تولید ناخالص داخلی یا GDP، روایتی فشرده است از آنچه که در قلب اقتصاد میگذرد. این شاخص به ما میگوید یک کشور در یک دوره مشخص چقدر «واقعاً» تولید کرده، اقتصاد در مسیر رشد است یا در سراشیبی رکود و آیا سیاستگذار باید ترمز بگیرد یا گاز بدهد.
در این مقاله، قدم به قدم با ما باشید تا از پاسخ ساده به سؤال «gdp چیست» شروع کنیم، سپس به سراغ انواع مختلف تولید ناخالص داخلی، روشهای محاسبه، اجزای تشکیلدهنده و در نهایت نقاط ضعف و محدودیتهای GDP برویم.
در پایان نیز خواهیم دید که چطور همین شاخص به ظاهر تئوریک، به صورت مستقیم روی بازارهای مالی و فارکس اثر میگذارد و چرا گزارشهای GDP همیشه در تقویم اقتصادی با رنگ قرمز و برچسب «اهمیت بالا» مشخص میشوند.
- تولید ناخالص داخلی معمولاً در یک دوره زمانی مشخص، به صورت GDP سالانه یا GDP فصلی گزارش میشود.
- GDP بر اساس محل تولید محاسبه میشود، در حالیکه GNP و GNI بر ملیت و درآمد ساکنان تمرکز دارند.
- هرکدام از انواع GDP زاویهای متفاوت از اقتصاد را نشان میدهند: از اندازه اسمی اقتصاد گرفته تا رشد واقعی، سطح رفاه نسبی و مقایسه قدرت خرید بین کشورها.
تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟
به نقل از Investopedia، تولید ناخالص داخلی یا GDP، ارزش پولی تمام کالاها و خدمات نهایی را نشان میدهد که درون مرزهای یک کشور، طی یک دوره زمانی مشخص (معمولاً یک سال یا یک فصل) تولید میشوند.
در محاسبه GDP، فقط کالاها و خدمات نهایی شمارش میشوند تا از شمارش دوباره جلوگیری شود. به عنوان مثال، آردی که برای تولید نان استفاده میشود، در محاسبه GDP تنها در قیمت نان لحاظ میشود، نه به صورت جداگانه.
تفاوت GDP با تولید ناخالص ملی (GNP)
به نقل از IMF، تولید ناخالص داخلی (GDP) به ارزش پولی تمام کالاها و خدمات نهایی گفته میشود که در داخل مرزهای یک کشور تولید شدهاند؛ فرقی نمیکند تولیدکننده شهروندان آن کشور باشند یا افراد خارجی مقیم.
در مقابل، تولید ناخالص ملی (GNP) ارزش پولی تمام کالاها و خدمات نهایی است که توسط شهروندان و واحدهای اقتصادی یک کشور تولید میشود؛ چه این تولیدات در داخل کشور انجام شده باشند و چه در خارج از مرزها.
GDP بر اساس محل تولید محاسبه میشود و GNP بر اساس ملیت تولیدکننده؛ در نتیجه، تولیدات کارخانه تسلا که در چین مستقر است، در GDP چین و GNP ایالات متحده لحاظ میشود.
تفاوت GDP با درآمد ملی ناخالص (GNI)
شاخص دیگری که مخصوصاً در گزارشهای بانک جهانی زیاد دیده میشود، شاخص درآمد ناخالص ملی (GNI) است. برخلاف GDP که بر تولید تمرکز دارد، شاخص درآمد ملی ناخالص به مجموع درآمدهای کسب شده توسط ساکنان یک کشور در یک دوره مشخص اشاره دارد؛ چه این درآمد در داخل کشور به دست آمده باشد و چه خارج از آن.
اقتصاددانان برای سنجش توان تولیدی و اندازهی اقتصاد، به تولید ناخالص داخلی (GDP) نگاه میکنند و برای سنجش سطح درآمد مردم و توان خرید آنها، GNI سرانه تصویر روشنتری میدهد.
شاخص GDP چه کاربردی در اقتصاد کلان دارد؟
در اقتصاد کلان، GDP یکی از مهمترین متغیرها است و تقریباً تمام مدلها، گزارشها و سیاستهای اقتصادی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به آن وصل هستند. کاربردهای اصلی شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) در اقتصاد کلان عبارتند از:- GDP یکی از مهمترین ابزارها برای سنجش اندازه و سلامت اقتصاد هر کشور است.
