
تاثیر چین بر نرخ ارزهای فارکس؛ بررسی عوامل اقتصادی و سیاسی

اوراق قرضه بنجل چیست و چرا باید از آن اجتناب کرد؟

تله ارزش چیست و چرا سرمایهگذاران باید مراقب آن باشند؟

تحلیل همزمان چند دارایی (مولتی چارت) چیست و چگونه به معاملهگران کمک میکند؟

اپن اینترست چیست و چگونه روند بازار را پیشبینی میکند؟

اردر بوک (Order Book) چیست و چگونه به انجام معاملات بهتر کمک میکند؟
آموزشها
تاثیر چین بر نرخ ارزهای فارکس؛ بررسی عوامل اقتصادی و سیاسی
23 اسفند 1403
23 اسفند 1403
بنا به سایت tradingeconomics، چین دومین اقتصاد بزرگ جهان با بیش از 3.2 تریلیون دلار ذخایر ارزی و در اختیار داشتن بیش از 1 تریلیون دلار اوراق قرضه خزانهداری آمریکا، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین بازیگران اقتصادی جهان شناخته میشود. همچنین با توجه به وبسایت China-briefing، در سال 2024 حجم تجارت خارجی چین حدود 6 تریلیون دلار بود که نشاندهنده وابستگی بالای اقتصاد جهانی به این کشور است. بنابراین، تغییرات در سیاستهای پولی چین، مداخلات ارزی و روابط ژئوپلیتیکی این کشور با قدرتهای اقتصادی دیگر، مستقیماً بر ارزش ارزهایی مانند دلار آمریکا (USD)، یورو (EUR)، دلار استرالیا (AUD)، دلار نیوزیلند (NZD)، ین ژاپن (JPY) و … تأثیر میگذارد. همچنین، یوان چین (CNY) بهطور فزایندهای در مبادلات بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد و برخی کشورها در تلاش هستند تا وابستگی خود به دلار را کاهش داده و معاملات خود را با یوان انجام دهند. از سوی دیگر، تنشهای تجاری میان چین و ایالات متحده که در سال 2024 حجم تجارت دوجانبه آنها به بیش از 582 میلیارد دلار رسید (بنا به آمار منتشر شده در وبسایت ustr.gov) ، موجب نوسانات بسیاری در بازار فارکس شده است. برای درک بهتر چگونگی تاثیر این عوامل بر بازار فارکس و فرصتهایی که ممکن است برای معاملهگران ایجاد شود، با ما همراه باشید. یوان چین که با نماد CNY شناخته میشود، یکی از ارزهای مهم و تاثیرگذار جهان در سالهای اخیر به شمار میرود. اما، چرا این ارز تا این حد اثرگذار است؟ چین بزرگترین صادرکننده کالا در جهان است. در سال 2024، صادرات چین به بیش از 25 تریلیون یوان (حدود 3.6 تریلیون دلار) رسید. به عنوان مثال، وقتی این کشور کالاهای خود را به کشورهای دیگر میفروشد، این کشورها باید یوان بخرند تا بخشی از هزینهها را پرداخت کنند. این تقاضا برای یوان، ارزش آن را در بازار ارزهای خارجی بالا میبرد. از طرف دیگر، اگر صادرات چین کم شود، تقاضا برای یوان کاهش مییابد و ارزش آن افت میکند. سیاستهای پولی چین که توسط بانک خلق چین (PBOC) اجرا میشود، یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر نرخ ارزهای فارکس است. بانک مرکزی چین با ابزارهایی مثل نرخ بهره و کنترل عرضه پول، ارزش یوان را تنظیم میکند. اما چطور؟ با توجه به جایگاه اقتصادی این دو کشور در جهان، حجم بالای تجارت دوجانبه و نقش یوان (CNY) و دلار آمریکا (USD) در تجارت بینالمللی، جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده بسیار حائز اهمیت است. این جنگ از سال ۲۰۱۸ با اعمال تعرفهها و تحریمهای متقابل شروع شد و به یکی از صورتهای زیر، نرخ ارزها در بازار را تحت تاثیر قرار داده است: تضعیف یوان چین در برابر دلار آمریکا؛ افزایش تقاضا برای داراییهای امن مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس؛ نوسانات شدید در ارزهای کالا محور مانند دلار استرالیا و دلار نیوزیلند؛ افزایش نوسانات در شاخص دلار آمریکا (DXY) و تأثیر بر سایر ارزها. با تشدید تنشهای تجاری و اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی، صادرات چین کاهش یافته و رشد اقتصادی این کشور تحت فشار قرار گرفته است. در پاسخ، بانک مرکزی چین (PBOC) اجازه داده که ارزش یوان کاهش یابد تا از صادرات حمایت کند. به طور نمونه، در آگوست ۲۰۱۹، پس از اعلام تعرفههای جدید توسط آمریکا، یوان برای اولینبار در بیش از یک دهه، از مرز ۷ یوان در برابر هر دلار عبور کرد. این کاهش ارزش، بازارهای مالی را دچار شوک کرد و منجر به نوسانات شدید در بازار فارکس شد. در زمان جنگ تجاری، سرمایهگذاران برای محافظت از سرمایههای خود به دنبال داراییهای امن میروند. ین ژاپن (JPY) و فرانک سوئیس (CHF) به عنوان ارزهای امن در زمان بحرانهای اقتصادی و تنشهای ژئوپلیتیکی شناخته میشوند. بنابراین، هر زمان که تنشهای بین چین و آمریکا تشدید میشود، ارزش این ارزها افزایش مییابد. چین یکی از بزرگترین واردکنندگان کالاهای خام از کشورهای استرالیا و نیوزیلند است. بنابراین، هرگونه کاهش در رشد اقتصادی چین به دلیل جنگ تجاری، مستقیماً بر ارزهای این کشورها تأثیر میگذارد. در دورههای تشدید تنش، ارزش دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD) کاهش مییابد. به طور مثال، در سال ۲۰۱۸، پس از اعمال تعرفههای آمریکا بر کالاهای چینی، رشد اقتصادی چین کاهش یافت و به دنبال آن، ارزش دلار استرالیا در برابر دلار آمریکا حدود ۱۰٪ کاهش پیدا کرد. جنگ تجاری، عدم اطمینان اقتصادی را افزایش داده و موجب شده تقاضا برای دلار آمریکا افزایش یابد، زیرا دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی نقش مهمی در سیستم مالی دارد. این موضوع باعث شده است، بویژه در زمان تشدید جنگ تجاری، شاخص دلار (DXY) تقویت شود، اما در برخی مقاطع، نگرانی از کاهش رشد اقتصادی آمریکا باعث تضعیف آن نیز شده است. به طور مثال، در سال ۲۰۱۹ و با تشدید تنش، شاخص دلار ابتدا افزایش یافت، اما با کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکا به دلیل جنگ تجاری، این شاخص مجدداً کاهش یافت و بازار فارکس را دچار نوسانات شدیدی کرد. شاخصهای اقتصادی چین مثل رشد اقتصادی، تورم و تولید صنعتی همانند یک دماسنج برای سلامت اقتصاد این کشور عمل میکنند و روی فارکس تاثیر مستقیم دارند. از جمله شاخصهای اقتصادی تاثیرگذاردر این زمینه عبارتند از: اگر اقتصاد چین رشد کند (مثلاً تولید ناخالص داخلی یا GDP بالا برود)، سرمایهگذاران خارجی به این کشور جذب میشوند. این یعنی تقاضا برای یوان بیشتر میشود و ارزش یوان و ارزهای شرکای تجاری چین در راس آنها دلار استرالیا و دلار نیوزیلند بالا میرود. اگر تورم در چین زیاد شود، بانک مرکزی ممکن است نرخ بهره را بالا ببرد تا آن را کنترل کند. این کار ارزش یوان را تقویت میکند و برعکس. چین کارخانه جهان است. اگر تولیدش کم شود، صادراتش افت میکند و رشد اقتصادی آن کندتر میشود. بنابراین، تقاضا برای یوان کاهش مییابد. برای مثال، در سال ۲۰۲۰ که همهگیری کرونا تولید چین را مختل کرد، ارزش یوان کمی افت کرد، اما وقتی اقتصادش سریعتر از بقیه کشورها بهبود یافت، یوان دوباره تقویت شد. تراز تجاری چین تفاوت بین ارزش صادرات و واردات این کشور را نشان میدهد. مازاد تجاری (افزایش صادرات نسبت به واردات) معمولاً باعث افزایش تقاضا برای یوان چین میشود، زیرا صادرکنندگان برای تبدیل درآمدهای دلاری خود به یوان، این ارز را خریداری میکنند. این روند میتواند ارزش یوان را تقویت کند و بر سایر ارزهای جهانی مانند دلار آمریکا، یورو و ین ژاپن و … نیز اثر بگذارد. از سوی دیگر، اگر چین کسری تجاری را تجربه کند (واردات بیشتر از صادرات باشد)، فشار نزولی بر ارزش یوان ایجاد میشود، زیرا برای پرداخت واردات، نیاز به فروش یوان و خرید ارزهای خارجی افزایش مییابد. چین فقط با مداخلات و فعالیتهای ارزی روی فارکس تاثیر نمیگذارد؛ نفوذ چین در بازارهای مالی جهانی به طرق مختلف، از طریق سرمایهگذاریهای کلان، حضور شرکتهای چندملیتی چینی و استراتژیهای مالی بینالمللی بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر نرخ ارزها اثرگذار است. برخی از این موارد عبارتند از: چین میزبان برخی از بزرگترین شرکتهای چندملیتی جهان مانند علیبابا، تنسنت، هوآوی و بایتدنس است که در سطح بینالمللی فعالیت گستردهای دارند. هنگامیکه این شرکتها در بازارهای خارجی گسترش پیدا میکنند، معاملات مالی آنها اغلب به یوان انجام میشود که این موضوع باعث افزایش تقاضا برای یوان و در نتیجه تقویت ارزش آن در برابر سایر ارزها میشود. همچنین، چین در پروژههایی مثل کمربند و جاده (BRI)، میلیاردها دلار در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کرده است. این کشورها برای همکاری با چین، یوان میخرند و