راهنمای استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت
تیر 4, 1403
اندیکاتور پیوت پوینت یکی از ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که توسط معاملهگران بازارهای مالی برای تعیین نقاط مقاوم (حمایت و مقاومت) استفاده میشود. این اندیکاتور بهصورت خودکار نقاط محوری (Pivot Points) را بر اساس قیمتهای گذشته محاسبه میکند و به تحلیلگران کمک میکند تا تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند. در این مقاله، به بررسی نحوه استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت خواهیم پرداخت.
در بازار فارکس، عوامل متعددی وجود دارند که میتوانند تاثیر قابل توجهی بر روند بازار بگذارند. پیگیری تمامی تغییرات و رویدادهایی که در بازار رخ میدهد، ممکن نیست. با این حال، میتوانید با استفاده از بهترین اندیکاتورها و تحلیل حرکات بازار، نقاطی را شناسایی کنید که برای معاملات کوتاه مدت (هفتگی) مفید باشند. این نقاط میتوانند به شما کمک کنند تا تصمیمات بهتری در خصوص خرید و فروش ارزها بگیرید و ریسکهای مربوط به معاملات خود را مدیریت کنید.
نقاط و خطوط پیوت به عنوان سطوح قیمتی مهمی شناخته میشوند که به معاملهگران کمک میکنند تا سطوح حمایتی و مقاومتی کلیدی را شناسایی کنند. این خطوط شامل دو سطح حمایتی (S1 و S2)، یک خط میانی (خط پیوت)، و دو سطح مقاومتی (R1 و R2) میباشند. خط پیوت در میان سطوح حمایتی و مقاومتی قرار دارد و به تعیین روند بازار کمک میکند. به عبارت دیگر، اگر قیمت بالاتر از خط پیوت باشد، نشاندهنده روند صعودی بازار است و اگر قیمت پایینتر از خط پیوت قرار گیرد، روند بازار نزولی محسوب میشود. این روش میتواند به معاملهگران در تحلیل بهتر بازار و اتخاذ تصمیمات معاملاتی صحیحتر کمک کند.
در این مقاله می آموزیم
تعریف اندیکاتور پیوت پوینت
اصطلاح “پیوت” به نقاطی در نمودار اشاره دارد که قیمت در آنها چرخش یا بازگشت میکند و معمولاً با سطوح حمایت و مقاومت بازار همخوانی دارد. بسیاری از معاملهگران حرفهای از نقاط پیوت برای شناسایی این سطوح مهم استفاده میکنند. به طور کلی، دو نوع پیوت قیمت وجود دارد:
- پیوتهای محاسباتی (Calculated Pivots): این پیوتها با استفاده از فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند.
- پیوتهای قیمتی (Price Pivots): این پیوتها از طریق مشاهده رفتار قیمت در نمودارها شناسایی میشوند.
آشنایی و ترکیب این دو نوع پیوت با دیگر ابزارهای تکنیکال میتواند به بهبود روشهای معاملاتی کمک کند. در این مقاله، تمرکز بر پیوتهای محاسباتی است که به صورت اندیکاتور پیوت شناخته میشوند.
پیوت به معنای نقطه مرکزی است که در بازارهای مالی به عنوان مرجع تحلیل قیمتها و تغییرات آنها استفاده میشود. این نقطه بر اساس قیمتهای روز قبل تعیین میگردد و سطوح حمایت و مقاومت را ایجاد میکند. پیوتها معمولاً با تمرکز اندیکاتورهای صعودی و نزولی در یک محدوده کوچک، به عنوان موانع قیمتی قوی شناخته میشوند.
