هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش

هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش

اگرچه عقل سلیم می گوید که معامله صرفا بر مبنای پیش بینی جهت حرکت قیمت هوشمندانه نیست اما، مطالعات نشان می دهد که  اکثریت معامله گران (بین 65% تا 85% ) استراتژی های مبتنی بر زمان بندی بازار را به استراتژی های غیر فعال مانند “بخر و نگهدار” ترجیح می دهند.
این تمایل که همواره  بین سرمایه گذاران وجود داشته و احتمالا در آینده نیز وجود خواهد داشت ، ما را بر آن داشت که به زمان بندی بازار بپردازیم. زمان بندی بازار چیست؟ استراتژی های مبتنی بر زمان بندی بازار کدامند؟ آیا این استراتژی ها می توانند سودده باشند؟ و آیا به اندازه زمان، ریسک و تلاشی که صرف آنها می شود ارزنده هستند یا خیر؟در نهایت خواهیم دید که هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش چگونه به هم ارتباط پیدا می کنند؟ آیا زمان بندی بازار ابزاری است که بهتر است از آن استفاده کنید یا  احتمالا تنها شما را سردرگم خواهد کرد؟
اگر به این موضوع علاقمندید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

آنچه در این مقاله می خوانید ...

زمان بندی بازار یا Market Timing چیست؟

در قدم اول بهتر است با تعریف زمان بندی بازار در دنیای بازارهای مالی آشنا شویم.
زمان بندی بازار به وارد یا خارج کردن پول به بازارهای مالی یا جابه جایی وجوه بین طبقات مختلف دارایی بر اساس روش های پیش بینی بازار اشاره دارد. در زمان بندی بازار، معامله گران و سرمایه گذاران بر مبنای پیش بینی های خود از زمان صعود یا نزول بازار، معاملات یا سرمایه گذاری هایی را انجام می دهند تا در زمان رخ دادن حرکتی که برای بازار پیش بینی کرده اند، به سود برسند. به بیان ساده تر، هنر زمان بندی بازار تلاش برای تعیین سقف  و کف بازار به منظور بهینه کردن زمان خروج و ورود به آن است. همان کاری است که اغلب مدیران صندوق های فعال (مثل ETF ها و صندوق های سرمایه گذاری مشترک) تلاش می کنند که آن را انجام دهند اگرچه، زمان بندی بازار حتی برای سرمایه گذاران حرفه ای کاری است بسیار دشوار!
آنچه باعث می شود زمانبندی بازار سخت باشد این است که ما با آینده سر وکار داریم و هیچکس از آینده خبر ندارد! در زمانبندی بازار می توان بسیاری از اتفاقات و نتایج بالقوه را پیش بینی کرد اما، تعیین اینکه کدام نتیجه قطعا به وقوع خواهد پیوست غیر ممکن است.

نحوه کار استراتژی زمان بندی بازار

همانطور که گفتیم زمان بندی بازار به خرید و فروش و یا تغییر کلاس دارایی بر مبنای پیش بینی تحرکات بازار اشاره دارد. غالبا بهترین حالت خرید و فروش دارایی آن است که در کف قیمت خریداری شده و در سقف قیمت به فروش برسد. بنابراین افرادی که به این استراتژی پایبند هستند، ارزش فعلی دارایی را بررسی نمی کنند بلکه، چگونگی کاهش یا افزایش قیمت دارایی در آینده را تخمین می زنند. در هنر زمان بندی بازار، نه قیمت دارایی به صورت خاص بلکه، وضعیت کلی بازار در آینده پیش بینی می شود و تصمیمات معاملاتی بر این مبنا گرفته خواهند شد. این تخمین ها غالبا بر اساس حدس و گمان صرف نیست بلکه با توجه به تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال انجام می شود.

