ابرتورم یکی از مخربترین پدیدههای اقتصادی است که میتواند یک کشور را به بحران عمیق بکشاند و زندگی شهروندان را دگرگون کند. این پدیده نه تنها اقتصاد ملی را تضعیف میکند، بلکه سرمایههای فردی را نیز نابود میسازد. درک عمیق این پدیده و راههای مقابله با آن، برای هر فردی که به آینده مالی خود و کشورش اهمیت میدهد، ضروری است. در این مقاله به بررسی جامع ابرتورم، دلایل بروز آن، پیامدهای مخرب و راهکارهای مقابله با این پدیده خواهیم پرداخت.
- در ابرتورم سرعت گردش پول به شدت افزایش مییابد، زیرا مردم سعی میکنند قبل از کاهش بیشتر ارزش پول، آن را خرج کنند.
- اقتصاد اغلب به سمت دلاری شدن یا استفاده از معاملات پایاپای (کالا به کالا) حرکت میکند.
- درآمدهای مالیاتی دولت به دلیل فاصله زمانی بین ایجاد تعهد و وصول مالیات، عملا تبخیر میشوند.
- قیمت کالاها ممکن است نه روزانه، بلکه ساعتی تغییر کند و برچسبگذاری را غیرممکن سازد.
ابرتورم چیست؟
ابرتورم به وضعیت اقتصادی گفته میشود که در آن نرخ تورم به شدت افزایش یافته و خارج از کنترل قرار میگیرد. بر اساس تعریف استاندارد اقتصادی، ابرتورم زمانی رخ میدهد که نرخ تورم ماهانه به بیش از ۵۰ درصد برسد که معادل تورم سالانه حدود ۱۲,۸۷۵ درصد است. در چنین شرایطی، ارزش پول ملی به سرعت کاهش یافته و قدرت خرید مردم به شدت تضعیف میشود. بر اساس اطلاعات جامع wikipedia، در شرایط ابرتورم، مردم تلاش میکنند تا حداقل پول ملی ممکن را نگه دارند و به سمت ارزهای خارجی پایدارتر یا داراییهای واقعی مانند طلا روی میآورند. این پدیده باعث میشود که سرعت گردش پول در اقتصاد به شدت افزایش یابد و چرخه معیوبی از افزایش قیمتها و کاهش ارزش پول شکل گیرد.چه زمانی تورم به ابرتورم تبدیل میشود؟
تورم زمانی به «ابرتورم» تغییر وضعیت میدهد که سرعت رشد قیمتها آنقدر زیاد شود که ارزش پول ملی سقوط کند. بر اساس تعریف مشهور فیلیپ کاگان (اقتصاددان)، ابرتورم از زمانی آغاز میشود که نرخ تورم ماهانه از ۵۰ درصد فراتر رود و زمانی خاتمه مییابد که این نرخ به زیر ۵۰ درصد بازگشته و دست کم برای یک سال در همان سطح باقی بماند. هیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری نیز در IAS 29 – Financial Reporting in Hyperinflationary Economies, IFRS Foundation نشانههایی را برای شناسایی محیط ابرتورمی تعیین کرده است:- گریز از پول ملی: عموم مردم ترجیح میدهند ثروت خود را به شکل داراییهای غیرپولی یا ارزهای خارجی معتبر نگه دارند و برای حفظ قدرت خرید، به سرعت پول نقد خود را به داراییهای دیگر تبدیل میکنند.
- مبنا قرار گرفتن ارز خارجی: مردم ارزش کالاها و خدمات را با یک ارز پایدار خارجی میسنجند و حتی ممکن است قیمتها مستقیما با همان ارز بیان شوند.
- قیمتگذاری جبرانی در معاملات اعتباری: در معاملات اعتباری، قیمتها به گونهای تعیین میشوند که کاهش شدید ارزش پول در طول دوره بازپرداخت جبران شود.
- اتصال نرخها به تورم: دستمزدها، نرخ بهره و قیمتها مستقیما به شاخص قیمت (تورم) متصل میشوند.
- تورم انباشته بالا: نرخ تورم تجمعی در یک دوره سه ساله به حدود ۱۰۰ درصد یا بیشتر میرسد.