- از GDP میتوان برای تحلیل رشد اقتصادی و ارزیابی چرخههای رونق و رکود استفاده کرد.
- دادههای GDP به طور مستقیم در سیاستگذاریهای پولی و مالی نقش دارند.
- در گزارشهای بانک جهانی و سایر نهادهای بینالمللی، از GDP برای مقایسه سطح رفاه کشورها استفاده میشود.
- در گزارشهای مالی، از نسبت بدهی دولت به GDP برای ارزیابی پایداری مالی کشورها استفاده میشود.
- GDP یک ابزار مقایسه بینالمللی برای سنجش جایگاه کشورها در اقتصاد جهانی است.
برای تحلیل ساختار اقتصاد، به ویژه در کشورهایی با حضور قوی شرکتهای چندملیتی، مقایسه GDP و GNP تصویر دقیقتری از این که «چه کسی واقعاً از این تولید منتفع میشود» به ما میدهد.
انواع مختلف GDP و کاربرد هر کدام
تولید ناخالص داخلی (GDP) انواع مختلفی دارد که هر کدام، زاویهی خاصی از اقتصاد را به ما نشان میدهند. در ادامه، با انواع مختلف GDP و کاربرد هر کدام آشنا میشویم.
GDP اسمی (Nominal)
GDP اسمی ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک اقتصاد است که با قیمتهای جاری همان سال محاسبه میشود. به عبارت دیگر، در محاسبه GDP اسمی، تاثیر تورم حذف نمیشود و اگر فقط قیمتها بالا بروند، حتی بدون رشد تولید واقعی، GDP اسمی بزرگتر میشود.
کاربرد GDP اسمی:
از GDP اسمی در گزارشهای نسبت بدهی دولت به GDP و نیز برآورد روندهای رشد کوتاه مدت در اقتصاد استفاده میشود.
GDP واقعی (Real)
GDP واقعی ارزش کل تولیدات یک کشور را با حذف اثر تورم و بر مبنای قیمتهای ثابت یک سال پایه محاسبه میکند. برای درک بهتر از لحاظ کردن تاثیر تورم در محاسبه GDP، سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
فرض کنید GDP اسمی یک کشور در سال 2000 میلادی برابر با یک میلیارد دلار و در سال 2010 میلادی برابر با دو میلیارد دلار باشد. از سوی دیگر، تورم سال 2010 دو برابر سال 2000 باشد (یعنی ارزش پول به نصف کاهش یافته باشد).
در ظاهر، GDP اسمی از یک به دو میلیارد دلار رسیده و به نظر میرسد حجم اقتصاد دو برابر شده است، اما چون قیمتها هم دو برابر شدهاند، باید اثر تورم را حذف کنیم تا GDP واقعی را به دست بیاوریم.
در نتیجه، GDP واقعی در سال 2010 برابر است با:
یک میلیارد دلار=1/2× 2 میلیارد دلار= ضریب تورم× GDP اسمی= GDP واقعی
به بیان دیگر، افزایش GDP در سال 2010 نسبت به سال 2000 تنها ناشی از بیارزش شدن پول بوده است و نه افزایش واقعی سطح کالاها و خدمات تولیدی.
کاربرد GDP واقعی:
- اگر GDP واقعی رشد کند، یعنی تولید واقعی اقتصاد بالا رفته، نه اینکه فقط قیمتها بیشتر شده باشد. بنابراین، GDP واقعی معیار اصلی رشد اقتصادی است.
- GDP واقعی ابزار اصلی اقتصاددانان برای تحلیل چرخههای تجاری رکود و رونق است.
GDP سرانه (GDP per Capita)
GDP per Capita یا GDP سرانه، عبارت است از تقسیم GDP اسمی هر کشور به جمعیت آن.
GDP سرانه میگوید اگر کل تولید اقتصاد را بین همهی افراد جامعه به طور مساوی تقسیم کنیم، سهم هر نفر چقدر میشود.