اهمیت تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال در زمانبندی بازار

برای افرادی که قصد دارند از استراتژی های مبتنی بر زمانبندی بازار استفاده کنند، آشنایی با تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال لازم است. به ویژه در برخی از رویکردهای استراتژیکی که از زمانبندی بازار بهره می برند این امر ضرورت دارد.
یک تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) ضمن تحلیل و بررسی گزارش های مالی و اقتصادی شرکت ها، تلاش می کند تا مفروضات خاصی را در مورد متغییرهایی که بر تصمیمات خرید و فروش تاثیرگذارند  در نظر بگیرد. سپس، با نتیجه گیری هایی که انجام می دهد درباره زمان درست ورود به بازار تصمیم خواهد گرفت. استراتژی های مبتنی بر زمان بندی بازار تابع ریاضیاتی چنین متغییرهایی هستند.
از سوی دیگر در تحلیل تکنیکال، زمان بندی بازار تابعی از عملکرد تاریخی سهام و تاریخچه ی رفتار سرمایه گذاران است که با بررسی نمودارها ممکن می شود.

تحلیل تکنیکال در زمان بندی بازاز

دسته بندی رویکردهای استراتژیک مبتنی بر زمان بندی بازار

در ادامه با دسته بندی کلی رویکردهای استراتژیک مبتنی بر زمان بندی بازار آشنا می شویم. توجه کنید که هر کدام از این رویکردها چندین استراتژی در درون خود دارد که در این مقاله به آنها نمی پردازیم و به اشاره ی مختصری به  مفهوم کلی هر رویکرد سرمایه گذاری اکتفا می کنیم.

  • رویکرد دنبال کردن روند(Trend Following): در استراتژی های دنبال کردن روند –که استراتژی های تکنیکال هستند- در پی فروختن دارایی (یا معامله فروش شورت) زمانی که در ابتدای یک روند نزولی بلند مدت قرار گرفته و خرید آن، هنگامی که در یک روند صعودی بلند مدت قرار گرفته هستیم. هدف از اجرای این استراتژی، سود بردن از معامله در ادامه ی روند است. مشکلی که در رابطه با استراتژی های روندی وجود دارد این است که، بنا بر مطالعات انجام شده دارایی های مالی تنها در 35% از مواقع تحت روند حرکت می کنند و در باقی اوقات، بازار بدون روند است. استفاده از استراتژی های روندی در یک بازار بدون روند منجر به ضررهای سریع و زیاد خواهد شد.
  • رویکرد سرمایه گذاری برعکس (Contrarian Investing): در این رویکرد سرمایه گذاران بر خلاف دیگر سرمایه گذاران و روندهای احساسی عمل می کنند. وقتی که دیگران می خواهند سهامی را بفروشند، آنها به دنبال خرید آن هستند و هنگامی که دیگران می خواهند سهامی را بخرند، سرمایه گذاران با رویکرد سرمایه گذاری برعکس خریدارند. در صورتیکه مهارت های تحلیلی و مدیریت سرمایه ی خود را توسعه دهید، سرمایه گذاری برعکس می تواند مفید باشد به ویژه اینکه، معامله گر را از ترید کردن صرفا بر اساس هیجانات در امان نگه می دارد.
  • سرمایه گذاری چرخه ای (Cyclical Investing): سرمایه گذاری چرخه ای گستردگی زیادی دارد: از استراتژی های فصلی مانند “در ماه می بفروش و برو” تا متعادل کردن مجدد پورتفو یا دنبال کردن چرخه های رونق و رکود اقتصادی، همه و همه در حوزه ی سرمایه گذاری های چرخه ای قرار می گیرند. در مورد سرمایه گذاری چرخه ای توجه به این نکته ضروری است که اگرچه وجود چرخه ها در بازار غیر قابل انکار است اما، زمان بندی آنها ممکن نیست.

مزایای زمان بندی بازار

طرفداران استراتژی های مبتنی بر زمان بندی بازار معتقدند که بکارگیری هنر زمان بندی بازار مزایای زیادی به همراه دارد، از جمله:

  1. افرادی که در پیش بینی زمان چرخش بازار مهارت دارند می توانند از این چرخش سودهای بزرگی را به دست بیاورند. در عین حال از مضرات دوران رکود در امان هستند چرا که، درست قبل از شروع آن از بازار خارج می شوند.
  2. این افراد با سوار شدن بر موج نوسانات بازار، می توانند از تغییرات قیمت ها کسب سود کنند در حالیکه نوسانات بازار بر روی سرمایه گذاران بلندمدتی تاثیری ندارد.
  3. درست است که با ورود و خروج مکرر به بازار بیشتر ریسک می کنند اما، همزمان سود بیشتری را هم به دست می آورند.
  4. این افراد کنترل بیشتری بر جهت سبد سرمایه گذاری خود دارند و در صورت لزوم، در وقت مناسب در آن تغییر ایجاد می کنند.
مزایای زمان بندی بازار