تفاوت میان تورم بالا، تورم مزمن و ابرتورم
برای درک بهتر ابرتورم، باید تفاوت آن با تورم بالا و تورم مزمن را شناخت:
- تورم بالا: معمولا به نرخ تورم سالانه بالای ۲۰ درصد گفته میشود. در این شرایط، قیمتها به سرعت افزایش مییابند، اما چون هنوز اقتصاد قادر به عملکرد نسبتا عادی است، مردم میتوانند با برنامهریزی نسبتا بلند مدت تصمیمات مالی خود را اتخاذ کنند.
- تورم مزمن: به وضعیتی اطلاق میشود که نرخ تورم برای مدت طولانی (معمولا چندین سال) در سطح بالایی (مثلا بین ۱۰ تا ۳۰ درصد در سال) باقی بماند. در این شرایط، مردم به افزایش مداوم قیمتها عادت میکنند و اقتصاد با وجود مشکلات، به کار خود ادامه میدهد.
- ابرتورم: در این حالت، نرخ تورم به حدی بالا میرود که ارزش پول ملی به سرعت در حال نابودی است. در شرایط ابرتورم، قیمتها ممکن است در طول یک روز چندین برابر شوند و مردم تمایلی به نگهداری پول ملی ندارند. اقتصاد در این وضعیت دچار بیثباتی شدید میشود و فعالیتهای اقتصادی مختل میگردد.
بر اساس تحقیقات اقتصادی، ابرتورم تقریبا همیشه با کسری بودجه شدید دولت و چاپ پول برای تأمین آن همراه بوده است. پیتر برنهولتز اقتصاددان سوئیسی، ۲۹ مورد ابرتورم را مطالعه کرده و نتیجه گرفته است که حداقل ۲۵ مورد از آنها به دلیل تأمین کسری بودجه دولت از طریق چاپ پول رخ داده است.
ریشهها و دلایل اصلی بروز ابرتورم در اقتصاد
ابرتورم یک پدیده ویرانگر اقتصادی است که معمولا نه به دلیل یک عامل واحد، بلکه بر اثر ترکیبی از سوء مدیریت و فشارهای ساختاری زیر رخ میدهد:
سیاستهای پولی انبساطی و چاپ بیرویه پول
زمانی که دولت برای جبران کسریهای خود به منابع بانک مرکزی متوسل میشود و سرعت خلق پول از رشد تولید سبقت میگیرد، فشار بر قیمتها به صورت زنجیرهای آغاز میشود. نظریههای پولگرایانه توضیح میدهند که در شرایط بیاعتمادی، علاوه بر افزایش حجم پول، «سرعت گردش پول» نیز بالا میرود؛ یعنی سطح قیمتها حتی سریعتر از چاپ پول رشد میکند.
بدهیهای سنگین دولت و کسری بودجه مزمن
وقتی دولت توانایی کافی برای اخذ کارآمد مالیات یا دریافت وام با نرخ معقول را ندارد، چاپ پول (پولیسازی کسری بودجه) به در دسترسترین گزینه تبدیل میشود. اگر این مسیر با هزینههای انعطافناپذیری مانند حقوق کارمندان، یارانههای سنگین یا مخارج جنگ همراه شود، اقتصاد را گرفتار یک دور باطل تورمی میکند.
از بین رفتن اعتماد عمومی به پول ملی
با عبور از یک نقطه بحرانی، مردم دیگر تمایلی به نگهداری پول ملی ندارند. در این وضعیت، فروشندگان برای پذیرش پول داخلی «حق ریسک» طلب میکنند یا قیمتها را لحظهای و بر اساس ارزهای خارجی معتبر تعیین میکنند. این فروپاشی اعتماد که در تجربههایی مانند ونزوئلا و زیمبابوه دیده شده، سرعت سقوط ارزش پول را غیرقابل کنترل میکند.
تأثیر بحرانهای سیاسی، جنگها و تحریمها بر تورم شدید
جنگ یا بیثباتی سیاسی، همزمان درآمدهای دولت (مانند مالیات) را کاهش و هزینهها را به شدت افزایش میدهند. این وضعیت ریسک اعتباری دولت را بالا برده و آن را ناچار به تأمین مالی از طریق چاپ پول میکند. نمونههای تاریخی این وضعیت در چین (دهه ۴۰)، یونان (دهه ۴۰) و یوگسلاوی (اوایل دهه ۹۰) مستند شده است.
