تصور کنید بتوانید حرکات انفجاری قیمت در بازار فارکس را پیشبینی کنید و با اطمینان بیشتری به معاملات خود وارد شوید. وکیوم بلاک، یکی از مفاهیم جذاب در سبک معاملاتی ICT، به شما این امکان را میدهد تا گپهای قیمتی ناشی از استاپ هانتینگ را شناسایی کرده و از فرصتهای سودآور بازار بهره ببرید. این نواحی کلیدی که در اثر تحرکات بازارسازها و خلأ نقدینگی شکل میگیرند، میتوانند کلید موفقیت شما در معاملات باشند. در این مقاله، علاوه بر این که خواهیم گفت وکیوم بلاک چیست، رازهای تحلیل و معامله با وکیوم بلاک را گام به گام بررسی میکنیم. پس با ما همراه شوید تا با یادگیری این استراتژی قدرتمند، معاملات خود را به سطح حرفهایها برسانید!
- وکیوم بلاکها فرصتهایی با ریسک کنترل شده ایجاد میکنند که نقاط ورود و خروج دقیقی را برای تریدر مشخص میکنند.
- تحلیل چند مولتی تایم فریم با ترکیب دیدگاههای تایم فریم بالا و پایین، اعتبار گپهای قیمتی را افزایش میدهد.
- استاپ هانتینگ یکی از روشهای اصلی ایجاد وکیوم بلاک است که با درک آن میتوان نقاط ورود بهینه را شناسایی کرد.
- گپهای فیک با تحلیل دقیق حجم، ساختار بازار و پرایساکشن از گپهای معتبر تفکیک میشوند.
وکیوم بلاک چیست و چه کاربردی در ICT دارد؟
وکیوم بلاک (Vacuum Block)، به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در استراتژیهای Inner Circle Trader یا ICT که توسط مایکل هادلستون توسعه یافته و به شکاف قیمتی در نمودار اشاره دارد که به دلیل نبود نقدینگی در یک محدوده خاص شکل میگیرد. این شکافها که اغلب با خلاء نقدینگی شناخته میشوند، معمولاً نتیجه فعالیت نهادهای بزرگ یا پول هوشمند (اسمارت مانی) هستند که با استاپ هانتینگ، سفارشات استاپ لاس تریدرهای خرد را هدف قرار میدهند.
این فرایند باعث ایجاد عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار میشود و گپهای قیمتی را به وجود میآورد. وکیوم بلاکها به تریدرها کمک میکنند تا نقاطی را شناسایی کنند که احتمال حرکات انفجاری قیمت در آنها بالا است. در سبک ICT، این مناطق به عنوان نقاط استراتژیک برای ورود یا خروج از معاملات استفاده میشوند، زیرا نشان دهنده مناطقی هستند که نهادهای بزرگ برای دستکاری قیمت و جمعآوری نقدینگی هدف قرار میدهند.
چرا وکیوم بلاکها برای تریدرهای حرفهای اهمیت دارند؟
وکیوم بلاک برای تریدرهای حرفهای مهم است، زیرا به آنها در پیشبینی حرکات بزرگ قیمت کمک میکند. این بلاکها که اغلب نتیجه استاپ هانتینگ توسط نهادهای بزرگ بوده و نشاندهنده شکافهای قیمتی هستند که به دلیل نبود نقدینگی ایجاد میشوند. هنگامی که نهادهای بزرگ با استاپ هانتینگ سفارشات استاپ لاس تریدرهای خرد را هدف قرار میدهند، قیمت به سرعت حرکت میکند و فرصتهای معامله با گپ قیمتی را به وجود میآورد.
این مناطق به تریدرها کمک میکنند تا نقاط ورود و خروج دقیقتری پیدا کنند، زیرا قیمت معمولاً به این گپها بازمیگردد تا تعادل بازار را برقرار کند. درک نقدینگی در فارکس برای استفاده از این استراتژی حیاتی است، زیرا وکیوم بلاک نشاندهنده مناطقی است که نقدینگی کم است و نهادهای بزرگ از آن بهره میبرند. تریدرهای حرفهای با تحلیل این بلاکها میتوانند با استراتژیهای اسمارت مانی همراستا شوند و از حرکات انفجاری قیمت سود ببرند.