معایب زمان بندی بازار

اما زمانبندی بازار معایبی هم دارد که از مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. زمانبندی بازار همانقدر که به دانش و تجربه متکی است، به شانس و اقبال هم ربط دارد! بازار غیر قابل پیش بینی و تصادفی است و همیشه می تواند سرمایه گذاران را غافلگیر کند.
  2. برای دنبال کردن استراتژی های مبتنی بر زمان بندی، لازم است که به صورت مستمر و پیوسته بازار را تحت نظر داشت که این امر، برای بسیاری از معامله گران مقدور نیست.
  3. با ورود و خروج مکرر به بازار، امکان از دست دادن رالی های صعودی بازار افزایش می یابد. سرمایه گذارانی که از زمانبندی استفاده می کنند، معمولا در شروع نوسانات بازار خارج می شوند و از آنجا که اغلب رالی ها در دوره های نوسانی بازار رخ می دهند، سرمایه گذاران فعال (active traders) غالبا این فرصت ها را از دست می دهند.
  4. این دسته از سرمایه گذاران بایستی هزینه های تراکنش و کمیسیون بیشتری بپردازند چرا که، به صورت مکرر در حال ورود و خروج به بازار هستند و مجبورند که معاملات بیشتری انجام دهند.
  5. اگر سرمایه گذار بتواند در قیمت پایین بخرد و در بالا بفروشد، سود زیادی به دست خواهد آورد. پس از آن بایستی منتظر ماموران مالیات باشد تا مالیات بر سود سرمایه را با نرخ بالاتر به آنها بپردازد! همانطور که می دانید نرخ مالیات بر سود سرمایه برای اوراق بهاداری که کمتر از یکسال نگهداری می شوند از دارایی هایی که بیشتر از یکسال نگهداری می شوند بالاتر است و اغلب تریدرهای فعال، دارایی های خود را کمتر از یکسال نگه می دارند.
  6. تعیین دقیق نقاط اوج و کف بازار بسیار مشکل و گاهی غیرممکن است.

آیا زمان بندی بازار واقعا کار می کند؟

اغلب استراتژی های مدیریت فعالانه سرمایه گذاری بر مبنای زمانبندی بازار استوار هستند و برای بسیاری از فعالین بازار، استراتژی های مبتنی بر زمانبندی یک همراه همیشگی است.  از طرفی استراتژی های معاملاتی کوتاه مدت (یا همان استراتژی های زمانبندی بازار) به ویژه برای معامله گران حرفه ای روزانه یا day traders مفید بوده و توانسته اند که بازدهی خوبی برای مدیران صندوق های سرمایه گذاری و معامله گران حرفه ای که به صورت مستمر بازار را رصد می کنند ایجاد کنند. این دست از متخصصین بازار می توانند با زمانی که به تجزیه و تحلیل اخبار و داده های اقتصادی اختصاص می دهند، با احتمال بالاتری پیش بینی های موثر و مستمر از تغییرات بازار را ارائه دهند.
با این حال، بسیار ی از مخالفین زمانبندی بازار معتقدند که پیش بینی مداوم حرکات بازار  تا حدی که بتواند منجر به سودهای بزرگ یا بهتر نسبت به هولدرها شود، غیر ممکن است. باید گفت که این ادعا تا حد زیادی درست است! به ویژه درباره معامله گران خردی که به صورت مستمر در حال رصد کردن بازار نیستند و مطالعات نشان می دهند که اتفاقا، در پیش بینی شروع بازارهای صعودی و نزولی بسیار بد عمل می کنند!
دلیل این امر آن است که علاوه بر عدم قطعیت ذاتی بازار، برای استفاده موثر از استراتژی های زمان بندی بازار لازم است که به صورت روزانه – و یا حتی ساعتی- تحرکات بازار را زیر نظر داشت؛ کاری که انجام آن برای معامله گران خرد  غیر ممکن است. برای این دسته از معامله گران، تمرکز بر استراتژی های بلند مدتی بسیار موثرتر بوده و پیشنهاد می شود که استراتژی های مبتنی بر زمانبندی بازار را به عنوان استراتژی معاملاتی خود انتخاب نکنند.