اندیکاتور پیوت پوینت (Pivot Point Indicator) یکی از ابزارهای کلیدی در تحلیل تکنیکال است که توسط معاملهگران و تحلیلگران برای شناسایی نقاط مهم قیمتی در بازارهای مالی استفاده میشود. این اندیکاتور با استفاده از دادههای قیمتهای گذشته، نقاط محوری را تعیین میکند که به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل میکنند. این نقاط محوری بر اساس بالاترین، پایینترین و قیمت پایانی دورههای زمانی قبلی محاسبه میشوند و به تحلیلگران کمک میکنند تا جهت حرکت قیمت را پیشبینی کنند.
فلسفه اصلی پشت اندیکاتور پیوت پوینت این است که بازارها تمایل دارند که در طول روز به برخی از سطوح قیمتی خاص واکنش نشان دهند. این سطوح قیمتی، که به عنوان نقاط پیوت شناخته میشوند، میتوانند به عنوان مرجعهایی برای معاملات روزانه استفاده شوند. به عبارت دیگر، این نقاط به عنوان نقاط تعادل بازار عمل میکنند که احتمالاً قیمت در حوالی آنها به تثبیت میرسد یا از آنها باز میگردد.
اندیکاتور پیوت پوینت در ابتدا توسط معاملهگران طبقههای معاملاتی بورسهای سهام و کالا در دهههای گذشته توسعه یافت. این معاملهگران از پیوت پوینتها برای پیشبینی حرکات قیمت در طول روز معاملاتی استفاده میکردند. با گذشت زمان، این تکنیک به دلیل سادگی و کارایی آن، به یکی از ابزارهای محبوب در میان معاملهگران خرد و حرفهای تبدیل شد.
انواع اندیکاتور پیوت پوینت
پنج نوع اصلی از اندیکاتور پیوت پوینت وجود دارد که هر کدام دارای روش محاسباتی خاص خود هستند. این پیوتها به شرح زیر میباشند:
- پیوت استاندارد – کلاسیک: مشهور به پیوت پوینت کف (Floor Pivots)، رایجترین نوع پیوت است که میانگین قیمت حداکثر، حداقل و پایانی دوره قبل را محاسبه میکند. نام این پیوت از اتاقهای فیزیکی بازار سهام گرفته شده است.
- پیوت وودیز (Woodie’s) : مشابه پیوت کلاسیک است، اما به قیمت پایانی وزن بیشتری میدهد. این نوع پیوت فقط دو سطح مقاومتی (مقاومت و حمایت) را محاسبه میکند.
- پیوت کاماریلا (Camarilla) : این مدل پیوت 9 سطح مقاومتی را تشکیل میدهد و به پیوت وودیز شباهت زیادی دارد.
- پیوت دیمارک (Demark) : از فرمول خاصی برای محاسبه سطوح مقاومتی استفاده میکند. این پیوت که توسط تام دیمارک ابداع شده است، به رابطه بین قیمت بازگشایی و پایانی وزن بیشتری میدهد.
- پیوت فیبوناچی (Fibonacci) : بر اساس درصدهای فیبوناچی، سطوح مقاومتی را محاسبه میکند و بعد از پیوت استاندارد، شناختهشدهترین نوع پیوت است.
هر یک از این پیوتها میتواند به معاملهگران در تحلیل و تصمیمگیریهای دقیقتر در بازارهای مالی کمک کند.
نحوه محاسبه نقاط پیوت پوینت
محاسبه نقاط پیوت پوینت یکی از اصول اولیه استفاده از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال است. نقاط پیوت پوینت به عنوان سطوح کلیدی در نمودار قیمت عمل میکنند که میتوانند جهت حرکت بازار را پیشبینی کنند. این نقاط از ترکیب قیمتهای بالاترین، پایینترین و بسته شدن دورههای زمانی قبلی محاسبه میشوند. در این بخش، نحوه دقیق محاسبه نقاط پیوت پوینت و سطوح مرتبط با آن را بررسی میکنیم.
