icon icon Home
icon icon Accounts
icon icon Quick start
icon icon Symbols

راهنمای کامل اسکالپ‌ تریدینگ با پرایس اکشن؛ ورود سریع و اصولی به معاملات کوتاه‌ مدت

نویسنده
مسعود جزینی
مسعود جزینی
calendar آخرین بروزرسانی: 25 آذر 1404
watch زمان مطالعه 1 دقیقه

اسکالپینگ، به عنوان یکی از سبک‌های تهاجمی و پرسرعت معاملاتی، بر کسب سود از نوسانات بسیار کوچک قیمت در بازه‌های زمانی کوتاه (از چند ثانیه تا چند دقیقه) متمرکز است. استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن نیز به معنای به کارگیری این سرعت بالا در کنار خواندن مستقیم قیمت است؛ یعنی اینکه تصمیم‌گیری‌ها عمدتا با اتکا به خود نمودار قیمت انجام می‌شود و وابستگی به اندیکاتورهای تاخیری به حداقل می‌رسد. 

در این متد، تحلیلگر بر عناصر کلیدی و ساختاری بازار، شامل ساختار بازار، نواحی حمایت و مقاومت، مفاهیم مرتبط با اسمارت مانی مانند اوردر بلاک‌ها، گپ‌های ارزش منصفانه (FVG) و نیز تحلیل رفتار نقدینگی تمرکز می‌نماید.

bookmark
نکات کلیدی
  • در روزهایی که تمرکز ذهنی کافی یا شرایط روانی مطلوبی ندارید، اکیدا توصیه می‌شود از انجام هرگونه معامله اسکالپ خودداری نمایید.
  • در اسکالپینگ مبتنی بر پرایس اکشن، مهم‌ترین مهارت، توانایی رد کردن قاطعانه ستاپ‌هایی است که از کیفیت یا ریسک به ریوارد مطلوبی برخوردار نیستند. اولویت اصلی حفظ سرمایه و انضباط است.
  • برای تسریع فرآیند یادگیری و تسلط بر بازار، توصیه می‌شود تمرکز خود را تنها بر یک جفت‌ ارز یا نماد معاملاتی محدود کنید.
  • در صورت تجربه سه معامله متوالی ناموفق یا احساس تغییر در وضعیت روحی و هیجانی، به جای تلاش برای جبران سریع زیان، باید فورا فعالیت معاملاتی روز را متوقف کنید.

اسکالپ‌ تریدینگ چیست؟

اسکالپینگ یکی از استراتژی‌های سرعتی در بازارهای مالی است که بر روی کسب سودهای اندک، اما متوالی در طول یک سشن معاملاتی تمرکز دارد. هدف اصلی در این روش، استفاده از نوسانات بسیار کوچک قیمت در کوتاه‌ترین زمان ممکن است.

معامله‌گران اسکالپر با ویژگی‌های زیر شناخته می‌شوند:

  • حجم معامله و تارگت‌های کوچک: اسکالپرها معمولا از حجم‌های معاملاتی نسبتا بالا استفاده می‌کنند، اما تارگت‌های سود بسیار محدود دارند. این تارگت‌ها ممکن است در بازار فارکس ۵ تا ۱۵ پیپ و در معاملات فیوچرز تنها چند تیک باشند.
  • فرکانس بالا: یک اسکالپر حرفه‌ای ممکن است در طول یک سشن معاملاتی ده‌ها بار وارد معامله شده و از آن خارج شود.

چرا پرایس اکشن برای اسکالپ بهترین انتخاب است؟

در تایم‌ فریم‌های اسکالپ (مانند یک و 5 دقیقه)، سرعت تغییرات قیمت بسیار زیاد است. اندیکاتورهای رایج بازار، مبتنی بر محاسبه میانگین‌های قیمتی گذشته هستند و ذاتا تاخیر دارند. این تاخیر زمانی باعث می‌شود که سیگنال خرید یا فروش دیرتر صادر شود و فرصت معاملاتی از دست برود. 

به همین دلیل، منابع تخصصی مانند Investopedia، تاکید می‌کنند که خواندن مستقیم قیمت و کندل‌ها در این تایم‌ها از روی نمودار بهترین استراتژی است.

حتما بخوانید: استراتژی اسکالپ یک دقیقه ای: اسکالپ در تایم فریم 1M

پیش‌نیازهای ضروری برای ترید اسکالپ‌ با پرایس اکشن 

برای دستیابی به موفقیت در اسکالپینگ با پرایس اکشن، صرفا نگاه کردن به نمودار کافی نیست. شما باید سه رکن اساسی را درک و اجرا کنید.

