ریسک نقدینگی همان خطری است که میتواند یک بانک بزرگ را در چند روز به مرز ورشکستگی بکشاند یا سرمایهی یک معاملهگر را در بازار سهام به شدت کاهش دهد. این ریسک پنهان، بارها عامل اصلی بحرانهای مالی بزرگ جهان بوده و همچنان یکی از دغدغههای اصلی بانکها، شرکتها و سرمایهگذاران محسوب میشود.
اگر میخواهید بدانید ریسک نقدینگی دقیقاً چیست، چگونه شکل میگیرد و چه اثری بر بانکها و بازار سرمایه دارد، ادامه این مقاله برای شماست.
- ریسک نقدینگی دو شکل دارد: ریسک نقدینگی تأمین مالی (ناتوانی در پرداخت بدهیها) و ریسک نقدینگی بازار (ناتوانی در فروش دارایی با قیمت منصفانه).
- بانکها به دلیل مدل تبدیل سررسید و اتکای بالا به سپردههای کوتاه مدت، بیشترین آسیبپذیری را در برابر ریسک نقدینگی دارند.
- در بازار سرمایه، عواملی چون حجم معاملات پایین، عمق کم بازار و اسپرد بالا اصلیترین نشانههای ریسک نقدینگی هستند.
ریسک نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟
ریسک نقدینگی (Liquidity Risk) زمانی رخ میدهد که یک فرد یا نهاد نتواند تعهدات مالی خود را به موقع انجام دهد و یا بدون متحمل شدن زیان قابل توجه، داراییهای خود را نقد کند. این ریسک در بانکها و بازار سهام، اهمیت حیاتی دارد. اهمیت این ریسک از آنجا است که حتی کسب و کار یا بانکی که از نظر دارایی روی کاغذ بسیار قوی به نظر میرسد، اگر در زمان نیاز نتواند به موقع پول نقد تأمین کند، ممکن است دچار بحران شود.
به نقل از Investopedia، ریسک نقدینگی غالبا در دو شکل ظاهر میشود:
ریسک نقدینگی تامین مالی
ریسک نقدینگی تامین مالی به ناتوانی یک بانک، شرکت یا فرد در تأمین وجه نقد برای پرداخت تعهدات خود در زمان سررسید اشاره دارد.
برای مثال، فرض کنید یک بانک بخش بزرگی از داراییهایش را به وامهای بلند مدت اختصاص داده است. اگر سپردهگذاران ناگهان بخواهند بخش زیادی از پول خود را برداشت کنند، بانک مجبور میشود داراییهای بلند مدت را سریع بفروشد. این کار معمولاً با تخفیف زیاد یا حتی زیان همراه است و میتواند اعتبار بانک را به خطر بیندازد.
ریسک نقدینگی بازار
ریسک نقدینگی بازار به این معناست که یک دارایی (مثل سهام یا اوراق قرضه) نتواند به سرعت و با قیمت منصفانه در بازار فروخته شود.
به عنوان مثال، سهامی که حجم معاملات پایینی دارد و خریداران و فروشندگان کمتری در آن فعال هستند، در مواقع بحرانی به سختی قابل فروش خواهد بود. یعنی سرمایهگذار ممکن است مجبور شود سهام را با قیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعی بفروشد تا سریعتر نقدینگی به دست آورد.

تفاوت ریسک نقدینگی با ریسک اعتباری و ریسک بازار
ریسک نقدینگی یکی از ارکان مهم مدیریت ریسک در دنیای مالی است، اما اغلب با ریسکهای دیگر مثل ریسک اعتباری و ریسک بازار اشتباه گرفته میشود. هرکدام از این ریسکها ماهیت خاص خود را دارند و درک تفاوت آنها برای سرمایهگذاران و بانکها حیاتی است.
همانطور که اشاره شد، ریسک نقدینگی به احتمال ناتوانی یک فرد یا سازمان در تأمین وجه نقد برای انجام تعهدات کوتاهمدت اشاره دارد.
ریسک اعتباری (Credit Risk)
مربوط به احتمال عدم بازپرداخت بدهی یا ریسک نکول وامگیرنده است. به زبان ساده، وقتی بانکی به یک مشتری وام میدهد، همیشه این احتمال وجود دارد که مشتری نتواند اصل و سود وام را بازگرداند. این ریسک به کیفیت اعتباری طرف مقابل وابسته است و بیشتر بر توانایی و تمایل بدهکار در بازپرداخت تأکید دارد، نه بر نقدشوندگی دارایی.
