الگوی تحلیل تکنیکال میتواند ابزار قدرتمندی برای شناسایی روندهای آینده بازار باشد. یکی از این الگوها که در ادامه روندهای صعودی و نزولی نقش مهمی دارد، گپ تاسوکی (Tasuki Gap) است. این الگو از سه کندل تشکیل میشود که میتواند به معاملهگران کمک کند تا نقاط ورود و خروج دقیقی را شناسایی کنند. با توجه به ویژگیهای خاص این الگو، آشنایی با نحوه تشخیص آن و ترکیب آن با سایر ابزارهای تحلیلی میتواند به شما در تصمیمگیریهای دقیقتر کمک کند. در ادامه مقاله، به بررسی کامل این الگو و نحوه استفاده از آن خواهیم پرداخت.
- الگوی گپ تاسوکی یکی از الگوهای ادامهدهنده در تحلیل تکنیکال است که نشاندهنده حفظ قدرت روند و تمایل بازار به ادامه حرکت در همان جهت است.
- اعتبار این الگو زمانی بیشتر است که با حجم مناسب، گپ معنادار و کندل سوم نیمه اصلاحی همراه باشد، نه زمانی که گپ به طور کامل پر شود.
- ترکیب الگوی تاسوکی با اندیکاتورهایی مانند RSI، ATR، OBV و EMA میتواند دقت تحلیل را افزایش دهد و از تصمیمهای هیجانی جلوگیری کند.
- برای استفاده مؤثر از این الگو، درک موقعیت آن در ساختار روند و تمرین در تایم فریمهای مختلف ضروری است تا سیگنالهای واقعی از حرکات کاذب بازار جدا شوند.
الگوی تاسوکی چیست و چه اجزایی دارد؟
الگوی گپ تاسوکی (Tasuki Gap) یک الگوی سه کندلی ادامهدهنده روند است که پس از تشکیل یک شکاف (گپ) قیمتی در روند صعودی یا نزولی، با یک کندل اصلاحی کوچک که گپ را به طور کامل پر نمیکند، تداوم روند را تأیید میکند. این الگو از ۳ کندل تشکیل میشود.- کندل اول: یک کندل بلند و همرنگ با روند جاری بازار که نشاندهنده قدرت حرکت قیمت در جهت روند است؛
- کندل دوم: یک کندل مشابه با کندل اول که با گپ قیمتی به سمت بالا یا پایین باز میشود و نشاندهنده ادامه فشار خرید یا فروش است؛
- کندل سوم: یک کندل مخالف جهت روند که در بدنه کندل دوم باز میشود و تا حدی گپ یا شکاف قیمتی را پر میکند، اما نمیتواند آن را به طور کامل ببندد.

این الگو به ویژه در روندهای قوی و با حجم معاملات بالا معتبرتر است. وجود گپ قیمتی در این الگو نشاندهنده تغییرات قیمتی قابل توجه است که میتواند فرصتی برای شناسایی ادامه روند فراهم کند. با شناسایی صحیح این الگو و ترکیب آن با سایر ابزارهای تحلیلی، میتوان تصمیمات معاملاتی بهتری اتخاذ کرد.
طبق TradingView، الگوی تاسوکی با مقایسه دو میانگین متحرک ساده (مانند SMA50 و SMA200) برای تشخیص روندهای قوی، اعتبار بالاتری پیدا میکند و در روندهای ضعیف، الگویی شناسایی نمیشود.
انواع الگوی تاسوکی
الگوی گپ تاسوکی در دو نوع صعودی و نزولی دیده میشود که هر دو مفهوم مشابهی دارند، فقط جهت حرکت بازار متفاوت است. شناخت درست این دو حالت به معاملهگر کمک میکند تا تشخیص دهد آیا روند فعلی ادامه پیدا میکند یا به احتمال زیاد متوقف میشود.
الگوی تاسوکی صعودی
الگوی تاسوکی صعودی در یک روند رو به بالا شکل میگیرد و نشانهای از ادامه روند صعودی است. در این حالت ابتدا یک کندل صعودی قدرتمند تشکیل میشود که بیانگر تسلط خریداران است. کندل دوم نیز صعودی است و با یک شکاف قیمتی در بالا باز میشود، یعنی قیمت باز شدن آن بالاتر از کندل قبلی قرار دارد.
سپس کندل سوم ظاهر میشود که معمولاً نزولی یا خنثی است و فقط بخشی از گپ بین دو کندل قبلی را پر میکند، اما آن را به طور کامل نمیبندد. اگر این کندل سوم شکاف را به طور کامل پر کند، الگو اعتبار خود را از دست میدهد.
در واقع این ساختار نشان میدهد که خریداران هنوز کنترل بازار را در دست دارند و تلاش فروشندگان برای بازگرداندن قیمت چندان موفق نیست. به همین دلیل معاملهگران از این الگو به عنوان نشانهای برای ادامه روند صعودی استفاده میکنند.
در چنین موقعیتی، کندل تاسوکی مانند یک استراحت کوتاه در مسیر صعود عمل میکند و میتواند فرصت خوبی برای ورود مجدد در جهت روند باشد. این الگو برای کسانی که با مفهوم پرایس اکشن کار میکنند، یکی از ابزارهای ساده و مؤثر برای تأیید ادامه حرکت قیمت است.

