پیشبینی رفتار بازار همیشه یکی از دغدغههای اصلی معاملهگران بوده است. در این میان، برخی روشها با ترکیب منطق و الگو، توانستهاند دقت تحلیلها را تا حد زیادی افزایش دهند. یکی از همین رویکردها، سبکی است که تلاش میکند به جای تکیه صرف بر یک روش، از مزایای چند ابزار به طور همزمان بهره ببرد. سبک الیوت هارمونیک نمونهای از این تلاشهاست که نگاه تازهای به ساختار حرکتی بازار دارد.
در این مقاله، قصد داریم نگاهی دقیق و کاربردی به آموزش الیوت هارمونیک داشته باشیم و بررسی کنیم این شیوه چگونه میتواند در تحلیل بازارهای مالی به شما کمک کند. اگر شما هم قصد دارید تا با این روش بیشتر آشنا شوید، تا انتهای مقاله همراه آرون گروپس باشید.
- سبک الیوت هارمونیک با تلفیق ساختار موجی و الگوهای هندسی امکان شناسایی زودهنگام مناطق بازگشت قیمت را فراهم میکند و تحلیل را از وابستگی صرف به یک روش خارج میسازد.
- موفقیت در این سبک وابسته به تجربه و تمرین در محیطهای آزمایشی مانند حساب دمو است تا تحلیلگر بتواند مهارت تشخیص الگوها را به طور قابل توجهی افزایش دهد.
- استفاده درست از نسبتهای فیبوناچی همراه با تحلیل موجی کمک میکند نقاط ورود، حد ضرر و تارگت با پشتوانه تحلیلی قویتری مشخص شوند.
- این روش به خوبی با اندیکاتورهایی مانند RSI و MACD و همچنین تحلیل پرایس اکشن یا تایم فریمهای مختلف ترکیب میشود و باعث افزایش اعتبار تحلیل میگردد.
سبک الیوت هارمونیک (H.E.R) چیست؟
تحلیلگران حرفهای بازار همیشه به دنبال روشهایی بودهاند که بتوانند حرکات آینده قیمت را با دقت بیشتری پیشبینی کنند. یکی از رویکردهایی که در این زمینه توجه زیادی را به خود جلب کرده، سبکی تحلیلی به نام H.E.R یا Harmonic Equilibrium Routing است. این روش توسط تحلیلگر شناختهشده، الیزابت نرسسیان توسعه داده شده و هدف آن ترکیب منسجم دو ابزار قدرتمند تحلیلی یعنی امواج الیوت و الگوهای هارمونیک است.
در سبک الیوت هارمونیک، ساختار حرکتی قیمتها به گونهای بررسی میشود که هم رفتار موجی بازار در نظر گرفته شود و هم نسبتهای دقیق فیبوناچی که در الگوهای بازگشتی دیده میشوند. این سبک نه تنها به شناسایی جهت احتمالی بازار کمک میکند، بلکه با استفاده از مفاهیمی مثل “نودها” (نقاط کلیدی در مسیر قیمت) وخوشهبندی سطوح بازگشت، موقعیتهای ورود و خروج را دقیقتر مشخص میکند.
در مجموع، الگوی هارمونیک در کنار ساختار موجی الیوت، یک نمای تحلیلی دقیقتر ارائه میدهد؛ سبکی که میتواند برای بسیاری از فعالان بازارهای مالی، به ویژه کسانی که به دنبال ترکیب دقت ریاضی با روانشناسی بازار هستند، بسیار کاربردی باشد.
تفاوت سبک الیوت هارمونیک با امواج الیوت کلاسیک
هرچند هر دو روش بر پایه تحلیل ساختارهای تکرارشونده قیمت بنا شدهاند، اما سبک الیوت هارمونیک (H.E.R) و امواج الیوت کلاسیک از نظر نحوه شمارش، دقت نقاط ورود و ابزارهای کمکی تفاوتهای بنیادینی دارند. این تفاوتها از جنبههای زیر مشهود است:
۱. روش شمارش و ساختار موجی
- الیوت کلاسیک: موجهای ایمپالسیو را به ۵ زیر موج و موجهای اصلاحی را به ۳ زیر موج تقسیم میکند. تمرکز آن روی قوانین و تناوب موجها و الگوهای اصلاحی مانند زیگزاگ، فلت یا مثلث است.