نقش ضعف تولید و وابستگی به واردات در تشدید تورم
در اقتصادی که به واردات وابسته است، هرگونه شوک منفی در عرضه (مانند کاهش تولید داخلی یا محدودیت در واردات) آتش قیمتها را تندتر میکند. اگر همزمان نرخ ارز به دلیل کمبود منابع ارزی جهش کند، گرانی کالاهای وارداتی به سرعت به کل اقتصاد سرایت کرده (انتقال ارزی به قیمتها) و موج تورم شدید را ایجاد میکند.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ابرتورم
ابرتورم فراتر از یک پدیده صرفا پولی است و به سرعت بنیانهای اقتصاد و ساختارهای روانی جامعه را تخریب میکند.
کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم
مستقیمترین پیامد ابرتورم، تبخیر سریع قدرت خرید است. در این شرایط، سرعت رشد قیمتها بسیار فراتر از افزایش دستمزدهای اسمی است و «عمر برچسبهای قیمتی» به شدت کوتاه میشود، به گونهای که قیمتها ممکن است روزانه یا حتی ساعتی تغییر کنند.
نمونههای تاریخی ثبت شده شدت این فاجعه را نشان میدهند: در آلمان (۱۹۲۳) ارزش پول چنان سقوط کرد که از اسکناس به عنوان کاغذ دیواری استفاده میشد. همچنین طبق مستندات تاریخی (مانند دادههای ویکیپدیا)، چاپ اسکناسهایی با ارقام نجومی در مجارستان (۱۹۴۶) و زیمبابوه (۲۰۰۸) نشاندهنده بیاعتباری کامل پول ملی در این دورهها بوده است.
نابودی پساندازها و فرار سرمایه از کشور
ابرتورم، پساندازهای نقدی را بیارزش میکند و عملا مالیاتی سنگین بر دارندگان پول نقد، به ویژه بازنشستگان و اقشار با درآمد ثابت، تحمیل مینماید. در واکنش به نرخهای بهره واقعی منفی، مردم و بنگاهها برای حفظ ارزش دارایی خود به سمت خرید داراییهای فیزیکی (مانند طلا و ملک) یا ارزهای خارجی هجوم میآورند. این پدیده منجر به «فرار سرمایه» گسترده از کشور میشود که خود، بحران کمبود منابع مالی را عمیقتر میکند.
بیثباتی بازارها و کاهش تولید ملی
نااطمینانی شدید قیمتی، افق برنامهریزی را برای تولیدکنندگان تیره و تار میکند. وقتی بنگاهها قادر به پیشبینی هزینههای آتی و قیمت فروش نباشند، سرمایهگذاری متوقف شده و مدیریت موجودی انبار مختل میشود.
نتیجه این وضعیت، شکلگیری «رکود تورمی» است؛ شرایطی که در آن اقتصاد همزمان با تورم بالا، دچار کاهش شدید تولید و بیکاری میشود. تجربههای اقتصادی ونزوئلا و زیمبابوه نمونههای بارزی از این چرخه مخرب هستند که در آن تولید ملی قربانی بیثباتی بازار میشود.
پیامدهای اجتماعی و روانی ناشی از ابرتورم
فشار مداوم برای تأمین نیازهای اولیه، جامعه را دچار اضطراب مزمن و ناامیدی میکند. این شرایط به رفتارهای احتیاطی افراطی مانند «هجوم برای خرید کالا» دامن میزند. در سطح کلانتر، ابرتورم اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و اقتصادی را از بین میبرد. کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش فقر و احساس بیپناهی اقتصادی میتواند زمینهساز رشد جرم و جنایت و حتی ناآرامیهای مدنی و سیاسی شود.
بر اساس تحقیقات تاریخی، ابرتورم همواره با پیامدهای اجتماعی شدید همراه بوده است. برای مثال، در آلمان در سال ۱۹۲۳، ابرتورم باعث افزایش فقر و ناامنی اجتماعی شد و به ظهور جنبشهای رادیکال سیاسی دامن زد. بسیاری از تاریخدانان معتقدند که ابرتورم در جمهوری وایمار یکی از عوامل اصلی ظهور نازیسم و به قدرت رسیدن هیتلر بود.