انواع وکیوم بلاک (Vacuum Block)
وکیوم بلاک به دو نوع اصلی تقسیم میشود: صعودی و نزولی. هر کدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را در معاملات فارکس دارند که در ادامه بررسی میکنیم:
وکیوم بلاک صعودی
وکیوم بلاک صعودی (Bullish Vacuum Block) زمانی شکل میگیرد که قیمت به دلیل رویدادهای پرنوسان مانند انتشار گزارش NFP یا اخبار ژئوپلیتیکی به سرعت بالا میرود و یک شکاف قیمتی ایجاد میکند. این گپها معمولاً نتیجه استاپ هانتینگ هستند، جایی که نهادهای بزرگ سفارشات استاپ لاس فروشندگان را هدف قرار میدهند. برای مثال، در جفتارز EUR/USD، پس از اعلام نرخ بهره فدرال رزرو در مارس 2023، قیمت به دلیل افزایش تقاضا برای دلار بهسرعت بالا رفت و یک وکیوم بلاک صعودی ایجاد کرد. تریدرها میتوانند از بازگشت قیمت به این گپ برای ورود به معاملات خرید استفاده کنند.

وکیوم بلاک نزولی
وکیوم بلاک نزولی (Bearish Vacuum Block) زمانی رخ میدهد که قیمت به دلیل نبود خریداران یا فشار فروش قوی، مانند اخبار منفی اقتصادی، به سرعت کاهش یابد. این گپها نیز اغلب از استاپ هانتینگ ناشی میشوند. برای مثال، در جفتارز USD/JPY، پس از یک رویداد ژئوپلیتیکی در اکتبر 2024، قیمت به دلیل فروش گسترده ین بهسرعت افت کرد و یک وکیوم بلاک نزولی تشکیل شد. تریدرها میتوانند هنگام بازگشت قیمت به این گپ، برای معاملات فروش اقدام کنند.

چگونه وکیوم بلاکها در چارت شکل میگیرند؟
برای آنکه درک دقیقتری از چگونگی شکلگیری وکیوم بلاکها داشته باشیم، باید به مجموعهای از عوامل کلیدی توجه کنیم که در پشت صحنه این پدیده نقشآفرینی میکنند. این عوامل از ساختار جریان نقدینگی و واکنشهای شدید بازار آغاز میشوند و تا ویژگیهای ظاهری کندلها و تفاوتهای مفهومی با نواحی مشابه مانند FVG در سبک ICT ادامه مییابند. در ادامه، هر یک از این مؤلفهها را به تفصیل بررسی میکنیم.
نقش جریان نقدینگی و نوسانات شدید در پیدایش وکیوم بلاک
وکیوم بلاک یا همان خلاء نقدینگی، زمانی در نمودارهای قیمتی شکل میگیرد که قیمت به سرعت و بدون انجام معامله در یک بازه حرکت میکند، به طوری که هیچ نقدینگی (سفارش خرید یا فروش) در آن ناحیه وجود ندارد. این گپهای قیمتی معمولاً در نتیجه رویدادهای با نوسان بالا مانند انتشار گزارشهای اقتصادی مهم (مانند NFP یا تصمیمات FOMC) یا رویدادهای ژئوپلیتیکی ایجاد میشوند. در این شرایط، بازارسازها ممکن است از این گپها برای استاپ هانتینگ استفاده کنند، به طوری که با تحریک سفارشهای حد ضرر معاملهگران خُرد، حرکتی انفجاری در قیمت ایجاد میکنند و نهایتاً قیمت را به سمت پر کردن این گپ هدایت میکنند.
ویژگیهای کندلی و الگوهای بصری در ساختار وکیوم بلاکها
در نمودارهای قیمتی، وکیوم بلاکها معمولاً با کندلهای بزرگ و بدون سایه (یا با سایههای بسیار کوچک) مشخص میشوند که نشان دهنده حرکت سریع قیمت در یک بازه زمانی کوتاه هستند. این کندلها اغلب در مناطقی ظاهر میشوند که هیچ معاملهای در آنها صورت نگرفته است، بهطوریکه یک گپ قیمتی ایجاد میشود.
این ویژگیها به تریدرها کمک میکنند تا این نواحی را شناسایی کرده و از آنها در استراتژیهای معاملاتی خود بهرهبرداری کنند. در اینجا، پرایس اکشن نقش ویژهای دارد، زیرا این الگوهای بصری تنها با تحلیل دقیق قیمت و شناسایی نواحی خلاء نقدینگی میتوانند به طور مؤثر قابل شناسایی باشند.

