تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟ آموزش تحلیل شاخص‌های اقتصادی تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟ آموزش تحلیل شاخص‌های اقتصادی تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟ آموزش تحلیل شاخص‌های اقتصادی

تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟ آموزش تحلیل شاخص‌های اقتصادی

Rate this post

تحلیل فاندامنتال یکی از اصلی‌ترین روش‌های تحلیل در بازارهای مالی به شمار می‌آید. این روش، با تمرکز بر عواملی مانند وضعیت اقتصادی، رویدادهای مالی، و سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی کشورها، به معامله‌گران کمک می‌کند تا ارزش ذاتی یک دارایی را برآورد کنند. تحلیل فاندامنتال به ویژه در بازار فارکس، جایی که تغییرات ارزها به شدت به شرایط اقتصادی کشورها وابسته است، اهمیت زیادی دارد.

برای مطالعه بیشتر: سیاست های پولی هاوکیش و داویش چیست؟

آنچه در این مقاله می خوانید ...

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

تحلیل فاندامنتال به بررسی عواملی مانند نرخ بهره، تورم، تولید ناخالص داخلی (GDP)، نرخ بیکاری، تراز تجاری و دیگر شاخص‌های اقتصادی می‌پردازد، که نتیجه آن منجر به این موضوع می‌شود که در حال حاضر ما در کجای یک چرخه اقتصادی هستیم؟ بطور کلی 4 چرخه اصلی در بازارها تحت عنوان اقتصاد کلان مشخص می‌شود. چرخه رکود، چرخه رونق، چرخه صعودی و چرخه نزولی. این تحلیل به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که براساس اطلاعات اقتصادی و مالی مشخص کنند که در کدام چرخه اقتصادی قرار دارند. تحلیل فاندامنتال معمولاً در بازارهای بلندمدت کاربرد بیشتری دارد و به معامله‌گران کمک می‌کند تا تغییرات اساسی در قیمت‌ها را پیش‌بینی کنند. برای مثال در چرخه رکود اقتصادی دارایی‌های امن مانند طلا رشد می‌کنند این در حالی است که در چرخه رکود کالاهایی مانند نفت و دلارهای کالایی یعنی دلار استرالیا و دلار نیوزلند و دلار کانادا دچار ریزش می‌شوند.

کاربرد اصلی تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس، شناسایی فرصت‌های معاملاتی بر اساس تفاوت ارزش ذاتی یک دارایی و قیمت فعلی آن در بازار است. برای مثال، اگر داده‌های اقتصادی نشان دهد که یک دارایی زیر ارزش ذاتی خود معامله می‌شود، معامله‌گر ممکن است تصمیم به خرید آن ارز بگیرد.

شاخص های فاندامنتال در فارکس

در بازار فارکس، شاخص‌های اقتصادی و مالی متعددی وجود دارند که بر ارزش ارزها تأثیر می‌گذارند. برخی از مهم‌ترین شاخص‌ها عبارتند از:

نرخ بهره

نرخ بهره یکی از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده ارزش ارزها است که توسط بانک‌های مرکزی برای کنترل تورم، رشد اقتصادی و نقدینگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. افزایش نرخ بهره معمولاً جذابیت یک ارز را برای سرمایه‌گذاران خارجی افزایش می‌دهد، زیرا بازدهی بیشتری به دنبال دارد. این موضوع باعث افزایش تقاضا برای آن ارز و در نتیجه افزایش ارزش آن می‌شود. در مقابل، کاهش نرخ بهره باعث کاهش تقاضا و ارزش ارز می‌شود، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال ارزهای با نرخ بهره بالاتر می‌روند. 

علاوه بر این، نرخ بهره نقش کلیدی در تنظیم هزینه وام‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها و مصرف دارد. با افزایش نرخ بهره، هزینه وام‌گیری بالا می‌رود و این موضوع می‌تواند به کاهش سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی منجر شود، در حالی که کاهش نرخ بهره باعث تشویق به مصرف و سرمایه‌گذاری شده و  منجر به رشد بازار سرمایه و دارایی‌های ریسکی می‌شود.

