در هر معاملهای قبل از فکر کردن به سود، باید به این سوال پاسخ داد که «برای این سود، چه میزان ریسک میپذیرم؟». اینجاست که مفهوم ریسک به ریوارد اهمیت پیدا میکند. نسبت ریسک به ریوارد به شما کمک میکند با دیدی واقع گرایانه، حد سود و حد ضرر معاملات خود را تنظیم کنید و تصمیمگیریهای مالی خود را بر پایه منطق و نه احساسات انجام دهید. اگر به دنبال ساختن یک سیستم معاملاتی منسجم و قابل اتکا هستید، ادامه این مقاله را از دست ندهید!
نکات کلیدی:
|
نسبت ریسک به ریوارد چیست و چرا در معاملات اهمیت دارد؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk to Reward Ratio) یکی از بنیادیترین مفاهیم در دنیای معاملهگری و سرمایهگذاری است که رابطه مستقیم با بقا و رشد سرمایه در بازار دارد. این نسبت نشان میدهد که در مقابل ریسکی که معاملهگر برای ورود به یک معامله میپذیرد، چه میزان سود انتظار دارد. بهعبارت دیگر، پاسخ روشنی به این سوال است: «آیا این معامله ارزش ریسک کردن را دارد؟»
برای درک بهتر اینکه ریسک به ریوارد یعنی چه، باید تصور کنیم در هر موقعیت معاملاتی، سرمایهگذار با دو سناریو مواجه است، یا سود میکند یا ضرر. حال این نسبت مشخص میکند که میزان ضرر احتمالی در مقایسه با سود هدفگذاری شده چقدر است. برای مثال، اگر در یک معامله حاضر باشید ۵۰ دلار ریسک کنید تا به ۱۵۰ دلار سود برسید، نسبت ریسک به ریوارد شما ۱ به ۳ خواهد بود.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد بسیار ساده است، اما درک دقیق آن تفاوت زیادی در خروجی معاملات ایجاد میکند. برای محاسبه این نسبت، ابتدا باید سه پارامتر اصلی را مشخص کرد:
- نقطه ورود به معامله؛
- حد ضرر (Stop Loss)؛
- حد سود (Take Profit).
تفاوت بین نقطه ورود و حد ضرر را ریسک و تفاوت بین نقطه ورود و حد سود را ریوارد مینامند.
فرمول محاسبه نسبت ریسک به ریوارد بهصورت زیر است:
نسبت ریسک به ریوارد = مقدار ریسک / مقدار ریوارد
برای مثال اگر در یک معامله قصد داشته باشید ۲۰ دلار ریسک کنید تا به سود ۶۰ دلاری برسید، نسبت ریسک به ریوارد شما برابر با ۱:۳ خواهد بود. این عدد بیانگر آن است که برای هر ۱ واحد زیان احتمالی، ۳ واحد سود هدفگذاری شدهاید.
مثالهای کاربردی از تعیین ریسک به ریوارد در معاملات فارکس و ارز دیجیتال
برای درک بهتر معنی ریسک به ریوارد، بررسی مثالهای واقعی از بازار فارکس و ارز دیجیتال مفید خواهد بود. فرض کنید قصد دارید در جفتارز EUR/USD یک معامله خرید باز کنید. قیمت فعلی 1.0800 است، حد ضرر را در 1.0780 قرار میدهید و حد سود را در 1.0860. در این حالت ریسک شما ۲۰ پیپ و ریوارد شما ۶۰ پیپ است، یعنی نسبت ریسک به ریوارد ۱:۳ است.
حالا به بازار ارز دیجیتال برویم. مثلا میخواهید بیتکوین را در قیمت ۲۵,۰۰۰ دلار بخرید. حد ضرر را روی ۲۴,۰۰۰ و حد سود را روی ۲۷,۰۰۰ دلار قرار میدهید. ریسک شما ۱۰۰۰ دلار و ریوارد شما ۲۰۰۰ دلار است. بنابراین نسبت ریسک به ریوارد در این معامله ۱:۲ خواهد بود.
نکته:گاهی تریدرها با استفاده از نسبت ریسک به ریوارد معکوس (مثلاً 2:1)، بخشی از پوزیشن را زودتر میبندند تا سود تحقق یافته را قفل کرده و ریسک باقیمانده معامله را کاهش دهند. |
این مثالها نشان میدهند که آموزش ریسک به ریوارد ارز دیجیتال و فارکس بر پایه تنظیم دقیق نقاط خروج و ورود استوار است. در معاملات کوتاهمدت مانند اسکالپینگ، معمولا نسبت ریسک به ریوارد کوچکتر است، مثلا ۱:۱.۵، اما در معاملات بلندمدت یا سوئینگ تریدینگ، این نسبت میتواند به ۱:۳ یا حتی بیشتر برسد.
اهمیت دارد که این نسبت با توجه به نوع بازار، تایمفریم و استراتژی معاملاتی تنظیم شود. استفاده از اندیکاتورها، فیبوناچی یا سطوح کلاسیک حمایت و مقاومت، میتواند در تعیین دقیق حد ضرر و حد سود و در نتیجه محاسبه بهتر ریسک به ریوارد بسیار کمککننده باشد.