- الیوت هارمونیک: به جای پایبندی کامل به شمارش پنجتایی، در بسیاری از موارد ساختار موجی را به فرم سه مرحلهای (A-B-C) سادهسازی میکند تا بتواند آن را به صورت دقیق با الگوهای هارمونیک تطبیق دهد. این سادگی باعث کاهش خطا در شمارش و شناسایی سریعتر نقاط بازگشت میشود.

۲. ابزارهای کمکی و نسبتها
- الیوت کلاسیک: بیشتر بر تناوب، روابط قیمتی و زمانی بین موجها تکیه دارد و از فیبوناچی به عنوان ابزار جانبی استفاده میکند، اما نسبتها انعطافپذیرتر هستند.
الیوت هارمونیک: استفاده از نسبتهای دقیق فیبوناچی (مثل ۰٫۶۱۸، ۰٫۷۸۶، ۱٫۲۷ و ۱٫۶۱۸) بخش اصلی این روش است. علاوه بر شمارش موجها، این سبک از الگوهای هارمونیک مانند الگوی هارمونیک گارتلی، الگوی خفاش (Bat) و دیگر شکلهای رایج استفاده میکند تا نقاط بازگشتی محتمل (PRZ) را شناسایی کند. این نواحی بازگشتی زمانی قدرت بالایی دارند که چند نسبت فیبوناچی به صورت همگرا در یک محدوده قیمتی جمع شوند، که در نتیجه احتمال برگشت قیمت را به شدت افزایش میدهد.

۳. دقت در تعیین نقاط ورود و خروج
- الیوت کلاسیک: نقاط ورود معمولاً پس از تأیید پایان موج اصلاحی (مثلاً موج ۲ یا موج ۴) مشخص میشود، اما این تأیید اغلب با تأخیر انجام میگیرد.
- الیوت هارمونیک: با همزمانسازی ساختار موجی و الگوی هارمونیک، نقطه ورود با دقت فیبوناچی و قبل از حرکت اصلی بازار مشخص میشود که به معاملهگر امکان میدهد زودتر و با ریسک کمتر وارد شود.
۴. سطح پیچیدگی و آموزش
- الیوت کلاسیک: به دلیل تنوع بالای ساختارهای اصلاحی، یادگیری و اجرای الیوت کلاسیک نیاز به تجربه و تمرین طولانی دارد.
- الیوت هارمونیک: به دلیل ادغام با الگوهای هندسی مشخص و نسبتهای ثابت، برای معاملهگران تازهکار قابل درکتر است، ولی همچنان نیازمند تسلط بر فیبوناچی و شناخت ساختارهای بازار است.
به طور خلاصه، الیوت کلاسیک بیشتر بر درک روانشناسی بازار و چرخههای قیمتی تأکید دارد، در حالی که الیوت هارمونیک یک نسخه دقیقتر و عدد محور از آن است که با استفاده از الگوهای هندسی و نسبتهای فیبوناچی، امکان تعیین نقاط ورود و خروج را با خطای کمتر فراهم میکند. به همین دلیل، بسیاری از معاملهگران مدرن برای معاملات کوتاه مدت و میان مدت از سبک هارمونیک استفاده میکنند.
شباهتها و تفاوتهای الیوت هارمونیک با سبک نئوویو
تحلیلگرانی که به دنبال روشهای پیشرفتهتر از امواج کلاسیک هستند، معمولاً بین دو سبک تحلیلی شناختهشده قرار میگیرند: نئوویو و سبک الیوت هارمونیک. هر دو روش بر پایه درک عمیق از رفتار موجی بازار توسعه یافتهاند و از ابزارهای مشابهی مثل فیبوناچی استفاده میکنند. اما با وجود شباهتها، مسیر این دو سبک در اجرا و منطق تحلیلی تفاوتهای مهمی دارد.
در روش نئوویو که توسط گلن نیلی طراحی شده، ساختار امواج با دقت بالا و مجموعهای از قوانین پیچیده بررسی میشود. این روش سعی میکند محدودیتها و ابهاماتی که در امواج کلاسیک وجود دارد را برطرف کند. تحلیلگران در این سبک به روابط زمانی، تاییدهای درونموجی و حتی روانشناسی بازار توجه ویژهای دارند.