نقاط پیوت پوینت شامل یک نقطه محوری (Pivot Point) و چندین سطح حمایت و مقاومت است. فرمولهای زیر برای محاسبه این نقاط به کار میروند:
نقطه پیوت P : (قیمت بالا + قیمت پایین + قیمت بسته شدن) / 3
این فرمول نقطه پیوت را به عنوان میانگین قیمت بالاترین، پایینترین و بسته شدن محاسبه میکند.
سطح مقاومت اول (R1):: قیمت پایین (2 * P) –
این سطح مقاومت با استفاده از نقطه پیوت و قیمت پایین دوره قبلی محاسبه میشود.
سطح حمایت اول (S1):: قیمت بالا (2 * P) –
این سطح حمایت با استفاده از نقطه پیوت و قیمت بالای دوره قبلی محاسبه میشود.
سطح مقاومت دوم (R2):: (قیمت بالا – قیمت پایین) + پبوت
این سطح مقاومت با اضافه کردن اختلاف بین قیمت بالاترین و پایینترین به نقطه پیوت به دست میآید.
سطح حمایت دوم (S2):: (قیمت بالا – قیمت پایین) – پیوت
این سطح حمایت با کم کردن اختلاف بین قیمت بالاترین و پایینترین از نقطه پیوت به دست میآید.
نقاط پیوت پوینت میتوانند برای دورههای زمانی مختلفی مانند روزانه، هفتگی، ماهانه و حتی ساعتی محاسبه شوند. بسته به نوع معاملهگری (کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت)، معاملهگران میتوانند از تایمفریمهای مختلف استفاده کنند. به عنوان مثال:
- پیوت پوینت روزانه: برای معاملهگران روزانه که به دنبال فرصتهای معاملاتی در طول روز هستند.
- پیوت پوینت هفتگی: برای معاملهگرانی که معاملات میانمدت انجام میدهند و به دنبال روندهای بزرگتر در بازار هستند.
- پیوت پوینت ماهانه: برای سرمایهگذاران بلندمدت که به دنبال تحلیل کلی بازار و نقاط ورود و خروج در بازههای زمانی بلندتر هستند.
مثال عملی از محاسبه نقاط پیوت پوینت
فرض کنید قیمتهای یک سهم در روز گذشته به صورت زیر بوده است:
- قیمت بالاترین : 150
- قیمت پایینترین : 140
- قیمت بسته شدن : 145
محاسبات به صورت زیر انجام میشوند:
- محاسبه نقطه پیوت: 145
- محاسبه سطح مقاومت اول: 150
- محاسبه سطح حمایت اول: 140
- محاسبه سطح مقاومت دوم: 155
- محاسبه سطح حمایت دوم: 135
با این محاسبات، نقاط پیوت پوینت برای روز آینده به دست میآیند و معاملهگران میتوانند از این سطوح برای تعیین نقاط ورود و خروج خود استفاده کنند.
نکات مهم در محاسبه نقاط پیوت پوینت
- دقت در دادههای ورودی: برای محاسبه دقیق نقاط پیوت، باید از دادههای قیمتی صحیح و بهروز استفاده شود.
- ترکیب با سایر ابزارها: نقاط پیوت پوینت بهتر است در ترکیب با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک، الگوهای قیمتی و شاخصهای قدرت نسبی استفاده شوند تا سیگنالهای معاملاتی معتبرتری به دست آید.
- تنظیمات شخصیسازی: برخی معاملهگران ممکن است تنظیمات خاصی برای محاسبه نقاط پیوت داشته باشند، مانند استفاده از قیمت باز شدن (Open) به جای قیمت بسته شدن (Close). این تنظیمات باید بر اساس استراتژی معاملاتی فردی تنظیم شوند.
کاربردهای اندیکاتور پیوت پوینت
اندیکاتور پیوت پوینت به عنوان یکی از ابزارهای اصلی تحلیل تکنیکال، دارای کاربردهای گستردهای است که به معاملهگران کمک میکند تا در تصمیمگیریهای معاملاتی خود دقیقتر باشند و نقاط ورود و خروج مناسب را شناسایی کنند. در این بخش، به بررسی کاربردهای مهم این اندیکاتور در بازارهای مالی میپردازیم.