این شاخص معمولاً به عنوان یک تخمین از درآمد یا تولید متوسط هر نفر در اقتصاد و برای مقایسهی سطح رفاه اقتصادی بین کشورها استفاده میشود.
با این وجود، GDP سرانه نابرابری درآمدی را نشان نمیدهد. بنابراین، ممکن است GDP سرانه بالا باشد ولی بخش بزرگی از ثروت در دست یک اقلیت ثروتمند باشد.
برای سرمایهگذاران، GDP سرانه بالا معمولاً نشانهی بازار مصرف قویتر، قدرت خرید بیشتر و در نتیجه پتانسیل فروش بالاتر برای شرکتها است.
GDP برابری قدرت خرید (GDP PPP)
به نقل از OECD، تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، ضریبی برای تبدیل نرخ ارز است که تلاش میکند تفاوت سطح قیمتها بین کشورهای مختلف را اصلاح کند.
GDP PPP، ارزش تولید یک کشور را نه با نرخ ارز بازار، بلکه با درنظر گرفتن هزینهی واقعی زندگی و سطح قیمتهای داخلی اندازه میگیرد و این کار را با ارزشگذاری یک سبد یکسان از کالاها و خدمات در کشورهای مختلف انجام میدهد.
شاخص GDP PPP برای هر کشور، به صورت مقدار واحد پول ملی به ازای هر یک دلار آمریکا اندازهگیری و گزارش میشود. به کمک این شاخص، میتوان مقایسهی بلند مدتی بین اقتصاد کشورهای مختلف انجام داد و نیز قدرت واقعی اقتصادهایی که هزینهی زندگی در آنها پایینتر است را به درستی ارزیابی کرد.
فرمول تولید ناخالص داخلی و روشهای محاسبه آن
سه روش اصلی برای محاسبه تولید ناخالص داخلی (GDP) وجود دارد که از نظر تئوری، در صورت محاسبه درست باید به یک عدد واحد برسند:
- روش هزینهای (Expenditure Approach)؛
- روش درآمدی (Income Approach)؛
- روش تولید یا ارزشافزوده (Production / Value-added Approach).
در ادامه هر کدام از روشها را به زبان ساده مرور میکنیم.
روش هزینهای (Expenditure Approach)
در روش هزینهای برای محاسبه GDP، هزینههای انجام شده توسط تمامی گروههای جامعه محاسبه میشود.
فرمول GDP در روش هزینهای برابر است با:
GDP=C+G+I+NX
که در آن:
- C : مصرف خانوارها؛
- I : سرمایهگذاری بنگاهها و ساخت مسکن؛
- G : مخارج دولت برای کالاها و خدمات؛
- NX: خالص صادرات است.
روش هزینهای، رایجترین روش استفاده شده در گزارشهای رسمی در آمریکا و اتحادیه اروپا است و بیشتر تحلیلگران اقتصاد کلان و بازارهای مالی روند اجزای آن را دنبال میکنند، چون به وضوح نشان میدهد رشد اقتصاد از کجا میآید (مصرف، سرمایهگذاری، هزینههای دولت یا تجارت خارجی)
مثال کاربردی:
فرض کنید در سال 2024 دادههای یک کشور به شکل زیر باشد (به میلیارد دلار):
- مصرف خانوارها(C) : 600
- سرمایهگذاری (I): 200
- مخارج دولت(G) : 250
- صادرات(X) : 150
- واردات(M) : 100
در نتیجه، GDP برابر است با:
GDP= 600 + 200 + 250 + (150 – 100) = 600 + 200 + 250 + 50 = 1100
یعنی تولید ناخالص داخلی اسمی این کشور در سال 2024 برابر 1100 میلیارد دلار است.
بنابراین:
- اگر در سالهای بعد، مثلاً سرمایهگذاری (I) رشد زیادی کند، میتوان نتیجه گرفت اقتصاد وارد فاز توسعه ظرفیت تولیدی شده است.
- اما اگر رشد GDP بیشتر از سمت مصرف و مخارج دولت بیاید، ممکن است رشد کمتر پایدار و بیشتر متکی بر سیاستهای مالی و اعتباری باشد.