از سوی دیگر، آنچه الیوت هارمونیک را متمایز میکند، استفاده از هندسه دقیق و ترکیب آن با الگوهایی مانند گارتلی و خفاش است. در این سبک، تمرکز بیشتر بر شناسایی مناطق بازگشت قیمت (PRZ) است که از همپوشانی نسبتهای فیبوناچی و موجهای مشخص به دست میآیند. اگر به تازگی با این مفاهیم آشنا شدهاید، مطالعهی دقیقتر آموزش فیبوناچی میتواند درک شما از ساختار این روشها را بیشتر کند.
در کل، نئوویو به دلیل پیچیدگی خاص خود به تجربه بیشتری نیاز دارد، اما سبک الیوت هارمونیک با رویکرد سادهتر، برای معاملهگران تازهکار هم قابل استفاده است. انتخاب بین این دو روش به نوع بازار و استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.

به نقل از castawaytrader: درحالیکه نئوویو توسط گلن نیلی بر قوانین تحلیلی سختگیرانه، ساختار و روانشناسی بازار تأکید دارد، اما H.E.R با تمرکز بر الگوهای هندسی و نسبتهای دقیق، امکان انطباق انعطافپذیر بیشتری را فراهم میکند
ابزارهای مورد نیاز برای تحلیل سبک الیوت هارمونیک
برای اجرای این تحلیل نیاز به ابزار دقیق دارید. نرمافزارهایی مانند TradingView محبوبترین انتخابها برای رسم امواج و الگوها هستند. ابزارهای رسم فیبوناچی برای اندازهگیری دقیق نسبتهای اصلاحی یا انتسابی ضروری هستند. در کنار آن، اندیکاتورهای مکمل مثل RSI یا MACD میتوانند تأیید نهایی حرکت بازگشتی را تقویت کنند؛ مثلاً با مشاهده واگرایی RSI در ناحیه PRZ، احتمال تغییر روند بیشتر میشود.
آموزش گام به گام تحلیل با سبک الیوت هارمونیک
سبک الیوت هارمونیک (H.E.R) بر پایه یک رویکرد مرحله به مرحله طراحی شده است که به معاملهگر کمک میکند تا ابتدا ساختار کلی بازار را شناسایی کند، سپس با استفاده از الگوهای دقیق، نقاط ورود و خروج را تعیین نماید. در ادامه، مراحل اصلی تحلیل با این سبک را به صورت گام به گام توضیح میدهیم. برای مثالهای واقعی، میتوانید به forex factory سر بزنید.
شناسایی ساختارهای موجی قابلاعتماد
در سبک الیوت هارمونیک، اعتبار تحلیل به دقت شناسایی ساختار موجی بستگی دارد. برخلاف الیوت کلاسیک که شمارش موج ایمپالسیو را به پنج بخش تقسیم میکند، در الیوت هارمونیک بیشتر به شناسایی سهگانههای A-B-C و همپوشانی آنها با الگوهای فیبوناچی پرداخته میشود.
برای جلوگیری از شمارش اشتباه:
- ابتدا تایم فریمهای بالاتر (روزانه یا چهارساعته) را برای تعیین روند غالب بررسی کنید.
- امواج را در بستر حرکتهای واضح و کمنویز شناسایی کنید.
- نسبت اصلاحی موج دوم را با فیبوناچی ریتریسمنت بسنجید و از واگرایی در RSI یا MACD برای تأیید پایان موج استفاده کنید.
- ساختار موجی معتبر معمولاً با حجم معاملات متناسب همراه است. کاهش حجم در اصلاح و افزایش حجم در موج ایمپالسیو نشانه خوبی از صحت شمارش است.
تطبیق الگوهای هارمونیک با موجها
پس از شناسایی ساختار کلی موجها، باید بررسی کنید که آیا این امواج با الگوهای هارمونیک شناختهشده همپوشانی (کلاستر فیبوناچی) دارند یا خیر. این مرحله به شما کمک میکند نقاط بازگشت قویتر و قابلاعتمادتر پیدا کنید.
برای این منظور به روش زیر عمل کنید:
- رسم الگوهای فیبوناچی روی هر موج اصلاحی و ایمپالسیو: بهعنوان مثال، اگر موج B اصلاح موج A باشد و در محدوده ۶۱٫۸٪ متوقف شود، ممکن است آغاز یک الگوی گارتلی یا بت باشد؛
- بررسی همزمان چند نسبت: مثلاً در الگوی باترفلای (الگوی پروانه)، نقطه D اغلب در محدوده ۱۲۷٪ تا ۱۶۱٫۸٪ موج XA قرار میگیرد؛
- اطمینان از اینکه الگو کامل شده و نقطه D تایید شده است قبل از ورود به معامله؛
- استفاده از تاییدهای ثانویه مانند پرایس اکشن (پین بار، اینگالف) در ناحیه PRZ.
