بازارهای مالی فقط با نگاه کردن به قیمتها تحلیل نمیشوند؛ گاهی لازم است ببینیم پشت این حرکتها چه تعداد از نمادها واقعا همراه جریان اصلی بازار هستند. شاخص درصد صعودی (BPI)، شاخصی است که به دنبال سرعت رشد قیمت نیست، بلکه به دنبال گستردگی و میزان مشارکت بازار در روند صعودی یا نزولی است.
درک این شاخص میتواند به معاملهگران کمک کند تا از تصمیمگیریهای احساسی فاصله بگیرند و با اطمینان بیشتری، نقاط ورود و خروج خود را بر پایه واقعیتهای آماری و پهنای بازار تنظیم کنند.
- فقط سطح شاخص BPI مهم نیست؛ سرعت و شیب صعود یا نزول آن میتواند نشانهای از قدرت یا ضعف تغییر روند باشد.
- برای هر بازار یا دارایی، محدودههای اشباع خرید/فروش را با دادههای تاریخی و بک تست آزمایش کنید تا سیگنالهای دقیقتری دریافت کنید.
- وقتی افزایش یا کاهش شاخص BPI با جهش یا افت غیرعادی حجم معاملات همراه باشد، اعتبار سیگنال بسیار بیشتر میشود.
- بررسی واکنش شاخص BPI به رویدادهایی مانند اعلام نرخ بهره یا گزارش اشتغال میتواند نشان دهد که آیا بازار به صورت گسترده از جهت جدید حمایت میکند یا نه.
شاخص درصد صعودی (BPI) چیست؟
شاخص درصد صعودی (BPI) یک ابزار تحلیلی برای سنجش پهنای بازار است که مقدار آن همیشه بین ۰ تا ۱۰۰ درصد نوسان دارد. هرچه این عدد بالاتر باشد، یعنی تعداد بیشتری از سهام موجود در یک شاخص یا صنعت خاص، بر اساس نمودار نقطه و شکل (P&F) در وضعیت «سیگنال خرید» قرار دارند.

در عمل، معاملهگران و تحلیلگران از شاخص BPI برای رصد قدرت یا ضعف کلی بازار استفاده میکنند و آن را برای شاخصها یا گروههای مختلف محاسبه و دنبال میکنند.
به عنوان مثال:
- شاخص S&P 500 با نماد $BPSPX؛
- شاخص Nasdaq-100 با نماد $BPNDX؛
- حتی صنایع خاص مانند فناوری، انرژی یا مالی نیز شاخص درصد صعودی (BPI) اختصاصی دارند.
این شاخص به دلیل ماهیت کلینگر خود، در تحلیل سنتیمنتال بازار، شناسایی محدودههای اشباع خرید یا فروش و تایید یا رد سیگنالهای سایر ابزارهای تکنیکال به کار میرود.
ایده اولیه BPI را «Abe Cohen» در دهه ۱۹۵۰ در نشریه Chartcraft / Investors Intelligence مطرح کرد. هدف او ارائه ابزاری بود که بتواند وضعیت کلی بازار را بر اساس سیگنالهای خرید و فروش در نمودارهای P&F نشان دهد. در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، این روش با افزودن قوانین دقیقتر برای شناسایی سیگنالهای «صعودی» و «نزولی» تکمیل شد و به شکل امروزی درآمد.
فرمول محاسبه شاخص درصد صعودی (BPI)
فرمول محاسبه شاخص درصد صعودی به شکل زیر است:

مثال: اگر از ۵۰۰ سهم شاخص S&P 500، تعداد ۳۱۵ سهم در P&F «خرید» باشند:
BPI = (۳۱۵÷۵۰۰)×۱۰۰ = %۶۳
یعنی ۶۳٪ بازار در وضعیت خرید P&F است و روند صعودی بر بازار غالب شده است.
تفسیر و تحلیل شاخص درصد صعودی (BPI)
شاخص درصد صعودی به طور کلی سه محدوده کلیدی دارد که هرکدام پیام خاصی درباره وضعیت بازار میدهند:
بالای ۵۰٪ – محدوده اشباع خرید
زمانی که مقدار شاخص BPI به بالای ۵۰ درصد میرسد، یعنی اکثریت سهمها در سیگنال خرید قرار دارند و جو بازار بسیار خوشبینانه است. این شرایط معمولا پس از یک روند صعودی طولانی شکل میگیرد و نشاندهنده اشباع خرید است.
هرچند این وضعیت میتواند برای مدتی ادامه پیدا کند، اما ریسک اصلاح قیمتی یا توقف روند افزایش مییابد. در این حالت، بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند سود خود را ذخیره کنند یا حد ضرر را نزدیکتر کنند.
