بلکه پلی است میان رفتار قیمت و روانشناسی بازار.
معاملهگری که بتواند میتیگیشن بلاک را نه به عنوان الگو، بلکه به عنوان نشانهای از «تغییر باور جمعی» تفسیر کند، یک قدم جلوتر از دیگران خواهد بود. این مفهوم، بیشتر از آنکه تکنیکال باشد، رفتاری است و تسلط بر آن، نیازمند دید ساختاری، تمرین مستمر و صبر تحلیلی است.
منبع کلی: howtotrade
سوالات متداول در مورد میتیگیشن بلاک
۱. میتیگیشن بلاک چه محدودیتهایی دارد و چطور از سیگنالهای غلط جلوگیری کنیم؟
این بلاکها در بازارهای رونددار عملکرد بهتری دارند و در بازارهای رِنج ممکن است سیگنالهای اشتباه دهند. همچنین ترسیم آنها گاهی ذهنی است (مثلا مرز کندل یا سایه را چطور مشخص کنیم؟). برای کاهش ریسک، پیشنهاد میشود از تأییدیههایی مانند FVG همپوشان، واگرایی، یا کندلهای برگشتی استفاده کنید و بلاکهایی را انتخاب کنید که با تغییر ساختار بازار (CHoCH یا BOS) همراه باشند.
۲. آیا میتوان فقط با اتکا به میتیگیشن بلاک معامله کرد؟
خیر. میتیگیشن بلاک به تنهایی نباید مبنای تصمیمگیری باشد. برای افزایش دقت معاملات، لازم است آن را با تأییدیهها ترکیب کنید. بدون این عوامل مکمل، خطر ورود اشتباه یا سیگنال کاذب وجود دارد.
۳. بهترین تایمفریم برای شناسایی میتیگیشن بلاک کدام است؟
بهترین روش، تحلیل مولتی تایم فریمی است. معمولا یک ناحیه مهم را در تایمفریم بالا مانند ۱۵ دقیقه یا یک ساعته پیدا میکنید، سپس در تایمفریم پایینتر (مثلا ۲ یا ۳ دقیقه) به دنبال تشکیل میتیگیشن بلاک و نشانههای برگشت میگردید.
۴. آیا میتیگیشن بلاک در همه بازارها (فارکس، رمز ارز، طلا) قابل استفاده است؟
بله، اما رفتار آن در هر بازار متفاوت است. در بازار روز ارز به دلیل نوسانات بالا، بلاکها سریعتر تشکیل میشوند. در بازار فارکس و طلا نیز قابل استفاده هستند ، اما باید به ویژگیهای خاص هر دارایی، حجم نقدینگی و رفتار خریداران/فروشندگان توجه کرد.
۵. میتیگیشن بلاک چطور به مدیریت ریسک کمک میکند؟
با توجه به مرز مشخص این بلاکها، میتوان حد ضرر را به طور دقیق پشت آنها قرار داد. به علاوه، تارگتگذاری در نواحی بعدی مانند FVG یا Swing High/Low نیز راحتتر و منطقیتر میشود، که این موضوع باعث افزایش نسبت ریسک به بازده در معاملات میگردد.