کاربردهای اندیکاتور پیوت پوینت در تحلیل تکنیکال بسیار گسترده و متنوع هستند و به معاملهگران کمک میکنند تا بهبود بخشی معاملات خود، بهبودی ایجاد کنند
- تعیین سطوح حمایت و مقاومت: نقاط پیوت پوینت به عنوان سطوح مهمی در بازار شناخته میشوند که به معاملهگران کمک میکنند تا سطوح حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) را شناسایی کنند. این سطوح به عنوان نقاطی که قیمت به آنها تمایل به بازگشت دارد یا از آنها رد میشود، معمولاً در تحلیل تکنیکال و اتخاذ تصمیمات معاملاتی بسیار حائز اهمیت هستند.
- تحلیل روند بازار: با استفاده از نقاط پیوت پوینت، میتوان روند عمومی بازار را تحلیل کرد. اگر قیمت بالاتر از نقطه پیوت باشد، این میتواند نشانگر روند صعودی باشد، در حالی که اگر قیمت پایینتر از نقطه پیوت باشد، این میتواند نشانگر روند نزولی باشد.
- تعیین نقاط ورود و خروج: معاملهگران میتوانند از نقاط پیوت پوینت برای تعیین نقاط ورود و خروج مناسب استفاده کنند. به عنوان مثال، ورود به معامله ممکن است در نقاط حمایت و خروج در نقاط مقاومت انجام شود، که این نقاط توسط اندیکاتور پیوت پوینت تعیین میشوند.
- مدیریت ریسک: سطوح پیوت پوینت میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا حد ضرر و حد سود معاملات خود را بهتر مدیریت کنند. به عنوان مثال، معاملهگران ممکن است حد ضرر خود را در سطوح حمایت تنظیم کنند و حد سود خود را در سطوح مقاومت.
- استفاده در تحلیلهای متعدد زمانی: نقاط پیوت پوینت میتوانند برای تحلیلهای مختلف زمانی مانند روزانه، هفتگی یا ماهانه استفاده شوند، که این باعث میشود تا معاملهگران مختلف با سبکها و استراتژیهای معاملاتی مختلف، از این اندیکاتور بهرهبرداری کنند.
- ترکیب با سایر اندیکاتورها و ابزارهای تحلیل تکنیکال: نقاط پیوت پوینت میتوانند به عنوان ابزار تأییدی برای سایر اندیکاتورها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال استفاده شوند. به عنوان مثال، معاملهگران ممکن است نقاط حمایت و مقاومت که توسط اندیکاتور پیوت پوینت تعیین شده است، با الگوهای قیمتی مانند سه شمعی و توأم شناسایی کنند تا سیگنالهای معاملاتی قویتری داشته باشند.
فرض کنید که شما یک معاملهگر کوتاهمدت هستید و در بازههای زمانی کوتاه مانند ۱ دقیقه تا ۱۵ دقیقه معامله میکنید. در این صورت، شما از روندهای بلندمدت بازار آگاهی کافی نخواهید داشت، مگر اینکه به نمودارهای بلندمدت مانند نمودارهای ماهانه و هفتگی نگاه کنید. بدون این اطلاعات، شما در یک خلا زمانی معامله میکنید که میتواند منجر به تصمیمات نادرست شود.
برای مثال، تصور کنید که در نمودار ۵ دقیقهای معامله میکنید و بازار به یک مقاومت کلیدی میرسد. این مقاومت کلیدی ممکن است باعث افت شدید بازار شود. اگر شما از نمودارهای بلندمدت استفاده نکرده باشید، نمیتوانید علت این افت را درک کنید و ممکن است در موقعیتهای نامناسب وارد معامله شوید یا موقعیتهای مناسب را از دست بدهید.