زیر ۵۰٪ – محدوده اشباع فروش
زمانی که شاخص BPI به زیر ۵۰ درصد میرسد، بیشتر سهمها در سیگنال فروش هستند و بدبینی شدیدی بر بازار حاکم است. این شرایط معمولا در انتهای یک روند نزولی یا پس از افتهای شدید دیده میشود.
از دید برخی معاملهگران، این موقعیت میتواند نشانهای از فرصت خرید باشد، به ویژه اگر سایر شاخصها یا پرایس اکشن نیز علائم بازگشت را تایید کنند.
سطح ۵۰٪ – نقطه تعادل بازار
بسیاری از تحلیلگران این سطح را یک «خط مرزی» برای سنجش تغییر فاز بازار میدانند و عبور پایدار از آن را به عنوان تأیید روند در نظر میگیرند.
«BPI بهجای سنجش قدرت یک سهم، میزان مشارکت کل سهمها در یک روند را اندازه میگیرد.» به همین دلیل، این شاخص یک ابزار ایدهآل برای بررسی احساسات کلی بازار، سنجش پهنای روند و تایید شکستها و حرکات بزرگ قیمتی به شمار میرود.
مزایا و محدودیتهای استفاده از شاخص درصد صعودی (BPI)
مانند هر ابزار دیگری، در هنگام استفاده از شاخص BPI نیز با مزایا و چالشهایی مواجه میشویم. در ادامه، به مهمترین نقاط قوت آن در سنجش عرض بازار و همچنین محدودیتهایی که ممکن است باعث خطای تحلیلی شوند میپردازیم.مزایای شاخص درصد صعودی (BPI)
مزایای شاخص درصد صعودی (BPI) عبارتند از:- نمایش پهنای واقعی بازار: به جای تمرکز بر روی یک یا چند سهم خاص، BPI مشارکت کلی سهمها در روند صعود یا نزول را نشان میدهد و دیدی جامع از سلامت بازار ارائه میکند.
- سیستماتیک و بدون ابهام: در روش نمودار نقطه و شکل (P&F)، یک نماد در «سیگنال خرید» است یا نیست؛ این شفافیت باعث میشود برداشتهای سلیقهای کمتر وارد تحلیل شوند.
- کاربرد در تحلیل سنتیمنت بازار: چون شاخص BPI نشاندهنده تعداد سهمهای صعودی است، تغییرات آن مستقیما با خوشبینی یا بدبینی جمعی بازار ارتباط دارد و برای تحلیل احساسات معاملهگران بسیار مفید است.
- سازگاری با تایمفریمهای میانمدت: تغییرات شاخص BPI به خوبی روندهای چند هفتهای تا چند ماهه را نشان میدهد و برای شناسایی فازهای چرخهای بازار مناسب است.
- تشخیص محدودههای اشباع خرید و فروش: محدودههای بالای ۷۰٪ و زیر ۳۰٪ به وضوح شرایط هیجانی بازار را مشخص میکنند و برای مدیریت ریسک یا شکار نقاط برگشتی کاربرد دارند.
- قابلیت استفاده برای گروهها و شاخصهای مختلف: از شاخصهای بزرگ مانند S&P 500 گرفته تا صنایع خاص یا حتی بازار ارزهای دیجیتال میتوان شاخص BPI را جداگانه محاسبه و تحلیل کرد.
- ابزار مکمل قدرتمند برای تأیید سیگنالها: ترکیب شاخص BPI با اندیکاتورهایی مانند RSI یا میانگین متحرکها میتواند سیگنالهای قویتر و قابل اعتمادتری تولید کند.
معایب شاخص درصد صعودی (BPI)
معایب شاخص درصد صعودی (BPI) عبارتند از:- تاخیر نسبی در انتهای روندها: به دلیل ماهیت سیگنالدهی شاخص P&F، BPI ممکن است در سقفهای قیمتی طولانی مدت یا کفهای عمیق کمی دیرتر هشدار برگشت بدهد.
- وابستگی به روش P&F: اگر معاملهگر با قوانین و ساختار نمودار نقطه و شکل آشنا نباشد، تحلیل تغییرات ستونهای X و O و در نتیجه تفسیر شاخص BPI دشوار خواهد بود.
- عدم ارائه جزئیات درباره شدت حرکت قیمت: شاخص BPI فقط نشان میدهد چه تعداد سهم در سیگنال خرید یا فروش هستند، اما میزان قدرت یا شتاب حرکتی آنها را مشخص نمیکند.