الگوی تاسوکی نزولی
در مقابل، الگوی تاسوکی نزولی در روندهای کاهشی شکل میگیرد و نشاندهنده تداوم فشار فروش در بازار است. در این حالت ابتدا یک کندل نزولی قوی ایجاد میشود که قدرت فروشندگان را نشان میدهد. کندل دوم نیز نزولی است و با گپ پایینتر باز میشود، یعنی قیمت باز شدن آن کمتر از بسته شدن کندل اول است. کندل سوم معمولاً صعودی یا خنثی است و بخشی از گپ بین دو کندل قبل را پر میکند.
این ساختار نشان میدهد که با وجود تلاش خریداران برای بازگرداندن قیمت، فشار فروش همچنان قویتر است و احتمال ادامه روند نزولی زیاد خواهد بود. معاملهگران معمولاً از این الگو برای شناسایی فرصتهای فروش در جهت روند استفاده میکنند.

در مجموع، چه در حالت تاسوکی صعودی و چه در نسخه نزولی، هدف اصلی تشخیص تداوم روند و استفاده از آن برای معاملات است. اگر این الگو را همراه با اندیکاتورهایی مانند RSI یا EMA بررسی کنید، احتمال دریافت سیگنال دقیقتر بیشتر میشود.
طبق Stockgro، الگوی تاسوکی نزولی در چارتهای ساعتی برای معاملات کوتاه مدت مناسب است، اما در چارتهای روزانه یا هفتگی سیگنالهای پایدارتری میدهد.
معیارهای کلیدی برای اعتبارسنجی الگوی گپ تاسوکی
برای اینکه بتوان از الگوی گپ تاسوکی به عنوان یک ابزار مطمئن در معاملات استفاده کرد، باید چند ویژگی مهم در آن وجود داشته باشد. این معیارها به معاملهگر کمک میکنند تا بفهمد آیا الگو واقعاً نشاندهنده ادامه روند است یا فقط یک حرکت موقتی در قیمت.
بررسی اندازه گپ، حجم معاملات، جایگاه الگو در روند و تایم فریمهایی که در آن شکل میگیرد، از اصلیترین عوامل تأیید اعتبار هستند. در ادامه، هرکدام از این موارد را با زبان ساده بررسی میکنیم تا بتوانید از الگوی تاسوکی (Tasuki Pattern) به درستی در معاملات خود استفاده کنید.
اندازه و نوع گپ (Gap Size) و نسبت آن به بدنه کندلها
در ساختار الگوی گپ تاسوکی اندازه گپ اهمیت زیادی دارد. اگر گپ بین کندلها خیلی کوچک باشد، تأثیر زیادی در روند ندارد و نمیتواند به عنوان سیگنال قوی در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، اگر گپ بیش از حد بزرگ باشد، احتمال دارد بازار به سرعت واکنش نشان دهد و شکاف را پر کند، در نتیجه اعتبار الگو کاهش مییابد.
بهترین حالت زمانی است که اندازه گپ متناسب با بدنه کندلها باشد تا حرکت قیمتی واقعی و قابل اعتماد را نشان دهد. همچنین باید نوع گپ را در نظر گرفت. گپهای ادامهدهنده (Runaway Gap) معمولاً نسبت به گپهای معمولی یا فرار، نشانه قویتری از تداوم روند هستند. وقتی این گپها در قالب یک کندل تاسوکی ظاهر میشوند، احتمال ادامه روند بسیار بالاتر خواهد بود و این همان چیزی است که معاملهگران در تحلیل پرایس اکشن به دنبال آن هستند.
نقش حجم معاملات در تأیید اعتبار الگوی تاسوکی
حجم معاملات نشان میدهد چند نفر در جهت الگو وارد بازار شدهاند و تا چه حد از حرکت قیمت حمایت میکنند. در یک الگوی تاسوکی صعودی اگر حجم در کندل اول و دوم زیاد باشد، به این معناست که خریداران در کنترل بازار هستند و حرکت آنها واقعی است. اما اگر در کندل سوم حجم ناگهان زیاد شود، احتمال بازگشت قیمت بالا میرود و سیگنال ضعیف میشود.
اگر کندل سوم با حجم کم تشکیل شود، نشاندهنده این است که قدرت خریداران یا فروشندگان اصلی همچنان باقی مانده و الگو معتبرتر است. به همین دلیل بررسی حجم در کنار شکل کندل یکی از راههای ساده برای تشخیص کیفیت سیگنال در الگوی گپ تاسوکی است.