برای جلوگیری از این مشکل، پیشنهاد میشود که در تایمفریمهای معاملاتی خود، بزرگنمایی کنید تا سطوح کلیدی بازار را شناسایی کنید. با مشاهده نمودارهای بلندمدت، میتوانید نقاط حمایت و مقاومت مهم را شناسایی کنید که در طول هفته میتوانند به شما در تصمیمگیریهای معاملاتی کمک کنند.
استفاده از سطوح پیوت به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال، میتواند برای معاملهگران بسیار مفید باشد. این سطوح شامل یک خط میانی (پیوت پوینت)، دو سطح مقاومت (R1 و R2) و دو سطح حمایت (S1 و S2) هستند. با استفاده از این سطوح، شما میتوانید نقاط ورود و خروج بهتری برای معاملات خود پیدا کنید و همچنین ریسک معاملات را بهتر مدیریت کنید. در نتیجه، استفاده از خطوط پیوت برای معاملهگران کوتاهمدت و حتی میانمدت بسیار توصیه میشود، چرا که این ابزار به شما کمک میکند تا نه تنها از روندهای کوتاهمدت، بلکه از روندهای بلندمدت بازار نیز آگاه باشید و بتوانید تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید.
روشهای استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت
- استفاده از پیوت پوینت در بازارهای رونددار:
در بازارهای دارای روند، اندیکاتور پیوت پوینت میتواند به عنوان یک ابزار مهم برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت عمل کند. معاملهگران میتوانند با مشاهده واکنش قیمت به این سطوح، فرصتهای معاملاتی را شناسایی کنند. به عنوان مثال، در یک روند صعودی، اگر قیمت از سطح پیوت پوینت بالاتر رود و سطح مقاومت اول (R1) را بشکند، میتواند سیگنال ورود به معامله خرید باشد. برعکس، در یک روند نزولی، اگر قیمت سطح پیوت پوینت را به سمت پایین بشکند و سطح حمایت اول (S1) را عبور کند، میتواند سیگنال ورود به معامله فروش باشد.
- استفاده از پیوت پوینت در بازارهای بدون روند:
در بازارهای جانبی یا بدون روند مشخص، اندیکاتور پیوت پوینت میتواند برای تعیین نقاط ورود و خروج مناسب باشد. در این شرایط، قیمت ممکن است بین سطوح حمایت و مقاومت تعیین شده توسط پیوت پوینت حرکت کند. معاملهگران میتوانند با خرید در نزدیکی سطوح حمایت (S1، S2) و فروش در نزدیکی سطوح مقاومت (R1، R2)، از نوسانات قیمت بهرهبرداری کنند. این استراتژی به خصوص در بازارهای بیطرف که قیمتها تمایل به حرکت در محدوده مشخص دارند، کارآمد است.
- ترکیب با سایر اندیکاتورها:
ترکیب اندیکاتور پیوت پوینت با سایر ابزارهای تحلیلی میتواند به معاملهگران کمک کند تا سیگنالهای قویتری دریافت کنند. برخی از اندیکاتورهای مفید برای ترکیب با پیوت پوینت عبارتند از:
- میانگین متحرک (Moving Average): میانگین متحرک میتواند به تأیید روند و شناسایی نقاط ورود و خروج کمک کند. ترکیب پیوت پوینت با میانگین متحرک میتواند نقاط ورود و خروج دقیقتری ارائه دهد.
- شاخص قدرت نسبی (RSI): اندیکاتور RSI میتواند به شناسایی شرایط اشباع خرید و فروش کمک کند. هنگامی که RSI نشاندهنده اشباع خرید است و قیمت نزدیک به سطح مقاومت پیوت پوینت است، میتواند سیگنال فروش قوی باشد.
- اندیکاتور MACD: MACD میتواند تغییرات روند را شناسایی کند. ترکیب پیوت پوینت با MACD میتواند به تأیید سیگنالهای معاملاتی کمک کند و نقاط ورود و خروج مطمئنتری را ارائه دهد.
استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت به عنوان یک ابزار تحلیل تکنیکال میتواند به معاملهگران در شناسایی سطوح کلیدی بازار و اتخاذ تصمیمات معاملاتی کمک کند. چه در بازارهای رونددار و چه در بازارهای بدون روند، این اندیکاتور میتواند به تعیین نقاط ورود و خروج مناسب کمک کند. همچنین، ترکیب آن با سایر اندیکاتورها میتواند سیگنالهای قویتری برای معاملات فراهم کند و به بهبود استراتژیهای معاملاتی منجر شود.
تفسیر خطوط پیوت هفتگی
خطوط پیوت یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال هستند که به شناسایی نقاط کلیدی حمایت و مقاومت در نمودارهای قیمتی کمک میکنند. روشهای متعددی برای تفسیر و استفاده از این نقاط وجود دارد. در اینجا به تفسیر خطوط پیوت هفتگی بر اساس تحلیلهای تکنیکال و استراتژیهای تاکتیکی پرداخته شده است.
در تحلیل تکنیکال، خطوط پیوت به عنوان نقاط مرجع برای پیشبینی حرکات آینده قیمت استفاده میشوند. نقاط پیوت هفتگی شامل یک خط میانی (پیوت پوینت)، دو سطح مقاومت (R1 و R2) و دو سطح حمایت (S1 و S2) هستند. این سطوح با استفاده از دادههای قیمتی هفته گذشته محاسبه میشوند و به تحلیلگران کمک میکنند تا نقاط کلیدی در هفته آینده را شناسایی کنند.
- پیوت پوینت (P): این خط میانی، میانگین قیمتهای بالاترین، پایینترین و بسته شدن هفته گذشته است. این نقطه به عنوان شاخصی برای جهت بازار در هفته آینده عمل میکند.
- سطوح مقاومت (R1 و R2): این سطوح به عنوان نقاطی که قیمت ممکن است در آنها متوقف شده و بازگردد، شناخته میشوند. اگر قیمت به این سطوح برسد، ممکن است فشار فروش افزایش یابد.
- سطوح حمایت (S1 و S2): این سطوح به عنوان نقاطی که قیمت ممکن است در آنها حمایت شده و بالا برود، شناخته میشوند. اگر قیمت به این سطوح برسد، ممکن است فشار خرید افزایش یابد.
در حوزه استراتژیهای تاکتیکی، معاملهگران از خطوط پیوت برای تعیین نقاط ورود و خروج در معاملات خود استفاده میکنند. برخی از استراتژیهای رایج شامل موارد زیر است:
- معاملات برگشتی: معاملهگران میتوانند با استفاده از خطوط پیوت، به دنبال نقاطی باشند که قیمت به سطوح حمایت یا مقاومت برخورد کرده و سپس برگردد. این نقاط میتوانند به عنوان فرصتهای مناسب برای ورود به معاملههای خرید یا فروش استفاده شوند.
- معاملات شکست: اگر قیمت از سطح پیوت پوینت یا سطوح مقاومت/حمایت عبور کند، معاملهگران ممکن است از این شکستها برای ورود به معاملههای جدید استفاده کنند. این استراتژی میتواند به ویژه در بازارهای پرنوسان مفید باشد.
- تعیین حد ضرر و حد سود: معاملهگران میتوانند با استفاده از سطوح پیوت، حد ضرر و حد سود معاملات خود را تعیین کنند. این سطوح به عنوان نقاطی که احتمال برگشت قیمت در آنها زیاد است، میتوانند به مدیریت ریسک کمک کنند.
خطوط پیوت هفتگی به عنوان ابزاری قدرتمند در تحلیل تکنیکال و استراتژیهای معاملاتی، به معاملهگران کمک میکنند تا نقاط کلیدی بازار را شناسایی کرده و تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس آنها اتخاذ کنند. با در نظر گرفتن تحلیلهای تکنیکال و استراتژیهای تاکتیکی، میتوان از این خطوط برای بهبود عملکرد معاملاتی و کاهش ریسکهای بازار استفاده کرد.