شناخت ساختار بازار در تایم‌ فریم‌های کوچک 

برای آنکه استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن به درستی کار کند، ابتدا باید قالب و ساختار حرکت قیمت را در تایم‌ فریم‌های بسیار پایین یک و 5 دقیقه شناسایی کنید.

المان‌های ساختار بازار:

  • نقاط مهم: مشخص کردن سقف‌ها و کف‌های مهم (HH, HL, LH, LL) برای تعیین جهت حرکت.
  • تشخیص موج: ایجاد تمایز بین موج اصلی که حرکت غالب است و موج اصلاحی که یک توقف موقت محسوب می‌شود.
  • نواحی واکنش: علامت‌گذاری زون‌های عرضه و تقاضا که قیمت چندین بار به آنها واکنش قوی نشان داده است.

اهمیت تحلیل مولتی تایم فریم:

در اسکالپ، تحلیل فقط محدود به دو یا سه کندل آخر نمی‌شود، بلکه یک روش حرفه‌ای این است که از ساختار تایم‌ فریم‌های بالاتر (مانند H1 یا M15) به عنوان یک فیلتر جهت‌دهنده استفاده کنید. با هم‌سو بودن حرکت کندل‌ها در چند تایم‌ فریم (مثلا M5، M15 و H1)، اعتبار ستاپ شما به شدت افزایش می‌یابد و از تمرکز صرف بر روی نویزهای M1 جلوگیری می‌شود.

حتما بخوانید: تحلیل مولتی تایم فریم چیست؟ استراتژی ترکیب تایم‌فریم‌ها

نحوه تشخیص روند و رنج در تایم‌ فریم‌های اسکالپی 

نوع رفتار بازار (رونددار یا رنج) به طور مستقیم بر نوع ستاپ‌های معاملاتی و محل ورود یا خروج شما تاثیر می‌گذارد.

  • بازار رونددار (Trending):
    • سقف‌ها و کف‌ها متوالی در یک جهت شکسته می‌شوند (مثلا در یک روند صعودی، سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر).
    • پولبک ها معمولا کم‌عمق و کوتاه هستند.
  • بازار رنج (Ranging):
    • قیمت بین دو محدوده افقی بالا و پایین می‌شود (باکس یا کانال افقی).
    • شکست‌ها در لبه‌های رنج بیشتر فیک (Fakeout) از آب درمی‌آیند.
sms-star

استراتژی عملی:
برای اینکه جهت اصلی بازار را بفهمید، می‌توانید از یک ابزار ساده و سریع در تایم‌ فریم بزرگ‌تر استفاده کنید؛ مثلا سه میانگین متحرک کوتاه (8، 13، و 21) را بر روی چارت یک ساعته (H1) قرار دهید تا روند کلی بازار را به شما نشان دهد.

اهمیت کندل‌خوانی حرفه‌ای در M1 تا M5 

در تایم‌ فریم‌های اسکالپ، هر کندل حامل اطلاعات حیاتی است و دقت در خواندن آنها هسته اصلی استراتژی پرایس اکشن است. هیچ جایی برای تفسیر سطحی وجود ندارد.

نکات کلیدی کندل‌خوانی حرفه‌ای:

  1. شناسایی مومنتوم (قدرت حرکت):
    • کندل‌های مومنتومی دارای بدنه‌ای بلند و شدوهایی کوتاه هستند.
    • توالی چند کندل هم‌جهت با بدنه قوی، نشان‌دهنده تایید حرکت و ورود پرقدرت جریان پول است.
  2. درک نقش سایه‌ها (شدوها):
    • شدوهای بلند نشان‌دهنده رد شدن قیمت از یک ناحیه هستند.
    • شدویی که از یک زون مهم (مانند حمایت یا مقاومت) عبور کرده و برگشته، اغلب نشانه‌ای از جمع‌آوری نقدینگی در آن محدوده است.
  3. اعتبار الگوها:
    • الگوهای ساده کندلی (مانند پین‌بار، اینگالف یا دوجی) فقط زمانی اهمیت دارند که در نواحی کلیدی (مانند زون‌های عرضه و تقاضا، لبه‌های اوردر بلاک یا FVG) تشکیل شوند. تشکیل آنها در وسط نویز بازار معمولا فاقد اعتبار است.
sms-star

این ترکیب هوشمندانه از شناخت ساختار بازار، تشخیص روند و مهارت کندل‌خوانی دقیق، سه پایه مستحکم برای هر اسکالپر حرفه‌ای پرایس اکشن است.

بهترین سبک‌های پرایس اکشن برای اسکالپ

سه سبک کلی بین اسکالپرهای پرایس اکشن رایج‌تر است:

سبک کلاسیک و ستاپ‌های کندلی مناسب اسکالپ 

در این رویکرد، تحلیل بر مبنای مفاهیم سنتی و بصری بازار است:

تمرکز بر روی سطوح حمایت و مقاومت مشخص، رسم خطوط روند ساده و استفاده از الگوهای کندلی خاص (مانند پین‌بار، اینگالف و اینساید بار) در این نواحی کلیدی است.