حجم معاملات در هنگام شکلگیری الگوی گپ تاسوکی بسیار مهم است. اگر حجم در کندلهای اول و دوم زیاد باشد، نشاندهنده تایید قدرت روند است و از صحت الگو اطمینان میدهد.
جایگاه الگوی گپ تاسوکی در ساختار روند
الگوی تاسوکی زمانی اعتبار بیشتری دارد که در یک روند مشخص شکل بگیرد. اگر بازار در حالت خنثی یا بدون جهت مشخص باشد، احتمال خطا بسیار زیاد است. در روندهای صعودی، این الگو معمولاً در میانه مسیر دیده میشود و تأیید میکند که خریداران هنوز قدرت کافی برای ادامه حرکت دارند. در روند نزولی نیز همین موضوع برعکس صادق است و کندل تاسوکی نشانهای از ادامه فروش و تداوم فشار نزولی خواهد بود.
بهتر است این الگو را خیلی نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت مشاهده نکنیم، چون این نقاط معمولاً باعث واکنشهای غیرمنتظره قیمت میشوند. اگر الگو در وسط روند و در فاصلهای منطقی از این سطوح ظاهر شود، سیگنال آن قابل اعتمادتر خواهد بود. این موضوع به ویژه برای کسانی که روی الگوهای کندلی تمرکز دارند اهمیت زیادی دارد.
بهترین تایم فریمها برای اعتبارسنجی الگوی گپ تاسوکی
تایم فریم نقش زیادی در دقت تحلیل دارد. در تایم فریمهای بالاتر مثل نمودارهای روزانه یا چهار ساعته، نویز قیمتی کمتر است و احتمال اینکه الگو به درستی عمل کند بیشتر خواهد بود. اما در تایم فریمهای خیلی کوچک مثل ۵ یا ۱۵ دقیقه، حرکات ناگهانی و هیجانی میتوانند باعث سیگنالهای اشتباه شوند.
برای افزایش اطمینان، میتوان از چند تایم فریم همزمان استفاده کرد. مثلاً اگر الگوی گپ تاسوکی را در نمودار روزانه مشاهده کردید، آن را در تایم فریم پایینتر بررسی کنید تا مطمئن شوید ساختار کندلها با روند کلی همخوانی دارد.
به طور خلاصه، هرچه اندازه گپ متعادلتر، حجم در جهت روند قویتر، موقعیت الگو در وسط روند و تایم فریم بالاتر باشد، الگوی گپ تاسوکی قابل اعتمادتر است. با رعایت این نکات و ترکیب آن با ابزارهایی مثل اندیکاتور حجم یا میانگین متحرک، میتوانید از این الگو در معاملات خود بهره ببرید و درک دقیقتری از رفتار قیمت به دست آورید.
الگوی گپ تاسوکی تنها در بازارهای با روند قوی و در تایم فریمهای بالاتر (مانند روزانه یا هفتگی) معتبرتر است. گپهای کوچک یا بازارهای کمحجم ممکن است سیگنالهای اشتباهی تولید کنند.
نحوه معامله با الگوی تاسوکی
معامله با الگوی گپ تاسوکی ساده، اما نیازمند دقت است. این الگو معمولاً زمانی دیده میشود که بازار در یک روند مشخص حرکت میکند و پس از شکلگیری آن، انتظار ادامه مسیر در همان جهت وجود دارد. معاملهگران حرفهای پیشنهاد میکنند همیشه تا بسته شدن کندل چهارم صبر کنید تا مطمئن شوید که بازار واقعاً قصد ادامه حرکت دارد.
اگر کندل چهارم در جهت گپ بسته شود، الگو تأیید میشود و میتوان وارد معامله شد. در این روش، مدیریت ریسک اهمیت زیادی دارد و بهترین رویکرد استفاده از نسبت سود به زیان ۱ به ۲ است؛ یعنی برای هر واحد ریسک، انتظار دو واحد سود داشته باشید. این نوع رویکرد به شما کمک میکند حتی در صورت چند معامله ناموفق، در مجموع بازدهی مثبتی داشته باشید. تفاوت این روش با الگوی بازگشتی در این است که در الگوی تاسوکی، هدف معامله ادامه روند است، نه برگشت آن.
نحوه تعیین نقاط ورود و خروج با الگوی تاسوکی
در الگوی تاسوکی زمان ورود معمولاً بعد از تأیید کندل سوم مشخص میشود. اگر الگو صعودی باشد، نقطه ورود کمی بالاتر از سقف کندل سوم قرار میگیرد و اگر نزولی باشد، کمی پایینتر از کف آن. با این روش، تنها در صورتی وارد معامله میشوید که قیمت واقعاً در جهت مورد نظر حرکت کند.
برای خروج از معامله، بهتر است از ابزارهای کمکی مانند سطوح فیبوناچی استفاده شود تا بتوان محدودههای منطقی برای برداشت سود را مشخص کرد. این کار به شما کمک میکند تا معاملات خود را هدفمندتر و منظمتر انجام دهید.