همین امر بر نرخ ارزها اثر میگذارد. در سالهای اخیر، سرمایهگذاران و شرکتهای چینی به خرید داراییهای بینالمللی از جمله اوراق قرضه، املاک و مستغلات و شرکتهای خارجی روی آوردهاند. این سرمایهگذاریهای خارجی میتواند تأثیر گستردهای بر بازار ارزهای جهانی داشته باشد. مثالهای زیر نمونههای عینی از این نوع سرمایهگذاریهاو تبعات آن بر نرخ ارزها است: دلار آمریکا سالهاست که ارز غالب جهان است. اما، چین با اقتصاد رو به رشد خود طی سالهای اخیر، سودای تبدیل یوان به یک ارز جهانی را دارد. شروع و تشدید جنگ تجاری این کشور با ایالات متحده نیز مزید بر علت شده است. اکنون، سوال بزرگی که بسیاری میپرسند این است: آیا یوان میتواند جایگزین دلار در فارکس شود؟ پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی چندین عامل کلیدی از جمله حجم معاملات، نقش یوان در ذخایر ارزی جهانی، قابلیت تبدیلپذیری، اعتماد بینالمللی و میزان نفوذ سیاسی و اقتصادی چین در جهان است. به طور کلی، بررسی پارامترهای فوق نشان میدهد که: جایگزینی یوان با دلار میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و یا چالشهای جدیدی ایجاد کند. برخی از مزایای جایگزینی یوان با دلار عبارتند از: در واقع همانگونه که مشاهده میشود، جایگزینی یوان با دلار بیشتر مزیت برای چین است تا سایر کشورها، زیرا در گذر زمان جایگزینی یوان بدین شیوه عملا تغییر وابستگی از ارزی به ارزی دیگر است که در طول زمان همان مشکلات امروز با جزئیاتی متفاوت میتواند، بروز پیدا کند. برخی از چالشهای جایگزین کردن یوان با دلار عبارتند از: تاثیر چین بر نرخ ارزهای فارکس غیرقابل انکار است. از نقش یوان در تجارت جهانی گرفته تا سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی چین، جنگ تجاری با آمریکا، شاخصهای اقتصادی، و نفوذ مالی این کشور، همه و همه نشان میدهند که چین یک بازیگر کلیدی در بازار ارزهای خارجی است. با رشد سریع اقتصاد چین و تلاش برای جهانی کردن یوان، این تاثیر در آینده حتی بیشتر هم خواهد شد. چه برای معاملهگران فارکس، چه برای علاقهمندان به اقتصاد جهانی، درک این عوامل میتواند به فهم بهتر نوسانات ارزی و تصمیمگیریهای هوشمندانه کمک کند. شما فکر میکنید چین تا کجا میتواند پیش برود؟
نکات کلیدی
چرا یوان بر بازار ارزهای جهانی تأثیرگذار است؟
یوان، به دلیل رشد اقتصادی خیره کننده چین در دهههای اخیر و نقش حیاتی این کشور در اقتصاد جهانی، حجم بالای ذخایر ارزی، استفاده بیشتر در تجارت بینالمللی و سیاستهای پولی چین، به یک ارز تأثیرگذار در بازار جهانی تبدیل شده است. این تأثیرگذاری بهویژه در دورانهایی که چین تغییراتی در سیاستهای اقتصادی و تجاری خود اعمال میکند، بیشتر مشهود است.
مثال زیر به روشنتر شدن اهمیت یوان چین و تأثیر آن بر بازار جهانی کمک میکند:
چگونه سیاستهای اقتصادی چین نرخ ارزهای فارکس را تغییر میدهند؟
جنگ تجاری چین و ایالات متحده چه اثری بر نرخ ارزهای فارکس دارد؟
تضعیف یوان چین در برابر دلار آمریکا
افزایش تقاضا برای داراییهای امن مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس
نوسانات شدید در ارزهای کالا محور مانند دلار استرالیا و دلار نیوزیلند
افزایش نوسانات در شاخص دلار آمریکا (DXY) و تأثیر بر سایر ارزها
چگونه شاخصهای اقتصادی چین بازار فارکس را تحت تأثیر قرار میدهند؟
رشد اقتصادی
تورم و تغییر نرخ بهره
تولید صنعتی
تراز تجاری (صادرات و واردات)
نفوذ چین در بازارهای مالی جهانی چگونه اثر خود را بر نرخ ارزها نشان میدهد؟
نفوذ چین از طریق شرکتهای چند ملیتی چینی
نفوذ چین بر بازارهای مالی از طریق سرمایهگذاری های کلان
به طور مثال، چین میلیاردها دلار در توسعه راهآهن، بنادر و نیروگاههای برق در کشورهای آفریقایی سرمایهگذاری کرده است. این کشورها برای تأمین مالی این پروژهها، یوان بیشتری نگهداری کرده و استفاده میکنند. نیز، برخی کشورهای نفتخیز مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی شروع به پذیرش یوان برای فروش نفت به چین کردهاند که میتواند وابستگی این کشورها به دلار را کاهش دهد.نفوذ بر بازارهای مالی از طریق خرید داراییهای خارجی توسط چین