زمان بندی بازار موفق یعنی چند درصد پیش بینی درست؟

در سال 1975 ویلیام شارپ برنده جایزه نوبل نتایج مطالعاتی را منتشر کرد که قصد داشت به سوال زیر پاسخ دهد:

یک تریدر فعال (شخصی که از زمانبندی بازار استفاده می کند) در چند درصد از پیش بینی های خود بایستی درست عمل کند تا به بازدهی معادل با بازدهی یک صندوق شاخص غیر فعال که یک شاخص معیار را ردیابی می کند برسد؟ شارپ در مقاله خود نتیجه گرفت که تریدر فعال بایستی در 74% از مواقع پیش بینی درست انجام دهد تا بتواند به بازدهی مشابه با سبد معیار با ریسک مشابه برسد! اما74% عدد بسیار بزرگی است؛ آنقدر بزرگ که حتی حرفه ای ها و صندوق های سرمایه گذاری هم به سختی می توانند به آن برسند!

مقایسه ای بر استراتژی های بلندمدت و زمان بندی بازار

بسیاری معتقدند که زمانبندی بازار نقطه مقابل استراتژی “بخر و نگهدار” است . در  بخر و نگهدار سرمایه گذار دارایی مورد نظر را خریداری کرده و آن را بدون هیچ تغییری در نحوه یا میزان سرمایه گذاری، برای مدت طولانی نگه می دارد و این کار را فارغ از تغییرات و بالا و پایین های  معمول بازار انجام می دهد.
از طرفی، موافقان زمان بندی بازار معتقدند که اگرچه استراتژی بخر و نگهدار نقطه ی مقابل  زمانبندی بازار  در نظر گرفته می شود اما، حتی استراتژی بخر و نگهدار نیز رگه هایی از زمان بندی بازار را در خود دارد. چرا که در  استراتژی های بلند مدتی نیز سرمایه گذار باید تصمیم بگیرد که بهترین زمان برای ورود به بازار یا خروج از آن چه زمانی است. این فرایند ممکن است به تغییر نیازها، نگرش سرمایه گذاری و یا شرایط بازار مربوط باشد اما، به هر روی یک جور زمان بندی بازار است.  تنها تفاوت کلیدی در اینجاست که آیا سرمایه گذار زمانبندی بازار را به عنوان یکی از پایه های اصلی و از پیش تعیین شده ی استراتژی معاملاتی خود در نظر گرفته است  یا تنها در مواقعی که ضرورت دارد به آن مراجعه خواهد کرد.
طرفداران زمانبندی  همچنین معتقدند که این تنها یک نام دیگر برای ترید کردن است. همه ی فعالین بازار –اعم از هولدرها و سرمایه گذاران کوتاه مدتی- به دنبال پیدا کردن بهترین نقاط برای ورود و خروج به معامله هستند. پس اگر زمانبندی بازار یک استراتژی عملی نیست، هیچ یک از سرمایه گذاری ها و معاملات در بازارهای مختلف نیز  عملی نیستند. در مقابل این افراد، طرفداران  استراتژی های بلند مدتی  قرار دارند که به هولد کردن معتقدند و در مواقعی که ضرورت ایجاب کند، پورتفوی خود را مجددا متعادل می کنند.
  برای مقایسه استراتژی های زمانبندی بازار با استراتژی های بلند مدتی، خالی از لطف نیست که آن را با ذکر یک مثال انجام دهیم.

بنابر مطالعه ای که در سال 2022 منتشر شد، سرمایه گذارانی که از سال 2003 رویS&P500 سرمایه گذاری کرده و تا 2022 در این سرمایه گذاری مانده  بودند، از این سرمایه گذاری بالغ بر 9.8% سود را کسب کردند. در مقابل سود افرادی که در طی این مدت از بازار خارج شده و مجددا ورود کرده بودند –به ویژه افرادی که در طی 10 روز از عملکرد درخشان این شاخص در  بیست سال مورد مطالعه خارج از بازار بودند- به 5.6% کاهش یافت. در واقع در این مثال، از دست دادن تنها 10 روز از بیست سال –که در آن عملکرد بازار درخشان بوده است-منجر به کاهش 40 درصدی سود سرمایه گذاران شده است.
مشکل از دست دادن روزهای خوب بازار یکی از بزرگترین چالش های هنر زمان بندی بازار است؛ مشکلی که سرمایه گذاران بلند مدتی  به هیچ عنوان دغدغه ی آن را ندارند.