ریسک بازار (Market Risk)
در دسته ریسکهای سیستماتیک جای میگیرد و به تغییرات غیرقابل پیشبینی قیمتها در بازارهای مالی اشاره دارد. این ریسک ناشی از نوسانات در نرخ بهره، قیمت سهام، نرخ ارز یا کالاها است. برای مثال، اگر نرخ بهره به طور ناگهانی افزایش پیدا کند، ارزش اوراق قرضه کاهش مییابد. یا اگر قیمت نفت افت کند، سهام شرکتهای نفتی تحت فشار قرار میگیرند.
برای روشنتر شدن تفاوتها، یک مثال ساده در نظر بگیرید:
- اگر یک بانک پول کافی داشته باشد ولی نتواند آن را سریع به پول نقد تبدیل کند، گرفتار ریسک نقدینگی است.
- اگر مشتری بانکی اقساط وام خود را نپردازد، بانک با ریسک اعتباری مواجه میشود.
- و اگر به دلیل تغییر نرخ بهره یا سقوط بازار سهام ارزش داراییهای بانک کاهش یابد، این همان ریسک بازار است.
نوع ریسک | تعریف کوتاه | مثال کاربردی | تأثیر اصلی بر |
---|---|---|---|
ریسک نقدینگی | ناتوانی در تبدیل سریع داراییها به وجه نقد بدون زیان جدی | بانکی که مجبور میشود وامهای بلندمدت را با تخفیف زیاد بفروشد تا برداشت سپردهها را پوشش دهد | نقدشوندگی داراییها و توان پرداخت تعهدات کوتاهمدت |
ریسک اعتباری | احتمال نپرداختن اصل یا سود بدهی توسط وامگیرنده | مشتریای که اقساط وام بانکی خود را پرداخت نمیکند | بازگشت سرمایه و جریانهای نقدی آینده |
ریسک بازار | زیان ناشی از تغییرات پیشبینینشده قیمتها، نرخ بهره یا ارز | افت ارزش اوراق قرضه به دلیل افزایش نرخ بهره | ارزش بازار داراییها و سرمایهگذاریها |
ریسک نقدینگی در بانکها
بانکها به عنوان قلب سیستم مالی، بیش از هر نهاد دیگری در معرض ریسک نقدینگی قرار دارند. ریسک نقدینگی که بانکها با آن مواجه هستند، از نوع ریسک نقدینگی تامین مالی است. در ادامه، به بررسی دلایل این موضوع و روشهای مدیریت ریسک نقدینگی در بانکها میپردازیم.
چرا بانکها بیشترین در معرض ریسک نقدینگی قرار دارند؟
بانکها با سپردههای کوتاه مدت مشتریان کار میکنند، اما بخش زیادی از این منابع را در قالب وامهای بلند مدت یا سرمایهگذاریهای غیرنقد به جریان میاندازند. همین اختلاف میان زمان سررسید داراییها و بدهیها باعث میشود بانکها همیشه با خطر کمبود نقدینگی روبهرو باشند.
عواملی چون رکود اقتصادی، بحرانهای مالی در سطح اقتصاد کلان و کاهش اعتماد عمومی به سیستم بانکی، میتواند موجی از برداشتها را رقم بزند که ریسک نقدینگی در بانکها را افزایش دهد.
نقش سپردهگذاران و برداشتهای ناگهانی در ایجاد بحران نقدینگی
یکی از بزرگترین تهدیدهای نقدینگی برای بانکها، رفتار سپردهگذاران است. اگر مشتریان احساس کنند بانکی در وضعیت مالی ضعیفی قرار دارد، احتمالاً به صورت دستهجمعی اقدام به برداشت سپردههای خود خواهند کرد. این پدیده که در ادبیات مالی به نام Bank Run یا هجوم بانکی شناخته میشود، میتواند حتی یک بانک سالم را هم به ورطه سقوط بکشاند.
در سال ۲۰۲۳ و در پی وحشت ناشی از شبکههای اجتماعی، بانک سیلیکون ولی آمریکا (SVB) به دلیل برداشت همزمان سپردههای استارتاپها و شرکتهای فناوری، دچار کمبود نقدینگی شد و نهایتاً ورشکست گردید.