آیا یوان چین میتواند جایگزین دلار در فارکس شود؟
مزایا و معایب جایگزینی یوان چین با دلار در فارکس
مزایای جایگزینی یوان چین با دلار در فارکس
معایب جایگزینی یوان چین با دلار در فارکس
نتیجهگیری
اوراق قرضه بنجل چیست و چرا باید از آن اجتناب کرد؟
15 اسفند 1403
15 اسفند 1403
اوراق قرضه بنجل یکی از انواع اوراق قرضه هستند که به دلیل بازدهی بیشتر برای سرمایهگذاران جذابند اما، خطر عدم بازپرداخت اصل و سود نیز در آنها بالاتر از سایر اوراق قرضه است. بنابراین سرمایهگذاران باید قبل از ورود به این بازار، ریسکها و وضعیت مالی صادرکنندگان آنها را به دقت ارزیابی کنند. در این مقاله از بروکر آرون گروپس، به بررسی ویژگیها، مزایا و معایب اوراق قرضه بنجل، نحوه شناسایی آنها و تأثیر آنها بر بازارهای مالی خواهیم پرداخت. اوراق قرضه بنجل که در اصطلاح عامیانه به آنها اوراق قرضه پر ریسک یا junk bonds گفته میشود، اوراق بدهی هستند که توسط شرکتها یا دولتهای با وضعیت مالی ضعیفتر صادر میشوند، اما به دلیل رتبهبندی اعتباری پایین، ریسک نکول (عدم توانایی در پرداخت بدهیها) بیشتری دارند. این اوراق معمولاً از موسسات رتبهبندی مانند مودی (Moody’s) و فیچ (Fitch) رتبههای BB+ یا پایینتر دریافت میکنند که نشان دهنده احتمال بالاتر نکول در آنها است. ویژگیهای اوراق قرضه بنجل به شرح زیر است: سرمایهگذاری در اوراق قرضه بنجل به دلیل ماهیت خاص این اوراق با ریسکهای زیادی همراه است. مهمترین ریسکهای آن عبارتند از: یکی از بزرگترین خطرات سرمایهگذاری در اوراق قرضه بنجل، ریسک نکول است. از آنجایی که اغلب صادرکنندگان این نوع اوراق، شرکتها یا دولتهایی هستند که در وضعیت دشواری قرار گرفتهاند یا وضعیت مالی ضعیفتری دارند لذا، احتمال اینکه این صادرکنندگان هنگام سر رسید اوراق قادر به پرداخت اصل یا بهره آن نباشند، نسبت به اوراق معمولی بیشتر است. بازار اوراق قرضه بنجل به شدت تحت تاثیر شرایط اقتصادی قرار دارد. برای مثال، در دوران رکود اقتصادی یا بحرانهای مالی، ارزش این اوراق ممکن است بهطور چشمگیری کاهش یابد. دلیل آنکه در چنین مواقعی، سرمایهگذاران به سمت داراییهای با ریسک کمتر میروند. علاوه بر این، تغییرات در نرخ بهره میتواند تاثیر زیادی بر قیمت این اوراق داشته باشد. زمانی که نرخ بهره افزایش مییابد، قیمت اوراق قرضه بنجل معمولاً کاهش مییابد، زیرا سرمایهگذاران میتوانند بازدهی بالاتری از اوراق جدید با نرخ بهره بالاتر دریافت کنند. این نوسانات میتواند باعث ضررهای قابل توجهی برای سرمایهگذاران شود. این اوراق معمولاً به اندازه اوراق قرضه با رتبه اعتباری بالا، مانند اوراق دولتی یا اوراق شرکتهای معتبر، به راحتی در بازار معامله نمیشوند. در شرایطی که نیاز به فروش سریع اوراق داشته باشید، ممکن است نتوانید آنها را به قیمت منصفانهای بفروشید یا حتی بهطور کامل آنها را نقد کنید. این مشکل بهویژه در بازارهای کمحجم یا در زمان بحرانهای اقتصادی بیشتر به چشم میآید. اوراق قرضه بنجل بهدلیل وضعیت مالی ضعیف صادرکنندگان ممکن است با گذشت زمان دچار کاهش اعتبار شوند. به عبارت دیگر، ممکن است رتبه اعتباری صادرکننده کاهش یابد و اوراق به رده پایینتری سقوط کنند. این امر میتواند منجر به کاهش شدید ارزش اوراق و بروز ضررهای قابل توجه برای سرمایهگذاران شود. علاوه بر این، کاهش رتبه اعتباری میتواند باعث افزایش هزینههای تأمین مالی برای صادرکنندگان گردد که در نهایت بر توانایی آنها در بازپرداخت بدهیها تاثیر منفی خواهد گذاشت. به طور عمده، شناسایی اوراق قرضه بنجل از طریق رتبهبندی اعتباری انجام میشود. موسسات اعتبارسنجی مانند مودی (Moody’s)، فیچ (Fitch Ratings) و اس اند پی (S&P)، اوراق قرضه را بر اساس وضعیت مالی صادرکنندگان آنها رتبهبندی میکنند.
نکات کلیدی
تعریف اوراق قرضه بنجل و ویژگیهای آن
خطرات و ریسکهای سرمایهگذاری در اوراق قرضه بنجل
ریسک نکول
ریسک بازار
ریسک نقدشوندگی
ریسک کاهش اعتبار
نحوه شناسایی اوراق قرضه بنجل
اوراق قرضه بنجل معمولاً رتبهای معادل BB+ یا پایینتر دارند. این رتبهبندیها به سرمایهگذاران کمک میکنند تا ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در این اوراق را ارزیابی کنند.