تفاوت وکیوم بلاک با FVG در سبک ICT
وکیوم بلاک با شکاف ارزش منصفانه (FVG) تفاوت دارد. FVGها گپهای کوچکتری هستند که به دلیل عدم تعادل عرضه و تقاضا در یک الگوی سهکندلی شکل میگیرند و برای شناسایی حمایت و مقاومت استفاده میشوند. اما وکیو بلاکها گپهای بزرگتری هستند که معمولاً در اثر استاپ هانتینگ و رویدادهای مهم مثل اخبار اقتصادی ایجاد میشوند. در سبک ICT، وکیوم بلاکها به عنوان نقاطی با پتانسیل حرکات قوی قیمت شناخته میشوند و برای معاملات پرریسک مناسب هستند.

روشهای شناسایی وکیوم بلاک در نمودار
یکی از سوالات رایج در این بحث این است که روشهای شناسایی وکیوم بلاک چیست؟ شناسایی دقیق وکیوم بلاکها در نمودارهای فارکس برای تریدرها حیاتی است. در ادامه، روشهای شناسایی این بلاکها را بررسی میکنیم:
بهترین تایم فریمها برای شناسایی دقیق وکیوم بلاکها
برای شناسایی وکیوم بلاکهای معتبر، تایم فریمهای بالاتر مانند H4 و روزانه توصیه میشوند، زیرا گپهای شکل گرفته در این تایم فریمها معمولاً پایدارتر بوده و نتیجه استاپ هانتینگ واقعی توسط نهادهای بزرگ هستند. این تایم فریمها تصویر کلیتری از بازار ارائه میدهند. برای ورود دقیق به معاملات، میتوانید از تایم فریمهای پایینتر مانند M15 یا M5 استفاده کنید تا نقاط ورود و خروج را با دقت بیشتری تعیین کنید. ترکیب این تایم فریمها به تریدرها کمک میکند تا با اطمینان بیشتری معامله کنند.
چگونه با پرایس اکشن و ابزارهای تحلیل، وکیوم بلاکها را پیدا کنیم؟
برای شناسایی وکیوم بلاکها، میتوان از ابزارهای مختلفی استفاده کرد. برخی از این ابزار عبارتند از:
خطوط افقی: با کشیدن خطوط افقی در نقاطی که قیمت به سرعت حرکت کرده و گپ قیمتی ایجاد شده است، میتوان نواحی خلاء نقدینگی را شناسایی کرد.
فیبوناچی اصلاحی: استفاده از سطوح فیبوناچی میتواند به شناسایی نواحی بازگشتی قیمت کمک کند که ممکن است با وکیوم بلاکها همراستا باشند. در تصویر زیر نشان داده شده است که چگونه با استفاده از ترکیب فیبوناچی اصلاحی در با وکیوم بلاک صعودی معامله کنیم.

همچنین در تصویر زیر، نحوه معامله در وکیوم بلاک نزولی با استفاده از فیبو ریتریسمنت را نشان دادهایم.

اندیکاتورهای حجم: بررسی حجم معاملات در نواحی گپ قیمتی میتواند نشان دهنده تأیید یا رد اعتبار وکیوم بلاک باشد. افزایش حجم در هنگام بازگشت به گپ، میتواند نشاندهنده پر شدن گپ و ادامه روند باشد. در اینجا، ابزارهای مختلف از جمله بریکر بلاک میتوانند به شما کمک کنند تا گپهای معتبر را شناسایی کنید.
اگر نمیدانید که بریکر بلاک چیست، میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این مفهوم، به مقاله مربوطه مراجعه کنید.
چگونه وکیوم بلاک معتبر را از گپهای فیک تشخیص دهیم؟
برای تشخیص دقیق وکیوم بلاک معتبر از گپهای فیک، باید به موارد زیر توجه کنیم:
- منشأ شکلگیری: وکیوم بلاک معتبر در نتیجهی ورود ناگهانی و یک طرفهی نقدینگی اسمارت مانی ایجاد میشود، در حالی که گپهای فیک معمولاً حاصل نوسانات گذرا یا اخبار لحظهای در تایمفریمهای پایین هستند.
- ویژگیهای کندلی: وکیوم بلاک با کندلهایی با بدنه بزرگ و به دلیل نبود تعادل بین خریدار و فروشنده، اغلب بدون شدو در یک طرف همراه است، اما گپهای فیک چنین ویژگیهایی را ندارند و اغلب با کندلهای نامنظم و ضعیف شکل میگیرند.
- زمینه ساختاری: وکیوم بلاک معتبر معمولاً در بستر شکست ساختار قوی (BOS) یا تغییر فاز روند بازار پدیدار میشود، در حالی که گپ فیک معمولاً فاقد زمینه ساختاری مشخص است.