روش درآمدی (Income Approach)
در روش درآمدی، از زاویه دریافتکننده درآمد به اقتصاد نگاه میکنیم. به بیان دیگر، هر واحدی که در اقتصاد تولید میشود، در نهایت به شکل دستمزد، سود، بهره و اجاره به صاحبان عوامل تولید میرسد.
در نتیجه، فرمول محاسبه GDP به روش درآمدی برابر است با:
مجموع درآمدهای عوامل تولید (شامل دستمزد نیروی کار + سود تولیدکننده+ بهره پرداختی به سرمایهگذاران + اجاره زمین و املاک + مالیاتهای غیرمستقیم – یارانهها + استهلاک سرمایه)
عدد حاصل از روش درآمدی بایستی با عدد حاصل از روش هزینهای یکسان باشد، چون چیزی که در یک طرف به عنوان ارزش تولید ثبت میشود، در طرف دیگر به صورت درآمد کسانی که آن را تولید کردهاند ظاهر میشود.
روش تولید یا ارزشافزوده (Production Approach)
در روش تولید، اقتصاد را به بخشهای تولیدی مختلف (مثل کشاورزی، صنعت، خدمات، مالی و …) تقسیم میکنیم و به جای جمع کردن مخارج یا درآمدها، ارزشافزودهی هر بخش را محاسبه کرده و در نهایت جمع میزنیم. فرمول GDP در این روش برابر است با:
ارزش تولید نهایی هر بخش – ارزش کالاها و خدمات واسطهای که برای تولید آن مصرف شده
مثال کاربردی روش تولید:
فرض کنید در یک زنجیره ساده تولید نان (اعداد به میلیارد تومان برای سادگی)، میخواهیم که GDP یا ارزش افزوده نهایی را محاسبه کنیم. بخشهای این زنجیره عبارتند از:
- کشاورز:
- ارزش فروش گندم = 100
- نهادههای واسطهای (بذر، کود، سوخت) = 40
- ارزش افزوده= 40-100=60
- آسیابدار:
- ارزش فروش آرد = 180
- خرید گندم از کشاورز = 100
- سایر هزینههای واسطهای = 20
- ارزش افزوده=20-100-180=60
- نانوایی:
- فروش نان به مصرفکننده نهایی = 250
- خرید آرد = 180
- سایر هزینههای واسطهای = 20
- ارزش افزوده=20-180-250=50
حال اگر بخواهیم GDP این زنجیره تولید را با روش تولید محاسبه کنیم:
ارزش افزوده کشاورز+ارزش افزوده آسیابدار+ارزش افزوده نانوایی=GDP
170=60+60+50=
اجزای تشکیلدهنده تولید ناخالص داخلی
همانطور که در بالا اشاره شد، در روش هزینهای، تولید ناخالص داخلی به صورت زیر نوشته میشود:
GDP= C + I + G + NX
اما هر کدام از این حروف، بیانگر چه چیزی هستند؟
در ادامه، با ما همراه باشید تا با اجزای اصلی GDP بیشتر آشنا شویم.
مصرف خانوار (C)
مصرف خانوارها معمولاً بزرگترین جزء تولید ناخالص داخلی در اغلب کشورها است. هر پولی که خانوارها برای خرید کالاها و خدمات نهایی خرج میکنند، در این بخش قرار میگیرد، مثل هزینه خورد و خوراک، پوشاک، حمل و نقل، آموزش، بهداشت، لوازم خانگی، تفریح و …
وقتی رشد مصرف خانوار بالا باشد، یعنی تقاضای داخلی قوی است. این برای شرکتهای تولیدی، خردهفروشی، خدمات و بازار سهام خبر خوبی است.
خرید مسکن نوساز برای سکونت شخصی در بیشتر نظامهای آماری در بخش سرمایهگذاری (I) میآید، نه مصرف خانوار.
سرمایهگذاری (I)
سرمایهگذاری یعنی مخارجی که برای افزایش ظرفیت تولید آینده انجام میشود، نه صرفاً مصرف امروز. این جزء شامل موارد زیر است:
- خرید ماشین آلات، تجهیزات و خط تولید توسط شرکتها؛
- ساخت کارخانه، انبار، دفتر و ساختمانهای تجاری؛
- ساخت مسکن نوساز (به عنوان سرمایهگذاری در دارایی مسکونی)؛
- تغییرات موجودی انبار شرکتها (افزایش موجودی = سرمایهگذاری بیشتر) و …
رشد بالای سرمایهگذاری معمولاً نشانهی اعتماد بنگاهها به آینده اقتصاد است؛ یعنی شرکتها انتظار دارند در سالهای بعد فروش بیشتری داشته باشند. در مقابل، کاهش سرمایهگذاری معمولا از اولین نشانههای رکود اقتصادی است.