پیشنهاد مطالعه بیشتر: نقش شبکههای اجتماعی در ایجاد وحشت در زمان بحرانهای مالی
روشهای مدیریت ریسک نقدینگی در بانکها
برای مقابله با ریسک نقدینگی، بانکها و نهادهای مالی مجموعهای از ابزارها و استراتژیها را به کار میگیرند. برخی از مهمترین روشهای مدیریت ریسک نقدینگی عبارتاند از:
- نگهداری ذخایر نقدی کافی: بانکها موظفاند بخشی از سپردهها را به عنوان ذخایر نقدی نزد بانک مرکزی یا صندوقهای نقدشونده نگه دارند.
- تنوعبخشی به منابع تأمین مالی: اتکا به یک نوع سپرده یا وام کوتاه مدت میتواند خطرناک باشد. بانکها با استفاده از اوراق قرضه، خطوط اعتباری و سایر ابزارها، منابع تامین مالی متنوعی ایجاد میکنند.
- مدیریت دارایی و بدهی: بانکها با بررسی زمانبندی ورود پول (مثل اقساط وام) و خروج پول (مثل برداشت سپردهها) تلاش میکنند فاصله بین بدهیهای کوتاه مدت و داراییهای بلند مدت را کمتر کنند تا همیشه نقدینگی کافی در دسترس باشد.
- آزمون فشار: بانکها شرایط بحرانی فرضی مثل هجوم سپردهگذاران یا رکود شدید را شبیهسازی میکنند تا ببیند در این وضعیت چه مقدار نقدینگی کم میآورند و چه اقداماتی باید برای مقابله انجام دهند.
- دسترسی به تسهیلات اضطراری: بانکها در شرایط خاص میتوانند از خطوط اعتباری بانک مرکزی یا سایر منابع بین بانکی استفاده کنند.
یکی از مهمترین ابزارهای مقابله با ریسک نقدینگی، وجود چارچوبهای نظارتی و رگولاتوری است. رگولاتورها با تعیین استانداردهایی مانند نسبت نقدینگی، هم به ثبات سیستم مالی کمک میکنند و هم از حقوق سپردهگذاران در برابر بحرانهای احتمالی محافظت مینمایند.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: ریسک بانکها
ریسک نقدینگی در سهام و بازار سرمایه
ریسک نقدینگی تنها محدود به بانکها نیست، بلکه در بازار سهام و سرمایهگذاریهای بورسی نیز اهمیت زیادی دارد. ریسک نقدینگی که سهام و بازار سرمایه در معرض آن قرار دارند، از نوع ریسک نقدینگی بازار است.
ریسک نقدینگی سهام چیست؟
ریسک نقدینگی سهام به این معناست که سرمایهگذار نتواند سهم خود را در کوتاهترین زمان و با قیمتی نزدیک به ارزش واقعی بفروشد. سهامی که معاملات کمی دارند و خریداران و فروشندگان محدودی روی آن فعال هستند، بیشتر با این ریسک مواجه هستند.
مثال کاربردی:
فرض کنید سهم یک شرکت کوچک را خریدهاید. خبری منفی منتشر میشود و شما قصد فروش سریع دارید. به دلیل نبود خریداران کافی، مجبور میشوید سهم را با قیمت بسیار پایینتر از ارزش واقعی بفروشید. این موقعیت نمونه بارز ریسک نقدینگی در بازار سهام است.
تأثیر حجم معاملات و عمق بازار بر نقدینگی سهم
دو عامل کلیدی که نقدشوندگی یک سهم را تعیین میکنند، حجم معاملات روزانه و عمق بازار هستند:- حجم معاملات بالا نشان میدهد که سهم به طور مداوم خرید و فروش میشود و لیکوئیدیتی آن بیشتر است.
- عمق بازار نیز به معنی وجود سفارشهای متعدد خرید و فروش در سطوح قیمتی مختلف است. هرچه عمق بازار بیشتر باشد، سرمایهگذار راحتتر میتواند معامله انجام دهد، بدون اینکه قیمت سهم تغییر زیادی کند.
سهام با حجم معاملات پایین و عمق بازار کم، بیشتر در معرض ریسک نقدینگی قرار دارند.