- نه یک سیگنال مستقل: همانند سایر شاخصها، استفاده از شاخص BPI به تنهایی میتواند گمراه کننده باشد و باید آن را در کنار پرایس اکشن، حجم معاملات و سایر اندیکاتورها بررسی کرد.
- تأثیرپذیری از ترکیب شاخص: تغییر وزن یا ترکیب نمادهای موجود در شاخص میتواند بر مقدار شاخص BPI اثر بگذارد و نتیجه را تحتتأثیر قرار دهد.
- احتمال ماندگاری طولانی در محدودههای اشباع: گاهی بازار میتواند برای هفتهها یا ماهها بالای ۷۰٪ یا زیر ۳۰٪ باقی بماند. بنابراین، تکیه صرف بر این محدودهها برای ورود یا خروج میتواند منجر به تصمیمات زودهنگام شود.
استراتژیهای معاملاتی بر اساس BPI
استراتژی معاملاتی بر اساس BPI شامل به کارگیری این شاخص برای شناسایی روند، نقاط برگشت و تایید سیگنالهای خرید یا فروش در بازار است.
شناسایی مناطق اشباع خرید و فروش با BPI
براساس chartschool، این نمودار شاخص درصد صعودی (BPI) بورس نیویورک را بر اساس نمودار نقطه و شکل (P&F) نشان میدهد. دو محدوده کلیدی برای تشخیص شرایط هیجانی بازار مشخص شدهاند:

محدوده اشباع خرید – بالای ۷۰٪
وقتی BPI به بالای این سطح برسد، یعنی بیش از ۷۰ درصد سهام در سیگنال خرید هستند. این وضعیت نشاندهنده خوشبینی شدید بازار است. در تصویر، هشدار Bear Alert درج شده که به معنی «هشدار نزولی» است. این هشدار زمانی فعال میشود که شاخص پس از رسیدن به بالای ۷۰٪ (ستونهای X) با یک کاهش ۶ درصدی (ستونهای O) برگردد.
محدوده اشباع فروش – زیر ۳۰٪
وقتی BPI به زیر این سطح برسد، یعنی کمتر از ۳۰ درصد سهام در سیگنال خرید قرار دارند. این وضعیت حاکی از بدبینی شدید بازار است. در تصویر، عبارت Bull Alert به معنی «هشدار صعودی» دیده میشود که زمانی رخ میدهد که شاخص پس از افت به زیر ۳۰٪ (ستونهای O) با یک رشد ۶ درصدی (ستونهای X) برگردد.
استفاده از تقاطعهای صعودی و نزولی BPI برای ورود و خروج
در این تصویر، ستونهای X بیانگر حرکتهای صعودی و ستونهای O نشاندهنده حرکتهای نزولی هستند. تغییر از یک ستون به ستون مخالف، نشانه تغییر فاز بازار است که میتواند برای ورود یا خروج از معاملات استفاده شود.

تقاطع یا تغییر به ستون X (صعودی):
زمانی که BPI پس از یک روند نزولی وارد ستون X میشود، یعنی درصد بیشتری از سهمها به سیگنال خرید P&F رسیدهاند. این تغییر، نشانهای از بازگشت قدرت خریداران است و میتواند یک سیگنال ورود یا افزایش حجم پوزیشنهای خرید باشد.
در تصویر، این حالت با فلش سبز و به معنی تشکیل سه خانه X (افزایش ۶ درصدی) و تغییر به ستون صعودی است.
تقاطع یا تغییر به ستون O (نزولی):
زمانی که BPI از حالت صعودی وارد ستون O میشود، یعنی درصد بیشتری از سهمها سیگنال فروش گرفتهاند. این تغییر، نشانهای از بازگشت قدرت فروشندگان است و میتواند سیگنال خروج یا کاهش حجم پوزیشنهای خرید باشد.
در تصویر، این حالت با فلش قرمز مشخص شده که به معنی تشکیل سه خانه O (کاهش ۶ درصدی) و تغییر به ستون نزولی است.
در عمل، معاملهگران عبور BPI از این نقاط تغییر را به همراه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند سطوح حمایت/مقاومت یا اندیکاتورهایی مانند RSI بررسی میکنند تا از سیگنالهای کاذب جلوگیری شود.
ترکیب BPI با میانگین متحرکها برای تایید روند
در این نمودار، خط آبی تیره نمایانگر شاخص درصد صعودی (BPI) شاخص نزدک کامپوزیت است و خطوط منحنی دیگر (آبی روشن و خاکستری) میانگینهای متحرک را نشان میدهند. هدف از این ترکیب، تشخیص قدرت یا ضعف روند کلی بازار و فیلتر کردن سیگنالهای نادرست است.

