رقیق سازی سهام زمانی اتفاق میافتد که اقدام یک شرکت باعث افزایش تعداد سهام موجود و در نتیجه کاهش درصد مالکیت سهامداران موجود شود. اگرچه رقیق کردن سهام برای شرکتهای آسیبدیده نسبتاً رایج است، اما این فرآیند به یک دلیل ساده پیامدهای منفی دارد: سهامداران یک شرکت مالکان آن هستند و هر چیزی که سطح مالکیت سرمایهگذار را کاهش دهد، ارزش داراییهای سرمایهگذار را نیز کاهش میدهد.
آنچه در این مقاله میخوانید ...
رقیق سازی سهام
بنا به مقالهای در وبسایت Investopedia، رقیق شدن زمانی اتفاق میافتد که یک اقدام شرکتی، مانند یک عرضه ثانویه، تعداد سهام موجود را افزایش دهد. اعمال اختیارات سهام هنگامیکه منجر به افزایش تعداد سهام موجود شود، برای سهامداران کاهش مییابد. تضعیف سهم هر یک از سهامداران در شرکت را کاهش میدهد، اما اغلب زمانی ضروری است که یک شرکت برای عملیات به سرمایه جدیدی نیاز دارد. زمانی که این اوراق به سهام تبدیل میشوند، بدهی و حقوق صاحبان سهام قابلتبدیل میتواند کاهش یابد. تضعیف لزوماً به معنای تغییر مقدار دلار سرمایهگذاری نیست، اما از آنجایی که سهام نگهداری شده درصد کمتری از کل شرکت است، سرمایهگذار کشش کمتری در تصمیمات شرکت دارد و سهم آنها نشاندهنده درصد کاهشی از درآمد کلی شرکت است. گرچه اخبار عرضه ثانویه معمولاً به دلیل کاهش قیمت مورد استقبال سهامداران قرار نمیگیرد، یک پیشنهاد میتواند سرمایه لازم برای بازسازی، پرداخت بدهی یا سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را به شرکت تزریق کند. درنهایت، در صورت سودآوری شرکت و افزایش قیمت سهام، کسب سرمایه از طریق عرضه ثانویه میتواند برای سرمایهگذار در بلندمدت مثبت باشد.
عرضههای ثانویه
به عنوان مثال، اگر شرکتی درمجموع 1000 سهم شناور در بازار داشته باشد و مدیریت آن 1000 سهم دیگر را در یک عرضه ثانویه منتشر کند، اکنون 2000 سهم موجود است. صاحبان 1000 سهم اول با ضریب رقیق 50 درصدی مواجه خواهند شد. این بدان معناست که مالک 100 سهم اکنون 5 درصد از سهام شرکت را بهجای 10 درصد در اختیار دارد.
گزینههای تمرین رقیق سازی سهام
هنگام انجام رقیق سازی سهام، برخی از ابزارهای مشتقه با سهامی که توسط شرکت برای کارکنان آن صادر میشود مبادله میشود. این گزینههای سهام کارکنان اغلب به جای پاداش نقدی یا سهام اعطا میشود و به عنوان مشوق عمل میکند. هنگامی که قراردادهای اختیار معامله اعمال میشود، اختیار معامله به سهام تبدیل میشود و کارمند میتواند سهام را در بازار بفروشد و درنتیجه تعداد سهام شرکت را کاهش میدهد. گزینه سهام کارکنان رایجترین راه برای رقیق کردن سهام از طریق مشتقه است، اما ضمانتنامهها، حقوق و بدهی قابلتبدیل و حقوق صاحبان سهام نیز گاهی اوقات کاهش میدهند.
بدهی قابل تبدیل و حقوق صاحبان سهام قابل تبدیل
بنا به مقالهای در وبسایت Morgan Stanley در رابطه با رقیق سازی سهام، هنگامیکه یک شرکت بدهی قابلتبدیل صادر میکند، به این معنی است که دارندگان بدهی که تصمیم میگیرند اوراق بهادار خود را به سهام تبدیل کنند، مالکیت سهامداران فعلی را کاهش میدهند. در بسیاری از موارد، بدهی قابلتبدیل به سهام عادی با نسبت تبدیل ترجیحی تبدیل میشود. بهعنوانمثال، هر 1000 دلار بدهی قابلتبدیل ممکن است به 100 سهم عادی تبدیل شود، بنابراین کل مالکیت سهامداران فعلی کاهش مییابد.
سهام قابلتبدیل که اغلب سهام ممتاز قابلتبدیل نامیده میشود، معمولاً با نسبت ترجیحی به سهام عادی تبدیل میشود. بهعنوانمثال، هر سهام ممتاز قابلتبدیل ممکن است به 10 سهم از سهام عادی تبدیل شود، بنابراین مالکیت سهامداران موجود را نیز کاهش میدهد. تأثیر روی سرمایهگذاری که سهام عادی قبل از رقیق سازی سهام داشته است، مانند عرضه ثانویه است، زیرا با عرضه سهام جدید به بازار، درصد مالکیت آنها در شرکت کاهش مییابد.