رابطه بین اسپرد (اختلاف قیمت خرید و فروش) و ریسک نقدینگی
یکی از شاخصهای مهم برای سنجش ریسک نقدینگی در سهام، اسپرد است. اسپرد همان فاصله بین بالاترین قیمت خرید و پایینترین قیمت فروش است.
- اسپرد کم: نشانه نقدشوندگی بالا و حضور فعال معاملهگران در بازار.
- اسپرد زیاد: نشاندهنده کمبود نقدینگی و افزایش هزینه معامله برای سرمایهگذاران.
سهام بزرگ و پرمعامله مثل شرکتهای شاخصساز معمولاً اسپرد بسیار کمی دارند، در حالی که سهمهای کوچک یا کممعامله با اسپرد بالا همراه هستند و ریسک نقدینگی بیشتری ایجاد میکنند.
عوامل ایجادکننده ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی نتیجهی ترکیبی از شرایط اقتصادی، سیاستهای پولی و حتی رفتارهای روانشناختی سرمایهگذاران است. درک این عوامل به بانکها، شرکتها و معاملهگران کمک میکند تا برای مدیریت بحرانهای احتمالی آماده شوند.
شرایط اقتصادی و بحرانهای مالی
رکود اقتصادی، تورم بالا یا بحرانهای مالی جهانی میتوانند نقدینگی را مستقیماً تحت تأثیر قرار دهند. در چنین شرایطی، ارزش داراییها کاهش یافته و بازارها با کمبود خریدار مواجه میشوند. برای مثال، در بحران مالی ۲۰۰۸ بسیاری از بانکها نتوانستند داراییهای خود را به سرعت نقد کنند و همین مسئله موجی از ورشکستگیها و در پی آن، نجاتهای اضطراری توسط دولتها را به همراه داشت.
سیاستهای پولی و بانکی
تصمیمات بانکهای مرکزی در مورد نرخ بهره، چاپ پول یا محدودیتهای اعتباری، از مهمترین عوامل مؤثر بر ریسک نقدینگی هستند.
افزایش نرخ بهره معمولاً باعث کاهش تقاضا برای وام و سختتر شدن شرایط نقدشوندگی داراییها میشود. در مقابل، سیاستهای انبساطی پولی مثل کاهش نرخ بهره یا تزریق نقدینگی میتوانند به روانتر شدن بازار و کاهش ریسک نقدینگی کمک کنند.

بیاعتمادی سرمایهگذاران و رفتارهای هیجانی
بازارهای مالی به شدت تحت تأثیر احساسات و اعتماد سرمایهگذاران قرار دارند. کافی است شایعهای درباره ضعف یک بانک یا شرکت منتشر شود تا موجی از فروش یا برداشت سپردهها آغاز شود. این رفتارهای هیجانی، که گاهی هیچ پایه منطقی ندارند، میتوانند یک بحران نقدینگی تمام عیار ایجاد کنند.
پیامدهای ریسک نقدینگی برای اقتصاد و سرمایهگذاران
ریسک نقدینگی تنها یک مشکل محدود به بانکها یا شرکتها نیست، بلکه پیامدهای آن میتواند کل اقتصاد و بازارهای مالی را تحت تأثیر قرار دهد. این ریسک نه تنها هزینههای تأمین مالی را افزایش میدهد، بلکه باعث افت ارزش داراییها و حتی ایجاد یک اثر دومینویی در اقتصاد کلان میشود.
افزایش هزینه تأمین مالی برای بانکها و شرکتها
وقتی ریسک نقدینگی بالا میرود، بانکها و شرکتها برای جذب سرمایه یا تأمین منابع نقدی باید نرخهای بهره بالاتری پرداخت کنند. به عنوان مثال، شرکتی که در شرایط بحران نقدینگی قصد انتشار اوراق بدهی دارد، باید نرخ بهره بیشتری پیشنهاد دهد تا سرمایهگذاران حاضر به خرید شوند. این مسئله هم سودآوری آنها را کاهش میدهد و هم فشار بیشتری بر مشتریان و سرمایهگذاران وارد میکند.
کاهش ارزش داراییها و سهام در بازار
کمبود نقدینگی معمولاً باعث افت قیمت داراییها میشود. وقتی سرمایهگذاران یا بانکها مجبور به فروش سریع داراییهای خود شوند، معمولاً با قیمت پایینتر از ارزش واقعی معامله میکنند. این پدیده به خصوص در بازار سهام باعث افزایش فشار فروش، کاهش قیمتها و در نهایت زیان سرمایهگذاران خرد و کلان میشود.