تصمیمات بانک‌های مرکزی و تغییرات نرخ بهره به‌طور مداوم توسط معامله‌گران پیگیری می‌شوند، زیرا تأثیر فوری بر بازار فارکس دارند. برای مثال فدرال رزرو که بانک مرکزی آمریکا است، در جلسه آخر خود نرخ بهره را 0.5 درصد کاهش داد که منجر به ضعف دلار و رشد بازارهای ریسکی شد. البته پس از آن شاهد افزایش ارزش دلار تحت انتشار داده قدرتمند اشتغال بودیم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

استراتژی تفاوت بازدهی (Carry Trade) یکی از روش‌های مهم در بازار فارکس است که به معامله‌گران اجازه می‌دهد از تفاوت نرخ بهره بین ارزها سود ببرند. به این ترتیب، افزایش نرخ بهره در یک کشور، سرمایه‌گذاران را به خرید ارز آن کشور و فروش ارزهای با نرخ بهره پایین‌تر ترغیب می‌کند. این مکانیزم موجب تقویت ارزش ارز با نرخ بهره بالا و کاهش ارزهای با نرخ بهره پایین می‌شود. با این حال، تغییرات ناگهانی یا غیرمنتظره در نرخ بهره می‌تواند نوسانات شدیدی در بازارهای مالی ایجاد کند و تأثیرات منفی بر رشد اقتصادی داشته باشد. بنابراین، معامله‌گران باید تغییرات سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی را به‌دقت دنبال کنند تا از فرصت‌ها و ریسک‌های ناشی از این تغییرات بهره ببرند.

برای مطالعه بیشتر: فرود نرم و فرود سخت در اقتصاد

نرخ تورم

نرخ تورم یکی از شاخص‌های کلیدی است که به‌طور مستقیم بر قدرت خرید ارز و در نهایت ارزش آن تأثیر می‌گذارد. تورم به معنای افزایش مداوم سطح قیمت‌ها در یک اقتصاد است و وقتی نرخ تورم بالا باشد، قدرت خرید ارز کاهش می‌یابد؛ به این معنا که هر واحد از ارز توان خرید کمتری خواهد داشت. این وضعیت معمولاً باعث کاهش جذابیت آن ارز در بازارهای بین‌المللی می‌شود، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال ارزهایی با ثبات اقتصادی بیشتر و تورم کمتر هستند. بنابراین، نرخ تورم بالاتر معمولاً به کاهش ارزش ارز منجر می‌شود، زیرا کاهش قدرت خرید باعث افت تقاضا برای آن ارز می‌گردد.

از سوی دیگر، تورم پایین به معنای ثبات قیمت‌ها و حفظ قدرت خرید است که به جذابیت بیشتر ارز و تقویت ارزش آن کمک می‌کند. بانک‌های مرکزی برای کنترل تورم از ابزارهایی مانند نرخ بهره استفاده می‌کنند؛ اگر نرخ تورم از حد معینی بالاتر برود، بانک مرکزی با افزایش نرخ بهره سعی می‌کند تقاضای مصرفی و وام‌ها را کاهش دهد و تورم را کنترل کند. در نتیجه، رابطه مستقیم بین نرخ تورم و سیاست‌های پولی می‌تواند به نوسانات شدید در ارزش ارز منجر شود، که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران باید به آن توجه کنند تا ریسک‌های ناشی از تغییرات تورم را مدیریت کنند.

برای مطالعه بیشتر: شاخص فلاکت در اقتصاد چیست؟

در چارت زیر روند رشد تورم آمریکا بعد از بحران کرونا را شاهد هستیم که محدوده بی‌سابقه 9 درصد را لمس کرد که سپس تحت تاثیر سیاست‌های پولی انقباضی (بالا بردن نرخ بهره) این تورم مهار شد.

تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی (GDP)، شاخصی است که عملکرد کلی اقتصادی یک کشور را اندازه‌گیری می‌کند و نشان‌دهنده میزان تولید کالاها و خدمات در یک دوره مشخص است. افزایش GDP به معنای رشد اقتصادی و عملکرد قوی‌تر یک کشور است، که معمولاً به تقویت ارزش ارز آن منجر می‌شود. دلیل این موضوع این است که رشد اقتصادی قوی نشان‌دهنده جذابیت بیشتر اقتصاد برای سرمایه‌گذاران خارجی است، چرا که بازدهی بالاتر و فرصت‌های سرمایه‌گذاری بهتری ارائه می‌دهد. در نتیجه، تقاضا برای ارز آن کشور افزایش یافته و ارزش آن در بازارهای جهانی بالا می‌رود.