هنر زمانبندی بازار
زمانبندی بازار

هنر زمان بندی بازار و سرمایه گذاران باهوش

اکنون که به انتهای این مقاله رسیدیم می خواهیم به این سوال جواب بدهیم که بالاخره بهتر است که از هنر زمان بندی بازار استفاده کنیم یا خیر؟
مطالعات زیادی در رابطه با این موضوع که زمانبندی بازار تا چه حد قابل اجراست انجام شده است. برخی از این مطالعات به این نتیجه رسیده اند که زمانبندی یک قمار محض است چرا که، بر اساس نظریه بازار کارآمد EMH از نظر سیستماتیک پیش بینی بازار ممکن نیست. برخی نیز معتقدند که زمانبندی بازار در مواقع خاصی مثلا در زمان وقوع حباب های اقتصادی عملکرد معقولی دارد. زمانبندی بازار می تواند سطح سود شما را افزایش دهد اما، در عین حال بسیار دشوار و زمان بر است و سطح ریسک را نیز بالا خواهد برد. از طرف دیگر، افزایش تعداد خرید و فروش ها می تواند سطح هزینه های معاملاتی –به ویژه برای معامله گران خرد- را افزایش دهد.
در نهایت بسته به سطح توقعتان از بازار و  همچنین میزان مهارت و ریسک پذیری تان،  اینکه کدام روش را برای معاملات خود انتخاب می کنید کاملا به شخص شما بستگی دارد. همچنین برای گرفتن این تصمیم لازم است به سوالاتی از قبیل:
آیا زمان و حوصله کافی برای رصد کردن مداوم بازار را دارید؟ و آیا بیشتر به دنبال یک سرمایه گذاری امن و بی دردسر اما با سود معقول هستید یا ترجیح می دهید بیشتر ریسک کنید و سود بیشتری ببرید؟ پاسخ بدهید.
در پایان نکته ای به شما می گویم که می تواند برایتان راه گشا باشد:
لزومی ندارد که کل پورتفوی سرمایه گذاری خود را با یک استراتژی معاملاتی پیش ببرید. اگر دوست دارید که از زمانبندی بازار استفاده کنید، می توانید آن را با درصد کمی از پورتفوی خود انجام دهید. مثلا 15% از پورتفو را به استراتژی های مبتنی بر زمانبندی اختصاص دهید و مابقی را در سرمایه گذاری های غیرفعال مانند سهام و اوراق قرضه نگهدارید.

نتیجه گیری

هنر زمان بندی بازار به رویکرد ورود و خروج پول به بازار سرمایه و یا انتقال وجوه بین طبقات مختلف دارایی بر مبنای پیش بینی هایی که از بازار  انجام می شود اشاره دارد. در این رویکرد تلاش می شود تا تغییرات آتی قیمت ها پیش بینی شده و تصمیم گیری های معاملاتی بر مبنای این پیش بینی ها انجام می شود.

اما با توجه به اینکه بازار یک سیستم بسیار پیچیده است که عوامل مختلفی –حتی خوش بینی و بدبینی فعالین بازار- بر پیچیدگی آن می افزایند، پیش بینی قیمت ها و تعیین اینکه بازار در چه زمان به بالاترین یا پایین ترین حد خود خواهند رسید، اگرچه غیرممکن نیست اما بسیار دشوار است. زمانبندی همچنین منجر به افزایش سطح ریسک و هزینه های معاملاتی شده و  نیازمند زمان بسیار برای رصد روزانه و حتی ساعتی بازار است.
مجموع این عوامل باعث می شود که هنر زمان بندی بازار، به ویژه برای سرمایه گذاران معمولی کمتر موثر بوده و بازدهی کمتری نسبت به استراتژی های خرید و نگهداری یا سایر استراتژی های غیر فعال ایجاد کند.

عیدی آرون رو از دست نده
حساب معاملاتی 1000 دلاری برای مشتریان جدید و بدون واریزی
Instagram Facebook Twitter LinkedIn