مخارج دولت (G)
مخارج دولت سومین جزء مهم GDP است و شامل هزینههایی است که دولت برای خرید کالاها و خدمات انجام میدهد، هزینههایی چون:
- حقوق و دستمزد کارکنان دولت؛
- هزینههای آموزش و بهداشت عمومی؛
- پروژههای عمرانی و زیرساختی (جاده، پل، نیروگاه، شبکه مخابراتی و…)؛
- خرید تجهیزات، خدمات اداری و دفاعی و ….
به طور کلی، رشد مخارج دولت در زیرساخت، دفاع، بهداشت یا فناوری میتواند فرصتهایی در صنایع مرتبط ایجاد کند. اما افراط در G و افزایش شدید کسری بودجه در بلند مدت میتواند نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی را بالا ببرد و ریسکهای مالیاتی و تورمی ایجاد کند.
در دوران رکود، دولتها معمولاً با افزایش G (سیاست مالی انبساطی) سعی میکنند ضعف مصرف و سرمایهگذاری بخش خصوصی را جبران کنند.
صادرات خالص (NX)
صادرات خالص (NX) برابر است با:
NX = X – M
- X (صادرات): ارزش کالاها و خدماتی که به خارج از کشور فروخته میشود؛
- M (واردات): ارزش کالاها و خدماتی که از خارج خریداری میشود.
اگر:
- اگر X > M باشد، صادرات خالص مثبت است و در نتیجه، کشور مازاد تجاری دارد.
- اگر X < M باشد، صادرات خالص منفی است و در نتیجه، کشور کسری تجاری دارد.
اهمیت NX در محاسبه GDP از آنجا میآید که صادرات، بخشی از تولید داخلی است که تقاضای آن از خارج میآید؛ یعنی بازار جهانی به اقتصاد داخلی کمک میکند.
در مقابل، واردات یعنی کالاها و خدماتی که در خارج تولید شدهاند. بنابراین، برای محاسبه تولید ناخالص داخلی باید از مجموع مخارج کم شوند تا فقط تولیدی که واقعاً در داخل کشور انجام شده است باقی بماند.
کشورهایی که صادرات قوی دارند (مثلاً صادرکنندگان نفت، کالاهای صنعتی یا خدمات فناوری) بخش مهمی از رشد GDP خود را از NX مثبت میگیرند.
محدودیتها و نقاط ضعف شاخص GDP
به نقل از IMF، اگرچه GDP اطلاعات ارزشمندی درباره اقتصاد و سطح رفاه شهروندان در اختیار ما میگذارد، اما محدودیتهایی نیز دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
عدم سنجش کیفیت زندگی و توزیع درآمد
یکی از مهمترین محدودیتهای GDP، عدم سنجش کیفیت زندگی و توزیع درآمد بین شهروندان یک کشور است. به عنوان مثال، ممکن است افزایش سطح تولید و خدمات در یک کشور به بهای از دست رفتن منابع زیست محیطی یا آلودگیهای محیطی ایجاد شود. در چنین شرایطی، حتی اگر GDP سرانه عدد بالایی را نشان دهد، کیفیت زندگی شهروندان پایین است.
به علاوه، گاهی ممکن است GDP بالا باشد، اما توزیع ثروت عادلانه نبوده و در اختیار تعداد محدودی باشد.
برای رفع محدودیتهای GDP در سنجش کیفیت زندگی، شاخصهایی مانند HDI که عواملی چون امید به زندگی، سواد و دسترسی به مدرسه را در نظر میگیرند نیز بررسی میشوند.
محاسبه نشدن فعالیتهای غیررسمی و اقتصاد زیرزمینی
بخش بزرگی از فعالیتهای اقتصادی در بسیاری از کشورها خارج از سیستم رسمی انجام میشود؛ یعنی در آمارهای مالیاتی، بیمهای و حسابهای ملی ثبت نمیشود. به این بخش معمولاً اقتصاد غیررسمی یا اقتصاد زیرزمینی میگویند.