رابطه بین GDP و ارزش ارز به این صورت است که وقتی تولید ناخالص داخلی یک کشور افزایش پیدا می‌کند، سرمایه‌گذاران تمایل بیشتری به ورود سرمایه به آن کشور دارند، زیرا انتظار دارند که رشد اقتصادی پایدار به سودآوری و ثبات منجر شود. از طرفی، کاهش GDP معمولاً به کاهش ارزش ارز منجر می‌شود، زیرا نشان‌دهنده ضعف اقتصادی و کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری است. بنابراین، معامله‌گران به دقت تغییرات GDP را پیگیری می‌کنند، چرا که این شاخص تأثیر مستقیمی بر تصمیمات سرمایه‌گذاری و روندهای بازار ارز دارد.

در چارت زیر روند رشد GDP آمریکا را مشاهده می‌کنید: 

نرخ بیکاری

نرخ بیکاری پایین، نشان‌دهنده سلامت اقتصادی و وضعیت مثبت بازار کار یک کشور است. کاهش بیکاری به معنای این است که تعداد بیشتری از افراد در بازار کار مشغول به فعالیت هستند، که به نوبه خود باعث افزایش تولید و بهره‌وری در اقتصاد می‌شود. این امر معمولاً منجر به افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات، بهبود شرایط اقتصادی و افزایش درآمدهای خانوارها می‌گردد، که نتیجه آن رشد اقتصادی و افزایش جذابیت ارز کشور برای سرمایه‌گذاران خارجی است. در نتیجه، افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری می‌تواند به افزایش ارزش ارز منجر شود، چرا که سرمایه‌گذاران به دنبال اقتصادهای قوی‌تر و با ثبات بیشتر هستند.

از سوی دیگر، نرخ بیکاری بالا معمولاً نشان از مشکلات اقتصادی و رکود بازار کار است. افزایش بیکاری می‌تواند به کاهش مصرف، کاهش تولید و کاهش درآمدهای مالیاتی منجر شود، که در نهایت به کاهش رشد اقتصادی و کاهش ارزش ارز ختم می‌شود. بنابراین، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به دقت نرخ بیکاری را رصد می‌کنند، زیرا تغییرات در این شاخص می‌تواند نشان‌دهنده تغییرات کلان اقتصادی بوده  و تأثیر مستقیمی بر ارزش ارز در بازارهای بین‌المللی داشته باشد.

برای مطالعه بیشتر: رکود تورمی چیست؟

تراز تجاری

تراز تجاری نشان‌دهنده تفاوت بین میزان صادرات و واردات یک کشور است و یکی از شاخص‌های کلیدی در تعیین سلامت اقتصادی و ارزش ارز آن کشور محسوب می‌شود. اگر تراز تجاری مثبت باشد، یعنی صادرات بیشتر از واردات است و  به این معناست که تقاضا برای کالاها و خدمات تولیدشده توسط آن کشور افزایش یافته است. این وضعیت معمولاً به تقویت ارزش ارز منجر می‌شود، زیرا خریداران خارجی برای خرید کالاها و خدمات آن کشور به ارز محلی نیاز دارند. افزایش صادرات همچنین به معنای ورود بیشتر ارز خارجی به کشور است، که می‌تواند منجر به تقویت اقتصاد و افزایش ارزش ارز شود.

در مقابل، تراز تجاری منفی نشان‌دهنده این است که واردات بیشتر از صادرات است، که می‌تواند به کاهش تقاضا برای ارز محلی و در نتیجه کاهش ارزش آن منجر شود. تراز تجاری منفی ممکن است نشان‌دهنده وابستگی بیش از حد اقتصاد به کالاها و خدمات خارجی باشد که می‌تواند بر ثبات اقتصادی تأثیر منفی بگذارد. بنابراین، معامله‌گران و تحلیل‌گران مالی به دقت تراز تجاری را دنبال می‌کنند، چرا که تغییرات در این شاخص می‌تواند تأثیر مستقیمی بر ارزش ارز و روندهای بازار داشته باشد.