علاوه بر رتبهبندی اعتباری، اوراق قرضه بنجل معمولاً ویژگیهایی مانند بازدهی بالا و نرخ بهره بالاتر نسبت به اوراق قرضه با رتبه اعتباری بالاتر دارند که این امر به دلیل ریسک بیشتر آنهاست زیرا، صادرکنندگان این اوراق برای جلب توجه سرمایهگذاران مجبور به ارائه بازدهی بالاتر میشوند.
به عبارت دیگر، سرمایهگذاران بهازای پذیرش ریسک بیشتر، بازده اوراق قرضه بالاتری را طلب میکنند.
همچنین، شناسایی این اوراق میتواند از طریق رتبهبندی بازار صورت گیرد. اوراق قرضه بنجل بهطور معمول در بازارهای ثانویه با نوسانات قیمتی زیاد معامله میشوند و سرمایهگذاران میتوانند از این طریق به ریسک و اعتبار آنها پی ببرند.
شناسایی اوراق قرضه بنجل بهطور غیررسمی نیز میتواند با بررسی وضعیت مالی صادرکنندگان و نسبتهای مالی مانند نسبت بدهی به دارایی، نسبت درآمد به هزینه و میزان نقدینگی انجام گیرد. این دادهها معمولاً در گزارشهای مالی منتشر شده توسط صادرکنندگان یا گزارشهای تحلیلی موجود در بازارهای مالی در دسترس قرار دارند.
آثار اوراق قرضه بنجل بر بازارهای مالی
اوراق قرضه بنجل، بهویژه در زمان بحرانهای مالی و عدم ثبات اقتصادی، میتوانند باعث نوسانات شدید در بازار شوند.
در این دوران که سرمایهگذاران از داراییهای پرریسک به سمت داراییهای امنتر مانند اوراق قرضه دولتی یا طلا مهاجرت میکنند، اوراق قرضه بنجل تحت فشار قرار میگیرند. به دلیل ریسک بالای نکول و اعتبار پایین صادرکنندگان، سرمایهگذاران تمایل دارند این اوراق را با تخفیفهای قابل توجهی بفروشند که این امر به شدت بر بازار تاثیر میگذارد.
علاوه بر این، انتشار گسترده اوراق قرضه بنجل ممکن است موجب فشار بر بازارهای سرمایه و سایر ابزارهای مالی شود. هنگامی که شرکتها یا دولتهای با رتبه اعتباری پایین، بهطور مداوم اوراق قرضه بنجل منتشر میکنند، ممکن است عرضه این اوراق بر تقاضا پیشی بگیرد که در نهایت موجب کاهش قیمت و افزایش نرخ بهره میشود.
این امر میتواند بر سرمایهگذاران و شرکتهای دیگر که در حال تلاش برای تأمین مالی هستند تاثیر منفی بگذارد و باعث افزایش هزینههای تأمین مالی برای آنها شود.
اوراق قرضه بنجل در برخی مواقع میتوانند به بحرانهای مالی دامن بزنند. در شرایط اقتصادی نامساعد یا بحرانهای مالی، شرکتهایی که این اوراق را منتشر کردهاند، ممکن است در بازپرداخت بدهیهای خود دچار مشکل شوند که باعث ایجاد نکول گستردهتر و کاهش اعتماد سرمایهگذاران به سایر ابزارهای مالی شود. در چنین شرایطی، موسسات مالی که این اوراق را در سبد سرمایهگذاری خود دارند، ممکن است با مشکلات جدی در نقدشوندگی و تعادل مالی روبهرو شوند و این وضعیت میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر سیستم مالی کلان داشته باشد.
همچنین، این اوراق میتوانند باعث تقسیمبندی بیشتر بازار شوند زیرا، سرمایهگذاران ریسکپذیرتر که به دنبال بازدهی بالا هستند، ممکن است این اوراق را خریداری کنند، در حالی که سرمایهگذاران ریسکگریز از خرید آنها اجتناب میکنند. این موضوع میتواند منجر به افزایش شکافهای اقتصادی و مالی در بازارهای مالی شود، چرا که گروههای مختلف سرمایهگذاران بهطور متفاوتی به این اوراق واکنش نشان میدهند.
اوراق قرضه بنجل و تاثیر آن بر اعتبار دولتها
استفاده دولتها از این اوراق برای تأمین مالی خود، میتواند تبعات منفی فراوانی برای آنها به همراه داشته باشد. هنگامی که یک دولت اوراق قرضه بنجل منتشر میکند؛ به این معنی است که وضعیت مالی آن دولت به اندازه کافی قدرتمند نیست که بتواند اوراق قرضه با رتبه اعتباری بالا صادر کند.
این امر میتواند به سرعت در ارزیابیهای اعتبارسنجی بینالمللی و رتبهبندیهای اعتباری تأثیر منفی بگذارد و به طرز قابل توجهی هزینههای استقراض آینده آنها را افزایش دهد. چرا که سرمایهگذاران برای خرید این اوراق با توجه به ریسک بالای نکول، نرخ بهره بالاتری درخواست میکنند.