نمونه ستاپ اسکالپ کلاسیک: 

  • در تایم‌ فریم M5، جهت روند (مثلا صعودی) را شناسایی می‌کنید.
  • سطوح حمایت مهم (مانند میانگین متحرک 20 یا یک سطح استاتیک) را علامت می‌زنید.
  • منتظر می‌مانید تا قیمت به آن ناحیه پولبک کند (عقب‌نشینی موقت).
  • در ناحیه حمایت، به دنبال یک کندل تاییدی قوی (مانند یک کندل اینگالف صعودی یا پین‌بار با سایه بلند رو به پایین) می‌گردید.
  • ورود شما در شکست سقف کندل تایید انجام می‌شود و حد ضرر را زیر سایه آن کندل قرار می‌دهید.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

سبک اسمارت‌ مانی مخصوص اسکالپ 

این سبک بر این فرض استوار است که حرکت‌های قیمت توسط بازیگران بزرگ بازار (اسمارت مانی) هدایت می‌شوند. این بازیگران، قیمت را به سمت مناطق دارای نقدینگی سوق می‌دهند.

ابزارهای کلیدی:

  • اوردر بلاک (OB): آخرین کندل حرکت مخالف قبل از شروع یک حرکت بزرگ و پرقدرت در جهت اصلی بازار.
  • شکاف ارزش منصفانه (FVG): یک فضای خالی و نامتعادل که بین سه کندل ایجاد شده و نشان‌دهنده حرکت بسیار سریع و یک‌طرفه قیمت است.
  • Liquidity (نقدینگی): تمرکز بر شناسایی محل تجمع حد ضررها و سفارشات شرطی(Pending Orders) معامله‌گران خرد، که معمولا بالای سقف‌ها یا زیر کف‌های واضح نمودار جمع شده‌اند.

سناریوی اسکالپ اسمارت مانی:

  • قیمت یک سقف یا کف واضح را می‌شکند تا نقدینگی (استاپ‌ها) را جمع‌آوری کند.
  • پس از آن، قیمت به سمت یک ناحیه OB یا FVG که در نزدیکی آن تشکیل شده، برمی‌گردد.
  • در آن ناحیه، با شکست ساختار (BOS) در تایم‌فریم بسیار پایین یا تشکیل یک کندل تاییدی، سیگنال ورود صادر می‌شود.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

سبک RTM در تایم‌ فریم پایین 

پرایس اکشن RTM یک رویکرد پیشرفته است که تمرکز آن بر خواندن دقیق الگوهای شکست و تله‌های قیمتی است.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

الگوهای پرکاربرد:

  • QML (سطح کوازیمودو): الگویی که پس از ساختن یک سقف بالاتر، یک کف پایین‌تر (Lower Low) ایجاد می‌شود و سطح میانی بین آن‌ها به یک ناحیه مهم برگشتی تبدیل می‌گردد.
  • بریکر بلاک: سطحی که ابتدا نقش حمایت یا مقاومت را بازی می‌کرد، سپس شکست خورده و مجددا به عنوان یک سطح با نقش معکوس (مثلا حمایت شکسته شده، دوباره به عنوان مقاومت) عمل می‌کند.
sms-star

نکته:
الگوهایی مانند کوازیمودو و بریکر بلاک (Breaker Block )ب ه دلیل امکان تعریف حد ضرر بسیار کوچک، در میان اسکالپرها محبوبیت دارند. اما برای افزایش اعتبار، ورود تنها زمانی انجام می‌شود که این الگوها با جهت روند تایم‌فر یم‌های بالاتر هم‌سو باشند.

معیار انتخاب بهترین سبک پرایس اکشن برای اسکالپ

انتخاب بهترین سبک پرایس اکشن برای استراتژی اسکالپینگ یک تصمیم کاملا شخصی است و به عوامل مختلفی وابسته است. هیچ سبک واحدی برای تمام معامله‌گران مناسب نیست.