- رفتار بازار در بازگشت قیمت: قیمت هنگام بازگشت به وکیوم بلاک معتبر معمولاً واکنشی قوی و هدفمند از خود نشان میدهد، اما گپهای فیک اغلب بدون مقاومت خاصی پر شده یا توسط بازار نادیده گرفته میشوند.
- موقعیت در نمودار: وکیوم بلاک معتبر معمولاً در محدودههای کلیدی همچون سطوح اصلاحی فیبوناچی، لیکوییدیتی کلیر یا نواحی عرضه و تقاضای پرحجم دیده میشود، در حالیکه گپهای فیک معمولاً در نواحی کم اهمیت یا ساعات بیرمق بازار ظاهر میشوند.
بنابراین، برای تشخیص درست وکیوم بلاک از گپ فیک، باید همزمان به ساختار نمودار، رفتار کندلی، موقعیت قیمتی و نقش نقدینگی در آن ناحیه توجه کرد.
استراتژیهای معاملاتی با استفاده از وکیوم بلاک
استراتژی وکیوم بلاک به تریدرها کمک میکند تا از گپهای قیمتی برای معاملات سودآور استفاده کنند. در ادامه، روشهای استفاده از وکیوم بلاکها در معاملات فارکس را بررسی میکنیم:
ورود به معامله هنگام پر شدن گپ قیمتی
برای معامله با گپ قیمتی، تریدرها باید منتظر بمانند تا قیمت به محدوده وکیوم بلاک بازگردد. این بازگشت معمولاً پس از استاپ هانتینگ توسط نهادهای بزرگ رخ میدهد، جایی که قیمت به گپ بازمیگردد تا نقدینگی را جمعآوری کند. برای ورود، باید تأییدات پرایس اکشن مانند کندلهای برگشتی (مثل پینبار یا انگالفینگ) را مشاهده کرد. برای مثال، در یک وکیوم بلاک صعودی، تریدر میتواند پس از بازگشت قیمت به گپ و تأیید با پرایس اکشن، وارد معامله خرید شود. صبر برای تأیید، ریسک معاملات را کاهش میدهد.
تعیین حد ضرر و هدف سود در معاملات بر اساس وکیوم بلاک
در استراتژی وکیوم بلاک، حد ضرر معمولاً خارج از محدوده گپ قرار میگیرد، مثلاً پایینتر از گپ در معاملات خرید یا بالاتر از آن در معاملات فروش. این کار ریسک را محدود میکند. برای حد سود، میتوانید از سطوح نقدینگی بعدی یا سطوح فیبوناچی اصلاحی (مثل 61.8%) استفاده کنید. برای مثال، در جفتارز EUR/USD، هدف سود میتواند سطح مقاومت بعدی باشد که با استاپ هانتینگ قبلی همراستا است. این روش به تریدرها کمک میکند تا نسبت ریسک به ریوارد بهینهای داشته باشند.
ترکیب وکیوم بلاک با ساختار بازار
برای افزایش دقت، استراتژی وکیوم بلاک را میتوان با مفاهیم دیگر ICT مانند ریجکشن بلاک یا بریکر بلاک ترکیب کرد. برای مثال، اگر یک وکیوم بلاک با شکست ساختار بازار (Break of Structure) یا یک ریجکشن بلاک در تایم فریم بالاتر همراستا باشد، سیگنال قویتری ارائه میدهد. این ترکیب به تریدرها کمک میکند تا با جریان سفارشات نهادهای بزرگ همراستا شوند و از استاپ هانتینگ برای ورود به معاملات با احتمال موفقیت بالا بهره ببرند. تمرین و تحلیل چند تایمفریمی برای موفقیت در این روش ضروری است.
تفاوت وکیوم بلاک با سایر گپهای رایج در بازار
در بازارهای مالی، انواع مختلفی از گپهای قیمتی وجود دارند که هرکدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند. در این بخش، به مقایسه وکیوم بلاک با سایر گپهای رایج در بازار میپردازیم.
مقایسه با گپهای کلاسیک
گپهای کلاسیک مانند گپ فرار (Runaway Gap) به عنوان یک گپ ادامهدهنده، گپ شکست روند (Breakaway Gap) و گپی فرسایشی (Exhaustion Gap)، معمولاً به دلیل تغییرات طبیعی در روند بازار ایجاد میشوند و همراه با حجم بالای معاملات هستند.
در مقابل، وکیوم بلاکها به دلیل خلاء نقدینگی و استاپ هانتینگ توسط نهادهای بزرگ ایجاد میشوند. این گپها بیشتر به دلیل رویدادهای اقتصادی یا خبری شکل میگیرند و معمولاً نواحی بدون نقدینگی هستند که نیاز به بازگشت قیمت دارند.