علاوه بر این، انتشار اوراق قرضه بنجل از سوی دولتها، ممکن است موجب نگرانیهای جهانی در مورد ثبات اقتصادی آن کشور شود. در صورتی که نتایج منفی حاصل از انتشار این اوراق مانند افزایش بدهیها یا کاهش اعتبار دولت محقق شود، میتواند فشار زیادی بر ارزش پول ملی و همچنین جذب سرمایهگذاریهای خارجی وارد کند. در این شرایط، سرمایهگذاران ممکن است از سرمایهگذاری در بازارهای آن کشور اجتناب کنند که به نوبه خود میتواند به رکود اقتصادی منجر شود.
انتشار اوراق قرضه بنجل توسط دولتها نه تنها بر اعتبار مالی آنها تأثیر میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای اقتصاد ملی و موقعیت آن کشور در بازارهای جهانی بهدنبال داشته باشد.
نتیجهگیری
اوراق قرضه بنجل ابزارهایی هستند که به دلیل ریسک بالای نکول و نرخ بهره بالاتر، میتوانند برای برخی سرمایهگذاران جذاب و وسوسهانگیز باشند. با این حال، آنها برای همه سرمایهگذاران مناسب نیستند و افرادی که به دنبال امنیت و کاهش ریسک هستند باید از آنها اجتناب کنند.
توصیه میشود قبل از هرگونه سرمایهگذاری در اوراق قرضه بنجل، رتبهبندی اعتباری آنها را بررسی کرده و تأثیرات بالقوه آنها بر بازارهای مالی را در نظر بگیرید.
تله ارزش چیست و چرا سرمایهگذاران باید مراقب آن باشند؟
11 اسفند 1403
11 اسفند 1403
تله ارزش یا Value Trap زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار با بررسی شاخصهای بنیادی و قیمت بازار یک سهم، آن را ارزان و کمتر از ارزش واقعی ارزیابی میکند، اما در واقع چنین نیست. این توهم باعث میشود که سرمایهگذار تصور کند میتواند با خرید این سهام از بازار پیشی بگیرد اما، در نهایت بازدهی منفی یا ناامیدکنندهای دریافت خواهد کرد. این سهامها ارزانتر از آنچه به نظر میرسند نیستند و در واقع، یک دام مالی محسوب میشوند که امیدی به رشد آنها وجود ندارد. در این مقاله از بروکر آرون گروپس، به بررسی مفهوم تله ارزش، دلایل ایجاد آن و نحوه اجتناب از افتادن در آن پرداخته میشود. تله ارزش به حالتی گفته میشود که یک سهم از نظر تحلیلگران بازار به نظر ارزان میرسد، به طوری که نسبتهای مختلف مالی مثل نسبت قیمت به سود (P/E) یا قیمت به ارزش دفتری (P/B) پایینتر از حد نرمال باشد. اما در واقعیت، این سهم به دلیل مشکلات اساسی مانند کاهش تقاضا، بحران مالی شرکت یا مدیریت ضعیف، هیچ پتانسیل رشد مناسبی در آینده ندارد. در نتیجه، سرمایهگذاران ممکن است فریب این ارزان بودن را خورده و به اشتباه در آن سرمایهگذاری کنند. سرمایهگذارانی که به دنبال سهام ارزان میگردند، ممکن است تحت تاثیر نسبتهای مالی جذاب وارد خرید چنین سهامی شوند. اما در اکثر موارد، سهمی که وارد تله ارزش شده است، با وجود قیمت پایین، هیچ پتانسیل واقعی برای رشد ندارد. این اشتباه میتواند باعث از دست دادن سرمایه و فرصتهای بهتر مالی شود. برخی از اشتباهات سرمایهگذاری ناشی از تله ارزش به صورت زیر است: – اعتماد به قیمت پایین بدون بررسی فاندامنتال: بسیاری از سرمایهگذاران به اشتباه تصور میکنند که قیمت پایین یک سهم همیشه به معنای فرصت خرید است، در حالی که ممکن است شرکت به دلیل مشکلات مالی، بدهیهای سنگین یا کاهش سودآوری در حال نزول باشد. – نادیده گرفتن سیگنالهای منفی در صورتهای مالی: برخی از سرمایهگذاران ممکن است نسبتهای مالی مثبت مانند نسبت P/E پایین را مورد توجه قرار دهند، در حالی که از مشکلات دیگر مانند زیان انباشته، جریان نقدی منفی یا کاهش تقاضا برای محصولات شرکت غافل شوند. – تکیه بر تحلیلهای سطحی: سرمایهگذاران گاهی به تحلیلهای تکنیکال و اخبار سطحی توجه میکنند، بدون آنکه به عوامل بنیادی و ریسکهای بلندمدت توجه داشته باشند. این امر میتواند به افتادن در تله ارزش منجر شود. – عدم توجه به شرایط بازار و صنعت: حتی اگر یک سهم از نظر بنیادی قوی به نظر برسد، ممکن است در اثر تغییرات در صنعت یا شرایط کلان اقتصادی با مشکلات مواجه شود. سرمایهگذاران ممکن است این ریسکها را نادیده بگیرند و به