از جمله این فعالیتها میتوان به کسب و کارهای کوچک ثبتنشده، کارهای خانگی و معاملات نقدی گزارش نشده اشاره کرد.
اما GDP تنها تولیدات و خدمات ثبتشده را میبیند و همین موضوع، باعث میشود که اندازه اقتصاد را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، کمتر از آنچه واقعا هست برآورد کند.
ضعف GDP در اقتصاد دیجیتالی و خدمات رایگان
در اقتصاد دیجیتال، GDP بخشی از ارزش و رفاه واقعی ایجاد شده را نشان میدهد، نه تمام آن را. از ضعفهای مهمGDP در اقتصاد دیجیتالی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- در نظر نگرفتن ارزش واقعی ایجاد شده برای کاربر توسط خدمات رایگانی مثل موتورهای جستجو، شبکههای اجتماعی و پیامرسانها.
- نادیده گرفتن بخش بزرگی از ارزش شرکتهای دیجیتال از داراییهای نامشهود مثل نرمافزارها، دادهها و برند که به طور کامل در حسابهای ملی و سرمایهگذاری ثبت نمیشود.
- مشخص نبودن مرز بین رسمی و غیررسمی در اقتصاد پلتفرمی و اشتراکی (مثل تاکسیهای آنلاین، اجاره کوتاه مدت، فریلنسینگ آنلاین) که همهی تراکنشهای آنها وارد آمار GDP نمیشود.
- عدم انعکاس بهروزرسانی سریع تکنولوژی و افزایش کیفیت خدمات و محصولات دیجیتال در شاخصهای قیمتی که میتواند اندازه و رشد واقعی اقتصاد را در دادههای GDP کمبرآورد یا بدبرآورد کند.
نهادهایی مانند IMF و OECD (که از معتبرترین نهادهای گزارشدهنده GDP هستند)، صراحتاً گفتهاند که تعریف و اندازهگیری «اقتصاد دیجیتال» هنوز توافق شده و کامل نیست و این موضوع، سنجش تولید و بهرهوری را دشوار کرده است.
تأثیر شاخص GDP بر بازارهای مالی و فارکس
برای معاملهگر فارکس، انتشار دادههای GDP یک رویداد مهم در تقویم اقتصادی است که میتواند روی ارزش ارزها، انتظارات بازار از سیاست پولی و در نتیجه روی چارتها اثر مستقیم بگذارد. در این بخش، سه لایهی اصلی ارتباط GDP با بازارهای مالی و به خصوص فارکس را مرور میکنیم.رابطه GDP و سیاستهای پولی فدرال رزرو
GDP یکی از مهمترین گزارشهایی است که فدرال رزرو در تدوین سیاستهای خود آن را دنبال میکند. رشد GDP واقعی، همراه با دادههای بازار کار و تورم، به فدرال رزرو نشان میدهد اقتصاد در کدام مرحله از چرخه قرار دارد:- رشد ضعیف یا منفی GDP همراه با نرخ بیکاری بالا معمولاً نشانه رکود یا کندی فعالیت اقتصادی است. در چنین شرایطی، فدرال رزرو (Fed) به سمت سیاست پولی انبساطی (مانند کاهش نرخ بهره) حرکت میکند؛ رویکردی که معمولاً در میان مدت منجر به تضعیف دلار میشود.
- در مقابل، اگر رشد GDP قوی و بالاتر از ظرفیت بالقوه اقتصاد باشد و همزمان تورم بالا باقی بماند، این وضعیت به معنای داغ شدن اقتصاد است. فدرال رزرو در این شرایط سیاست پولی انقباضی اتخاذ میکند (افزایش نرخ بهره)، که معمولاً در کوتاه مدت و میانمدت باعث تقویت دلار میشود
معاملهگران حرفهای نرخهای آتی بهره (Fed Funds Futures)، منحنی بازده اوراق خزانه و دادههای GDP را کنار هم میگذارند تا حدس بزنند گام بعدی فدرال رزرو چه خواهد بود و بر اساس آن روی جفت ارزهایی مثل EURUSD، GBPUSD، USDJPY و … پوزیشن میگیرند.
