شاخص ها به عنوان ابزاری در جهت اندازه گیری تغییرات متغییرهای اقتصادی به کار می روند. بدیهی است که با گذشت زمان در متغییرهای اقتصادی همچون تولید، قیمت، ارزش پول و … تغییراتی ایجاد شود. شاخص ها تغییرات متغییرهای اقتصادی را در طی زمان نشان می دهد.
ساده ترین نوع شاخص از نسبت دو رقم به صورت درصد بدست می آید. در زندگی روزمره مردم برای کسب تغییرات قیمت یک کالا نسبت به گذشته، میزان رقم جاری آن را نسبت به سال پایه اندازه می گیرند. شاخص ها برای تغییرات قیمت، مقدار و ارزش در طی زمان ایجاد می شوند.
در اینجا به شاخص های قیمتی نیازمندیم که تغییرات قیمت در سال های گوناگون را نسبت به سال پایه و به درصد بیان کند. معامله گران بازارهای مالی با دقت فراوان به گسترش سطح عمومی قیمت ها و شاخص های تورم می نگرند.
فهرست مطالب
چرا شاخص های قیمت مهم هستند؟
شاخص قیمت بسیار با اهمیت است. به طوری که از یک سرمایه گذار در بازارهای مالی تا سیاست گذاری اقتصادی و مقامات پولی به آن نیازمند هستند. شاخص های قیمت دو کاربرد عمده دارند:
نمایش چگونگی تغییر سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد
جهت تبدیل یا تعدیل شاخص های اسمی کلان اقتصادی به شاخص های واقعی اقتصاد
شاخص های اسمی در واقع قیمت های دوره جاری را نشان می دهند. و برای محاسبه تغییر قیمت ها نسبت به یک سال پایه از قیمت های واقعی استفاده می کنند. شاخص های واقعی قیمت ها را نسبت به یک سال پایه و به قیمت ثابت می سنجند. البته سال پایه بر اساس قانون ویژه ای تعیین نمی شود. معمولاً پس از یک سال پایه تغییرات بنیادی و ساختاری در اقتصاد نباید شکل بگیرد.
نکته کلیدی: سال پایه به طور رسمی و معمولاً در گزارشات اعلام می گردد.
یکی از کاربردهای شاخص های قیمت، نقش آن در سنجش قدرت خرید پول و اندازه گیری ارزش پول کشور است. منظور از ارزش پول قدرت آن در مبادله کالاها و خدمات است. از این رو افزایش سطح عمومی قیمت ها موجب کاهش قدرت خرید پول می گردد. به بیان دیگر چنانچه شاخص قیمت در سطح مصرف کننده دو برابر شود، در هر میزانی از درآمد، افراد تنها قادر به خرید نیمی از کالا و خدمات قابل خریداری خواهند بود. رابطه معکوس قدرت خرید پول و شاخص قیمت ها می تواند به عنوان ابزاری در دادوستد بازار ارز مدنظر قرار گیرد.
کل افزایش تولید ناخالص ملی کشورها معمولاً نمی تواند به مفهوم رشد تولید واقعی و خدمات در اقتصاد باشد. بخشی از افزایش تولید ناخالص ملی به سبب بالا رفتن قیمت کالاها و خدمات در طی دوره زمانی است. برای روشن شدن میزان واقعی رشد تولید ناخالص ملی از عامل تعدیل کننده قیمت استفاده می شود. به این شکل افزایش قیمت ها تعدیل می شود. در نتیجه شاخص های واقعی برای فهمیدن میزان و چگونگی تغییرات واقعی در اقتصاد نقش کلیدی دارند.
زمانی که از نرخ تورم صحبت می شود منظور تغییرات قیمت در بخش خانوارها و یا همان شاخص قیمت مصرف کننده CPI است. شاخص قیمت مصرف کننده تغییر در قیمت یک سبد نمونه از کالاها و خدمات از قبیل غذا، انرژی، خانه، پوشاک، حمل و نقل، مراقبت های پزشکی سرگرمی و آموزش و پرورش را اندازه گیری می کند.
شاخص قیمت مصرف کننده می تواند به طور عمده ای به واسطه حرکت نوسانی قیمت انرژی و غذا، تحت تاثیر قرار گیرد. بنابراین مهم است که شاخص خالص قیمت مصرف کننده Core CPI را که شامل انرژی و غذا نباشد در نظر بگیریم.
شاخص قیمت تولید کننده PPI معمولاً با استفاده از داده های مربوط به کالاهای نهایی صنعتی، معدنی، کشاورزی، انرژی و … تهیه می شود. شاخص قیمت تولید کننده که به شاخص بهای عمده فروشی نیز شهرت دارد، نشان دهنده تغییرات قیمت در سطح تولید کننده یا عمده فروشی است.
شاخص قیمت تولید کننده در واقع تغییرات قیمت را در بخش کارخانه ای اقتصاد مورد ارزیابی قرار می دهد.
برای بررسی وضعیت مواد و تولیدات خام می توان از شاخص های قیمتی کالاهای قابل معامله از جمله شاخص اداره پژوهش کالا CRB استفاده نمود.
این شاخص که توسط موسسه رویترز منتشر می شود، 21 کالای جهانی را در خود جای داده است و تغییرات سبدی از این 21 کالا را نمایش می دهد. همانطور که در قبل اشاره شد معمولاً تورم ابتدا اثر خود را بر روی کالاها و مواد اولیه می گذارد و بر این اساس تحلیل گران با تحلیل و زیر نظر داشتن شاخص قیمت کالاها به بررسی آینده تورم در بازارهای کالا می پردازند. افزایش این شاخص نشانه ای بارز از احتمال تقویت تورم و کاهش آنها نیز نشانه ای از احتمال افت سطح عمومی قیمت ها در جهان است.
شاخص CRB از مولفه های زیر تشکیل شده است:
برای معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی، تجزیه و تحلیل این شاخص بسیار با اهمیت تلقی می شود. معمولاً افزایش این شاخص قیمت را می توان به چشم انداز بهبود اقتصاد جهانی تفسیر نمود چرا که رشد این شاخص قیمت نشانه ای از افزایش تقاضا برای مواد اولبه جهت سرمایه گذاری است. البته گاهی نیز رشد این شاخص قیمت می تواند به واسطه عرضه مستقیم دلار در بازارهای مالی و یا اجرای سیاست های تزریق نقدینگی از سوی بانک های مرکزی و یا دلایلی دیگر روی داده باشد که در این شرایط تقاضای سفته بازانه در بازارهای کالا موجب رشد این شاخص می شود.
در پی بحران اقتصادی سال 2008 افت معنا دار این شاخص قبل از سقوط بازارهای مالی شواهدی را از احتمال وقوع بحران اقتصادی برملا کرده بود. همچنین افزایش این شاخص از ابتدای سال 2009 بیشتر به واسطه ضعف عمومی دلار در بازارهای مالی به دلیل تزریق بسته های محرک اقتصادی (عرضه گسترده دلار از سوی بانک مرکزی در بازارهای مالی) روی داد که این مسئله موجب تقاضای عمومی کالاها به واسطه انگیزه های سفته بازانه در بازارهای مالی گردید.
توضیحات باقی شاخص ها را میتوانید در سایت آرون گروپس به صورت مبسوط مطالعه نماید.