راهکارهای مقابله با ابرتورم در سطح کلان اقتصادی
مهار ابرتورم نیازمند اجرای همزمان یک بسته سیاستی انضباطی است که ریشههای پولی بحران را خشکانده و اعتماد از دست رفته را به فعالان اقتصادی بازگرداند.
اصلاح سیاستهای پولی و کنترل پایه پولی
اولین و حیاتیترین گام، توقف فوری «پولیسازی کسری بودجه» است. به این معنا که دولت نباید برای جبران هزینههای خود به منابع بانک مرکزی دستدرازی کند.
بازگشت به چارچوبهای استاندارد مانند «هدفگذاری تورم» نیازمند اجرای سیاستهای انقباضی هوشمندانه (مانند افزایش نرخ بهره واقعی و کنترل شدید رشد نقدینگی) است. این اقدامات اگرچه در کوتاه مدت دردناک هستند، اما برای شکستن هسته سخت تورم ضروریاند.
استقلال بانک مرکزی و شفافیت مالی دولت
بانک مرکزی برای مقاومت در برابر فشارهای سیاسی جهت چاپ پول، نیازمند استقلال قانونی است. این نهاد باید بتواند بدون ترس از عواقب سیاسی، انضباط پولی را اعمال کند.
همزمان، دولت باید با شفافیت کامل بودجهای (شامل گزارشدهی منظم و افشای بدهیهای پنهان)، امکان ارزیابی واقعی عملکرد خود را برای مردم و نهادهای بینالمللی فراهم کند. این شفافیت، سیگنال قدرتمندی برای بازسازی اعتبار از دست رفته دولت نزد کارگزاران اقتصادی است.
حمایت از تولید داخلی و کاهش وابستگی به ارز خارجی
حمایت از سمت عرضه اقتصاد از طریق رفع گلوگاههای تولید (تسهیل تأمین مواد اولیه و انرژی) و بهبود زنجیرههای تأمین داخلی، فشار بر قیمتها را کاهش میدهد. کاهش وابستگی ساختاری به واردات، اقتصاد را در برابر تکانههای ارزی مقاومتر میکند و سرعت «انتقال نرخ ارز به قیمتهای داخلی» را کاهش میدهد. هدایت منابع به سمت بخشهای مولد به جای فعالیتهای دلالی، کلید موفقیت در این بخش است.
بازسازی اعتماد عمومی به نظام پولی
بدون بازگشت اعتماد، مردم همچنان از نگهداری پول ملی گریزان خواهند بود. استفاده از ابزار «هدایت انتظارات» توسط سیاستگذاران و پرهیز از وعدههای پوپولیستی برای اعتباربخشی مجدد ضروری است.
تجربههای تاریخی نشان میدهند که پس از مهار اولیه تورم، اقداماتی نمادین، اما مؤثر مانند اصلاح واحد پولی یا حذف صفر (مشابه طرح «رئال» برزیل در ۱۹۹۴) میتواند به تثبیت روانی جامعه کمک کند.
برخی کشورها مانند اکوادور یا زیمبابوه برای توقف آنی ابرتورم، پول ملی را کنار گذاشته و از ارز خارجی (مانند دلار) استفاده کردند. این روش اگرچه تورم را مهار میکند، اما استقلال پولی کشور را از بین میبرد.
چگونه در زمان ابرتورم از سرمایه خود محافظت کنیم؟
- تنوعبخشی به سبد دارایی: به جای نگهداری سرمایه به یک شکل، آن را بین ارزهای معتبر خارجی، داراییهای واقعی (مانند ملک و کالاهای بادوام) و داراییهای مالی تقسیم کنید تا ریسک کاهش یابد.
- سرمایهگذاری در طلا: طلا به طور تاریخی در دورههای تورمی نقش «پناهگاه امن» را داشته است. (البته همواره ریسکهای نگهداری فیزیکی و مقررات داخلی را در نظر بگیرید).
- انتخاب سهام با «قدرت قیمتگذاری»: در بازار بورس، روی شرکتهایی تمرکز کنید که میتوانند همگام با رشد هزینهها، قیمت محصولات خود را افزایش دهند. با این حال، مراقب نوسانات شدید و کوتاه مدت بازار سهام باشید.
- اوراق متصل به تورم: در صورت دسترسی (مانند بازارهای جهانی)، بخشی از سرمایه را به اوراقی اختصاص دهید که بازدهی آنها به طور خودکار با نرخ تورم تعدیل میشود.