اثر رشد یا کاهش GDP بر ارزش ارزها
به طور کلی و در اغلب کشورها، رشد و تقویت GDP معادل با اقتصاد قویتر در نظر گرفته میشود. نتیجه طبیعی رشد اقتصادی بالا، افزایش یا حداقل ثبات نرخ بهره، جذابیت بیشتر برای سرمایهگذاری خارجی، بهبود سود شرکتها و بازار سهام و در نهایت، تقویت ارزش ارز ملی است.
در مقابل، رشد پایین یا منفی GDP نشانهای از ضعف اقتصاد است. در یک اقتصاد ضعیف،کاهش نرخ بهره و سیاستهای حمایتی، خروج سرمایه یا کاهش جریان ورودی و افزایش نگرانی بازار از ریسک اعتباری، کسری بودجه و… محتمل است. نتیجه چنین مواردی نتیجه کاهش ارزش ارز ملی خواهد بود.
اگر رشد GDP چند دوره متوالی فراتر از انتظار بازار باشد، معمولاً آن ارز در برابر سبدی از ارزها تقویت میشود، چون سرمایهگذاران نگاه خوشبینانهتری به آینده آن اقتصاد پیدا میکنند.
واکنش بازار فارکس به گزارشهای GDP
در تقویم اقتصادی، انتشار GDP به خصوص برای اقتصادهای بزرگ مثل آمریکا، منطقه یورو، بریتانیا و چین، جزو رویدادهای «پرنوسان» است. رفتار معمول بازار فارکس در روز گزارش، به شکل زیر است:
- 1. مرحله قبل از انتشار
- بازار طبق پیشبینیهای منتشرشده از سوی مؤسسات تحقیقاتی و بانکهای سرمایهگذاری، یک «سناریوی پایه» میسازد.
- نوسان کوتاه مدت ممکن است کاهش پیدا کند و تریدرها سایز پوزیشنها را کوچکتر کنند تا از شوک احتمالی در امان باشند.
2. لحظه انتشار
- اگر عدد واقعی GDP به پیشبینی نزدیک باشد:
معمولاً حرکت بسیار شدیدی نمیبینیم، مگر اینکه جزئیات (مثلاً ترکیب C، I، G، NX) سورپرایز بزرگی داشته باشد. - اگر عدد GDP بهطور معنیدار بالاتر از انتظار باشد:
1. بازار به سرعت احتمال افزایش نرخ بهره (یا تأخیر در کاهش آن) را بالا میبرد.
2. ارز مربوطه معمولاً در چند دقیقهی اول تقویت میشود، مخصوصاً در برابر ارزهای با رشد ضعیفتر.
- اگر عدد GDP به طور معنیدار پایینتر از انتظار یا منفی باشد:
1. احتمال سیاستهای حمایتی/انبساطی بیشتر میشود.
2. ارز ملی غالباً تضعیف میشود، به ویژه اگر این داده در ادامهی چند گزارش ضعیف قبلی باشد.
بهترین منابع برای دریافت گزارش GDP
بهترین منابع برای دریافت گزارش GDP عبارتند از:
- بانک جهانی (World Bank)؛
- صندوق بینالمللی پول (IMF)؛
- سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)؛
- نهادهای آماری و بانکهای مرکزی هر کشور؛
- سایتهای ارائهدهنده تقویم اقتصادی مثل Forex Factory و Investing.com.
نتیجهگیری
تولید ناخالص داخلی خلاصهای فشرده است از آنچه در عمق اقتصاد میگذرد. با فهم GDP، شناخت انواع مختلف آن، درک روشهای محاسبه و آگاهی از محدودیتهای این شاخص، میتوان تصویر دقیقتری از وضعیت واقعی اقتصاد به دست آورد.
برای یک سرمایهگذار یا معاملهگر حرفهای، GDP پلی است بین اقتصاد کلان و تصمیمهای عملی در بازار. پلی که اگر به درستی از آن عبور شود، تحلیلها منطقیتر، سناریوها واقعبینانهتر و استراتژی معاملاتی هماهنگتر با نبض واقعی اقتصاد خواهد بود.