نقش نهادهای بزرگ در ایجاد گپهای ICT محور
نهادهای بزرگ (Smart Money) از استاپ هانتینگ برای ایجاد وکیوم بلاکها استفاده میکنند. آنها با هدف فعال کردن استاپ لاسهای تریدرهای خرد، قیمت را بهسرعت جابهجا میکنند تا نقدینگی را جمعآوری کنند. این فرایند شکافهای قیمتی را شکل میدهد که در استراتژیهای ICT به عنوان نقاط کلیدی برای معاملات شناخته میشوند.
آیا همه گپها نشانه فرصت معاملاتی هستند؟
همه گپها لزوماً فرصت معاملاتی نیستند. بسیاری از گپها به دلیل استاپ هانتینگ یا نوسانات کوتاهمدت ایجاد میشوند و ممکن است بازگشتی نداشته باشند. به همین دلیل، برای استفاده از وکیوم بلاکها باید تحلیل دقیقتری انجام شود تا گپهای معتبر شناسایی شوند.
وکیوم بلاکهای معتبر به ندرت روی سطوح اصلاحی کمتر از ۵۰٪ شکل میگیرند، زیرا عمق نقدینگی و تعادل سفارشات در این نواحی کافی نیست تا خلأ قیمتی پایدار ایجاد شود.
اشتباهات رایج در استفاده از وکیوم بلاک
استفاده از بلاک خلاء در معاملات فارکس نیازمند دقت است، زیرا اشتباهات رایج میتوانند به ضرر منجر شوند. در ادامه، به سه خطای اصلی میپردازیم:
عدم شناسایی صحیح گپهای فیک و بیاعتبار
یکی از اشتباهات رایج، ورود به معامله بر اساس گپهای قیمتی است که به دلیل استاپ هانتینگ یا رویدادهای کوتاهمدت ایجاد شدهاند. این گپها معمولاً فاقد اعتبار کافی هستند و ممکن است قیمت به سرعت به سمت آنها بازنگردد. برای جلوگیری از این اشتباه، باید گپها را با تحلیل دقیق و در نظر گرفتن شرایط بازار شناسایی کرد.
ورود زود هنگام به معامله بدون تأیید ساختار
ورود به معامله بلافاصله پس از شناسایی وکیوم بلاک بدون تأیید با ابزارهایی مانند پرایس اکشن یا بررسی حجم معاملات میتواند منجر به ضرر شود. تأیید سیگنالها با استفاده از این ابزارها، احتمال موفقیت معامله را افزایش میدهد.
نادیده گرفتن تایم فریم بالاتر در تحلیل
نادیده گرفتن تایم فریمهای بالاتر (مانند H4 یا روزانه) میتواند به سیگنالهای نادرست منجر شود. بلاک خلاءهای معتبر معمولاً در تایم فریمهای بالاتر تأیید میشوند، زیرا استاپ هانتینگ در این سطوح پایدارتر است. تحلیل مولتی تایم فریم به تریدرها کمک میکند تا از گپهای بیاعتبار دوری کنند و معاملات دقیقتری انجام دهند.
در تایمفریمهای بالاتر، وکیوم بلاکها بیشتر در نواحی نزدیک به سطوح اصلاحی ۶۱.۸٪ و ۷۸.۶٪ فیبوناچی شکل میگیرند، پس هر گپی وکیوم بلاک معتبر نیست.
نتیجهگیری
در تحلیلهای ICT، وکیوم بلاک فراتر از یک گپ ساده قیمتی است. این ناحیه نشان دهنده تعامل هوشمندانه نقدینگی و برنامهریزی دقیق بازارسازها برای کنترل روند و جهتگیری قیمت است. شناخت دقیق محل شکلگیری وکیوم بلاکها، به ویژه در سطوح کلیدی فیبوناچی و پس از پاکسازی لیکوییدیتی، فرصتی بینظیر برای ورود به معاملات با ریسک کنترلشده و احتمال موفقیت بالا فراهم میکند.
معاملهگرانی که قادر به تشخیص این ساختارهای پنهان و واکنش هدفمند قیمت در بازگشت به آنها باشند، نه تنها از حرکات انفجاری بازار بهرهمند میشوند، بلکه به سطح بالاتری از تسلط بر رفتار قیمت دست مییابند؛ امری که در دنیای پرچالش بازارهای مالی به معنای برتری واقعی است.
منبع: Investopedia