نکات مهم در استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت
نکات تحلیلی:
- مناطق اشباع فروش و اشباع خرید:
- سطوح S2 و R2 به عنوان مناطق اشباع فروش و اشباع خرید شناخته میشوند. وقتی قیمت به این سطوح میرسد، احتمال بازگشت قیمت وجود دارد و معاملهگران باید این مناطق را با دقت رصد کنند.
- تعیین مقادیر R2 و S2 در تایمفریمهای مختلف:
- مقادیر R2 و S2 را در نمودارهای ماهانه، هفتگی و روزانه تعیین کنید. اگر این سطوح به هم نزدیک بودند، به عنوان محدودههای کلیدی بازار در نظر بگیرید. این محدودهها میتوانند نشاندهنده نقاط حساس بازار باشند که در آنها تغییرات قابل توجهی رخ میدهد.
- انتظار برای گزارشهای اقتصادی مهم:
- هنگامی که معاملهگران منتظر انتشار یک گزارش اقتصادی مهم هستند و بازار آرام است، تعیین سطوح R1 و S1 روزانه میتواند مفید باشد. پس از انتشار گزارش، احتمال حرکت قیمت به سمت خط میانی (پیوت پوینت) افزایش مییابد.
- بررسی شکست سطوح S1 و R1:
- اگر قیمت از خطوط S1 و R1 عبور کرد، به معنای شکست قطعی این سطوح نیست. در این شرایط، بهتر است به دنبال عوامل تأییدکننده شکست این سطوح باشید، مانند حجم معاملات یا الگوهای قیمتی مرتبط.
- حفظ حرکات قیمتی بین خطوط R2 و S2:
- احتمال دارد که حرکات قیمتی در طول هفته بین دو خط R2 و S2 باقی بمانند. معاملهگران باید این محدودهها را به عنوان چارچوبی برای تحلیل و پیشبینی حرکات قیمت در نظر بگیرند.
نکات تاکتیکی:
- اشباع خرید و فروش:
- زمانی که قیمت به بالای مقاومت هفتگی R2 عبور میکند، نشاندهنده ورود بازار به اشباع خرید است. در این شرایط، بهتر است از ورود به معاملات خرید بلندمدت خودداری کنید.
- هنگامی که قیمت خط S2 را میشکند، بازار وارد اشباع فروش شده است و ورود به معاملات فروش کوتاهمدت توصیه نمیشود.
- استفاده از خطوط R1 و S1 به عنوان حد سود:
- میتوانید خطوط R1 و S1 هفتگی را به عنوان حد سود اولیه در نظر بگیرید. اگر بازار از این خطوط عبور کرد، میتوانید سطوح R2 و S2 را به عنوان حد سود دوم در نظر بگیرید.
با استفاده از این نکات تحلیلی و تاکتیکی، معاملهگران میتوانند بهرهوری و دقت خود را در تحلیلهای تکنیکال و تصمیمات معاملاتی افزایش دهند. این رویکردها به شناسایی نقاط کلیدی بازار و مدیریت ریسک کمک میکنند و به معاملهگران امکان میدهند تا با اعتماد بیشتری در بازارهای مالی فعالیت کنند.
اندیکاتور پیوت پوینت یکی از ابزارهای قدرتمند در تحلیل تکنیکال است که به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج، سطوح حمایت و مقاومت، و روند بازار را شناسایی کنند. با استفاده از این اندیکاتور و ترکیب آن با سایر ابزارهای تحلیلی، میتوان استراتژیهای معاملاتی موثرتری را ایجاد کرد و در نتیجه به بهبود عملکرد معاملاتی دست یافت.