تاثیر نسبت ریسک به ریوارد در مدیریت سرمایه
بدون اغراق میتوان گفت ریسک به ریوارد ستون فقرات مدیریت ریسک است. این نسبت نه تنها به شما میگوید که در هر معامله چقدر ممکن است سود یا زیان کنید، بلکه کمک میکند تا سرمایه خود را به شکل پایدار در بازار حفظ کرده و رشد دهید. برای مثال، فرض کنید در هر معامله تنها ۲ درصد از سرمایه خود را به خطر میاندازید. اگر نسبت ریسک به ریوارد ۱:۲ داشته باشید، با تنها ۴۰ درصد وین ریت نیز میتوانید در بلندمدت سودآور باشید. اینجاست که رابطه وین ریت و ریسک به ریوارد اهمیت خود را نشان میدهد. هرچه ریسک به ریوارد بهتر باشد، نیاز به وین ریت بالا کمتر میشود و بالعکس.
نسبت ریسک به ریوارد و وین ریت لازم برای سر به سر شدن | |
---|---|
نسبت ریسک به ریوارد | وین ریت لازم برای سر به سر شدن |
1:1 | %50 |
1:2 | %33.33 |
1:3 | %25 |
1:4 | %20 |
1:5 | %16.67 |
این نسبت همچنین نقش مهمی در جلوگیری از اورتریدینگ دارد. معاملهگرانی که بدون ارزیابی دقیق وارد معاملات متعدد میشوند، معمولا نسبت ریسک به ریوارد مشخصی ندارند و همین موضوع باعث نوسانات شدید در موجودی حساب آنها میشود. مدیریت سرمایه زمانی معنا پیدا میکند که معاملهگر بداند در هر شرایطی، حتی با چندین باخت پیاپی، بهدلیل رعایت ریسک به ریوارد منطقی، سرمایهاش نابود نخواهد شد. این حس امنیت باعث میشود تصمیمگیریها با آرامش ذهنی و انضباط بیشتری انجام شود، نه با هیجان و استرس.
چه میزان ریسک به ریوارد برای تریدرهای حرفهای مناسب است؟
پاسخ به این سوال به نوع استراتژی، سبک معاملاتی و روحیه فردی معاملهگر بستگی دارد. اما بهطور کلی، اکثر تریدرهای حرفهای نسبتهایی بین ۱:۱.۵ تا ۱:۳ را هدفگذاری میکنند. این بازه تعادلی میان احتمال موفقیت و میزان سود حاصل از هر معامله ایجاد میکند. در استراتژیهایی با وین ریت بالا، ممکن است نسبت ریسک به ریوارد پایینتر مثل 1:1 نیز جوابگو باشد، اما در سبکهایی که درصد برد کمتری دارند، مانند معاملات روندی یا مبتنی بر شکست، ریسک به ریواردهای بالا مانند ۱:۳ یا حتی ۱:۵ منطقیتر است.
نکته: هر چه مدتزمانی که سرمایه در معرض ریسک است بیشتر باشد، باید نسبت ریسک به ریوارد بزرگتری مطالبه شود. |
نکتهای که بسیاری از تازهکاران درک نمیکنند این است که ریسک به ریوارد مناسب باید با روحیه روانی معاملهگر نیز هماهنگ باشد. برای فردی که تحمل دیدن ضررهای متوالی را ندارد، شاید بهتر باشد به سراغ استراتژیهایی با برد بیشتر، اما نسبت ریسک به ریوارد محدودتر برود.
همچنین باید در نظر داشت که “بهترین ریسک به ریوارد” لزوما بالاترین عدد نیست. گاهی اوقات، یک نسبت ۱:۲ که بهطور مداوم قابل دستیابی است، بسیار ارزشمندتر از یک نسبت ۱:۵ غیر واقع گرایانه است که در عمل به ندرت محقق میشود. در نهایت، یافتن نسبت ایدهال، مستلزم آزمون، ارزیابی و تطبیق با بازار هدف، تایمفریم مورد استفاده و شخصیت فردی معاملهگر است.
نتیجهگیری
نسبت ریسک به ریوارد، هسته استراتژیهای موفق معاملهگری را شکل میدهد. تریدرهای حرفهای میدانند که یک ریسک محاسبهشده نه تنها به آنها اجازه میدهد تا از ضررهای بزرگ جلوگیری کنند، بلکه مسیر سودهای پایدار را هموار میکند. پذیرش ریسک کنترلشده به معنای فرصتهای بیشتر برای رشد و استفاده از بازار است. هر معاملهگر باید درک کند که بدون تعادل صحیح بین ریسک و ریوارد، هیچچیز ثابت و تضمینشده نیست. بهجای اینکه صرفاً به دنبال درصد برد بالا باشید، به فکر مدیریت بهینه ریسکها و یافتن بهترین نقاط ورود و خروج باشید تا بتوانید با اطمینان بیشتری قدم در بازارهای مالی بگذارید و سودآوری مستمر را تجربه کنید.
منابع: Investopedia, ig