- مدیریت هوشمند املاک: در قراردادهای اجاره، بندهایی برای تعدیل دورهای مبالغ بر اساس شاخصهای معتبر تورمی بگنجانید تا ارزش واقعی درآمد اجاره حفظ شود.
- حفظ نقدینگی اضطراری: هزینههای ضروری ۳ تا ۶ ماه آینده را به شکلی (مانند ارزهای معتبر) نگهداری کنید که هم ارزش آن در برابر شوکهای قیمتی حفظ شود و هم به سرعت قابل نقد شدن باشد.
- مدیریت بدهیها: در ابرتورم، ارزش واقعی وامهای با نرخ بهره ثابت کاهش مییابد (به نفع وامگیرنده)، اما نباید ریسکهای تغییر نرخ بهره توسط بانکها و کاهش توان بازپرداخت خود را نادیده بگیرید.
- بودجهریزی کوتاه مدت: در شرایط تغییر سریع قیمتها، برنامههای مالی سالانه کارایی ندارند. بودجه خود را به صورت ماهانه یا فصلی بازبینی و با قیمتهای روز تنظیم کنید.
- بهروزرسانی بیمهها: با توجه به جهش قیمتها، سقف تعهدات بیمهنامههای خود (مانند بیمه اموال یا عمر) را مرتبا افزایش دهید تا در صورت وقوع حادثه، خسارت به ارزش واقعی روز جبران شود.
- انضباط اطلاعاتی: برای تصمیمگیری، به جای شایعات، روندهای اقتصادی را از منابع معتبر و دادههای رسمی (مانند گزارشهای نهادهای بینالمللی) دنبال کنید.
تجربه ابرتورم در ایران؛ واقعیت یا تهدید بالقوه؟
در حال حاضر، اقتصاد ایران با تورم بالا و مزمن روبهرو است، نه ابرتورم کامل. براساس مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه تا سپتامبر ۲۰۲۵ به ۴۵.۳ درصد رسیده و تورم ماهانه نیز به ۳.۸ درصد افزایش یافته است؛ ارقامی که نشان از فشار شدید بر معیشت مردم و کاهش مداوم قدرت خرید دارند. با این حال، طبق تعریف فیلپ کاگان، تا زمانی که تورم ماهانه از ۵۰ درصد فراتر نرود و اعتماد عمومی به پول ملی به صورت گسترده فرو نپاشد، نمیتوان وضعیت فعلی را ابرتورم دانست.
بنابراین، ایران در مرز هشدار قرار دارد. شرایطی که اگر اصلاح سیاستهای پولی، کنترل نقدینگی و ترمیم اعتماد عمومی به تعویق بیفتد، میتواند به سرعت به ابرتورم واقعی منجر شود. در چنین فضایی، مدیریت انتظارات تورمی و تقویت تولید داخلی، حیاتیترین ابزارهای جلوگیری از سقوط ارزش پول و بیثباتی اقتصادی محسوب میشوند.
نمونههای جهانی ابرتورم
در اینجا لیستی از برخی از مهمترین و معروفترین نمونههای ابرتورم در تاریخ جهان به همراه توضیحی مختصر برای هر کدام آمده است:
آلمان (جمهوری وایمار) – ۱۹۲۳
- دوره زمانی: ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳
- نقطه اوج: نوامبر ۱۹۲۳
پس از جنگ جهانی اول، آلمان برای پرداخت غرامتهای سنگین جنگی شروع به چاپ بیرویه پول کرد. این کار منجر به یکی از مشهورترین ابرتورمهای تاریخ شد. قیمتها به قدری سریع بالا میرفتند که مردم حقوق خود را با چمدان یا فرغون حمل میکردند و بلافاصله آن را خرج میکردند. در اوج بحران، قیمتها هر چند روز یک بار دو برابر میشد.
مجارستان – ۱۹۴۵-۱۹۴۶
- دوره زمانی: ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۶
- نقطه اوج: ژوئیه ۱۹۴۶
مجارستان پس از جنگ جهانی دوم بدترین ابرتورم ثبت شده در تاریخ را تجربه کرد. جنگ، نابودی زیرساختها و پرداخت غرامت به شوروی اقتصاد را فلج کرده بود. در اوج تورم، قیمتها هر ۱۵ ساعت دو برابر میشد. دولت اسکناسهایی با ارقام نجومی (مانند ۱۰۰ کوینتیلیون پنگو) چاپ کرد تا اینکه در نهایت پول جدید (فورینت) جایگزین شد.