در سال 2005، بر روی بیش از 100000 داده روزانه، به تحقیق در مورد اندیکاتور پیوت پوینت پرداختم. این تحقیق شامل دو بخش بود: بخش تئوری که استراتژیها را توضیح میدهد و بخش عملی که نحوه استفاده از این استراتژیها را نشان میدهد.
یکی از سوالات من این بود که آیا بزرگان بازار از مباحث تکنیکال ساده مثل پیوت پوینت استفاده میکنند؟ در بررسیهای خود متوجه شدم که پیوت پوینتها به عنوان نقاط ساپورت و مقاومت از دههها قبل در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند.
برای بررسی بیشتر، دو سوال اصلی داشتم:
- آیا فرمولهای قدیمی پیوت پوینت با فرمولهای کلاسیک ما تطابق دارند؟ کدام فرمول بهترین خروجی را ارائه میدهد؟
- بهترین زمان (ساعت صفر پیوت) برای محاسبه در هر فرمول چیست؟
برای پاسخ به سوال اول، از فرمول کلاسیک پیوت پوینت شروع کردم. برای سوال دوم، بر روی چهار جفت ارز اصلی در بازههای زمانی مختلف تحقیق کردم. متوجه شدم که برخی جفت ارزها در ساعات خاصی واکنش بهتری به پیوت پوینت نشان میدهند. به عنوان مثال، جفت ارز USD/JPY در ساعت 13:00 به وقت اروپای مرکزی (15:30 تهران) بهترین نتایج را داشت، در حالی که EUR/USD و GBP/USD در ساعت 4:00 صبح به وقت اروپای مرکزی (6:30 صبح تهران) بهترین بازدهی را داشتند.
این یافتهها نشان داد که پیوت پوینتها بر اساس ساعت میانه بازار سهام محاسبه میشوند. در بازار فارکس، به دلیل 24 ساعته بودن، ساعت 12 ظهر ساعت میانه محسوب میشود. اما هر جفت ارز بر اساس ساعت 12 ظهر سشن سوم (توکیو، لندن، نیویورک) محاسبه میشود. برای مثال، برای EUR/USD که یورو مربوط به سشن لندن و دلار مربوط به سشن نیویورک است، ساعت 12 توکیو مبنای محاسبه قرار میگیرد.
این ایده به نتایج جالبی منجر شد، اما من هنوز به دنبال سوالات و ایدههای جدید بودم. در ادامه، ایده استفاده از ساعت میانه روزانه را به بازههای زمانی هفتگی منتقل کردم. بازه زمانی محاسبه پیوت را به روز میانی هفته (چهارشنبه) و ساعت میانه روزانه منتقل کردم. خطوطی که به دست آمد، خصوصیات جالبی داشتند، اما فاصله آنها زیاد بود و برای رسیدن به یک سطح، 2-3 روز طول میکشید.
برای حل این مشکل، از فیبوناچی ریتریسمنت بین دو خط استفاده کردم. این تنظیمات باعث شد که بازار زودتر به خطوط برسد و اهمیت آنها کمتر از خطوط اصلی نباشد. این تحقیق به من نشان داد که استفاده از خطوط فیبوناچی میتواند به بهبود دقت پیوت پوینتها کمک کند.
Dr.Rahman
رحمان، دانش آموخته آی تی از دانشگاه امیرکبیر است که از سال 1388 در این حوزه فعالیت خود را آغاز کرده است. اما علاقه او به بازارهای مالی منجر به شروع فعالیت جدی او و پژوهش در این حوزه نیز شده است و در این زمینه دو کتاب نیز تالیف کرده که به بررسی و تحلیل عمیق مباحث مالی و اقتصادی میپردازند. در حال حاضر مسیر فعالیت خود در بازارهای مالی را به به عنوان کارشناس محتوا در بروکر آرون گروپس ادامه میدهد. با رحمان از طریق زیر میتوانید در ارتباط باشید: [email protected]