تأثیر دومینویی بر بازارهای مالی و اقتصاد کلان
یکی از خطرناکترین پیامدهای ریسک نقدینگی، اثر دومینویی (Domino Effect) است. بحران در یک بانک یا شرکت میتواند به سرعت به سایر بخشهای مالی سرایت کند. برای مثال، ورشکستگی یک بانک به دلیل هجوم سپردهگذاران، نه تنها آن بانک بلکه اعتماد عمومی به کل سیستم بانکی را متزلزل میکند. همین روند میتواند موجب رکود اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری و حتی افزایش بیکاری در سطح کلان شود.
ریسک نقدینگی تنها یک تهدید برای ترازنامه بانک یا پرتفوی یک سرمایهگذار نیست، بلکه اگر کنترل نشود، میتواند به بحرانی گسترده تبدیل شود که پایههای کل اقتصاد را به لرزه درآورد.
راهکارهای مدیریت و کاهش ریسک نقدینگی در بانکها و بازار سرمایه
اگرچه ریسک نقدینگی را نمیتوان به طور کامل حذف کرد، اما با مجموعهای از ابزارها و سیاستهای درست میتوان آن را مدیریت کرد و تا حد زیادی کاهش داد . در ادامه، برخی از این راهکارها را مرور میکنیم.
نقش بانک مرکزی و نهادهای نظارتی در کنترل ریسک نقدینگی
بانکهای مرکزی و رگولاتورها اولین خط دفاعی در برابر بحرانهای نقدینگی محسوب میشوند. آنها با تدوین مقرراتی مانند نسبتهای نقدینگی (Liquidity Ratios) در چارچوبهایی مثل بازل ۳ (Basel III)، بانکها را موظف میکنند تا سطح مشخصی از داراییهای نقد را همواره در اختیار داشته باشند. همچنین، بانکهای مرکزی با ایجاد خطوط اعتباری اضطراری میتوانند در مواقع بحرانی از هجوم سپردهگذاران یا کمبود نقدینگی در سیستم بانکی جلوگیری کنند.
بازل ۳ یک چارچوب بینالمللی مقررات بانکی است که پس از بحران مالی ۲۰۰۸ طراحی شد تا با تعیین الزامات سرمایهای و نقدینگی، ثبات و مقاومت بانکها در برابر شوکهای مالی افزایش یابد.
استراتژیهای مدیریت نقدینگی در بانکها و مؤسسات مالی
مدیریت نقدینگی یک فرآیند درون سازمانی است که بانکها و مؤسسات مالی برای اطمینان از توانایی انجام تعهدات روزمره به کار میگیرند. این مدیریت بیشتر بر برنامهریزی، پایش و تخصیص منابع داخلی متمرکز است تا بانک همیشه از نظر نقدینگی در موقعیت ایمن قرار گیرد. مهمترین رویکردهای آن عبارتاند از:
- پایش جریانهای نقدی روزانه؛
- نگهداری ذخایر نقدی و داراییهای سریعالمعامله؛
- مدیریت تطابق سررسیدها؛
- تنوع در سرمایهگذاریها و ایجاد توازن میان داراییهای پرریسک و نقدشونده.
انتخاب سهام با نقدینگی بالا برای کاهش ریسک سرمایهگذاری
در بازار سرمایه، سرمایهگذاران باید توجه ویژهای به نقدشوندگی سهام داشته باشند. انتخاب سهام با حجم معاملات بالا و اسپرد (اختلاف قیمت خرید و فروش) پایین، احتمال گرفتار شدن در بحران نقدینگی را کاهش میدهد.
نتیجهگیری
ریسک نقدینگی یک تهدید خاموش برای بانکها، شرکتها و سرمایهگذاران است. اگرچه حذف کامل آن ممکن نیست، اما با مدیریت هوشمندانه، رعایت استانداردهای رگولاتوری و انتخاب داراییهای نقدشونده میتوان اثرات آن را به حداقل رساند. در نهایت، شناخت این ریسک و واکنش بهموقع به آن، کلید حفظ ثبات مالی و موفقیت در سرمایهگذاری است.