تله ارزش بیافتند. تله ارزش، پدیدهای جذاب و گمراهکننده است که تاکنون سرمایهگذاران زیادی را فریب داده است. بررسی نمونههای واقعی از تله ارزش میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا از این دامهای پرریسک دوری کنند. در ادامه به چند نمونه عینی از تله ارزش در بازارهای سهام اشاره میکنیم که عبارتند از: ایرانخودرو، بزرگترین خودروساز کشور، یکی از بارزترین نمونههای تله ارزش وطنی است. این سهام، بارها بهعنوان یک سهام جذاب با قیمت پایین معرفی شده است. بسیاری از سرمایهگذاران تصور میکردند که این شرکت، به دلیل حجم بالای تولید و حمایتهای دولتی در آینده رشد خواهد کرد اما، مشکلاتی مانند زیان انباشته سنگین، قیمتگذاری دستوری، بدهیهای کلان، وابستگی شدید به واردات قطعات و کاهش کیفیت محصولات باعث شد که ارزش سهام آن در بلندمدت روند نزولی داشته باشد. بسیاری از سهامداران که صرفاً به قیمت پایین سهام و جایگاه ظاهری آن نگاه کردند، در دام تله ارزش افتادند و متحمل ضرر شدند. شرکت کنتورسازی ایران یکی از مشهورترین نمونههای تله ارزش در بورس ایران است. در یک دوره، سهام این شرکت به دلیل اعلام پروژههایی در حوزه صندوقهای مکانیزه فروش رشد چشمگیری داشت. با این وجود، پس از مدتی مشخص شد که صورتهای مالی شرکت دارای ابهامات جدی است و اطلاعات ناصحیحی در مورد سودآوری منتشر شده است. در نهایت، سهام آکنتور تعلیق شد و بسیاری از سهامداران آن با زیانهای سنگین مواجه شدند. بلکبری در اوایل دهه ۲۰۰۰ یکی از قدرتمندترین شرکتهای فناوری در جهان بود و سهم بزرگی از بازار گوشیهای هوشمند را در اختیار داشت. اما، با ورود گوشیهای آیفون و اندروید و تغییر نیازهای کاربران، سهم بازار این شرکت به سرعت کاهش یافت. با وجود افت ارزش سهام بلکبری، بسیاری از سرمایهگذاران تصور میکردند که این شرکت همچنان پتانسیل بازگشت دارد و سهام آن ارزان و سودآور است. با اینحال، عدم نوآوری، کاهش سهم بازار و تصمیمات استراتژیک نادرست باعث شد که این شرکت نتواند جایگاه خود را بازیابد. در نهایت، سرمایهگذارانی که به دلیل قیمت پایین سهام اقدام به خرید کرده بودند، با ضررهای قابل توجهی روبهرو شدند. دقت کنید که قیمت پایین یا سودآوری ظاهری، همیشه نشاندهنده ارزش واقعی شرکت نیست.
نکات کلیدی
تله ارزش چیست؟
چگونه تله ارزش میتواند منجر به اشتباه در سرمایهگذاری شود؟
نمونههای واقعی از تله ارزش در بازارهای مالی
ایرانخودرو (خودرو)
کنتورسازی ایران (آکنتور)
شرکت بلکبری (BlackBerry)
شرکت کداک (Kodak)
کداک در طول قرن بیستم یکی از رهبران بازار عکاسی بود اما، با ظهور دوربینهای دیجیتال و گوشیهای هوشمند، این شرکت نتوانست خود را با تغییرات فناوری تطبیق دهد.
علیرغم افت ارزش سهام، برخی سرمایهگذاران تصور میکردند که کداک میتواند دوباره به روزهای اوج خود بازگردد. بااینحال، عدم نوآوری، وابستگی به مدلهای کسبوکار قدیمی و ضعف مدیریت باعث شد که این شرکت در نهایت ورشکسته شود.

چگونه از افتادن در تله ارزش اجتناب کنیم؟
برای اجتناب از افتادن در تله ارزش، سرمایهگذاران باید تحلیل بنیادی دقیقتری از سهام خریداری شده داشته باشند. به جای توجه صرف به قیمت و نسبتهای مالی، باید به موارد زیر توجه کنند:
- صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد؛
- اوج درآمدها در صنایع ادواری؛
- سهم بازار؛
- هزینههای سرمایهای؛
- ضعف استراتژیک؛
- تحلیل ذینفعان؛
- ساختار جبران خدمات مدیران.
در ادامه، هر کدام از موارد فوق شرح داده میشود.
صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد میتوانند گمراه کننده باشند
یکی از منابع تحلیل وضعیت سهام، صورتهای مالی آنها است.
در این میان، صورت سود و زیان ممکن است گمراهکننده باشد و تصویر دقیقی از وضعیت مالی یک شرکت ارائه ندهد.
همچنین، صورت جریان وجوه نقد نیز میتواند اطلاعات ناقصی ارائه دهد، چرا که این صورت مالی به جنبههای کیفی یا سیستمی که میتوانند ریسکهای عمدهای برای سهام ایجاد کنند، نمیپردازد.