نحوه استفاده:
- BPI بالای میانگین متحرک و رو به بالا: نشانه قدرت روند صعودی و تأیید ادامه رشد بازار. در این حالت، احتمال موفقیت معاملات خرید بیشتر است.
- BPI پایین میانگین متحرک و رو به پایین: هشدار تضعیف روند و افزایش احتمال افت قیمتها. این شرایط میتواند سیگنال خروج یا کاهش حجم پوزیشنها باشد.
- تقاطعهای صعودی و نزولی: عبور BPI از میانگین متحرک به سمت بالا (تقاطع صعودی) معمولاً یک سیگنال تأیید برای آغاز حرکت صعودی است و برعکس، عبور به سمت پایین (تقاطع نزولی) نشانه شروع فشار فروش است.
در تصویر، مشاهده میکنید که در نقاطی که BPI از میانگین متحرک عبور کرده و مسیر آن با شیب مثبت ادامه پیدا کرده، بازار به سمت رشد حرکت کرده است. همچنین، در مقاطعی که BPI زیر میانگین متحرک افتاده و مسیر نزولی گرفته، بازار نیز افت قابل توجهی را تجربه کرده است.
استراتژی شکست سطوح مهم با تایید BPI
در این نمودار، هدف، شناسایی لحظاتی است که بازار یک سطح کلیدی را میشکند و BPI نیز آن شکست را تأیید میکند.

نکات مهم در تصویر:
- سیگنال خرید P&F: این علامت زمانی ایجاد میشود که ستون X فعلی بالاتر از سقف ستون X قبلی بسته شود. این حرکت به معنی شکست یک مقاومت مهم در پهنای بازار است.
- تأیید صعودی: وضعیت نمودار نشان میدهد که BPI در حالت «خرید» قرار دارد و ستون X همچنان در حال رشد است؛ یعنی تعداد بیشتری از نمادهای شاخص در سیگنال خرید P&F قرار گرفتهاند.
- کف بالاتر: تشکیل کف بالاتر قبل از شکست، نشاندهنده تقویت روند و آماده ودن بازار برای ادامه صعود است.
- در حال صعود: ستون X در حال افزایش است که این، ادامه قدرت خریداران را تأیید میکند.
کاربرد در استراتژی:
زمانی که قیمت یک شاخص یا سهم، یک مقاومت کلیدی را در نمودار اصلی میشکند، اگر همزمان BPI هم سیگنال خرید P&F بدهد و هم در حال صعود باشد، احتمال موفقیت شکست بسیار بیشتر میشود. این همگرایی سیگنالها، به معاملهگر اطمینان بیشتری برای ورود به معامله میدهد.
فیلتر کردن سیگنالهای کاذب با ترکیب BPI و RSI
در این تصویر یک نمونه واگرایی پنهان صعودی در اندیکاتور RSI دیده میشود:
- در نمودار قیمت (کندلها): کف جدید بالاتر شکل گرفته که نشان میدهد فشار فروش کاهش یافته و روند کلی هنوز صعودی است.
- در RSI: در همین بازه، کف جدید پایینتر ثبت شده که به تنهایی میتواند باعث شک و تردید در معاملهگر شود.

استفاده از BPI برای مدیریت پوزیشنهای باز
در این تصویر، دو نمودار مشاهده میکنیم:- بالا: شاخص درصد صعودی (BPI) برای شاخص S&P 500؛
- پایین: نمودار قیمت شاخص S&P 500.

کاربرد BPI در مدیریت پوزیشنها
BPI به ما نشان میدهد چه درصدی از سهام موجود در شاخص S&P 500 در وضعیت سیگنال خرید هستند. این اطلاعات برای تصمیمگیری درباره نگهداری، کاهش یا بستن پوزیشنها بسیار ارزشمند است.
سناریوهای کلیدی:
- BPI بالای ۵۰٪ و روند صعودی قیمت: بازار از نظر پهنا قوی است و اکثر سهمها در سیگنال خرید قرار دارند. در این حالت، معاملهگر میتواند با اعتماد بیشتری پوزیشنها را باز نگه دارد و حتی حد ضرر را کمی بازتر تنظیم کند تا از نوسانات جزئی خارج نشود.
- BPI شروع به کاهش از محدودههای بالاتر (مثل ۸۰٪): حتی اگر قیمت شاخص همچنان رشد کند، افت BPI میتواند هشداری برای کاهش مشارکت بازار و آغاز شناسایی سود باشد. این شرایط معمولا نشان میدهد که قدرت روند در حال کاهش است.