  1. تناسب شخصیتی:
  • اگر سادگی، ساختار مستقیم و قابل مشاهده برای شما ارجحیت دارد، سبک کلاسیک مناسب است.
  • اگر به تحلیل جزئیات عمیق، درک نقشه پشت پرده بازار و پیگیری رد پای بازیگران بزرگ علاقه‌مند هستید، رویکردهای اسمارت مانی و RTM جذاب‌تر خواهند بود.
  1. میزان زمان مورد نیاز برای تسلط:
  • سبک‌های اسمارت‌مانی و RTM به دلیل پیچیدگی مفاهیم (مانند FVG، OB و QML) دارای منحنی یادگیری طولانی‌تری هستند.
  • تسلط بر این سبک‌ها نیازمند صرف زمان قابل توجهی برای بک تست و تمرین در محیط شبیه‌سازی شده (Replay Mode) است.
  1. نوع بازار هدف:
  • در جفت‌ ارزهای بسیار نقدشونده و بازارهای پرحجم، ستاپ‌های مبتنی بر لیکوئیدیتی و FVG به وفور یافت می‌شوند.
  • در نمادهایی با نوسان کمتر یا نقدینگی متوسط، ستاپ‌های کندلی کلاسیک ممکن است سیگنال‌های پایدارتری ارائه دهند.
  1. توان مدیریت ذهن:
  • سبک‌هایی که بر شکار تله‌های قیمتی و تله نقدینگی تکیه دارند، اغلب نیازمند صبر و انضباط روانی بالاتری برای انتظار کشیدن تا زمان تکمیل کامل سناریو (مانند جذب نقدینگی و سپس ورود) هستند.
معیار انتخابسبک کلاسیک (Classic)سبک‌های اسمارت مانی و RTM
۱. تناسب شخصیتیمناسب برای افرادی که به سادگی، ساختار مستقیم و بصری علاقه دارند.مناسب برای علاقه‌مندان به تحلیل جزئیات عمیق، نقشه پشت پرده و ردپای بازیگران بزرگ.
۲. زمان مورد نیاز برای تسلطمنحنی یادگیری کوتاه‌تر و ساده‌تر.منحنی یادگیری طولانی‌تر؛ نیازمند زمان زیاد برای بک‌تست و درک مفاهیم پیچیده.
۳. نوع بازار هدفنمادهایی با نوسان کمتر یا نقدینگی متوسط (سیگنال‌های پایدارتر).جفت‌ارزهای بسیار نقدشونده و بازارهای پرحجم (ستاپ‌های لیکوئیدیتی فراوان).
۴. توان مدیریت ذهنفشار روانی کمتر به دلیل سادگی الگوها.نیازمند صبر و انضباط روانی بالاتر (برای تکمیل سناریوهای جذب نقدینگی).
sms-star

هشدار حرفه‌ای:
مهم‌ترین نکته در اسکالپینگ، ثبات و تعهد به یک روش واحد است. سعی کنید فقط یک سبک پرایس اکشن را انتخاب کرده و برای چند ماه تنها با آن تمرین کنید. ترکیب نامنظم و شلخته مفاهیم مختلف در سرعت بالای اسکالپ، یکی از سریع‌ترین دلایل برای تجربه ضررهای سریالی و بی‌نظمی در عملکرد است.

مراحل ساخت استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن 

برای طراحی یک استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن، لازم است یک فرآیند گام به گام و ساختاریافته را دنبال کنید. این مراحل تضمین می‌کنند که تصمیمات ورود، تصادفی نیستند و بر پایه تحلیل منطقی بنا شده‌اند.

مرحله ۱ – تحلیل جهت بازار 

هدف این مرحله، درک چشم‌انداز کلی بازار پیش از ورود به جزئیات تایم‌ فریم‌های اسکالپ است:

  • بررسی تایم‌فریم بالاتر: در یک تایم‌ فریم بزرگتر از اسکالپ (مانند M15 یا H1)، جهت کلی روند را مشخص کنید.
  • شناسایی مناطق کلیدی: نواحی اصلی حمایت و مقاومت یا POIs (نقاط مورد علاقه) را علامت‌گذاری نمایید. همچنین، نواحی نقدینگی واضح (تجمع استاپ‌ها زیر کف‌ها و بالای سقف‌های مهم) را مشخص کنید.
  • بررسی ساختار خُرد بازار: در تایم‌فریم اسکالپ (M1–M5) بررسی کنید که آیا ساختار فعلی بازار با جهت تایم‌فریم بالاتر همسو است یا در حال اصلاح است. همچنین، نقاط ضعف بازار (مانند شکست‌های ناموفق یا کندل‌های ضعیف) را شناسایی کنید.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

مرحله ۲ – شناسایی ناحیه با احتمال برگشت یا ادامه حرکت 

در این گام، هدف یافتن ناحیه‌ای است که احتمال برگشت یا ادامه حرکت قیمت در آن بسیار بالا باشد:

  • انواع نواحی اعتبار: باید ناحیه‌ای را پیدا کنید که یا یک اوردر بلاک (OB) معتبر باشد، یا شامل یک FVG مهم باشد، یا یک زون حمایت یا مقاومت باشد که قبلا چندین بار تست شده و با جهت‌گیری ساختار بالاتر همسو است.
  • شرط قدرت ناحیه:
    • ناحیه باید فاصله منطقی از قیمت جاری داشته باشد.
    • باید دارای واکنش‌های قبلی واضح و سریع در نمودار باشد.
    • باید با جهت احتمالی حرکت آینده (ادامه یا برگشت) هم‌راستا باشد.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