این مرحله باعث میشود تحلیل موجی شما هم از نظر قیمتی و هم از نظر هندسی اعتبار بیشتری پیدا کند.
تعیین نقاط ورود، حد ضرر و تارگت با الیوت هارمونیک
وقتی هم موجشماری و هم الگوی هارمونیک تأیید شد، باید بر اساس آن استراتژی ورود و خروج بسازید. مراحل انجام این بخش به صورت زیر است:
- نقطه ورود: معمولاً نزدیک به پایان موج C یا D (بسته به نوع الگو) و بعد از تأیید برگشت قیمت. ورود زودتر از تأیید برگشت، ریسک زیادی دارد.
- حد ضرر: کمی پایینتر (در خرید) یا بالاتر (در فروش) از محدوده بیاعتبار شدن الگو یا موج. مثلاً در الگوی گارتلی، حد ضرر کمی بعد از نقطه X قرار میگیرد.
- تارگتها (Take Profit):
تارگت اول: محدوده فیبوناچی ۳۸٫۲٪ یا ۶۱٫۸٪ موج CD؛
تارگت دوم: نزدیکی انتهای موج ۳ یا ۵ بعد از اصلاح؛
- مدیریت معامله: در مسیر رسیدن به تارگت دوم، حد ضرر را به نقطه سر به سر منتقل کنید تا ریسک صفر شود.
با این روش، هم موجشماری و هم ساختار هندسی بازار پشت تحلیل شما است و شانس موفقیت افزایش مییابد.
مزایا و معایب استفاده از الیوت هارمونیک در تحلیل بازار
استفاده از الیوت هارمونیک در تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب خاصی دارد که معاملهگران باید به آنها توجه کنند. این روش با ترکیب امواج الیوت و الگوهای هارمونیک، رویکردی قدرتمند برای پیشبینی حرکات قیمتی ارائه میدهد، اما نیازمند مهارت و دقت است. مزایای استفاده از الیوت هارمونیک عبارتند از:- دقت بالا در شناسایی نقاط بازگشتی (PRZ) است: با استفاده از نسبتهای فیبوناچی و کلاستریابی، الیوت هارمونیک نواحی قیمتی کلیدی را با احتمال موفقیت بالا مشخص میکند؛
- انعطافپذیری: الیوت هارمونیک در تایم فریمها و بازارهای مختلف، از فارکس تا سهام، قابل استفاده است؛
- کاهش سیگنالهای اشتباه: استفاده از دو فیلتر تحلیلی (الیوت و هارمونیک) باعث حذف سناریوهای کماحتمال و افزایش کیفیت ورودها میشود؛
- امکان تعریف حد ضرر منطقی: به دلیل وجود سطوح بیاعتبارکننده مشخص در هر دو روش، محل قرار دادن استاپ لاس شفاف و کمریسک است؛
- بهبود مدیریت معامله: چون اهداف قیمتی و نقاط برگشت با دقت بیشتری مشخص میشوند، تریلینگ استاپ و تقسیم سود راحتتر انجام میشود.
معایب استفاده از الیوت هارمونیک عبارتند از:
- نیاز به تجربه و مهارت بالا: شمارش دقیق موجها و تشخیص الگوهای هارمونیک برای مبتدیان دشوار و زمانبر است؛
- حساسیت بالا به اشتباه در شمارش: یک اشتباه کوچک در تعیین موج یا سطح فیبوناچی میتواند کل تحلیل را بیاعتبار کند؛
- وابستگی به شرایط بازار: در بازارهای رنج با نویز زیاد یا حرکات غیرمنظم، این روش دقت کمتری دارد؛
- زمانبر بودن تحلیل: ترکیب دو متد تحلیلی به معنی صرف زمان بیشتر برای بررسی و تأیید سیگنالها است؛
- کمبود داده در برخی نمادها: در نمادهای کمحجم یا جدید، نبود داده کافی ممکن است باعث خطا در تشخیص الگو شود.