برای مثال، اگر شرکتی برای تأمین بدهیهای بلندمدت خود از داراییهای جاری استفاده کند، حتی اگر صورت سود و زیان آن به نظر سالم باشد، همچنان ممکن است با خطر ورشکستگی روبرو شود. این نوع وضعیت را میتوان در عملکرد برخی از بانکهای سرمایهگذاری پیش از بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ مشاهده کرد.

اوج درآمدها در صنایع ادواری
برخی صنایع ماهیت ادواری دارند. بدون بررسی دقیق صنعت موردنظر، ممکن است یک شرکت از نظر بنیادی سالم به نظر برسد، اما در واقع در دورهای از چرخه کسبوکار خود قرار داشته باشد که انتظار میرود فروش و عملکرد آن بهصورت دورهای کاهش یابد. نمونهای از این وضعیت، فروشگاههای خردهفروشی در خارج از فصل تعطیلات است.
سهم بازار
اگر یک شرکت بهطور مداوم سهم بازار خود را به رقبا واگذار کند یا رشد آن بسیار کند باشد، حتی اگر صورتهای مالی و مبانی بنیادی آن سالم به نظر برسند، چشمانداز بلندمدت آن نگرانکننده خواهد بود و ممکن است به یک سرمایهگذاری پرریسک تبدیل شود.
هزینههای سرمایهای
در صورتی که یک شرکت در نحوه هزینهکرد نقدینگی خود انعطافپذیر نباشد، ممکن است به تله ارزش تبدیل شود. اگر شرکتی همچنان در همان نوع پروژههای قبلی سرمایهگذاری کند یا فرض کند که شرایط بازار در پنج سال آینده تغییری نخواهد کرد، ممکن است حتی با وجود جریان نقدی قوی و مبانی بنیادی مناسب، در نهایت دچار افت ارزش شود.
داشتن انعطافپذیری، توانایی تغییر مسیر، معرفی محصولات جدید یا خرید شرکتهایی که فرصتهای جدیدی ایجاد میکنند، یک اولویت استراتژیک کلیدی برای بقای بلندمدت شرکت محسوب میشود.
ضعف استراتژیک
ضعف در رهبری استراتژیک یا نبود جهتگیری مناسب، میتواند شرکت را به یک تله ارزش تبدیل کند. شاخصهای مالی کلیدی شرکت ممکن است نشاندهنده یک استراتژی ضعیف پنج یا دهساله نباشند، اما این استراتژی میتواند شرکت را حتی در کوتاهمدت تا میانمدت آسیبپذیر کند، بهویژه اگر یک رقیب بتواند استراتژی جذابتری برای بازار ارائه دهد.

تحلیل ذینفعان
ذینفعان خارجی تأثیر زیادی بر موفقیت یک شرکت دارند. برای مثال، اگر شرکتی در صنعتی فعالیت کند که در معرض قوانین و مقررات جدیدی بهعنوان بخشی از یک کارزار انتخاباتی باشد، یا اگر نیروی کار آن بهشدت اتحادیهای باشد، این عوامل میتوانند تأثیراتی داشته باشند که در تحلیلهای بنیادی مالی منعکس نشوند.
ساختار جبران خدمات مدیران
اگر مدیران شرکت بدون توجه به عملکرد سهام یا شرایط بازار، پاداشهای کلانی برای خود در نظر بگیرند، این امر میتواند نشانهای از یک تله ارزش باشد. چنین ساختاری ممکن است نشاندهنده عدم ارتباط میان مدیریت و بازار باشد یا نشان دهد که مدیران بهاندازه کافی به موفقیت بلندمدت شرکت متعهد نیستند.
نتیجهگیری
تله ارزش میتواند به راحتی سرمایهگذاران را فریب دهد و باعث اشتباهات گران قیمت شود. با انجام تحلیل بنیادی دقیق، توجه به وضعیت بازار و مدیریت شرکت، میتوان از این تلهها اجتناب کرد و در بازارهای مالی موفقتر بود. در نهایت، سرمایهگذاران باید همواره به دنبال سهام با پتانسیل واقعی رشد و نه فقط ارزان بودن آن باشند.
همه آموزش ها
به کتابهای الکترونیکی آموزشی رایگان دسترسی پیدا کنید
شما یک قدم با این منابع ارزشمند فاصله دارید! کافیست اطلاعات تماس خود را در زیر وارد کنید
تا به صورت رایگان به آنها دسترسی پیدا کنید.

اصول اولیه فارکس
اصول اولیه معاملات فارکس و نحوه حرکت در بازار را بیاموزید تا فوراً معاملات را شروع کنید.

رمزگشایی فرصتها، خوراکیها و ملزومات فارکس

پرایس اکشن
الگوها علائم مهمی هستند که به طور مکرر در نمودار تکرار میشوند و به معاملهگران امکان پیشبینی حرکت قیمت را میدهند. در ادامه، برخی از مهمترین الگوهای پرایس اکشن را توضیح خواهیم داد:

نمودارها، روندها و کانالها
در این کتاب الکترونیکی، در مورد نمودارهای استاندارد مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، ویژگیها و کاربردهای آنها و همچنین انواع روندهایی که هر معاملهگری در هر سطح از تخصص باید یاد بگیرد، صحبت خواهیم کرد.