مرحله ۳ – اعتبارسنجی ورود 

در اسکالپ، ورود صرفا با رسیدن قیمت به ناحیه انجام نمی‌شود، بلکه باید با یک تاییدیه دقیق فیلتر شود:

  • تاییدیه‌های ورود:
    • تشکیل کندل تاییدی (مانند اینگالف، پین‌بار یا کندل مومنتومی) در جهت مورد نظر.
    • شکست ساختار (BOS) در تایم‌فریم بسیار پایین‌تر.
    • رخ دادن Liquidity Grab (جمع‌آوری نقدینگی) روی آخرین سقف/کف خرد، بلافاصله قبل از حرکت اصلی.
  • مثال کاربردی: در یک Order Block صعودی، اگر قیمت وارد OB شده و کف خرد قبلی را بشکند (جمع‌آوری استاپ‌ها)، بسته شدن یک کندل صعودی قوی و شکست سقف آن کندل یا شکست آخرین سقف خرد (HH)، تریگر ورود شما خواهد بود.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

مرحله ۴ – تعیین حد ضرر و تارگت متناسب با نوسان تایم‌ فریم اسکالپ (H3)

تنظیم دقیق حد ضرر و تارگت در تایم‌ فریم‌های کوتاه، حیاتی است:
  • حد ضرر: باید در یک جایگاه ساختاری و منطقی قرار گیرد (مثلا زیر کف کندل بیس یا زیر کف الگوی QML). حد ضرر باید کوچک، اما متناسب با نوسان تایم‌ فریم باشد تا اسپرد و حرکت طبیعی قیمت را پوشش دهد.
  • تارگت: معمولا روی اولین ناحیه نقدینگی (سقف یا کف مهم بعدی) یا براساس یک نسبت ریسک به ریوارد ثابت (مانند ۱:۲) تنظیم می‌شود.
استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

ستاپ‌های عملی و قابل استفاده در استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن 

پس از تحلیل جهت بازار و شناسایی نواحی کلیدی، اسکالپر از ستاپ‌های عملی مشخصی برای ورود استفاده می‌کند. این ستاپ‌ها، موقعیت‌های با احتمال موفقیت بالا و ریسک مشخص را فراهم می‌آورند.

ستاپ شکست و بازآزمایی با تأیید کندل (Break & Retest) با تأیید کندلی 

این ستاپ براساس اصل تغییر نقش سطوح کلیدی عمل می‌کند.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن
  • سناریوی عملکرد:
    • یک سطح مهم (مانند حمایت، مقاومت، خط روند، یا سقف/کف یک محدوده رِنج) توسط یک کندل مومنتومی قاطع شکسته می‌شود.
    • قیمت به آن سطح شکسته شده برمی‌گردد (Retest) تا آن را از سمت جدید تست کند (مقاومت تبدیل به حمایت و بالعکس می‌شود).
    • در این ناحیه، یک کندل تاییدی (مانند اینگالف) در جهت شکست بسته می‌شود و سیگنال ورود را می‌دهد.
  • قوانین معامله:
    • جهت معامله: ورود به پوزیشن باید همسو با مسیر حرکت قیمت پس از شکست سطح صورت گیرد تا از ادامه مومنتوم بازار بهره‌برداری شود.
    • حد ضرر: حد ضرر باید پشت سطح کلیدی شکسته شده (کف یا سقف قبلی) قرار گیرد، ضمن اینکه فاصله کوچکی برای پوشش نوسانات طبیعی قیمت و هزینه اسپرد در نظر گرفته شود.
    • حد سود: هدف قیمتی باید به صورت محافظه‌کارانه و حداقل با نسبت ریسک به ریوارد ۱:۲ تنظیم گردد، یا تا اولین ناحیه تجمع نقدینگی (مانند سقف یا کف مهم بعدی) پیش برده شود.