نحوه تعیین حد سود و حد ضرر با الگوی تاسوکی
یکی از بخشهای مهم معامله با این الگو تعیین حد سود و ضرر است. حد ضرر معمولاً در پایین شکاف قیمتی (در حالت صعودی) یا بالای آن (در حالت نزولی) قرار داده میشود. اگر قیمت از این سطح عبور کند، یعنی الگو بیاعتبار شده است. برای تعیین حد سود، میتوان اندازه گپ بین کندلها را محاسبه کرد و آن را حدود یک و نیم برابر به عنوان هدف قیمتی در نظر گرفت.
این روش ساده به شما کمک میکند تعادل خوبی میان ریسک و پاداش برقرار کنید. نقش کندل تاسوکی در این میان بسیار کلیدی است، زیرا نقطهای را مشخص میکند که از آن حرکت جدید آغاز میشود و براساس آن میتوان محدودههای امن ورود و خروج را برنامهریزی کرد.

اگر از این اصول پیروی کنید، الگوی گپ تاسوکی میتواند ابزاری مؤثر برای همراه شدن با روند بازار باشد و به شما کمک کند تصمیمهای معاملاتی خود را با اطمینان بیشتری بگیرید.
مدیریت ریسک با استفاده از نسبت ریسک به پاداش ۱:۲ در معاملات مبتنی بر الگوی گپ تاسوکی، میتواند کمک کند تا حتی در صورت مواجهه با چند معامله ناموفق، در مجموع بازدهی مثبت باقی بماند.
ترکیب الگوی تاسوکی با اندیکاتورها
وقتی فقط به ساختار کندلها نگاه کنیم، گاهی ممکن است سیگنال اشتباه بگیریم. برای افزایش اعتماد به سیگنالها، بهتر است الگوی گپ تاسوکی را با اندیکاتورهای تکنیکال همراه کنیم. این کار کمک میکند تأیید بیشتری برای ادامه روند بگیریم و احتمال شکست را کاهش دهیم. در ادامه چهار اندیکاتور رایج که میتوانند با الگو ترکیب شوند را بررسی میکنیم.
ترکیب الگوی تاسوکی با اندیکاتور OBV
اندیکاتور OBV معیاری برای حجم تجمعی ورود و خروج پول است؛ یعنی نشان میدهد چه مقدار پول جدید وارد بازار شده یا خارج شده است. اگر الگوی تاسوکی شکل گرفت و OBV نیز در همان جهت گپ (مثلاً در گپ صعودی، OBV رو به بالا) حرکت کند، این همسو بودن نشاندهنده تأیید قدرت حرکت است. اما اگر اندیکاتور OBV برخلاف جهت گپ حرکت کند، احتمال شکست الگو بیشتر میشود. این ترکیب کمک میکند متوجه شوید که آیا حرکت قیمت واقعی است یا صرفاً یک حرکت موقتی.