اشتباهات رایج در استفاده از آموزش الیوت هارمونیک
یادگیری آموزش الیوت هارمونیک میتواند برای معاملهگران بسیار ارزشمند باشد، اما اشتباهات رایج میتوانند دقت تحلیل را کاهش دهند. اجتناب از این خطاها به بهبود مهارتهای معاملاتی کمک میکند و احتمال موفقیت را افزایش میدهد.
تداخل در شمارش امواج و الگوهای نادرست
یکی از شایعترین خطاها در آموزش الیوت هارمونیک، اشتباه در شمارش امواج یا شناسایی نادرست الگوهای هارمونیک است. برای مثال، ممکن است معاملهگران یک الگوی گارتلی را با خفاش اشتباه بگیرند یا امواج ایمپالسیو را به درستی شناسایی نکنند. این خطاها اغلب به دلیل عدم رعایت قوانین اصلاحشده الیوت یا تفسیر نادرست نسبتهای فیبوناچی رخ میدهند.
برای جلوگیری از این مشکل، معاملهگران باید قوانین امواج و الگوها را به دقت مطالعه کنند و با تمرین در حسابهای دمو، مهارت خود را تقویت کنند. بررسی نمودارهای تاریخی نیز به بهبود دقت کمک میکند.
استفاده بیش از حد از فیبوناچی
تکیه بیش از حد به نسبتهای فیبوناچی بدون توجه به پرایس اکشن، خطای دیگری در آموزش الیوت هارمونیک است. برخی معاملهگران تنها به سطوح فیبوناچی مانند 61.8% یا 127.2% وابسته میشوند و سیگنالهای پرایس اکشن یا اندیکاتورهای تأییدی مانند RSI را نادیده میگیرند. این کار میتواند به سیگنالهای نادرست منجر شود. برای اجتناب از این خطا، باید فیبوناچی را با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال ترکیب کرد تا سیگنالها تأیید شوند.
عدم توجه به تایم فریمهای مکمل
نادیده گرفتن تایم فریمهای مختلف، یکی دیگر از اشتباهات رایج در آموزش الیوت هارمونیک است. تمرکز صرف روی یک تایم فریم (مانند یک ساعته) بدون بررسی تایم فریمهای بالاتر (مانند روزانه) میتواند تحلیل را ناقص کند.
برای مثال، یک الگوی هارمونیک در تایم فریم پایین ممکن است بخشی از یک موج بزرگتر در تایم فریم بالاتر باشد. معاملهگران باید چند تایم فریم را بررسی کنند تا تحلیلهایشان جامعتر و قابلاعتمادتر باشد.
به نقل از mycryptoparadise: تحلیلگران باید مراقب باشند در امواج اصلاحی مثل موج B دچار اشتباه نشوند، زیرا موج B گاهی به عنوان آغاز روند اشتباه تفسیر میشود و این اشتباه منجر به ورود یا خروج زودهنگام و از دست رفتن فرصتهای سودآور میشود. بهترین راه اجتناب از آن، صبر برای تثبیت ساختار و بررسی تایم فریمهای بالاتر به منظور تأیید است.
نتیجهگیری
یادگیری و به کارگیری الیوت هارمونیک فراتر از حفظ قوانین یا شناسایی چند الگوی مشخص است. این سبک، شیوهای متفاوت در نگاه به رفتار بازار است که نیازمند تمرین تحلیلی و تصمیمگیری براساس دادههای واقعی است. ماهیت ترکیبی آن باعث میشود بتوانید در شرایطی که روشهای تک بعدی ناکارآمد هستند، همچنان دید شفافی نسبت به مسیر احتمالی قیمت داشته باشید.
برای رسیدن به این سطح از مهارت، تمرکز بر آموزش الیوت هارمونیک باید با آزمون و خطا در محیطهای بدون ریسک، مثل حساب دمو، همراه باشد. این تجربه عملی به شما کمک میکند تا علاوه بر شناخت الگوها و ساختار موجی، مدیریت روانی و انضباط معاملاتی را هم تقویت کنید.
اگرچه مسیر یادگیری ممکن است زمانبر باشد، اما نتیجه آن میتواند به طور قابلتوجهی دقت پیشبینی و کیفیت تصمیمات معاملاتی شما را افزایش دهد. انتخاب منابع آموزشی معتبر، تحلیل نمودارهای متنوع و ارزیابی منظم عملکرد خود، گامهایی هستند که این مسیر را کوتاهتر و اثربخشتر میکنند.