ستاپ اوردر بلاک (Order Block) اسکالپی در ساختار خرد بازار 

این ستاپ برگرفته از مفاهیم اسمارت مانی است و براساس منطق ورودی بانک‌ها عمل می‌کند.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن
  • سناریوی عملکرد:
    • یک حرکت پرقدرت و مومنتومی که چندین سقف/کف را می‌شکند، از یک محدوده کوچک (بیس) آغاز می‌شود.
    • آخرین کندل مخالف جهت حرکت اصلی، به عنوان اوردر بلاک علامت‌گذاری می‌شود. این کندل نشان‌دهنده آخرین فعالیت بازیگران بزرگ پیش از شروع حرکت است.
    • قیمت پس از مدتی به ناحیه OB برمی‌گردد تا سفارشات معلق را فعال کند و از آنجا نشانه‌های برگشت را بروز می‌دهد.
  • قوانین معامله:
    • ورود: معامله‌گر پس از آنکه قیمت به ناحیه اوردر بلاک نفوذ کرد، باید منتظر دریافت تاییدیه (مانند بسته شدن یک کندل مومنتومی قوی یا مشاهده شکست ساختار خرد) بماند و سپس وارد پوزیشن شود.
    • حد ضرر: حد ضرر باید در موقعیتی محافظت شده قرار گیرد؛ یعنی کمی فراتر از سایه آخرین کندل بیس تشکیل‌دهنده Order Block، تا از نوسانات لحظه‌ای قیمت در امان بماند.
    • حد سود: تارگت سود باید روی ناحیه نقدینگی مقابل (سقف یا کف مهم بعدی) یا بر اساس یک نسبت ریسک به ریوارد حداقل ۱:۲ تنظیم گردد تا ریسک مناسبی حفظ شود.

ستاپ جمع‌آوری نقدینگی (Liquidity Grab) جهت شکار ورودهای سریع و کم‌ریسک 

این ستاپ براساس شکار معامله‌گرانی است که در دام شکست‌های کاذب می‌افتند.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن
  • سناریوی عملکرد:
    • بازار در نزدیکی یک سقف یا کف واضح است که در آنجا تجمع بالای استاپ‌ها (نقدینگی) وجود دارد.
    • قیمت با یک حرکت سریع و ناگهانی، سطح را می‌شکند، اما بلافاصله و به سرعت به داخل محدوده قبلی برمی‌گردد.
    • این حرکت سریع نشان‌دهنده جذب نقدینگی و آمادگی بازار برای حرکت در جهت مخالف تریدرهای به‌دام افتاده است.
  • قوانین معامله:
    • تاییدیه: تشکیل یک کندل بازگشتی قوی (مانند پین‌بار با شدوی بلند) یا شکست ساختار خرد در جهت مخالف شکست اولیه.
    • حد ضرر: پشت سایه کندل جمع‌آوری نقدینگی.

ستاپ QM اسکالپی مخصوص M1–M5 

الگوی QML یک الگوی برگشتی قدرتمند است که نشان‌دهنده تغییر در ساختار بازار است.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن
  • سناریوی عملکرد:
    • قیمت یک ساختار نوسانی می‌سازد: سقف (H1) -> کف (L1) -> سقف بالاتر (H2) -> کف جدید پایین‌تر (L2) که نشان‌دهنده تضعیف روند قبلی است.
    • ناحیه سطح میانی بین H1 و H2 به عنوان ناحیه QM علامت‌گذاری می‌شود.
    • قیمت به ناحیه QM برمی‌گردد تا ستاپ برگشتی را فعال کند.
  • قوانین معامله:
    • جهت معامله: ورود به پوزیشن باید برخلاف جهت روند قبلی باشد. برای مثال، پس از تایید ساختار QML صعودی، باید پوزیشن فروش (Short) اتخاذ شود.
    • حد ضرر: حد ضرر باید پشت ناحیه QM (که بالاترین سقف یا پایین‌ترین کف اصلی الگو را دربرمی‌گیرد) قرار داده شود تا ریسک ناشی از برگشت کامل قیمت مدیریت شود.
    • حد سود: تارگت سود باید حداقل تا کف یا سقف مهم قبلی یا تا نزدیک‌ترین ناحیه تجمع نقدینگی تنظیم گردد.