ترکیب الگوی تاسوکی با اندیکاتور ATR
اندیکاتور ATR میزان نوسان قیمت در دورههای اخیر را نشان میدهد. اگر قبل از الگو، ATR در حال افزایش باشد، یعنی بازار پرنوسانتر شده و احتمال دارد حرکت ادامه پیدا کند. همچنین میتوان از اندیکاتور ATR برای تعیین حد ضرر استفاده کرد. به طور مثال، مقداری از ATR را به عنوان فاصلهی امن برای حد ضرر انتخاب کنیم تا در نوسان طبیعی بازار حذف نشویم.

ترکیب الگوی تاسوکی با اندیکاتور RSI
RSI میزان قدرت حرکت قیمت را نشان میدهد و وضعیت خرید یا فروش بیش از حد را نمایش میدهد. اگر اندیکاتور RSI نزدیک به مناطق اشباع خرید یا فروش باشد، احتمال بازگشت بیشتر است. اما اگر RSI در جهت روند قوی باشد (مثلاً در روند صعودی RSI بالای ۵۰ حرکت کند)، آن را تأیید میکند. به عبارت دیگر، وقتی الگوی تاسوکی شکل میگیرد و RSI در بین ۵۰ تا ۷۰ قرار دارد (و نه خیلی اشباع)، این وضعیت بنا بر روند تأیید بهتری میدهد.

ترکیب الگوی تاسوکی با میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) ابزار خوبی است برای تشخیص جهت کلی روند و سطوح دینامیک حمایت یا مقاومت. اگر الگوی تاسوکی صعودی دقیقاً بالای میانگین متحرک نمایی یا EMA شکل بگیرد، نشانهای قوی از تأیید روند است. در روند نزولی اگر الگو زیر EMA باشد، باز هم تأیید روند نزولی است. همچنین میتوان از تقاطع EMAها (مثلاً زمانی که EMA کوتاهمدت از EMA بلندمدت عبور کند) به عنوان نشانه مکمل استفاده کرد تا ورود مطمئنتری داشته باشی.

تفاوت الگوی تاسوکی با الگوی اینساید بار
در نگاه اول ممکن است الگوی گپ تاسوکی و الگوی اینساید بار مشابه به نظر برسند، اما در واقع ساختار و مفهوم آنها کاملاً متفاوت است. در الگوی اینساید بار هیچ شکاف قیمتی بین کندلها وجود ندارد و کندل دوم به طور کامل در محدوده کندل اول قرار میگیرد. این حالت معمولاً نشانهای از تردید و توقف موقت در بازار است و بسته به محل تشکیل میتواند هم الگوی بازگشتی باشد و هم ادامهدهنده. معمولاً تریدرها از الگوی اینساید بار برای تشخیص شکستهای قیمتی (Breakout) در جهت روند اصلی استفاده میکنند.
اما، در الگوی تاسوکی وجود گپ الزامی است و این گپ نشاندهنده قدرت روند جاری است. در واقع، جایی که اینساید بار از مکث بازار خبر میدهد، تاسوکی نشانه ادامه حرکت و تسلط جریان اصلی است.
همچنین، الگوی اینساید بار یک الگوی دو کندلی است، اما الگوی تاسوکی یک الگوی سه کندلی.

تفاوت الگوی تاسوکی با الگوی هارامی
الگوی هارامی یکی از الگوهای دو کندلی معروف است که بیشتر نقش بازگشتی دارد و معمولاً در انتهای روندها دیده میشود. در الگوی هارامی، کندل دوم کوچکتر است و کاملاً درون بدنه کندل اول قرار میگیرد، به همین دلیل نشانه ضعف روند قبلی است.
اما در مقابل، در الگوی گپ تاسوکی کندل دوم با شکاف قیمتی باز میشود و این گپ تأییدکننده تداوم روند است. هارامی پایان حرکت را هشدار میدهد و الگوی تاسوکی ادامه آن را نشان میدهد. به ویژه در تاسوکی صعودی، این تفاوت به خوبی دیده میشود، چون گپ رو به بالا نشانه قدرت خریداران است نه ضعف آنها.