زیمبابوه – اواخر دهه ۲۰۰۰
- دوره زمانی: حدود ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸
- نقطه اوج: نوامبر ۲۰۰۸
سیاستهای غلط اقتصادی، اصلاحات ارضی ناموفق و چاپ بیرویه پول توسط دولت موگابه منجر به ابرتورم شدیدی شد. نرخ تورم به قدری بالا رفت که اسکناس ۱۰۰ تریلیون دلاری چاپ شد که عملا ارزشی نداشت. در نهایت، زیمبابوه پول ملی خود را رها کرد و از ارزهای خارجی مانند دلار آمریکا استفاده نمود.
یوگسلاوی – اوایل دهه ۱۹۹۰
- دوره زمانی: ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴
- نقطه اوج: ژانویه ۱۹۹۴
فروپاشی یوگسلاوی، جنگهای داخلی، تحریمهای بینالمللی و سوء مدیریت اقتصادی باعث ابرتورم شدید در جمهوری فدرال یوگسلاوی (صربستان و مونتهنگرو) شد. دولت برای تأمین هزینههای جنگ و کسری بودجه به چاپ پول روی آورد. قیمتها روزانه به شدت افزایش مییافتند.
ونزوئلا – از ۲۰۱۶ تاکنون
- دوره زمانی: از حدود ۲۰۱۶ آغاز شده و همچنان ادامه دارد (با نوسان).
کاهش شدید قیمت نفت (منبع اصلی درآمد کشور)، سوء مدیریت اقتصادی، فساد و تحریمها منجر به ابرتورم در ونزوئلا شده است. ارزش پول ملی (بولیوار) به شدت سقوط کرده و مردم با کمبود شدید مواد غذایی و دارویی مواجه هستند. دولت بارها اقدام به حذف صفر از پول ملی کرده است.
آرژانتین – دورههای مختلف
- دوره زمانی: آرژانتین چندین دوره تورم بسیار بالا و ابرتورم را تجربه کرده است، از جمله در اواخر دهه ۱۹۸۰ و بحرانهای اخیر.
ترکیبی از بدهیهای خارجی سنگین، کسری بودجه مزمن، بیثباتی سیاسی و عدم اعتماد به پول ملی باعث شده آرژانتین بارها دچار بحرانهای تورمی شود. در سالهای اخیر نیز نرخ تورم سالانه بسیار بالا (بیش از ۱۰۰ درصد) بوده است.
سایر نمونههای قابل توجه:
- چین (۱۹۴۸-۱۹۴۹): در دوران جنگ داخلی، دولت ملیگرا برای تأمین هزینههای جنگ اقدام به چاپ پول کرد که منجر به ابرتورم و در نهایت فروپاشی اقتصادی و پیروزی کمونیستها شد.
- بولیوی (۱۹۸۴-۱۹۸۵): بحران بدهی و کسری بودجه منجر به ابرتورم شد که با اصلاحات اقتصادی شدید مهار گردید.
- یونان (۱۹۴۱-۱۹۴۴): در دوران اشغال توسط آلمان نازی، غارت منابع و چاپ پول توسط اشغالگران منجر به ابرتورم شدید شد.
نتیجهگیری
ابرتورم، پدیدهای ویرانگر است که به سرعت رفاه جامعه را از بین میبرد و اعتماد عمومی را نابود میکند. خط مقدم مبارزه با این بحران، برقراری انضباط مالی و پولی، تضمین استقلال بانک مرکزی و تلاش برای بازسازی اعتماد از دست رفته است.
برای حفظ سرمایه در برابر این توفان اقتصادی، خانوارها و کسبوکارها باید به راهکارهای عملی مانند تنوعبخشی به سبد دارایی (شامل ارز و داراییهای فیزیکی)، تنظیم قراردادها بر اساس شاخصهای تورمی و بودجهریزی کوتاهمدت روی آورند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که مهار ابرتورم امکانپذیر است، اما این مهم بدون دسترسی به دادههای معتبر، شفافیت در سیاستگذاری و انجام اصلاحات ساختاری عمیق، دستیافتنی نخواهد بود.