- BPI زیر ۵۰٪ و نزولی: برتری فروشندگان و ضعف پهنای بازار. در این شرایط، احتمال افت قیمتها بیشتر است و بهتر است با استراتژیهای محافظهکارانهتر (مانند کاهش حجم یا بستن بخشی از پوزیشنها) عمل کرد.
تعیین اندازه پوزیشن بر اساس قدرت سیگنال BPI
یکی از کاربردهای مهم شاخص درصد صعودی (BPI) در مدیریت سرمایه، استفاده از آن برای تنظیم اندازه پوزیشنها بر اساس قدرت سیگنال بازار است. ایده اصلی این است که هرچه BPI قدرت و پهنای بیشتری در روند صعودی یا نزولی نشان دهد، اندازه پوزیشن میتواند متناسب با آن تنظیم شود تا بین سودآوری و مدیریت ریسک تعادل برقرار گردد.
مزیت این روش عبارتست از:
- جلوگیری از ریسک بیش از حد در شرایط نامطمئن؛
- استفاده حداکثری از فرصتها در بازارهای قدرتمند؛
- هماهنگی اندازه پوزیشن با واقعیت پهنای بازار ، نه فقط قیمت یک سهم.
اشتباهات رایج در تحلیل BPI
این اشتباهات رایج در تحلیل BPI عبارتند از:
تکیهی کامل بر یک اندیکاتور
صرفا با شاخص درصد صعودی (BPI) تصمیم نگیرید. سیگنالها را با پرایس اکشن، حجم معاملات، RSI و حداقل یک میانگین متحرک تأیید کنید تا خطا کمتر شود.
نادیده گرفتن بستر P&F
BPI بر پایه نمودار نقطه و شکل (P&F) ساخته میشود. بدون درک ساده ستونهای X/O و منطق شکست/بازگشت، تفسیر شما ناقص میماند. داشتن یک مرور کوتاه از قواعد P&F ضروری است.
مطلق دیدن مرزهای ۳۰/۷۰
در شاخص BPI، محدودههای ۳۰٪ (اشباع فروش) و ۷۰٪ (اشباع خرید) یک قانون مطلق و تغییرناپذیر نیستند. اینها فقط یک قاعده کلی و رایج هستند که در بسیاری از بازارها جواب میدهند، اما ممکن است برای همه شاخصها یا شرایط بازار مناسب نباشد.
بیتوجهی به تایمینگ سیگنالها
گاهی اوقات وقتی شاخص BPI به نزدیکی عدد ۵۰٪ میرسد، ممکن است بالا و پایین این سطح نوسان کند. این رفت و برگشتهای سریع میتوانند سیگنال اشتباه بدهند و اگر سریع واکنش نشان دهید، ممکن است وارد معامله اشتباهی شوید.
برای جلوگیری از این مشکل، بهتر است صبر کنید تا شاخص واقعا ثابت شود. مثلا:
- چند روز یا چند کندل متوالی بالای ۵۰٪ یا پایین ۵۰٪ بسته شود.
- یا شاخص BPI یک تقاطع (کراس) معتبر با میانگین متحرک خودش داشته باشد.
به این ترتیب تغییر جهت شاخص واقعی است، نه صرفا یک حرکت موقتی.
اختلاط نامناسب تایم فریمها
اگر تحلیل خود را روی یک بازه زمانی بزرگ مانند BPI هفتگی انجام میدهید، نباید بلافاصله بر اساس آن در یک بازه خیلی کوچک مثلا معاملات دقیقهای اسکالپ تصمیم بگیرید، زیرا این دو با هم هماهنگ نیستند. بهتر است تحلیل و اجرای معامله را در بازههای زمانی نزدیک به هم انجام دهید، مثلا تحلیل روزانه و اجرا در تایم فریم چهار ساعته.
نتیجهگیری
BPI فراتر از یک اندیکاتور تکنیکال ساده است. این شاخص به معاملهگر نشان میدهد آیا بازار به طور گسترده از یک روند حمایت میکند یا خیر. ترکیب آن با ابزارهایی مانند RSI، میانگین متحرکها و پرایساکشن، قدرت تحلیل را چند برابر میکند و از افتادن در دام سیگنالهای کاذب جلوگیری میکند.
با این حال، استفاده موثر از آن نیازمند شناخت کامل روش محاسبه، تفسیر محدودهها و هماهنگی با تایمفریم معاملاتی است. در نهایت، کسی که بتواند تغییرات BPI را در کنار رفتار قیمت به درستی بخواند، یک مزیت رقابتی جدی در مدیریت ریسک و شناسایی فرصتهای سودآور خواهد داشت.