برای مثال در حال حاضر طبق آخرین داده‌‌های منتشر شده، تراز تجاری چین که بزرگترین کارخانه صنعتی دنیا است، بسیار کمتر از انتظارات بازار بود که همین موضوع باعث شد قیمت جهانی نفت با وجود تنش‌های ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه که یک درایور مثبت برای آن محسوب می‌شود، افت کند. در تصاویر زیر، چارت قیمت نفت و تراز تجاری چین را مشاهده می‌کنید:

مزایا و معایب استراتژی معاملاتی فاندامنتال

استراتژی معاملاتی فاندامنتال به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد که تصمیمات خود را بر پایه داده‌های واقعی و اصول اقتصادی بگیرند و دیدی عمیق و گسترده از وضعیت اقتصادی یک کشور یا شرکت به دست آورند. تحلیل فاندامنتال با استفاده از بررسی شاخص‌های اقتصادی، مالی و رویدادهای جهانی به معامله‌گران کمک می‌کند تا ارزها، سهام یا سایر دارایی‌های مالی را بر اساس ارزش واقعی آن‌ها ارزیابی کنند. این روش به ویژه برای سرمایه‌گذاران بلندمدت که به دنبال درک دقیق‌تر از عملکرد اقتصادی و پیش‌بینی ارزش آتی دارایی‌ها هستند، بسیار مفید است. با بررسی روندهای کلان اقتصادی، مانند نرخ تورم، نرخ بهره، تولید ناخالص داخلی و تراز تجاری، که به آنها اشاره کردیم، معامله‌گران می‌توانند رویدادهای مهم را شناسایی کرده و بر اساس آن‌ها تغییرات بازار را پیش‌بینی کنند.

اما از سوی دیگر، استفاده از استراتژی فاندامنتال به زمان و تلاش بیشتری نسبت به تحلیل تکنیکال نیاز دارد. تفسیر داده‌های اقتصادی و درک تأثیرات آن‌ها بر بازار به تخصص بالایی نیازمند است و تحلیل این داده‌ها می‌تواند پیچیده و زمان‌بر باشد. همچنین، به دلیل تمرکز این روش بر اصول اقتصادی و دید بلندمدت، امکان واکنش سریع به نوسانات کوتاه‌مدت در بازارهای مالی وجود ندارد و معامله‌گران ممکن است فرصت‌های کوتاه‌مدت سودآور را از دست بدهند. از طرف دیگر، داده‌های اقتصادی می‌توانند به‌طور ناگهانی منتشر شوند و تأثیرات شدیدی بر بازار داشته باشند که پیش‌بینی و مدیریت این تغییرات دشوار است.

مدیریت ریسک در معاملات فاندامنتال

مدیریت ریسک یکی از اصول اساسی در معاملات فاندامنتال است، چرا که نوسانات غیرمنتظره اقتصادی و رویدادهای سیاسی می‌توانند به سرعت شرایط بازار را تغییر دهند. برای کاهش ریسک، معامله‌گران باید از ابزارهایی مانند حد ضرر (Stop-Loss) استفاده کنند. علاوه بر این، تقسیم سرمایه و رعایت اصول مدیریت سرمایه به معامله‌گران کمک می‌کند تا در برابر ضررهای احتمالی محافظت شوند. یک نکته حائز اهمیت در مدیریت ریسک در رویکرد معاملاتی فاندامنتالی این است که با توجه به تحلیل‌ها در تایم‌فریم‌های بلندمدت حجم‌های معاملاتی کمتر می‌شود و در این صورت مدت زمان بیشتری طول می‌کشد که یک معامله و یا سرمایه‌گذاری به ثمر برسد.

توجه به این نکته که معاملات بر اساس داده‌های فاندامنتال معمولاً دارای افق زمانی طولانی‌تر هستند، به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا نوسانات کوتاه‌مدت را تحمل کنند و از فشار روانی نوسانات آنی در امان باشند.