چطور استاپ لاس را در اسکالپ کوچک و منطقی قرار دهیم؟

تعیین حد ضرر در اسکالپینگ یک چالش حیاتی است، زیرا باید در عین محافظت از سرمایه در برابر ضررهای بزرگ، به معامله فضای کافی برای رشد در نوسانات لحظه‌ای بازار را نیز بدهد. برای این منظور، رعایت اصول زیر ضروری است:
  • مبنای ساختاری حد ضرر: همواره حد ضرر خود را پشت یک مرجع ساختاری مشخص قرار دهید. این مرجع می‌تواند زیر کف اوردر بلاک، پشت الگوی QML یا زیر آخرین کف/سقف قابل‌ توجه در بازار باشد. قرار دادن حد ضرر براساس تعداد تصادفی پیپ یا تیک، حرفه‌ای نیست و کارایی ندارد.
  • پوشش اسپرد و نوسان: هنگام تعیین نقطه خروج، حتما تاثیر اسپرد و کمیسیون را در نظر بگیرید. در نمادهایی که اسپرد بالاتری دارند، قرار دادن حد ضرر بیش از حد نزدیک باعث می‌شود که با یک نوسان طبیعی و کوچک، حد ضرر شما فعال شود.
  • عدم جابجایی زود هنگام: پس از ورود، تا زمانی که یک ساختار قیمتی جدید و معتبر (مانند تشکیل یک سقف یا کف جدید که از نظر ساختاری منطقی‌تر است) شکل نگرفته، حد ضرر خود را جابه‌جا نکنید. جابه‌جایی زودهنگام ریسک خروج غیرضروری را افزایش می‌دهد.
  • پرهیز از حد ضرر ذهنی: به دلیل سرعت بالای حرکت قیمت در تایم‌فریم‌های اسکالپ، اکیدا از استفاده از حد ضرر ذهنی خودداری کنید. بازار مجال تصمیم‌گیری دوباره را نمی‌دهد و باید حد ضرر را از ابتدا به صورت خودکار در سیستم معاملاتی خود تعریف نمایید.
sms-star

نتیجه‌گیری:
ترکیب یک حد ضرر مبتنی بر ساختار پرایس اکشن با در نظر گرفتن نوسانات واقعی بازار، باعث می‌شود حد ضرر شما هم از نظر منطقی درست و هم از نظر اندازه، متناسب با سرعت بالای اسکالپ باشد.

بهترین نسبت ریسک به ریوارد برای اسکالپ‌ تریدینگ

درک درست نسبت ریسک به ریوارد در اسکالپینگ، کلید دستیابی به سودآوری پایدار است. برخلاف استراتژی‌های بلند مدت، هدف در اسکالپ کسب سودهای کوچک و مکرر است، نه شکار حرکات قیمتی بزرگ و استثنایی.

نسبت‌های رایج و منطقی

در انجمن‌هایی مانند ForexFactory، نسبت‌های رایج در اسکالپ عبارتند از:

  • محدوده استاندارد: تجربه عملی اسکالپرها نشان می‌دهد که نسبت ۱:۱.۵ تا ۱:۳ (به ازای هر واحد ریسک، ۱.۵ تا ۳ واحد سود) برای اکثر ستاپ‌های اسکالپ، مانند Break & Retest، ایده‌آل و قابل دستیابی است.
  • موارد خاص: در ستاپ‌های بسیار قوی و واضح که تاییدیه‌های متعددی دارند (مثلا ترکیب Liquidity Grab و Order Block)، ممکن است رسیدن به نسبت‌های ۱:۴ یا بالاتر نیز میسر باشد.
  • پرهیز از اغراق: تلاش برای دستیابی به نسبت‌های ریسک به ریوارد بسیار بزرگ و غیرواقعی در تریدهای کوتاه، اغلب منجر به تعیین تارگت‌های دور از دسترس می‌شود و در نهایت، به جای رسیدن به سود، باعث فعال شدن حد ضررها خواهد شد.

نکته کلیدی در ارتباط با وین ریت

ارتباط مستقیمی میان نسبت ریسک به ریوارد (R:R) و وین ریت (Win Rate) استراتژی شما وجود دارد:

  • وین‌ ریت بالا: اگر نرخ موفقیت معاملات شما بالا است (برای مثال، ۶۰ تا ۶۵ درصد و بالاتر)، حتی نسبت‌های محافظه‌کارانه مانند ۱:۱.۵ تا ۱:۲ نیز در بلندمدت منجر به سودآوری قابل توجهی خواهند شد.
  • وین‌ریت پایین: در صورتی که نرخ موفقیت استراتژی شما پایین‌تر است، برای حفظ سودآوری، لازم است یا نسبت ریسک به ریوارد را افزایش دهید تا سود معاملات موفق، زیان معاملات ناموفق را پوشش دهد، یا فیلترهای ستاپ‌های ورود را سخت‌تر کنید تا نرخ موفقیت بهبود یابد.

ترکیب استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن با ATR برای تعیین استاپ لاس 

اندیکاتور ATR ابزاری قدرتمند است که میانگین دامنه واقعی نوسان قیمت را در یک بازه زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌کند. استفاده از ATR تضمین می‌کند که حد ضرر شما با شرایط نوسانی لحظه‌ای بازار همخوانی دارد و فقط بر مبنای ساختار ثابت نیست.

استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن

نحوه استفاده از ATR در اسکالپینگ

  • تنظیم ATR: یک اندیکاتور ATR را با یک دوره کوتاه (معمولا ۷ یا ۱۰ کندل) روی تایم‌فریم اسکالپ خود (M1 یا M5) تنظیم کنید.
  • اندازه‌گیری نوسان: در لحظه‌ای که ستاپ ورود شما (مانند OB یا Break & Retest) شکل می‌گیرد، مقدار ATR جاری را یادداشت کنید. این مقدار، نوسان طبیعی بازار در آن لحظه را به پیپ یا تیک نشان می‌دهد (مثلا 2.5 پیپ).
  • تعیین حد ضرر: به جای تعیین یک عدد تصادفی، حد ضرر خود را به صورت هوشمند و براساس یک ضریب از ATR (معمولا 1 تا 1.5 برابر ATR) پشت ناحیه ساختاری قرار دهید.

مزایای این ترکیب

  • انعطاف‌پذیری در بازار آرام: اگر بازار در یک روز آرام باشد و ATR پایین باشد، اندازه حد ضرر شما به صورت خودکار کوچکتر خواهد شد و ریسک کمتری را متحمل می‌شوید.
  • محافظت در بازار پرنوسان: اگر نوسان قیمت به شدت زیاد باشد، ATR بزرگتر می‌شود و شما را از قرار دادن حد ضررهای غیرمنطقی و بیش از حد کوچک که با یک نوسان عادی فعال می‌شوند، نجات می‌دهد.
sms-star

به عبارت ساده:
ترکیب ATR با مرجع ساختاری پرایس اکشن، تضمین می‌کند که حد ضرر شما هم منطقی است (مبتنی بر ساختار) و هم پویا است (مبتنی بر نوسان لحظه‌ای).

ترکیب استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن با VWAP برای تحلیل جریان سفارشات

میانگین قیمت وزنی حجم (VWAP)، ابزاری کلیدی است که میانگین قیمتی را که یک دارایی در طول روز با در نظر گرفتن حجم معاملات معامله شده، نشان می‌دهد. این سطح، مرجعی مهم برای بسیاری از معامله‌گران نهادی و بزرگ محسوب می‌شود و به خوبی جریان سفارشات غالب را منعکس می‌کند.

نحوه تفسیر VWAP در اسکالپینگ

  • بالای VWAP: هنگامی که قیمت بالاتر از خط VWAP معامله می‌شود، این حالت نشان‌دهنده غلبه فشار خرید در طول سشن معاملاتی است.
  • زیر VWAP: زمانی که قیمت پایین‌تر از VWAP قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده غلبه فشار فروش است.
  • نقطه واکنش: واکنش قیمت به خط VWAP (برخورد و برگشت) می‌تواند به عنوان تاییدی بر جهت کلی جریان سفارشات غالب تلقی شود.

روش کاربردی ترکیب VWAP با پرایس اکشن

  1. فعال‌سازی: VWAP را فقط در سشن‌های اصلی بازار (مانند سشن لندن یا سشن نیویورک) روی تایم‌ فریم‌های اسکالپ (M1 یا M5) فعال کنید.
  2. تأیید جهت:
    • برای معاملات خرید (Long): اگر ساختار بازار کلی شما صعودی است و قیمت نیز بالای VWAP قرار دارد، این هم‌راستایی یک تاییدیه قوی محسوب می‌شود. در این شرایط، ستاپ‌های خرید پرایس اکشن را در نواحی حمایت و اوردر بلاک ترجیح دهید.
    • برای معاملات فروش (Short): اگر ساختار کلی نزولی است و قیمت زیر VWAP قرار دارد، ستاپ‌های فروش را در نواحی عرضه و الگوهایی مانند بریکر بلاک جستجو کنید.
  3. تایید نهایی: از شکست‌ها و برگشت‌های قوی در برخورد با خط VWAP به عنوان یک تاییدیه مضاعف برای جهت معامله و افزایش اعتبار ستاپ خود استفاده کنید.
راهنمای کامل اسکالپ‌ تریدینگ با پرایس اکشن؛ ورود سریع و اصولی به معاملات کوتاه‌ مدت
sms-star

به طور خلاصه:
VWAP نقش یک فیلتر حجمی-قیمتی را ایفا می‌کند تا اطمینان حاصل شود که ستاپ پرایس اکشن شما در جهت جریان غالب بازار قرار دارد.

نتیجه‌گیری

موفقیت در اسکالپ، بیش از سرعت، نیازمند نظم ذهنی و شناخت دقیق ساختار بازار است. با انتخاب یک سبک واحد و رعایت سخت‌گیرانه مدیریت ریسک، به جای شکار هر نوسان، تنها ستاپ‌های با کیفیت را در جهت جریان بازار معامله کنید. در نهایت، برنده کسی است که هیجان را کنار بگذارد و با صبر و ثبات، یک برنامه معاملاتی مشخص را بارها و بارها تکرار کند.

ادامه خواندن
not-found
calendar 25 آذر 1404
rate banner
به این مقاله امتیاز بدهید
Plugin not installed

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

نه ممنون