در مقاله FXOpen آمده است: "الگوی گپ تاسوکی میتواند با الگوهای دیگری مانند هارامی و اینگالفینگ اشتباه گرفته شود. در حالی که هارامی معمولاً در نقاط بازگشتی کلیدی شکل میگیرد و نشاندهنده تغییر جهت بازار است، گپ تاسوکی در روندهای قوی تشکیل میشود و نشاندهنده ادامه حرکت است.
تفاوت الگوی تاسوکی با سایر گپهای ادامهدهنده
گپهای ادامهدهنده مانند گپ فرار (Runaway Gap) یا گپ سنجش (Measuring Gap) همگی نشانهای از ادامه روند هستند، اما در ساختار با الگوی تاسوکی تفاوت دارند. در گپهای معمول ادامهدهنده، پس از ایجاد شکاف قیمتی، معمولاً کندل بعدی وارد گپ نمیشود و قیمت بدون اصلاح زیاد به مسیر خود ادامه میدهد.
اما در الگوی گپ تاسوکی کندل سوم بخشی از گپ را لمس میکند یا به اصطلاح آن را “تست” میکند، بدون اینکه آن را به طور کامل ببندد. همین ویژگی باعث میشود این الگو نوعی اصلاح کوتاه مدت در دل روند باشد و پس از آن، حرکت اصلی با اطمینان بیشتری ادامه پیدا کند. در واقع، این ویژگی منحصربهفرد، الگوی تاسوکی را از سایر الگوهای گپ متمایز میکند.

معایب و محدودیتهای الگوی تاسوکی
با وجود اینکه الگوی گپ تاسوکی میتواند ابزاری مفید برای شناسایی ادامه روند باشد، اما مانند هر الگوی تکنیکال دیگری محدودیتهای خاص خود را دارد. یکی از مهمترین ضعفهای آن این است که در بازارهایی با نوسان بالا، شکاف قیمتی خیلی سریع پر میشود و سیگنال اولیه اعتبار خود را از دست میدهد. در چنین شرایطی، حتی اگر شکل ظاهری الگو درست باشد، ممکن است حرکت واقعی در جهت مخالف انجام شود.
در بازارهایی با حجم معاملات پایین نیز گپها اغلب به دلیل کمبود نقدینگی یا حرکات تصادفی ایجاد میشوند نه به خاطر تغییر واقعی در احساسات بازار. این موضوع میتواند باعث تولید سیگنالهای اشتباه شود.
از دیگر محدودیتهای کندل تاسوکی این است که به تنهایی قدرت پیشبینی کافی ندارد و باید همراه با ابزارهای کمکی مثل حجم یا اندیکاتورهایی مانند اندیکاتور RSI و EMA استفاده شود تا اعتبار بیشتری پیدا کند. این الگو معمولاً فقط احتمال ادامه روند را نشان میدهد، نه یک سیگنال قطعی.
در روندهای ضعیف یا خنثی، عملکرد آن کاهش مییابد و گاهی کندل سوم بهجای حفظ گپ، آن را به طور کامل پر میکند و باعث باطل شدن الگو میشود. بنابراین، برای استفاده مؤثر از الگوی گپ تاسوکی، همیشه باید شرایط بازار، حجم معاملات و نوسانات را در نظر گرفت تا از خطاهای معاملاتی جلوگیری شود.
نتیجهگیری
شناخت درست الگوی گپ تاسوکی به معاملهگر کمک میکند تا رفتار واقعی بازار را در ادامه روند تشخیص دهد و تصمیمهای آگاهانهتری بگیرد. این الگو زمانی بیشترین اعتبار را دارد که همراه با حجم مناسب و در تایم فریمهای بزرگتر بررسی شود، زیرا در این شرایط احتمال سیگنالهای اشتباه کمتر است.
استفاده همزمان از اندیکاتورهایی مانند RSI، ATR یا EMA میتواند به عنوان تأییدی بر قدرت روند عمل کند و کیفیت تحلیل را افزایش دهد. پیشنهاد میشود پیش از به کارگیری این الگو در معاملات واقعی، آن را در محیط آزمایشی تمرین کرده و در شرایط مختلف بازار تست کنید تا بتوانید به درک عملی و اعتماد بیشتری نسبت به کارایی آن برسید.