ترکیب تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال

بسیاری از معامله‌گران موفق در بازارهای مالی از ترکیب تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال بهره می‌برند. در این رویکرد، تحلیل فاندامنتال به معامله‌گران کمک می‌کند تا ارز یا دارایی‌هایی را که از نظر اقتصادی قوی هستند شناسایی کنند و تحلیل تکنیکال به آن‌ها کمک می‌کند تا زمان‌بندی دقیق برای ورود و خروج به بازار را مشخص کنند.

برای مثال، اگر داده‌های فاندامنتال نشان دهند که یک ارز کمتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شود، معامله‌گر ممکن است از تحلیل تکنیکال برای تعیین بهترین نقطه ورود استفاده کند. این رویکرد به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا از فرصت‌های بلندمدت فاندامنتال استفاده کرده و در عین حال از تحلیل تکنیکال برای کاهش ریسک در کوتاه‌مدت بهره ببرند.

روانشناسی معامله‌گری در استفاده از تحلیل فاندامنتال

روانشناسی معامله‌گر نقش مهمی در موفقیت در معاملات فاندامنتال ایفا می‌کند. تحلیل فاندامنتال معمولاً نیازمند دیدگاه بلندمدت است و معامله‌گران باید صبر و تحمل زیادی برای دیدن نتایج داشته باشند. احساسات ناگهانی یا تصمیمات عجولانه می‌توانند منجر به اشتباهات بزرگی شوند. مدیریت استرس و حفظ خونسردی در مواجهه با نوسانات بازار و کنترل ترس و طمع بخش کلیدی از موفقیت در استفاده از این تحلیل است. داشتن یک سبد سرمایه‌گذاری در کنار معامله‌گری با رویکرد میان مدت با استفاده از فاندامنتال می‌تواند تا حد زیادی این فشار را برای معامله‌گر و سرمایه‌گذار قابل تحمل کند.

تکنیک‌های ورود و خروج در معاملات فاندامنتال

ورود و خروج از معاملات در استراتژی‌های فاندامنتال معمولاً به اطلاعات و داده‌های اقتصادی وابسته است. ورود به معاملات زمانی صورت می‌گیرد که داده‌های فاندامنتال نشان‌دهنده تغییرات مثبت در ارزش ذاتی یک دارایی باشند. معامله‌گران معمولاً به دنبال تغییرات اساسی در شاخص‌های اقتصادی مانند رشد GDP یا کاهش نرخ بیکاری هستند. برای خروج از معامله نیز معامله‌گران به نشانه‌های تغییرات منفی در شاخص‌های اقتصادی و پیش‌بینی افت ارزش توجه می‌کنند.

شناسایی فرصت‌های معاملاتی با استفاده از داده‌های فاندامنتال

فرصت‌های معاملاتی در تحلیل فاندامنتال زمانی به وجود می‌آیند که شکاف بین ارزش ذاتی یک ارز یا دارایی و قیمت فعلی آن در بازار وجود داشته باشد. به‌عنوان مثال، در صورتی که بانک مرکزی یک کشور به طور ناگهانی نرخ بهره را کاهش دهد، ممکن است ارز آن کشور ارزش خود را از دست بدهد و این فرصت مناسبی برای فروش ایجاد کند و از طرفی بازار سهام را دستخوش جهش‌های مثبت کند، مثلا کاهش ناگهانی نرخ بهره توسط بانک مرکزی آمریکا که برای حمایت از اقتصاد بعد از همه گیری کرونا اتفاق افتاد که منجر به تورم بی سابقه در این کشور شد.  

برای مطالعه بیشتر: جبران ضرر در بورس

نتیجه گیری

تحلیل فاندامنتال نیاز به دانش اقتصاد کلان دارد که با دانستن داده‌های مهم اقتصادی و تاثیرات آن می‌توان به یک سناریو در جهت معاملات استفاده کرد. استفاده از سایت‌هایی که این داده‌ها را منتشر می‌کنند اهمیت ویژه ای دارد. در این مقاله از سایت tradingeconomics استفاده شد که داده‌های زیادی در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

پیشنهاد میکنم مطالعه کنید: معرفی بهترین کتاب های تحلیل فاندامنتال فارکس

Instagram Facebook Twitter LinkedIn